بازگشت ستاره‌های بی‌نام به آسمان قم

در روزی آمیخته با سوگ و نور، همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، پیکرهای مطهر شهدای گمنام در قم تشییع شدند. مردم، با دست‌هایی لرزان و چشم‌هایی بارانی، فرزندانی را بدرقه کردند که پس از سال‌ها غربت به آغوش وطن بازگشته بودند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از قم، دوشنبه قم از ابتدای صبح حال و هوای دیگری داشت. در و دیوار شهر منتظر میهمانان عزیزی بودند که هر چند از یک هفته پیش وارد قم شده بودند اما امروز همزمان با سالروز شهادت حضرت مادر قرار بود. از همان ساعات ابتدایی صبح اهل قم کم کم به سمت مسجد امام حسن عسکری (ع) در حرکت بودند. جایی که میثاق عاشقان برای برپایی آئین مهربانی و قدردانی بود.

در قم، هوا بوی حضور می‌داد؛ بوی خاکی که سال‌ها صبور مانده بود تا امروز دوباره نفس بکشد. در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، مردم قم فرزندان گمنام خود را در آغوش گرفتند؛ آغوشی که نه نام می‌خواست و نه نشانی، فقط دلی می‌خواست که بتواند این همه دلتنگی را تاب بیاورد.

کاروان اهالی بهشت، در چنین روزی هم مهمان بود و هم میزبان. گویی آسمان، با همه فرشتگانش، برای این استقبال صف کشیده بود. وصف این میهمانی را تنها آن‌ها می‌دانند؛ ما فقط اشک می‌بینیم، اما آن‌ها نور.

پیکرهایی که سال‌ها در خاک غریب بودند، امروز به دیاری برگشته‌اند که برایش جان داده‌اند. تابوت‌ها که روی دست مردم می‌چرخید، مثل ابری تشنه بود که باران را صدا می‌زند. دست‌های مردم، گرم و لرزان، تابوت‌ها را چون کویری که باران را در آغوش می‌گیرد، پذیرا می‌شدند.

در گوشه‌ای از باغ‌موزه دفاع مقدس، محل تدفین شهید گمنام ۱۹ سالهِ عملیات کربلای چهار با گل‌های پرپر آماده می‌شد؛ گل‌هایی که انگار هر کدامشان حرفی از غربت این سال‌ها داشتند. خاک آرام گرفته بود، اما دل‌ها نه.

بازگشت ستاره‌های بی‌نام به آسمان قم

در میان جمعیت، چشم‌های بارانی مادری بیشتر از همه می‌درخشید؛ مادری که سال‌هاست در فراق فرزندش گریسته و حالا در این بدرقه، اشکش رنگ دیگری داشت؛ انگار بغضی کهنه را در سکوتی طولانی زمین می‌گذاشت.

نماز میّت، در صحن امام رضای حرم حضرت معصومه (س)، به امامت امام‌جمعه قم اقامه شد. صف‌ها پشت هم بسته شد؛ صف‌هایی از اشک، صبر، ایمان و دلتنگی. هر تکبیر مثل تپشی بود که از دل مردم برمی‌خاست و آسمان را خبر می‌کرد که فرزندانش برگشته‌اند.

امروز در شهر یک حس مشترک میان قلب‌ها تپش داشت. حس پیدا کردن یک گمشده دور از وطن. حس بازگشت مسافری که مدت‌ها منتظرش بودی؛ یک قلب بزرگ که می‌تپید برای کسانی که نام‌شان گمنام است، اما حضورشان از هر نامی روشن‌تر.

این تشییع، تنها بدرقه نبود… نوعی احیا بود؛ احیای ایمان، احیای مهر، احیای یاد کسانی که رفتند تا ما بمانیم.

کد خبر 926875

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.