به گزارش خبرگزاری ایمنا، محمد اقبال لاهوری، شاعر، فیلسوف و متفکری است که نهتنها در تاریخ فرهنگی و سیاسی شبهقاره هند، بلکه در گستره تمدن اسلامی جایگاهی بیبدیل دارد. او در سال ۱۸۷۷ در سیالکوت به دنیا آمد و با سرودن اشعاری به دو زبان فارسی و اردو، اندیشههای عمیق خود را درباره هویت، خودآگاهی و بیداری مسلمانان بیان کرد.
اقبال از نخستین کسانی بود که ضرورت تشکیل کشوری مستقل برای مسلمانان هند را مطرح کرد؛ اندیشهای که بعدها در شکلگیری کشور پاکستان تحقق یافت. آثار فلسفی او، بهویژه مجموعه سخنرانیهایش با عنوان «احیای فکر اسلامی»، نشاندهنده دغدغهاش برای بازسازی فکری و معنوی جهان اسلام است.
او در خطابه معروف اللهآباد در سال ۱۹۳۰، پایههای نظریه دو ملتی را پیریزی کرد و مسیر سیاسی جدیدی برای مسلمانان گشود. اقبال را در پاکستان «شاعر ملی» و «حکیمالامه» میخوانند و هر ساله نهم نوامبر، زادروز او، به احترام این متفکر بزرگ تعطیل رسمی اعلام میشود؛ اندیشمندی که شعر و فلسفهاش هنوز الهامبخش بیداری و خودباوری در جهان اسلام است.

برداشت اقبال از کتاب ادوارد براون به روایت رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب، در بیاناتی در کنگره بزرگداشت اقبال لاهوری فرمودهاند: «خوب است به هوشیاری این مرد بزرگ علاّمه اقبال اشاره کنم که علیرغم علاقه شدیدی که به «سر توماس آرنولد» دارد، رگه سیاسی را در کار علمی او مورد غفلت قرار نمیدهد. این نکته را آقای «جاوید اقبال» در شرح حال پدرشان _که یک جلدش به فارسی ترجمه شده و من دیدم_ نوشتهاند که اقبال به دوست خود، سیّد نذیر نیازی که میگوید آرنولد یک اسلامشناس بود، نهیب میزند که چه اسلامشناسی؟ کتاب اَلدّعوة الی الاسلامِ او را میگویی؟ او برای دولت بریتانیا کار میکند. اقبال به آن دوست خود میگوید من وقتی در انگلیس بودم، آرنولد به من گفت که کتاب تاریخ ادبیات [ایران] ادوارد براون را ترجمه کنم و من نخواستم این کار را بکنم؛ چون دیدم که این آمیخته به اغراض سیاسی است. حالا شما ببینید این برداشت اقبال از کتاب ادوارد براون است و برداشت ادبای ما، دوستان ادوارد براون و آن کسانی که افتخار میکردند که رفیق و دوست ادوارد براون باشند چیست! حالا من نمیخواهم از آن شخصیّتها اسم بیاورم؛ چون بالاخره شخصیّت ادبی هستند، شخصیّت فرهنگی هستند امّا بسیار بسیار سادهدل و ناآگاه و غافل از آن هدفهای سیاسی. در حالی که اقبال آن مرد هوشمندِ «اَلمُؤمِنُ کَیِّس» رگههای سیاست خبیث استعماری را در لابهلای کار سر توماس آرنولد و ادوارد براون میبیند و میشناسد. این عظمت اقبال را نشان میدهد.»
اقبال با شعر خود، یکتنه دل ایران را تسخیر کرد
در این خصوص، مرتضی امیری اسفندقه شاعر نامآشنای کشورمان، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با تأکید بر پیوند عمیق فرهنگی و زبانی ایران و پاکستان اظهار کرد: پاکستان برای ما تنها یک کشور همسایه نیست، بلکه سرزمینی است که ریشههای فرهنگی و زبانی مشترکی با ما دارد.
وی میافزاید: پاکستان نامش با پاکی همراه است و روح فرهنگیاش با ما پیوندی دیرینه دارد و اقبال لاهوری از ماست و ما از اوییم؛ او که به زبان دل و جان ما سخن میگوید و از اسرار درونی ما آگاه است. اقبال با اندیشههای ژرفش در ضمیر ما نفوذ کرده و ما را به خودشناسی و بیداری فراخوانده است.

شاعر برجسته فارسی میگوید: من هرگز به پاکستان سفر نکردهام، اما پاکستان در من حضور دارد. کافی است یک نفر در آن دیار زبان فارسی بداند تا میراث ما در آنجا زنده بماند. اقبال با شعر خود، یکتنه دل ایران را تسخیر کرد و نگذاشت زبان فارسی در آن سرزمین کمرنگ شود. او شاعری است که نیازی به معرفی ندارد؛ شعرش، اندیشهاش و دل عاشقش، بهترین معرفی اوست. اقبال فراموشنشدنی است، زیرا دلش با عشق نبوی و علوی میتپید و سخنش هنوز در جان ما زنده است.
زبان فارسی در پاکستان امروز با چالشهایی روبهروست، اما هنوز زنده است
در همین رابطه، احمد شهریار شاعر و نویسنده پاکستانی، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به پیوند عمیق اقبال لاهوری با زبان فارسی اظهار میکند: اقبال حدود ۱۲ هزار بیت شعر سروده که بیش از هفت هزار بیت آن به زبان فارسی است؛ این خود نشان میدهد که دل او به سوی این زبان مایل بوده است. هرچند هیچگاه به ایران سفر نکرد، اما عشق و شیفتگی عمیقی به زبان و فرهنگ ایرانی داشت و بسیاری از اشعار فارسیاش درباره ایران، مردم و جوانان این سرزمین است. اقبال در اشعارش از شهرهای ایران یاد میکند و زبان فارسی را شیرینتر از هر زبان دیگر میداند.

وی میافزاید: من بهعنوان یک پاکستانی که سالها در ایران زندگی کردهام، احساس میکنم مردم ایران اقبال را بهتر از بسیاری از شاعران شبهقاره میشناسند. از خیابانهای تهران تا شهرهای کوچک، نام اقبال حضور دارد و این نشانه علاقه واقعی مردم ایران به اوست. اقبال در ایران شاعر بیگانه ای نیست؛ او بخشی از حافظه فرهنگی این سرزمین است.
شاعر پاکستانی با تأکید بر ضرورت گسترش تعاملات فرهنگی میان دو کشور میگوید: زبان فارسی در پاکستان امروز با چالشهایی روبهروست، اما هنوز زنده است و نیاز به حمایت دارد. برنامههای فرهنگی مشترک میتواند این پیوند دیرینه را تقویت کند. ما دو ملت با ریشههای مشترک فرهنگی هستیم و باید راههایی فراهم شود تا ایرانیان و پاکستانیها یکدیگر را بیشتر و بهتر بشناسند.
شهریار در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نزدیکی فرهنگی دو ملت ایران و پاکستان بیان میکند: باید مسیرهایی فراهم شود تا ایرانیان بتوانند آسانتر به لاهور، اسلامآباد و دیگر شهرهای پاکستان سفر کنند و از نزدیک این کشور و فرهنگش را ببینند. ما از نظر فرهنگی بسیار به هم نزدیکیم؛ اگر من امروز لباس محلی خودم را بپوشم، همان لباس مردم زابل و زاهدان شماست، تنها نامش متفاوت است. ما یک لباس ملی داریم و شما همان پوشش را به عنوان لباس محلی میشناسید، و این نشان از عمق شباهتهای فرهنگی ماست.
وی ادامه میدهد: اشتراکات فرهنگی بسیاری میان ما وجود دارد، اما چون از یکدیگر بیخبریم، از این اشتراکات آنگونه که باید بهره نمیبریم. من صمیمانه آرزو دارم که دولتهای دو کشور زمینهای فراهم کنند تا مردم بتوانند راحتتر به سرزمین هم سفر کنند و از نزدیک با فرهنگ، هنر و ادبیات یکدیگر آشنا شوند. این ارتباط مستقیم، میتواند نهتنها شناخت متقابل دو ملت را افزایش دهد، بلکه به تحکیم دوستی و همدلی میان ایران و پاکستان نیز بینجامد.
زبان فارسی حلقه اتصال ایران و مردم پاکستان
در ادامه، میلاد عرفانپور شاعر و پژوهشگر کشورمان، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با تأکید بر اهمیت فرهنگی و تمدنی پاکستان برای ایران اظهار میکند: در سالهای اخیر نگاه ما به پاکستان بیشتر جنبه سیاسی پیدا کرده و از جنبه فرهنگی تا حدی غفلت شده است، در حالیکه پاکستان از خانواده فرهنگی ما به شمار میآید. ما با مردم این کشور اشتراکات فراوانی در دین، تاریخ، زبان و روحیات داریم. کافی است در خیابانهای پاکستان قدم بزنیم تا ببینیم هنوز بسیاری از واژههای فارسی روی تابلوها و مغازهها دیده میشود و این نشان از عمق پیوند زبانی و فرهنگی دو ملت دارد.

وی ادامه میافزاید: در تاریخ مشترکمان چهرههایی وجود دارند که ایرانیان و پاکستانیها هر دو آنها را از خود میدانند. همانطور که اقبال لاهوری برای ما بیگانه نیست و او را جزئی از فرهنگ ایرانیاسلامی خود میدانیم، بسیاری از شاعران و اندیشمندان ایرانی نیز در پاکستان محبوبیت فراوانی دارند. اقبال یکی از چهرههای بزرگ امت اسلام است که اندیشههایش درباره بیداری، آزادگی و وحدت، هنوز الهامبخش ملتهاست.
این پژوهشگر زبان فارسی میافزاید: پاکستان امروز یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی است و تعامل فرهنگی با آن میتواند زمینهساز همافزایی در جهان اسلام باشد. هنوز راههای نرفته بسیاری میان دو کشور وجود دارد که باید گشوده شود؛ از تبادل شاعران و نویسندگان گرفته تا برنامههای فرهنگی و ادبی مشترک. زبان فارسی میتواند حلقه اتصال ما و مردم پاکستان باشد، چراکه بخش قابل توجهی از مردم آن کشور در پیشینه تاریخیشان با این زبان مأنوس بودهاند. اگر این ارتباط فرهنگی تقویت شود، بیتردید وحدت، همدلی و شناخت متقابل میان دو ملت عمیقتر خواهد شد.
به گزارش ایمنا، اقبال لاهوری، پلی میان فرهنگ، اندیشه و ایمان دو ملت ایران و پاکستان است؛ شاعری که با قلم خود مرزهای جغرافیا را درنوردید و روح مشترک مسلمانان را بیدار کرد. امروز نیز اندیشههای او میتواند چراغ راهی برای گسترش تعاملات فرهنگی میان دو کشور باشد. گفتوگو با شاعران و اندیشمندان ایرانی و پاکستانی نشان میدهد که هر دو ملت، اقبال را از خود میدانند و پیوندشان با او ریشه در زبان، تاریخ و ایمان مشترک دارد. زبان فارسی همچنان حلقه اتصال این دو ملت است؛ زبانی که اقبال بدان جان تازهای بخشید و از طریق آن، مفاهیم وحدت، خودآگاهی و آزادگی را به جهان اسلام عرضه کرد. اکنون بیش از هر زمان دیگری، ضرورت دارد که مسیرهای فرهنگی میان ایران و پاکستان گشوده شود تا اندیشه اقبال نهتنها یادآور گذشتهای مشترک، بلکه راهنمای آیندهای روشنتر برای هر دو ملت باشد.


نظر شما