به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تعلیق همکاری ایران با آژانس در پی اقدامات سه کشور اروپایی» نوشت: «روز گذشته شورای عالی امنیت ملی ایران به ریاست رئیسجمهور پزشکیان تشکیل جلسه داد تا به بررسی تحولات منطقهای و اقدامات تحریکآمیز برخی بازیگران بینالمللی، بویژه تصمیم سه کشور اروپایی برای بازگرداندن تحریمها علیه ایران و فعالسازی مکانیسم بهاصطلاح «ماشه» (اسنپبک)، بپردازد. در پی تشکیل این جلسه، شورای عالی امنیت ملی بیانیهای صادر کرد تا سیاست ایران در واکنش به اقدامات نسنجیده طرف اروپایی را تشریح کند. بیانیهای که مشخصاً بر تعهد راسخ ایران به تداوم حرکت در مسیر دیپلماسی تأکید داشت و در عین حال، رویکرد غیرسازنده کشورهای غربی در ترجیح اقدامات غیرقانونی بهجای گفتوگو و همکاری را محکوم کرد. شورای عالی امنیت ملی کشورمان در بیانیه خود اعلام کرد که این شورا به ریاست رئیسجمهوری تشکیل جلسه داد و در مورد وضعیت منطقه و ماجراجوییهای رژیم صهیونیستی بحث و تبادل نظر انجام شد و تأکید بر این مهم شد که سیاست جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی همکاری هرچه بیشتر برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه خواهد بود.
در جلسه دیروز، اقدامات برخی کشورها در صحنه بینالمللی که در زمینههای عملیات نظامی و تحریمها مطرح شده، مورد واکاوی قرار گرفت. به طور مشخص منظور شورای عالی امنیت ملی از اقدامات برخی کشورها، تلاشهای تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در ارتباط با مسأله هستهای کشورمان بود. چرا که در روزهای اخیر، شورای امنیت سازمان ملل با جلوداری این سه کشور اروپایی و به رغم تأکیدات ایران بر گفتوگو، تصمیم به بازگرداندن تحریمها علیه ایران گرفت. شورای عالی امنیت ملی در بخش بعدی بیانیه خود، به صراحت تأکید کرده که این اقدامات نسنجیده درحالی است که وزارت امور خارجه کشورمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری داشته و حتی طرحهایی نیز برای حل و فصل موضوع ارائه داده است.
با این توضیحات بود که شورای امنیت ملی اعلام کرد اقدامات کشورهای اروپایی عملاً مسیر همکاری ایران با آژانس را دچار تعلیق خواهد کرد.
با این حال آنچه که مهم است، این است که ایران همچنان بر مسیر دیپلماسی و گفتوگو تأکید دارد. این را میتوان از بخش پایانی بیانیه شورا برداشت کرد. در این بیانیه تأکید شده است که «به وزارت امور خارجه مأموریت داده شد در چهارچوب تصمیمات شورای عالی امنیت ملی برای حفظ منافع ملی کشور به رایزنیهای خود ادامه دهد.» این دستور نشان دهنده عزم ایران برای دفاع از حقوق خود در برابر فشارهای بینالمللی و پیگیری دیپلماسی فعال در صحنه جهانی است.
البته جلسه دیروز شورای عالی امنیت ملی صرفاً محدود به بررسی اقدامات سه کشور اروپایی نبود. در این جلسه، وضعیت منطقه و ماجراجوییهای رژیم صهیونیستی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت. با اعلام این خبر، شورا تأکید کرد که سیاست جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی، تقویت همکاری برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه است. موضعی که مشخصاً نشان دهنده تعهد ایران به کاهش تنشها و تقویت همبستگی منطقهای در برابر اقدامات بیثباتکننده است.
موضوعات مورد بررسی شورا از این دو مورد هم فراتر رفت و تصمیم اخیر دستگاه قضا برای عفو تعداد قابل توجهی از زندانیان حائز شرایط نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. در این رابطه نیز بیانیه شورا تأکید دارد که این شورا از اقدام سنجیده قوه قضائیه بابت عفو زندانیان که کمک به همبستگی ملی میکند تشکر میکند.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «وقتی کارفرما خداست» نوشت: «بیایید به سه سال قبل برگردیم. همه چیز از یک دروغ بزرگ شروع شد: «یک دختر جوان به دلیل پوشش نامناسب توسط نیروی انتظامی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و کشته شد.» دروغنگاران رسانههای زنجیرهای همه توان خود را بهکار گرفتند تا این روایت دروغ را جا بیندازند. آنها با ارائه اطلاعات غلط، خانواده متوفی را تحریک به اعتراض کردند و مدارک پزشکی آن دختر بیمار را که حاکی از جراحی تومور مغزی در سنین کودکی، مصرف داروهای مادمالعمر و لزوم مراجعات پزشکی هر ماهه بود، کتمان کردند.
هیچ مانعی در مسیر فعالیت کارخانه دروغسازی نشریات زنجیرهای وجود نداشت. در حالی که مدیران مسئول رسانهها باید نسبت به محتوای تولید شده در رسانهشان پاسخگو باشند و به اتهام نشر اکاذیب به دادگاه فراخوانده و در صورت اثبات جرم مجازات شوند اما هیچکدام از گزارشهای دروغ نشریاتی مانند «روزنامه شرق»، «روزنامه اعتماد»، «روزنامه هممیهن» و… باعث نشد مراجع قضائی و نظارتی وقت مدیران مسئول این رسانهها را احضار کنند! انگار نوعی مصونیت برای دروغگویی وجود داشت.
این ماجرا شاید با یک اتفاق آغاز شد اما در ادامهاش هیچ چیز اتفاقی نبود. در میان موج انتشار اخبار جعلی، کمتر از دو هفته پس از حادثه، یک گروه هکری ناشناخته مدعی شد به سندی از مکاتبات مسئولان قضائی دست یافته که نشان میدهد آن دختر در درگیری با مأموران نیروی انتظامی مجروح شده و همان جراحت عامل مرگ بوده است. سندی که در همپوشانی با گزارشهای کذب نشریات زنجیرهای آتش آشوب را بیشتر کرد. دو سال بعد در ۱۱ جولای ۲۰۲۴ (۲۱ تیر ۱۴۰۳) «یاکوب ناگل» مشاور سابق امنیت ملی «بنیامین نتانیاهو» در مقالهای برای معاریو فاش کرد که آن سند دروغین توسط رژیم صهیونیستی ساخته و البته بدون آنکه نامی از این رژیم به میان بیاید، منتشر شده است.
در واقع «یاکوب ناگل» برای چندمین بار از اسرائیل به عنوان کارفرمای اصلی پروژه آشوبهای ۱۴۰۱ ایران رونمایی میکرد. پیش از آن نقش شبکه تروریستی «اینترنشنال» در شعلهور کردن آشوبها کاملاً مشخص شده بود. آن روزها رسانههای زنجیرهای داخل ایران در یک همدستی آشکار با «اینترنشنال» به منبع تغذیه اخبار و گزارشهای جعلی این شبکه تروریستی تبدیل شده بودند. شبکهای که تقریباً یک ماه پیش از شورشی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» شکل گرفت، کارفرمایش افشا شده بود. «باراک راوید» خبرنگار صهیونیست تارنمای عبری «واللا» و تارنمای آمریکایی «آکسیوس» ۱۹ آگوست ۲۰۲۲ (۲۸ مرداد ۱۴۰۱) درباره این شبکه گفت: «موساد به طور مرتب از این رسانه [ایراناینترنشنال] برای جنگ اطلاعاتی خود استفاده میکند.» مدتی بعد عوامل شبکه تروریستی اینترنشنال با وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی ملاقات کردند و بخشی از دفتر کار این شبکه نیز به اراضی اشغالی منتقل شد.
شعار «زن، زندگی، آزادی» نیز بهخوبی کارفرمای آشوبهای ۱۴۰۱ را نشان داد. این شعار سرنوشت جالبی داشت؛ یک روز روی جلد نشریات غربگرای داخل ایران نقش بست؛ یک روز در تجمع انتخاباتی غربگرایان فریاد زده شد؛ یک روز دیوارنگارهای در اراضی اشغالی با تصویر نظامیان زن اسرائیلی شد؛ یک روز توسط سربازان رسانهای اسرائیل بر دیوار خراب شده خانههای مردم مظلوم غزه نوشته شد؛ بارها از زبان منفورترین چهره حال حاضر جهان، یعنی «بنیامین نتانیاهو» با لهجه غلیظ عبری تکرار شد و در نهایت توسط سربازان ارتش کودککش رژیم صهیونیستی روی بمبهایی که در جنگ ۱۲ روزه به سمت ایران شلیک شد، نقش بست. بمبهایی که ۱۲۶ زن، ۴۱ کودک و در مجموع بیش از ۱۰۰۰ ایرانی را به شهادت رساند.
حالا سه سال از آن روزها میگذرد و آنکه در جهان منزوی شده، ایران نیست بلکه رژیم کودککش صهیونیستی است. هفته گذشته (۱۵ سپتامبر ۲۰۲۵ - ۲۴ شهریور ۱۴۰۴) نخستوزیر رژیم صهیونیستی پس از دیدار با وزیر خارجه آمریکا گفت: «هرچه میگذرد اسرائیل با انزوای بیشتری در صحنه جهانی مواجه میشود… اسرائیل در نوعی انزوا قرار دارد.» اکنون «بنیامین نتانیاهو» منفورترین چهره و اسرائیل منفورترین رژیم جهان است. رژیم صهیونیستی برای ترمیم چهرهاش فقط در سال جاری ۱۵۰ میلیون دلار به بودجه تبلیغاتیاش اضافه کرد. رقمی که نشاندهنده افزایش خیرهکننده ۲۰ برابری بودجه تبلیغات رسانهای این رژیم است. اما آنها هرچه بیشتر خرج میکنند، بیشتر منفور میشوند. تظاهرات گسترده مردم جهان علیه رژیم صهیونیستی در استرالیا، نیوزیلند، آلمان، انگلیس، اسپانیا، آمریکا و… عمق نفرت جهانی از اسرائیل را نشان میدهد. این روزها چهرههای سرشناس هنری از «خاویر باردم» و «هانا آینبایندر» گرفته تا «کارول کینگ» و «باب ویلن» بدون دریافت هیچ هزینهای و تنها برای ادای وظیفه انسانی خود علیه رژیم صهیونیستی موضع میگیرند.
حالا سه سال از پاییز ۱۴۰۱ میگذرد اما در خیابانهای ایران دیگر خبری از آشوب نیست. در عوض خیابانهای تلآویو تقریباً هر هفته محل تجمع معترضان به نتانیاهو است. روزنامه عبریزبان هاآرتص ماه گذشته شمار معترضان را تا ۲.۵ میلیون نفر اعلام کرد. ساکنان اراضی اشغالی این ماه نیز باز هم به خیابان آمدند و جادهها و تقاطعهای اصلی را مسدود کردند.
به نظر میرسد پروژهای که صهیونیستها سه سال پیش برای ایران طراحی کرده بودند نهتنها ناکام ماند بلکه با جنگ ۱۲ روزهای که علیه ایران به راه انداختند، به سمت خودشان کمانه کرده است. آمریکا و اسرائیل دیگر باید بدانند وقتی پروژهای را با هزینه میلیونها دلار راه میاندازند، رسانهها و شبکههای اجتماعی را در اختیار میگیرند و دولتهای اروپایی را پشت سرشان به خط میکنند اما با این حال همه چیز برخلاف انتظارشان و به ضررشان رقم میخورد یعنی پروژه بسیار بزرگتری در جریان است که کارفرمایش خداست!»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خواباندن جهان با دوگانه تاریخی» نوشت: «جوانترین تیم تاریخ کشتی فرنگی ایران قبل از اینکه مسابقات قهرمانی جهان به روز دوم خود برسد مقام قهرمانی خود را قطعی کرد. حسن رنگرز، سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی تیمی را برای مسابقات زاگرب آماده کرد که میانگین سنی آنها ۴/۲۲ سال بود، تیمی متشکل از جوانان ۱۸، ۱۹ ساله در کنار باتجربههای جوان که در زاگرب هیچ حریفی یارای مقابله با آنها را نداشت.
البته شیطنتهایی شد که مثلاً مطابق معمول مدالها بین کشورهای مختلف تقسیم شود، اما حتی این شیطنتها هم جلودار شیربچههای ایران نبود. شاگردان پژمان درستکار در کشتی آزاد با نمایشی فوقالعاده و کسب ۲ طلا، ۲ نقره و ۳ برنز یک روز قبل از پایان مسابقات، قهرمانی خود را قطعی کرده بودند. کار برای فرنگیکاران سخت بود، اما مردان رنگرز فراتر از تصور ظاهر شدند و در همان چهار وزن اول کار را تمام کردند. کشتیهای ۴ وزن اول که تمام شد ایران ۸۰ امتیاز داشت که با یک حساب سرانگشتی و احتساب دو کشتی دیشب هادی ساروی و دانیال سهرابی امتیاز تا ۱۱۰ هم بالا میرفت و این یعنی اینکه کار تمام است و بقیه باید سر مقام دومی با هم سرشاخ شوند.
دیشب ایران سه کشتیگیر دیگر هم داشت. محمدمهدی کشتکار، سعید اسماعیلی و علیرضا مهمدی که با راه انداختن طوفان گام به مرحله نیمهنهایی گذاشتند تا قبل از کشتیهای نیمهنهایی شب گذشته و قبل از کشتیهای امشب کار تمام شود و ایران قهرمان کشتی فرنگی جهان هم بشود. اسماعیلی و مهمدی با قدرت به فینال رسیدند تا امشب برای طلا مبارزه کنند. کشتکار هم برای کسب مدال برنز کشتی میگیرد.
بله، تیم ملی کشتی فرنگی ایران هم خیلی زود قهرمانی خود را قطعی کرد تا برای اولین بار در تاریخ، کشتی ایران در مسابقات جهانی دبل کند. همه چیز آماده شده بود تا یک اتفاق تاریخی در زاگرب برای کشتی ایران رخ دهد و این اتفاق افتاد.
اتفاقی که منتظرش بودیم، رخ داد. اتفاقی که خیلیها تلاش کردند جلویش را بگیرند، اما کشتی ایران با قهرمانی فرنگیکارانش در جهان به همه فهماند که آقای کشتی دنیاست.
فقط دو روز بعد از قهرمانی تیم ملی کشتی آزاد وقت لازم بود تا فرنگیکاران ایران هم بر بام دنیا بایستند و برای اولین بار اتفاقی تاریخی را رقم بزنند و در هر دو رشته کشتی قهرمان شوند. نکته جالب در قهرمانی تیم ملی کشتی فرنگی ایران اینکه این نتیجه در همان روز اول تقریباً قطعی شد وقتی که چهار نماینده اول ایران با ۱۴ پیروزی مقتدرانه چشمها را خیره کردند.
ایران در چهار وزن اول، سه فینالیست داشت و یک کشتیگیر هم به ردهبندی رفت. غلامرضا فرخی در وزن ۸۲ کیلوگرم و امین میرزازاده در وزن ۱۳۰ کیلوگرم به مدال طلا دست یافتند و پیام احمدی در وزن ۵۵ کیلوگرم صاحب مدال نقره شد. همچنین علیرضا عبدولی در رده پنجم قرار گرفت. همین نتایج کافی بود تا ایران با فاصله ۳۵ امتیاز بالاتر از تمام رقبا در آستانه قهرمانی زودهنگام قرار گیرد. بعد از پایان دیدارهای فینال و ردهبندی چهار وزن نخست و در جدول ردهبندی تیمی، ایران با ۸۰ امتیاز بالاتر از بقیه قرار گرفت و تیمهای گرجستان با ۴۵ امتیاز، ژاپن با ۳۵ امتیاز، مجارستان با ۳۵ امتیاز و ارمنستان با ۲۵ امتیاز در جایگاههای بعدی قرار گرفتند.
در روز دوم هم محمدهادی ساروی در وزن ۹۷ کیلوگرم به دیدار فینال راه یافت و سهرابی در وزن ۷۲ کیلوگرم به ردهبندی رفت که شب گذشته روی تشک رفتند. دیروز هم در وزن ۶۳ کیلوگرم محمدمهدی کشتکار، در ۶۷ کیلوگرم سعید اسماعیلی و در ۸۷ کیلوگرم علیرضا مهمدی به عنوان آخرین کشتیگیران ایران روی تشک رفتند و چنان کشتی گرفتند که جای هیچ شکی در قهرمانی تیم ملی کشورمان باقی نماند.
یک اتفاق مهم دیگر هم در زاگرب رخ داد و آن قهرمانی کشتیگیران ایران در سنگینوزن هر دو رشته فرنگی و آزاد بود، جایی که امیرحسین زارع قهرمان سنگینوزن آزاد شد و امیر میرزازاده هم قهرمان سنگینوزن کشتی فرنگی تا امروز ایران قهرمان سنگینوزنهای جهان باشد و ترکتازی کند در کشتی جهان. قهرمانی همزمان کشتی آزاد و فرنگی ایران در جهان برگ زرینی است بر کارنامه فدراسیون کشتی. دو قهرمانی شکوهمند که با ادای احترام به پرچم و بزرگداشت یاد و خاطره شهدای گرانقدر ایران اسلامی رنگ و بویی دیگر داشت، دو قهرمانی که هیچگاه از یادها نخواهند رفت.
تیم ملی کشتی فرنگی برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ عنوان قهرمانی را به دست آورد و سه نایبقهرمانی در سالهای ۲۰۰۹، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ و دو مقام سومی در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۷ در کارنامه این تیم دیده میشود. پیش از این تیم ملی کشتی فرنگی ۵۷ مدال، شامل ۱۸ طلا، ۱۰ نقره و ۲۹ برنز در مسابقات جهانی کسب کرده است. تیم فرنگی همچنین نایبقهرمانی رقابتهای جهانی اوزان غیرالمپیکی (چهار وزن) در سال ۲۰۲۴ را به دست آورده است.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خلع سلاح مقاومت؛ دورتر از همیشه» نوشت: «در خاورمیانهای که دههها به کانون تنشهای ژئوپلیتیک و درگیریهای ایدئولوژیک تبدیل شده، نشانههایی از یک تحول دیپلماتیک ظریف اما معنادار مشاهده میشود: نزدیکتر شدن مواضع عربستان سعودی و حزبالله لبنان که میتواند زمینهساز همگرایی گستردهتر دیدگاههای ریاض با تهران باشد. این تغییر، نه یک رویداد تصادفی، بلکه حاصل محاسبات استراتژیک، تهدیدهای مشترک و تلاشهای دیپلماتیک هدفمند است که پتانسیل بازتعریف تعادلهای منطقهای را دارد. ۲ قطب متضاد - یکی با رویکرد محوریت اهل تسنن و دیگری با تمرکز بر مقاومت شیعی - اکنون در برابر تهدید مشترک رژیم صهیونیستی، به هم نزدیکتر میشوند. این گزارش، بر پایه تحلیل تحولات اخیر، به بررسی این پدیده میپردازد؛ از سخنرانی شیخ نعیم قاسم در روز جمعه تا سفرهای علی لاریجانی و از نقش حمله اسرائیل به قطر تا تأثیر آن بر طرحهای خلع سلاح حزبالله. آنچه ارائه میشود، نه صرفاً توصیف وقایع، بلکه تحلیلی بر چگونگی تبدیل «دشمن مشترک» به عاملی برای همگرایی است که میتواند دیوارهای ایدئولوژیک را تضعیف کند و بازیگران منطقه را به بازآرایی استراتژیک وادارد. چنانکه رئالیستها میگویند، دشمن مشترک، اصلیترین دلیلی است که کشورها را به ایجاد ائتلاف و موازنه وامیدارد.
برای فهم عمق این تحول، باید به سخنرانی شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان در ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ نگاه بیندازیم. این سخنرانی، به مناسبت نخستین سالگرد شهادت حاج ابراهیم عقیل (معروف به حاج عبدالقادر) و تعدادی از فرماندهان گردان رضوان، از ساعت ۱۶ به وقت محلی آغاز و از طریق شبکه المنار پخش شد. شیخ قاسم منطقه را در آستانه یک «نقطه عطف خطرناک» توصیف کرد و رژیم صهیونیستی را به ارتکاب «جنایت و توحش» مربوط دانست. وی هشدار داد حملات اخیر تلآویو، فراتر از اقدامات موقت، بخشی از طرحی برای تحقق «اسرائیل بزرگ» است، مفهومی توسعهطلبانه که مرزهای آن را تا یمن و عربستان گسترش میدهد اما بخش کلیدی سخنرانی، پیشنهاد گشودن «صفحه جدیدی» در روابط با عربستان سعودی بود. شیخ نعیم قاسم بر اساس اصول حل مشکلات، پاسخ به نگرانیها و تضمین منافع مشترک، از ریاض دعوت به گفتوگو کرد. وی تصریح کرد: «سلاحهای ما متوجه اسرائیل است، نه لبنان، عربستان یا هیچ کشور دیگری». این موضع، نهتنها یک دعوت دیپلماتیک، بلکه نشانهای از انعطاف ایدئولوژیک حزبالله بود؛ گروهی که سالها در روایت سعودیها به عنوان «تهدید» تصویر شده، اکنون خود را شریک بالقوه در برابر «دشمن اصلی» معرفی میکند. تحلیلگران لبنانی این سخنرانی را «رویدادی مهم» ارزیابی کردند و بازخوردهای مثبت در محافل دیپلماتیک عربی - از جمله بحثهای شبکههای اجتماعی - نشاندهنده تغییر مواضع است. شیخ قاسم شهدای مقاومت را «شهدای راه آزادی قدس، وطن و کرامت» نامید، از وحدت عملی مسلمانان در برابر صهیونیسم تجلیل و پیشبینی کرد: «اسرائیل سقوط خواهد کرد». این اظهارات، در زمینه تنشهای رو به افزایش، نهتنها موقعیت حزبالله را تقویت کرد، بلکه فرصتی برای گفتوگوی منطقهای ایجاد کرد که عربستان نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
این تحول، ریشه در دیپلماسی هدفمند ایران دارد و سفرهای علی لاریجانی، مشاور رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، نقش محوری در آن ایفا کرده است. لاریجانی اوایل مرداد ۱۴۰۴ (آگوست ۲۰۲۵) به لبنان سفر کرد. این سفر، ۱۳ و ۱۴ مرداد انجام شد و بر مسائل امنیتی و حمایت از مقاومت تمرکز داشت. وی با جوزف عون، رئیسجمهور لبنان دیدار کرد و بر «سرمایه ملی بودن مقاومت» - بویژه حزبالله - تأکید ورزید، در حالی که از دخالتهای خارجی در خلع سلاح این گروه انتقاد کرد. استقبال حزبالله از این سفر، زمینهای برای کاهش سوءتفاهمهای داخلی لبنان فراهم آورد؛ جایی که فشارهای سعودی برای خلع سلاح همچنان وجود دارد اما تأثیر اصلی لاریجانی در سفر دومش به عربستان آشکار شد: ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ (۱۶ سپتامبر ۲۰۲۵)، وی با مقامات ارشد سعودی، از جمله ولیعهد و وزیر خارجه دیدار کرد. این سفر، بخشی از تلاش ایران برای «تصحیح دیدگاه عربستان» در قبال تحولات لبنان و مقابله با «توسعهطلبی اسرائیل» بود. منابع دیپلماتیک گزارش دادند گفتوگوها بر «اتحاد علیه تهدید مشترک» متمرکز بود و ایران با استناد به اصول «حل مشکلات و تضمین منافع»، بستری برای درک متقابل ایجاد کرد. نتیجه این دیدارها، در سخنرانی شیخ نعیم قاسم منعکس شد. تحلیلگران، از جمله کسانی که در شبکههای اجتماعی به «وساطت ایران» اشاره کردهاند، این سفر را «پیامی استراتژیک» میدانند که عربستان را به بازنگری در روابط با محور مقاومت واداشت. دیپلماسی مبتنی بر اعتمادسازی تدریجی، بلوغ سیاست خارجی ایران را نشان میدهد: تمرکز بر تهدیدهای واقعی به جای شعارهای تهاجمی. ایران با برجسته کردن «دشمن اصلی» - اسرائیل - عربستان را از رویکرد ایدئولوژیک به سمت واقعگرایی سوق داد و زمینه دعوت شیخ قاسم به «صفحه جدید» را فراهم کرد.
در نهایت، این تحول دیپلماتیک، هرچند شکننده، نویدبخش بازآرایی منطقه است. نزدیک شدن عربستان و حزبالله و همگراییاش با ایران، آغاز یک بازی جدید است؛ جایی که تهدید مشترک، ایدئولوژی را تحتالشعاع قرار میدهد و دیپلماسی، تنشها را مدیریت میکند.
سخنرانی شیخ قاسم، دیپلماسی منطقهای ایران و سایه حمله به قطر، عناصری از این پازل هستند؛ پازلی که میتواند «اسرائیل بزرگ» را مهار و منطقه را به سوی همگرایی واقعی هدایت کند. با این حال، موفقیت آن به امتیازدهی متقابل وابسته است؛ خاورمیانه، با سابقه پیچیدگیهایش، نیازمند اقداماتی است که «دشمن اصلی» را به درستی هدف گیرد.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جسارت پوتین، سکوت واشنگتن» نوشت: «سه جنگنده روسی بدون اعلام قبلی وارد آسمان استونی شدند؛ فقط ۱۲ دقیقه کافی بود تا یکی از کوچکترین کشورهای عضو ناتو زنگ خطر را در ائتلاف به صدا درآورد. مارگوس تساهکنا، وزیر خارجه استونی، گفت این رویداد یادآوری تازهای است از اینکه ولادیمیر پوتین هیچ علاقهای به صلح ندارد و برعکس، مسیر تنش را انتخاب کرده است. او این اقدام را «نقض سنگین» خواند و تأکید کرد که واکنش سریع ناتو نشان داد همبستگی غرب هنوز وجود دارد، اما فشار کرملین رو به افزایش است.
مقامهای استونی بلافاصله پس از این حادثه اعلام کردند سه جنگنده میگ -۳۱ روسی وارد حریم کشور شدند و جنگندههای ایتالیایی حاضر در مأموریت ناتو برای مقابله برخاستند. به گفته آنان، این ورود غیرمجاز حدود ۱۲ دقیقه طول کشید و تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی و یکپارچگی ناتو بود. کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در واکنش گفت: «این تحریک بسیار جدی است و نشان میدهد روسیه در پی سنجش مرزهای تحمل ماست».
در پاسخ، استونی بلافاصله ماده ۴ پیمان آتلانتیک شمالی را فعال کرد. این ماده پیشبینی میکند که در صورت تهدید یک عضو، گفتوگوی فوری میان متحدان برگزار شود. تساهکنا در گفتوگو با پولیتیکو تأکید کرد: «روسیه در حال آزمایش ناتو و وحدت اروپاست. جناح شرقی ناتو بیشترین مسئولیت را بر دوش دارد. ما خط مقدم هستیم و نیاز داریم درباره اینکه چه اقدام بیشتری میتوانیم انجام دهیم، گفتوگو کنیم». برای استونی، کشوری کوچک با جمعیتی کمتر از یکونیم میلیون نفر، چنین تهدیدی معنایی فراتر از یک حادثه مرزی دارد؛ این کشور خود را نخستین سد دفاعی غرب در برابر فشارهای نظامی مسکو میداند.
در مسکو اما روایت کاملاً متفاوت بود. وزارت خارجه روسیه در بیانیهای که صبح شنبه منتشر شد، ورود به حریم استونی را رد و اعلام کرد: «در ۱۹ سپتامبر سه جنگنده میگ -۳۱ پرواز برنامهریزیشدهای از کارلیا به کالینینگراد داشتند. هواپیماها از مسیر توافقشده منحرف نشدند و هیچگونه نقضی رخ نداد». این تکذیب البته تازگی ندارد؛ کرملین در سالهای گذشته بارها تجاوز به حریم هوایی همسایگان را انکار کرده، حتی زمانی که تصاویر راداری و واکنشهای فوری متحدان ناتو خلاف آن را نشان داده است. این رخداد تازه در حالی ثبت شد که فقط چند روز پیش، پهپادهای روسی وارد خاک لهستان و رومانی شده و موجب نگرانی مضاعف در پایتختهای اروپایی شدند. برای بسیاری از تحلیلگران، این الگو بخشی از استراتژی مسکو برای آزمودن آمادگی دفاعی جناح شرقی ناتو است. از نگاه آنان، کرملین با هر نقض مرزی میکوشد شکافها و ضعفهای احتمالی را آشکار کرده و همزمان پیام قدرتنمایی به غرب ارسال کند.
در بروکسل، رهبران اتحادیه اروپا همزمان بسته تازهای از تحریمهای انرژی و مالی علیه روسیه را اعلام کردند. اورزولا فوندرلاین، رئیس کمیسیون اروپا، در کنفرانسی گفت: «پوتین بارها سطح تنش را بالاتر برده و ما نیز بارها پاسخ دادهایم. تحریمها ابزار مؤثر فشار اقتصادی هستند و تا زمانی که روسیه پای میز مذاکره نیاید، به استفاده از آنها ادامه خواهیم داد». این تحریمها معاملات مالی با نهادهای روسی و صادرات انرژی را هدف قرار میدهند.
اتحادیه اروپا علاوه بر این تلاش کرده ایالات متحده را به اتخاذ مواضع سختگیرانهتر علیه مسکو متقاعد کند. بروکسل تیمی از کارشناسان را به واشنگتن اعزام کرده تا درباره طراحی تحریمهای ثانویه علیه خریداران نفت روسیه همکاری کنند. در همین حال، کاخ سفید وعده داده در صورتی که متحدان اروپایی خرید نفت روسیه را به طور کامل متوقف کنند، محدودیتهای بیشتری اعمال کند. این هماهنگی اما با چالشهایی جدی روبهرو است؛ زیرا برخی کشورهای اروپایی هنوز به منابع انرژی روسیه وابستهاند و جایگزینی فوری برای آنها در دسترس نیست.
دیپلماتهای اروپایی در محافل خصوصی از فرسایش اعتماد به رهبری آمریکا سخن میگویند. آنان میگویند تغییر مداوم موضع کاخ سفید، اعتماد را تضعیف کرده و این پرسش را برانگیخته که آیا واشنگتن در لحظههای حساس کنار متحدان خواهد بود یا خیر؟ الکس پلیتساس، پژوهشگر اندیشکده آتلانتیک کانسیل، در گفتوگو با رویترز هشدار داد: «هرچه آمریکا بیشتر عقبنشینی کند، پوتین تحریکآمیزتر عمل خواهد کرد. او اروپا را ضعیفتر و قابل تقسیم میبیند». همزمان، برخی مقامهای آمریکایی تأکید دارند که کشورهای اروپایی باید هزینههای امنیتی خود را بیشتر تقبل کنند. یکی از مقامات کاخ سفید گفت: «بسیاری از متحدان اروپایی جز ثروتمندترین کشورهای جهان هستند و توانایی تأمین مالی برنامههای امنیتی خود را دارند». این موضع اما در بروکسل و دیگر پایتختهای اروپایی نگرانیهای تازهای ایجاد کرده است.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فرصت نیویورک برای دیپلماسی» نوشت: «رای شورای امنیت به بازگشت تحریمها، اگرچه کلاف سردرگم ایران و غرب را پیچیدهتر کرده و طرفین را در شرایط تصمیمگیری بسیار سختی قرار داده است، اما گردهمایی نیویورک و حضور در هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل میتواند در حکم فرصت پایانی برای احیای دیپلماسی کمرمق شده باشد و از تشدید غیرضروری بحران میان تهران و پایتختهای اروپایی جلوگیری کند. یک استاد ژئوپلیتیک در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» با بررسی سناریوهای پیشروی ایران تا ششم مهر ماه، با بیان اینکه نباید همه چیز را تمامشده بدانیم و هنوز پنجرههایی برای توافق و دیپلماسی باز است، استدلال میکند که ایران میتواند از حضور رئیسجمهور در نیویورک بهعنوان مهمترین مقام اجرایی ایران با اختیارات ویژه استفاده کند و امتیازاتی را به شکل ازسرگیری سریع همکاریها با آژانس به اروپاییها ارائه کند. درصورتیکه دو طرف طی یک هفته باقیمانده نتوانند بر سر نقشه راهی برای پرونده هستهای به نتیجه برسند، به تعبیر سفیر سابق بریتانیا در تهران، وضعیت بار دیگر میتواند از کنترل خارج شود.
قطعنامه پیشنهادی کرهجنوبی بهعنوان رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل متحد در روز جمعه ۲۸ شهریورماه برابر با ۱۹ سپتامبر، با هدف تمدید تعلیق قطعنامهها و استمرار اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱، با ۴ رأی موافق، ۲ رأی ممتنع و ۹ رأی منفی همراه شد و در نتیجه ۶ قطعنامه تحریمی علیه ایران که با توافق برجام ملغی شده بودند، بازخواهند گشت. اما فعلاً تا روز ۲۸ سپتامبر یعنی ششم مهرماه، فرصت برای رایزنی وجود دارد و رئیسجمهور نیز تا چند روز دیگر برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل به همراه وزیر خارجه راهی نیویورک خواهد شد. لذا نیویورک میتواند فرصتی تاریخی برای تهران باشد که با رایزنیهای هدفمند و نیل به یک توافق، از فعال شدن ماشه جلوگیری کند. عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه، در گفتوگو با روزنامه «دنیای اقتصاد» درباره این مساله تاکید کرد که هنوز نباید ناامید شویم. با توجه به حضور رئیسجمهور در نیویورک بهعنوان یک مقام بلندپایه و با اختیارات بیشتر، احتمال رسیدن به توافق هنوز وجود دارد و پنجره دیپلماسی همچنان باز است. به گفته این استاد دانشگاه، یکی از مهمترین امتیازاتی که ممکن است ایران به طرف مقابل بدهد و اثرگذار باشد این است که سریعاً همکاریهایش با آژانس را از سر بگیرد و آخرین فرصت یعنی فرصت نیویورک را از دست ندهد.
با توجه به اینکه قطعنامه پیشنهادی کرهجنوبی برای تمدید تعلیق تحریمهای سازمان ملل آرای لازم را کسب نکرد و اگر اتفاقی رخ ندهد تا یک هفته دیگر اسنپبک فعال شده و تحریمهای سازمان ملل علیه کشورمان بازمیگردند، به نظر شما آیا میتوان در این مدت زمان کوتاه به دیپلماسی و رسیدن به یک توافق امیدوار بود؟
در چند روز آینده قرار است هیاتی به ریاست مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان، به نیویورک بروندو در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، دیدارها و رایزنیهایی میان مقامات کشورمان و مقامات کشورهای اروپایی صورت خواهد گرفت لذا احتمال آنکه توافقی صورت بگیرد، وجود دارد؛ زیرا از یک سو، پزشکیان بهعنوان یک مقام بلندمرتبه و با اختیارات بیشتر در مجمع عمومی سازمان ملل حضور پیدا میکند که همین مساله خود میتواند احتمال رسیدن به یک توافق را افزایش دهد و هم اینکه، طرفین نسبت به این موضوع آگاه هستند که زمان بسیار بسیار کم است و باید خیلی فوری به توافقی دست پیدا کنند. لذا از الان نباید همهچیز را تمامشده بدانیم و هنوز پنجرههایی برای توافق و دیپلماسی باز هستند.
به نظر شما آمریکا و اروپا در بحث فعالسازی مکانیسم ماشه رویکرد یکسانی را دنبال میکنند؟
نه؛ به نظر من اروپا کمتر از آمریکا مایل به فعال شدن مکانیسم ماشه است، زیرا آمریکا در بحثهای مرتبط با ایران نگاهش با رژیم اسرائیل همسوتر است. بنابراین از فعال شدن احتمالی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بیشتر از اروپا حمایت میکند. اما به نظر میرسد اروپا بحث فعال شدن ماشه را به این دلیل مطرح کرده که میخواهد ایران را تحت فشار بگذارد و امتیازاتی از ایران بگیرد؛ زیرا بحث هستهای ایران برای اروپا بسیار مهم است. در چنین شرایطی کشورهای اروپایی میدانند که اگر اسنپبک اجرا شود، از پروسه هستهای ایران حذف خواهند شد؛ این در حالی است که اروپا نمیخواهد از پرونده هستهای ایران کنار گذاشته شود. اگر ماشه فعال شود، به دلیل آنکه قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام پایان مییابند، کشورهای اروپایی دیگر نمیتوانند در بحث هستهای ایران دخالتی داشته باشند.
یکی از مهمترین امتیازاتی که ممکن است ایران بدهد، این است که همکاری با آژانس را سریعاً آغاز کند. یعنی در همان روزی که پزشکیان به نیویورک میرود و با طرفین غربی مذاکره میکند، بگویند که بازرسان اجازه ورود به ایران و بازرسیها را دارند؛ زیرا یکی از انتقادات اروپا به ایران این است که چرا هنوز همکاریهای ایران و آژانس شروع نشده درحالیکه چندی پیش در قاهره توافقی بین طرفین شکل گرفت که همکاریها ادامه پیدا کند.»



نظر شما