به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، دهم اکتبر، روز جهانی سلامت روان و فرصتی جهانی برای افزایش آگاهی درباره مسائل روانی و بسیج تلاشها در حمایت از سلامت روان است. سازمان جهانی بهداشت هدف این روز را «ایجاد بستری برای گفتوگو میان همه فعالان حوزه سلامت روان و بررسی اقدامات لازم برای تبدیل مراقبت روانی به واقعیتی در دسترس برای همه مردم جهان» اعلام کرده است. این مناسبت، یادآور این حقیقت بنیادین است که «هیچ سلامتی بدون سلامت روان وجود ندارد.»
در سال ۲۰۲۵، تمرکز کمپین جهانی بر «سلامت روان در شرایط اضطراری انسانی» است. بحرانهایی همچون بلایای طبیعی، جنگها و همهگیریها، موجب فشار روانی شدید میشوند و طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، از هر پنج نفر در چنین شرایطی، یک نفر دچار اختلال روانی میشود. حمایت از سلامت روان افراد در این بحرانها نهتنها مهم، بلکه نجاتبخش است، چرا که به افراد توان مقابله، فضای بازیابی و امکان بازسازی زندگی فردی و اجتماعی را میدهد. این حمایت باید با همکاری همه سازمانها از دولتها و مراکز درمانی تا مدارس و گروههای اجتماعی صورت گیرد.
سازمان جهانی بهداشت تأکید میکند که با سرمایهگذاری در مداخلات مبتنی بر شواهد و جامعهمحور، میتوان نیازهای فوری روانی را پاسخ داد، بهبود بلندمدت را تسهیل کرد و جوامع را برای بازسازی و شکوفایی توانمند ساخت. در چنین بستری، معماری و طراحی فضا میتوانند نقشی حیاتی در ایجاد محیطهایی ایفا کنند که از سلامت روانی انسانها بهویژه در رویارویی با بحرانها، محافظت و آن را تقویت میکنند.

معماری و روان انسان؛ پیوندی فراتر از فرم
در سالهای اخیر، نگاه به معماری از یک ابزار صرفاً عملکردی فراتر رفته و بهعنوان بستری مؤثر در شکلگیری احساسات و رفتارهای انسانی مورد توجه قرار گرفته است. گزارشهای تخصصی در حوزه طراحی محیطی نشان میدهند که عناصر کالبدی فضا از نور طبیعی و ارتفاع سقف گرفته تا رنگهای ملایم، مصالح گرم و جریان آزاد حرکت، نقشی کلیدی در کاهش اضطراب، افزایش تمرکز و تقویت حس امنیت کاربران یک ساختمان ایفا میکنند.
فضاهایی که بدون ارتباط با طبیعت ساخته میشوند، نور کافی ندارند، بسته و پر سر و صدا طراحی شدهاند، میتوانند بهجای آرامش، احساس خفگی، استرس و انزوا را در افراد ایجاد کنند. این تأثیرات بهویژه در محیطهای درمانی، آموزشی و کاری نمود بیشتری دارند که کیفیت روانی فضا میتواند بهطور مستقیم بر عملکرد فردی و اجتماعی اثر بگذارد. بر همین اساس، بسیاری از پروژههای معماری نوین، طراحی فضا را نهتنها بر اساس نیازهای فیزیکی، بلکه با در نظر گرفتن ابعاد روانشناختی انسان انجام میدهند. این رویکرد، معماری را به ابزاری برای ارتقای سلامت روانی شهروندان تبدیل کرده است که میتواند در کنار درمانهای بالینی، نقش مکمل و پیشگیرانه ایفا کند.

طراحی بیوفیلیک؛ طبیعت بهعنوان درمانگر
طراحی بیوفیلیک رویکردی نوین است که عناصر طبیعی از گیاهان و آب تا نور و چشمانداز را وارد فضای معماری میکند. افزون بر اینکه این عناصر جلوه زیبایی به ساختمانها میبخشند، بهطور علمی ثابت شده است که سطح کورتیزول را کاهش میدهند، خلقوخو را بهبود میبخشند و عملکرد شناختی را تقویت میکنند. در فضاهای درمانی، آموزشی و کاری، حضور طبیعت میتواند به کاهش پرخاشگری، افزایش تعامل اجتماعی و ارتقای تابآوری روانی کمک کند.
طراحی بیوفیلیک با هدف بازگرداندن ارتباط انسان با طبیعت در محیطهای ساختهشده شکل گرفته است و بر پایه شواهد علمی استوار است که نشان میدهند حضور عناصر طبیعی در محیطهای شهری که اغلب از طبیعت جدا شدهاند، میتواند نقش جبرانکنندهای ایفا کند و به بازسازی روانی شهروندان کمک کند.

در فضاهای درمانی، استفاده از طراحی بیوفیلیک بهطور مستقیم با کاهش اضطراب و افزایش آرامش بیماران مرتبط بوده است. برای مثال، کلینیکهای روانپزشکی که از نور طبیعی، چشمانداز سبز و مصالح چوبی استفاده میکنند، میزان مصرف داروهای آرامبخش را کاهش دادهاند. در مدارس، حضور گیاهان و نور طبیعی در کلاسها موجب افزایش تمرکز دانشآموزان و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه شده است. در محیطهای کاری نیز، طراحی بیوفیلیک با افزایش رضایت شغلی و کاهش فرسودگی روانی همراه بوده است.
نمونهای برجسته از طراحی معماری با رویکرد سلامتمحور را میتوان در ساختمان «مرکز مگی» شهر لیدز بریتانیا مشاهده کرد. این مرکز که در سال ۲۰۲۰ در محوطه بیمارستان دانشگاهی سنت جیمز راهاندازی شد، بهعنوان بیستوششمین شعبه از مجموعه مراکز خیریه مگی در بریتانیا فعالیت میکند. هدف این مراکز، ارائه حمایتهای عملی و روانی رایگان به بیماران مبتلا به سرطان است.

طراحی این ساختمان بهگونهای انجام شده است که فضای آن متفاوت از محیطهای درمانی معمول باشد. فرمهای منحنی، استفاده گسترده از چوب طبیعی، نورگیرهای بزرگ و باغهای داخلی، فضایی گرم، انسانی و آرامشبخش ایجاد کردهاند. ساختمان از سه پاویون چوبی تشکیل شده است که بهصورت پلکانی در اطراف یک فضای جمعی باز قرار گرفتهاند. این پاویونها با تکنیکهای سازهای چوبی پیشساخته در سوئیس تولید شده و در مدت زمان کوتاهی در محل نصب شدهاند. بامها با پوشش گیاهی متراکم طراحی شدهاند که چشماندازی از جنگلهای منطقه یورکشایر را بازسازی میکنند.
در فضای داخلی، استفاده از مصالح طبیعی، نور آرام، گیاهان گلدانی و مبلمان غیررسمی، محیطی دلپذیر برای مراجعان فراهم کرده است. این فضاها نهتنها برای جلسات مشاوره و درمان، بلکه برای تعامل اجتماعی، خلوت فردی، مطالعه و مراقبت از باغ طراحی شدهاند. جالب آنکه بازدیدکنندگان تشویق میشوند در نگهداری از بیش از ۲۳ هزار گل و ۱۷ هزار گیاه موجود در محوطه مشارکت کنند. این رویکرد از علاقه بنیانگذار این مراکز، «مگی کسویک جنکس» به باغبانی الهام گرفته شده است.

مرکز مگی لیدز نمونهای موفق از معماری انسانمحور است که نشان میدهد چگونه طراحی فضا میتواند بهجای ایجاد فاصله، بستری برای آرامش، تعامل و بازیابی روانی باشد. این پروژه نهتنها در حوزه درمان، بلکه در طراحی شهری، معماری پایدار و مشارکت اجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفته و جوایز متعددی را از آن خود کرده است.
در شهرهای بحرانزده، طراحی بیوفیلیک میتواند نقش حیاتیتری ایفا کند. در پناهگاههای اضطراری، کمپهای مهاجران یا مراکز درمانی موقت، افزودن عناصر سادهای همچون نور طبیعی، تهویه مناسب، پوشش گیاهی یا مصالح گرم و انسانی میتواند به کاهش اضطراب، افزایش حس امنیت و تسهیل روند بازیابی روانی کمک کند. در چنین شرایطی، طراحی نهتنها یک ابزار فنی، بلکه یک مداخله درمانی است که میتواند جانها را نجات دهد.

معماری در بحرانها؛ پاسخ به کمپین ۲۰۲۵
در شرایط اضطراری انسانی همچون جنگها، بلایای طبیعی یا همهگیریها، سلامت روان افراد بهشدت در معرض خطر قرار میگیرد. سازمان جهانی بهداشت در کمپین ۲۰۲۵ تأکید کرده است که حمایت روانی در چنین بحرانهایی نهتنها مهم، بلکه حیاتی است. معماری در این زمینه میتواند نقش کلیدی ایفا کند؛ از طراحی پناهگاههای امن گرفته تا مراکز درمانی قابلدسترسی و فضاهای عمومی آرامشبخش طراحی فضاهایی که به افراد امکان بازیابی، تعامل و بازسازی روانی بدهند، میتواند به توانمندسازی فردی و اجتماعی منجر شود.
در بحرانهای انسانی، بیشتر تمرکز بر عملکرد فوری فضا همچون سرپناه، درمان یا تغذیه است، اما تجربههای جهانی نشان دادهاند که کیفیت روانی فضا نیز به همان اندازه مهم است. برای مثال، در کمپهای پناهندگان در لبنان و یونان، طراحی فضاهای جمعی با نور مناسب، رنگهای ملایم و امکان تعامل اجتماعی، به کاهش اضطراب و افزایش حس تعلق کمک کرده است. برای مثال، استفاده از نور طبیعی بهجای نورهای مصنوعی سرد، رنگهای ملایم همچون سبز و آبی بهجای خاکستری و قهوهای و ایجاد فضاهایی برای تعامل اجتماعی همچون حیاطهای مشترک، نیمکتهای گروهی یا فضاهای بازی کودکان موجب کاهش اضطراب، افزایش حس تعلق و تقویت روابط اجتماعی شدهاند.

در بعضی از کمپهای پناهندگان، طراحان با همکاری روانشناسان و مددکاران اجتماعی، فضاهایی را ایجاد کردهاند که به افراد امکان گفتوگو، مشارکت و فعالیتهای فرهنگی میدهد. این فضاها از نظر عملکردی مفید هستند و به افراد کمک میکنند تا احساس کنترل، کرامت و امید را بازیابی کنند که عواملی حیاتی برای بازسازی روانی پس از بحران هستند.
در مراکز درمانی اضطراری در مناطق زلزلهزده، استفاده از مصالح گرم، نور طبیعی و حریم شخصی، روند درمان روانی را تسهیل کرده است. یکی از نمونههای موفق در این زمینه، پروژههای معماری پس از زلزله در نپال و هائیتی هستند که نشان دادهاند چگونه عناصر ساده طراحی میتوانند تأثیرات روانی عمیقی داشته باشند.
پس از زلزله ویرانگر نپال در سال ۲۰۱۵، گروهی از معماران محلی با همکاری سازمانهای بینالمللی، مراکز درمانی موقتی را طراحی کردند که از مصالح بومی همچون چوب بامبو، خاک فشرده و پارچههای گرم استفاده میکردند. این مصالح نهتنها در برابر پسلرزهها مقاوم بودند، بلکه حس آشنایی و امنیت را برای ساکنان ایجاد میکردند. نور طبیعی از طریق پنجرههای سقفی وارد فضا میشد و حریمهای نیمهخصوصی با پردهها و دیوارهای سبک، امکان خلوت و آرامش را برای بیماران فراهم میکرد. این طراحیها به کاهش اضطراب و تسهیل روند درمان روانی کمک قابلتوجهی کرد. این نمونهها نشان میدهند که در شرایط اضطراری، طراحی فضا با در نظر گرفتن نیازهای روانی از مصالح گرم و نور طبیعی گرفته تا حریم شخصی میتواند روند درمان و بازیابی را تسهیل و به بازسازی کرامت انسانی کمک کند.

معماران و طراحان شهری میتوانند با درک نیازهای روانی افراد در بحران، فضاهایی طراحی کنند که نهتنها عملکردی، بلکه شفابخش باشند. این شامل طراحی فضاهای چندمنظوره، انعطافپذیر، قابل تطبیق با نیازهای متغیر و دارای عناصر آرامشبخش است. یک طراح اردنی در پاسخ به بحرانهای انسانی، پناهگاهی مفهومی با عنوان «بافتن خانه» طراحی کرده است که از لولههای پلاستیکی با قابلیت انعطاف ساخته شده است و بهصورت بافتدار در میآید.
این سازهها قابلیت عبور نور، تهویه، گرمایش و حتی اتصال به منابع آب را دارند. طراحی منحنی و ارگانیک آن، حس لطافت و آرامش را القا میکند و بهویژه برای پناهندگان در مناطق زلزلهزده، فضایی برای توقف، بازیابی و بازسازی روانی فراهم میسازد. پروژه بافتن خانه که در سال ۲۰۱۳ برنده جایزه طراحی لکسوس شد، تلفیقی از فناوری، معماری ارگانیک و الهام از سنتهای عشایری خاورمیانه است. سیقالی با الهام از چادرهای سنتی بادیهنشینان، سازهای طراحی کرده که قابل حمل است و میتواند نیازهای روانی و فیزیکی ساکنان را در شرایط بحرانی پاسخ دهد.

یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این پناهگاهها، قابلیت عبور آب و برق از طریق لولههای توخالی سازه است. در رأس گنبد، مخزن ذخیره آب تعبیه شده است که از طریق جمعآوری آب باران یا منابع محلی و با کمک گرمای خورشید، آب را به بالا منتقل میکند. امکان تولید برق خورشیدی و ذخیره آن در باتری داخلی برای تأمین انرژی مورد نیاز پناهگاه نیز در نظر گرفته شده است. این امکانات، پناهگاه را به فضایی خودکفا و پایدار تبدیل میکنند که میتواند در شرایط اضطراری، نیازهای اولیه زندگی را تأمین کند.
این پناهگاهها نهتنها سرپناهی فیزیکی، بلکه بستری برای تعامل اجتماعی، خلوت فردی و بازسازی کرامت انسانی هستند. طراحی آنها بهگونهای است که میتوانند در کنار هم قرار بگیرند و یک «شهر پناه» بسازند. این مفهوم با شعار روز جهانی سلامت روان در سال ۲۰۲۵ همراستا است: «سلامت روان برای همه، بهویژه در رویارویی با بحرانها»
معماری در بحرانها باید از نگاه صرفاً فنی فاصله بگیرد و به ابزاری برای حمایت روانی تبدیل شود. این رویکرد نیازمند همکاری میان معماران، روانشناسان، مدیران شهری و سازمانهای امدادی است. با طراحی فضاهایی که به افراد امکان تنفس، تعامل و بازیابی میدهند، میتوان گامی مؤثر در مسیر تحقق شعار سازمان جهانی بهداشت برداشت.



نظر شما