به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از دانشگاه استنفورد، گروهی از پژوهشگران با بررسی ارتباط میان نظریههای تکاملی و تصمیمگیری اقتصادی، مدلی نوین ارائه کردهاند که توضیح میدهد چرا انسانها بهطورمعمول در تصمیمهای اقتصادی تمایل دارند از ریسک پرهیز کنند و احتمال وقوع رویدادهای منفی را بیش از اندازه واقعی برآورد میکنند.
این پژوهش که در مجله Evolutionary Human Sciences منتشر شده، با همکاری جیمز هلند جونز، انسانشناس زیستی دانشگاه استنفورد و مایکل پرایس از مؤسسه سانتافه انجام شده است، یافتههای آنان نشان میدهد مغز انسان در طول میلیونها سال تکامل، برای بقا و جلوگیری از نابودی نسل، به گونهای برنامهریزی شده که از خطرهای نادر اما فاجعهبار دوری کند، اگر این تصمیم به معنی از دست دادن سودهای احتمالی باشد.
پژوهشگران در توضیح نتایج این تحقیق میگویند: «در مدلهای اقتصادی کلاسیک، فرض بر این است که افراد تصمیمهایی اتخاذ میکنند که بالاترین بازده میانگین را دارند، اما در طبیعت، یک شکست میتواند به معنای نابودی کامل باشد. در چنین شرایطی، ترجیح به احتیاط، رفتاری عقلانی برای بقاست.»
بر اساس این نظریه، برخلاف مدلهای مرسوم اقتصاد که بر مفهوم حداکثرسازی مطلوبیت (Utility Maximization) تکیه دارند، تصمیمگیریهای انسانی بیشتر تابع منطق تکاملی حداکثرسازی بقا یا تداوم نسل (Fitness Maximization) است، این منطق میگوید اگر تنها در یک نسل، یک اشتباه مرگبار رخ دهد و «عدد بقا» به صفر برسد، تمام منافع نسلهای قبل و بعد بیارزش میشود.
پژوهشگران تأکید میکنند این نگرش میتواند بسیاری از رفتارهای به ظاهر غیرمنطقی انسانها در اقتصاد را توضیح دهد؛ از جمله تمایل کشاورزان فقیر به اجتناب از فناوریهای نوین، یا مقاومت افراد کمدرآمد در برابر طرحهای سرمایهگذاری پرریسک همچون وامهای خرد است که بر اساس این تحلیل، فقیرترین افراد جامعه بیشترین چیز را برای از دست دادن دارند، بنابراین بهطور طبیعی ریسکگریزتر از سایر اقشار هستند.
این نظریه همچنین به تفسیر آسیبپذیری سیستمهای اقتصادی «لاغر و کارآمد» در برابر بحرانها کمک میکند. پژوهشگران در اینباره میگویند «دنیای امروز بیش از حد بر بهرهوری تکیه دارد. ما سازمانها را به گونهای طراحی کردهایم که در شرایط عادی، بیشترین بازده را داشته باشند، اما همین ساختارها در مواجهه با شوکهای نادر مانند همهگیری کرونا به شدت آسیبپذیرند.»
پژوهش استنفورد نشان میدهد که در شرایط طبیعی، انسانها بهطور ذاتی تمایل دارند احتمال وقوع فجایع را بیش از حد واقعی برآورد کنند، زیرا از دید تکامل، هزینهی اشتباه در این برآورد ممکن است نابودی کامل باشد، این «بدبینی تکاملی» نه ضعف ذهنی، بلکه راهبردی برای بقا است، بر اساس این منطق، سیستمهای اقتصادی نیز باید بر اساس تابآوری و نه صرفاً بازده میانگین طراحی شوند، همانطور که در طبیعت، گونههایی که توانایی سازگاری با بدترین شرایط را دارند باقی میمانند، در اقتصاد نیز شرکتها و دولتهایی پایدار خواهند ماند که برای شرایط بحرانی آمادهاند.
این دیدگاه جدید در نهایت میتواند سیاستگذاران اقتصادی را به بازنگری در مدلهای توسعه و سرمایهگذاری ترغیب کند. در جهانی که بحرانهای اقلیمی، نوسانات مالی و همهگیریها به بخشی از واقعیت بدل شدهاند، شاید عقلانیت اقتصادی دیگر تنها در محاسبه سود نباشد، بلکه در درک مرز میان ریسک و بقا تعریف شود، پژوهشگران در گام بعدی قصد دارند با انجام آزمایشهای میدانی، نظریه خود را در قالب بازیهای تصمیمگیری اقتصادی که در آن سودها در طول زمان ضرب میشوند یا با شاخصهای واقعی بقا مرتبط هستند، آزمایش کنند تا نشان دهند چگونه مغز انسان در رویارویی با خطر، «پریفرانسهای تکاملی» خود را فعال میکند؛ به گفته پژوشگران، «در هر موقعیتی که صفر مساوی نابودی باشد، بدبینی سود میدهد؛ انسان ترجیح میدهد کمی سود از دست بدهد تا بهطورکامل از بازی حذف نشود.»


نظر شما