به گزارش خبرگزاری ایمنا، دفاع مقدس در تاریخ این سرزمین تنها یک واقعه نظامی نیست، فصلی است از قامت راستکردن مردمانی که در برابر تاریکی ایستادند و با خون و ایمانشان «روشنایی» را از دل خاکستر بیرون کشیدند. آن هشت سال سالهایی بود که مردان این سرزمین بر شانههای استقامت ایستادند و زنانش با دلی از آتش، ستون خانهها و پناه دلها شدند. در آن روزها، معنای واقعی غیرت، انسانیت، زنانگی، مردانگی و وفاداری دوباره از نو نوشته شد؛ گویی ایران در دل تاریخ، یکی از باشکوهترین روایتهای دفاع از سرزمین را در کتاب بلندِ سرنوشت خود ثبت کرد.
اما آنچه امروز بیش از همیشه اهمیت دارد، این است که اجازه ندهیم این حقیقتهای درخشان زیر گرد زمان پنهان شوند. نسلهای تازه، اگرچه جنگ را ندیدهاند، اما حق دارند بدانند که امنیت امروزشان حاصل نفسهای آخر مردانی بوده که قامتشان را خم نکردند و اشک خاموش زنانی که ستون ایثار بودند. هر جامعهای اگر قهرمانانش را فراموش کند، آیندهاش را از خود دریغ کرده است و ما وارثانِ یادِ کسانی هستیم که جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند تا ما امروز بتوانیم با آرامش قدم برداریم.
در چنین بستری است که سینما، بیش از یک هنر، به رسالتی اخلاقی بدل میشود؛ رسالتی برای نگهداشتن حقیقت در قاب و یادآوری آنچه زمان میکوشد کمرنگش کند.
داوود صبوری، تهیهکننده فیلمهای سینمایی «درخت گردو» و «اتاقک گِلی» در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: از آنجا که پدر و برادرانم شهید شدند و خودم نیز در جبهه حضور داشتم، احساس میکنم کسانی که هم به فضای هنر علاقهمند هستند و هم تعلق خانوادگی به خانواده شهدا دارند، بهتر میتوانند فرهنگ دفاع مقدس را به تصویر بکشند و در معرض دید عموم قرار دهند، زیرا ما این فضا را از نزدیک لمس کردهایم و میتوانیم واقعیتهای جنگ را در قاب دوربین صادقانه تعریف کنیم.
وی افزود: تصمیم ما در تمام این سالها این بوده که در این مسیر بمانیم و برای شهدا آثار بیشتری تولید کنیم. دوران هشت سال دفاع مقدس امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند انتقال دقیق، شفاف و روشن به نسل «زد» و نسل «آلفا» است، نسل جدید اطلاعات بسیار کمی از رفتارهای انسانی و اخلاقی رزمندگان در دوران جنگ دارد و کتابهای درسی نیز در انتقال این ارزشها بسیار کمرنگ عمل میکنند.
این تهیهکننده ادامه داد: پس از جنگ، آنچه باقی میماند رفتارهای انسانی و اخلاقی است؛ هیچکس بعد از پایان جنگ، تعداد تانکهای منهدمشده را نمیشمارد، بلکه این پرسش مطرح میشود که چه کسانی توانستند ماهیت جنگ را در قالب شخصیتها و رفتارهای انسانی تعریف کنند..
وی با اشاره به اینکه باید برای جذابسازی سینمای دفاع مقدس چارهاندیشی جدی انجام شود، گفت: یکی از دلایلی که بخشی از مردم خاکستری جامعه به فیلمهای هنری علاقهمند میشوند، کمبود فعالیتهای فوقبرنامه در جامعه است. اگر بتوانیم این فعالیتها را بازتعریف و نهادینه کنیم، مردم به شور و ذوق میرسند و برای تماشای فیلمهایی که تنها بر پایه دیالوگهای ناپسند و یک ساعت خندیدن است، وقت کمتری میگذارند. امروز سینما به سمت بازار و تجارت رفته و این اقتضا وجود دارد که فیلمسازان به سراغ سوژههایی بروند که برای مخاطب جذابتر است؛ سوژههایی که بهطور معمول از فضای دفاع مقدس دور هستند. با این حال، ما همچنان در این حوزه ماندهایم و از مسائل اقتصادی عبور کردهایم.
این تهیهکننده تأکید کرد: در حوزه دفاع مقدس باید یک آسیبشناسی جدی انجام دهیم تا ببینیم چه اتفاقی افتاده که میل مردم به دیدن فیلمهای این حوزه کاهش یافته است. ما این آسیبشناسی را چهار یا پنج سال پیش و همزمان با تولید «درخت گردو» انجام دادیم و متوجه شدیم مردم به قصههای روان و قابل فهم علاقه بیشتری دارند، قصههایی که از تاکتیکهای جنگی فاصله میگیرد و در آن مؤلفههای عاشقانه و پندآمیز دیده میشود.
صبوری خاطرنشان کرد: در حوزه دفاع مقدس علاقه داریم به سمت روایتهای انسانی برویم؛ در «درخت گردو» حدود ۷۰ دقیقه رفتارهای عاشقانه و زندگی مردم خرمشهر را روایت کردیم. این رویکرد میتواند مردم را بهتدریج تشویق کند که ببینند چه کسانی در دل زندگی بودند و چگونه برای دفاع از خاک، شریعت و ناموسشان زندگی خود را فدای آینده کردند. تمام تلاش من این بوده که آثارم به واقعیت نزدیک باشد؛ چه در «درخت گردو» و چه در «اتاقک گِلی».
وی درباره استقبال خانواده شهدا و رزمندگان برای تولید اثر در مورد دفاع مقدس گفت: خانواده شهدا نسبت به چنین آثاری بسیار استقبال میکنند در اکران خصوصی «اتاقک گِلی» و «درخت گردو» خانوادههای شهدا حضور داشتند و واکنشهایشان برای ما ارزشمند بود.
این تهیهکننده با اشاره به خاطرهای از اکران فیلم درخت گردو برای خانواده شهدا گفت: فیلم درخت گردو درباره شهید «محمود حاجاکبری» ساخته شده است؛ روزی که این شهید به شهادت رسید، دختری سهساله به نام زینب داشت. زمان اکران فیلم زینب ۳۵ ساله بود. او آمده بود تا پدرش را روی پرده سینما ببیند. پس از پایان فیلم آمد و از ما تشکر کرد و گفت: «گویی برای اولین بار بعد از ۳۵ سال پدرم را دیدم» چون بازیگر از نظر چهره نیز شباهت زیادی به پدرش داشت.
صبوری ادامه داد: سعی میکنیم یاد شهدا را زنده نگه داریم و به لطف کسانی که جنگ را با گوشت و پوست لمس کردهاند، این راه همچنان از نفس نمیافتد؛ آنان که روزی بر خاک داغ جبهه قدم گذاشتند و صدای تپش دل رزمندهها را شنیدند، امروز پلهای زندهای میان گذشته و نسلهای تازهاند؛ پلهایی که نمیگذارند روایت دلاوری دلاوران، دستخوش فراموشی یا تحریف شود.
به گزارش ایمنا، در زمانهای که سینما به یک صنعت تبدیل شده است، هنوز هم هنر میتواند با قدرت نفوذ خود، ارزشهایی را به رخ بکشد که هویت را زنده میکند و تاریخ را نمایان میسازد و هنر جایی با ارزش میشود که در خدمت ارزشها و روایتهای صادقانه و صحیح دربیاید.


نظر شما