به گزارش خبرگزاری ایمنا، در نگاه هنرمندان و موسیقیدانان ایرانی، نی نه فقط ابزار تولید صدا، که تجلی روح ایرانی است؛ سادگی ظاهریاش پوششی است بر پیچیدگی درونی و بیکرانگی صوتیاش. ساز نی در فرهنگ ایرانزمین جایگاهی عرفانی دارد، چنانکه مولانا در آغاز مثنوی با بانگ نی، فریاد جدایی روح از اصل را روایت میکند:
بشنو از نی چون حکایت میکند / از جداییها شکایت میکند
از همان دم، نی دیگر تنها چوبی توخالی نبود، بلکه جانِ سوختهی انسان در جستوجوی بازگشت به اصل شد.

پیشینه و تاریخچه
ریشه نی به هزاران سال پیش بازمیگردد. در کاوشهای باستانشناسی از تمدنهای میانرودان و ایران باستان، نیهایی از جنس نیبامبو یا استخوان پرندگان یافت شدهاند که نشان از کاربرد این ساز در آئینهای مذهبی و مراسم روحانی دارند.
در دوران اسلامی و شکلگیری موسیقی دستگاهی ایران، نی بهتدریج به یکی از ارکان اصلی موسیقی تبدیل شد. در قرون میانه، نینوازان بخشی از دربار پادشاهان صفوی و قاجار بودند و در محافل صوفیان نیز نقشی اساسی در اجرای سماع و ذکر داشتند.
در دوره معاصر، نی با هنرمندانی چون حسن کسایی، محمد موسوی، حسن ناهید، عبدالنقی افشارنیا و بعدها محمدعلی کیانینژاد به اوج رسید و از ساز همراه به سازی مستقل و سولو بدل شد.
ساختار و شیوهی نواختن
نی، سادهترین ساز در ظاهر و یکی از دشوارترینها در نواختن است. این ساز از جنس نی طبیعی ساخته میشود، هفت بند، شش گره و شش سوراخ تعبیه شده روی آنکه پنج تا از آنها در جلو و یکی در پشت قرار دارد. نوازنده با دمیدن مستقیم در سر بریدهی نی و کنترل دقیق فشار هوا، زاویهی لب و حجم نفس، طیفی شگرف از صداها و فواصل را پدید میآورد.
نی ایرانی برخلاف نی عربی یا ترکی، فاقد زبانه یا دهنی است و این ویژگی، کنترل صدا را کاملاً به توانایی فیزیکی و درونی نوازنده وابسته میکند. همین امر سبب شده که نی در میان سازهای ایرانی، از نظر تکنیک اجرایی یکی از دشوارترینها باشد.
گستره صوتی و ویژگیهای آکوستیکی
از دیدگاه علمی، نی دارای دامنهی صوتی حدود دو و نیم اکتاو است و میتواند صداهایی از بمترین تا زیرترین محدودهی صوتی موسیقی ایرانی را تولید کند.
راز این گسترهی صوتی در توانایی نی برای تولید هارمونیکها یا «صداهای فرعی» است؛ یعنی نوازنده میتواند با تغییر زاویهی دمیدن، نغمههایی از طبقات بالاتر را بدون تغییر انگشتگذاری به دست آورد.
این ویژگی باعث میشود نی از نظر تنوع طیف صوتی، حتی با سازهای زهی چون تار و کمانچه رقابت کند.
تارهای صوتی انسان و نی، در یک نسبت عرفانی، به هم شبیهاند: هر دو با نفس جان میجنبند و صدا از درون روح میجوشد، نه از سطح ساز.
نقش نی در موسیقی دستگاهی
در موسیقی دستگاهی ایران، نی جایگاهی استوار و منحصر بهفرد دارد. صدای نی میتواند با تمام دستگاهها و آوازهای موسیقی ایرانی همخوانی کند: از دستگاه شور و سهگاه گرفته تا نوا، همایون و ماهور.
نی به سبب انعطاف در فواصل، قابلیت اجرای «ربعپرده» و نوانسهای ظریف را دارد؛ چیزی که در موسیقی غربی کمتر یافت میشود.
در ارکسترهای سنتی، نی معمولاً نقش روایتگر را بر عهده دارد؛ گویی سازهای دیگر در اطراف او سکوت میکنند تا او از درون دل سخن بگوید.

جایگاه عرفانی نی
در ادبیات عرفانی ایران، نی نماد روح جداشده از اصل الهی است. صدای آن سوخته، سوزان و لبریز از شوق بازگشت است.
مولانا در مثنوی، صدای نی را صدای انسان سالک دانست که از نیستان جدا افتاده و اکنون در جستوجوی بازگشت به اصل خویش است.
در حلقههای ذکر صوفیان، نی نقشی شبیه به دعوتکنندهی دلها دارد؛ صدای او مریدان را به وجد و خلسه میکشاند، بیآنکه نیاز به کلام باشد.
نی در موسیقی معاصر ایران
در دوران معاصر، نی نهتنها در قالبهای کلاسیک بلکه در فضاهای تلفیقی و جهانی نیز حضور دارد. هنرمندانی چون کیانینژاد با استفاده از سازهای همراه غربی، نی را وارد فضاهای مدرن کردهاند و ترکیبهای بدیعی از موسیقی شرق و غرب ساختهاند.
در دهههای اخیر، نی در آثار فیلمسازان ایرانی همچون مجید انتظامی و حسین علیزاده، حضوری پررنگ یافته و در موسیقی متن فیلمها، به نمادی از حس غربت، تنهایی و عرفان ایرانی بدل شده است.
جنبههای آموزشی و پژوهشی
در هنرستانها و دانشگاههای موسیقی، نی یکی از سازهای اصلی رده سازهای بادی سنتی است. یادگیری آن نیازمند ترکیبی از مهارت فیزیکی، کنترل تنفس، و شناخت عمیق از دستگاههای ایرانی است.
در دهه اخیر، تلاشهایی برای استانداردسازی آموزش نی صورت گرفته است؛ از جمله طراحی نیهای کوکدار با ابعاد دقیقتر و پژوهش در زمینهی ساختار صوتی آن با بهرهگیری از علم آکوستیک.

نی در نگاه فلسفی و نمادشناختی
از منظر نمادشناسی، نی ترکیبی از خلأ و معنا است. توخالی بودن نی نمادی از فنا و تهیشدن در برابر حقیقت است. تنها آنگاه که نی از خود خالی میشود، صدای حق از آن برمیخیزد.
بدینسان، نی در عین حال که ساز است، تمثیلی از انسان در مسیر سلوک است: انسان باید از خویش تهی شود تا آواز حقیقت در او جاری گردد.
نی، ساز سکوت، سخن، فروتنی و فریاد است. در جهان پرهیاهوی امروز، هنوز صدای نی همان زمزمهی ازلی است که از دل خاک برخاسته و به سوی آسمان میپیچد.
در برابر شکوه این ساز، هر واژهای رنگ میبازد. نی، زبان بیزبانی است؛ همان فریاد خاموشی که از هزار سال پیش تاکنون بر لبهای عارفان مانده است.
نی زبان روح است؛ و شاید از همین رو است که هنوز در دل هر ایرانی، صدای نی چون آوایی از دوردستِ جان طنین میافکند و او را به یاد اصل خویش میاندازد.


نظر شما