ورکشاپ «رنگ شهر زندگی» در گذر چهارباغ اصفهان برگزار شد

ورکشاپ «رنگ شهر زندگی» با حضور ۳۷ هنرمند در اصفهان برگزار شد؛ هنرمندانی که با الهام از تاریخ، فرهنگ و بحران‌های شهری، آثاری در نقاشی، کاریکاتور، تصویرسازی و نقاشی‌خط خلق کردند تا روایت تازه‌ای از شهر، از دل چالش‌ها تا امید احیا، ارائه دهند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، اصفهان بار دیگر بهانه‌ای یافت تا در گذر چهارباغ، جایی که تاریخ و زندگی به هم می‌رسند، رنگ و نقش بر دیوارهای شهر جاری شود.

رویداد «رنگ شهر زندگی» تنها یک نمایشگاه هنری نبود؛ تلاشی بود برای بازآفرینی گفتمان شهری در قالب هنر، آن‌هم در روزگاری که اصفهان بیش از هر زمان دیگری به امید و گفت‌وگو نیاز دارد.

هنرمندان، تصویرگران و شهروندان در کنار یکدیگر گرد آمدند تا از دل کاشی‌های شکسته، نقش معرق‌ها، و حتی استعاره یک کوه یخ، درباره زندگی شهری حرف بزنند؛ گفت‌وگویی که گاهی در قاب یک نقاشی متجلی شد و گاه در رنگ‌های یک پوستر. آنچه در چهارباغ جریان داشت، چیزی فراتر از یک کارگاه هنری بود: تمرینی جمعی برای دوباره اندیشیدن به شهر، برای دیدن لایه‌های پنهان مشکلات و یافتن راه‌حل‌هایی که از دل مردم می‌جوشد.

ورکشاپ «رنگ شهر زندگی» با حضور ۳۷ هنرمند در اصفهان برگزار شد؛ هنرمندانی که با الهام از تاریخ، فرهنگ و بحران‌های شهری، آثاری در نقاشی، کاریکاتور، تصویرسازی و نقاشی‌خط خلق کردند تا روایت تازه‌ای از شهر، از دل چالش‌ها تا امید احیا، ارائه دهند.

پیام پورفلاح، مدیر برگزاری و مدیر هنری رویداد، درباره ورکشاپ «رنگ شهر زندگی» گفت: این رویداد به همت دبیرخانه شهر زندگی و با پشتیبانی روابط عمومی شهرداری اصفهان برگزار شد.

وی یادآور شد که شهرداری پیش‌تر نیز چنین رویدادهایی را برگزار کرده و در آن‌ها از هنرمندان دعوت می‌شده تا با محوریت موضوعات مشخص، روایت‌های خود را به تصویر بکشند.

پورفلاح افزود: از سال گذشته، برنامه‌ریزی برای این ورکشاپ آغاز شد و در این مسیر با همکاران و دوستان در روابط عمومی شهرداری گفت‌وگوهایی انجام دادیم. در نهایت گفتمان شهر زندگی به‌عنوان محور موضوعی این رویداد انتخاب شد و هنرمندان طی چند جلسه و بازدید میدانی با محتوای رویداد آشنا شدند.

او با اشاره به نحوه آماده‌سازی آثار خاطرنشان کرد: محتوای ارائه‌شده به شکل پژوهشی بود و هنرمندان دریافت‌های خود از این محتوا را به طرح‌های اولیه تبدیل کردند. بیش از ۱۲۰ اتود طراحی اولیه تولید شد که پس از چهار تا پنج جلسه بررسی و داوری، ۳۷ اثر برای حضور در ورکشاپ انتخاب شدند.

این ورکشاپ در قالب یک کارگاه دو روزه برگزار شد و هنرمندان در رشته‌های نقاشی، کاریکاتور، تصویرسازی و نقاشی‌خط به خلق اثر پرداختند. پورفلاح ادامه داد: در روز اول ۱۸ هنرمند و در روز دوم ۱۹ هنرمند حضور داشتند و در مجموع ۳۷ اثر هنری با محوریت گفتمان شهر زندگی خلق شد.

به گفته مدیر هنری رویداد، گفتمان «رنگ شهر زندگی» به معنای یافتن راه‌حل‌هایی برای بحران‌های شهری از مسیر فرهنگ است و چهار لایه بنیادین دارد که هر هنرمند در حوزه‌ای خاص به تولید اثر پرداخته است.

او درباره نمادهای محوری این رویداد گفت: ققنوس یکی از استعاره‌های اصلی گفتمان است؛ پرنده‌ای اسطوره‌ای که پس از سوختن و خاکستر شدن، دوباره زنده می‌شود. در این ورکشاپ، اصفهان به ققنوس تشبیه شده؛ شهری که با وجود چالش‌ها و بحران‌ها، ظرفیت دارد دوباره خود را احیا کرده و به شکوه گذشته بازگردد.

پورفلاح همچنین توضیح داد که برای آشنایی بیشتر هنرمندان با محتوای تاریخی و مفهومی شهر، چندین بازدید میدانی و نشست تخصصی برگزار شد. وی گفت: یکی از این بازدیدها مسیرهای تاریخی اصفهان بود که شامل روایت‌هایی از فراز و فرودهای شهر می‌شد؛ مکان‌هایی مانند مسجد جامع و میدان نقش جهان، اما با نگاهی تحلیلی و خاص.

مدیر برگزاری رویداد افزود: همچنین یک جلسه اختصاصی درباره تاریخ اصفهان داشتیم که در آن برهه‌هایی بررسی شد که اصفهان با بحران‌هایی روبه‌رو بوده اما دوباره احیا شده است. این مباحث به‌صورت تاریخی و تحلیلی برای هنرمندان ارائه شد. علاوه‌بر این، جلساتی در حوزه ادبیات و جامعه‌شناسی برگزار شد تا هنرمندان دریافت‌های عمیق‌تری از گفتمان شهر زندگی داشته باشند، در نهایت داده‌ها و اطلاعات تکمیلی در اختیار هنرمندان قرار گرفت تا مسیر طراحی برای آن‌ها روشن‌تر باشد.

ورکشاپ «رنگ شهر زندگی» در گذر چهارباغ اصفهان برگزار شد

کوه یخی که پوستر رویداد شد

محمد خوشکام، تصویرگر و عضو تیم برگزاری «رنگ شهر زندگی»، بیش از دیگران به فلسفه شکل‌گیری این رویداد پرداخت.

وی توضیح داد که ایده اولیه این پروژه بیش از یک سال پیش و با حمایت علمی گروهی از جامعه‌شناسان دانشگاه اصفهان شکل گرفت. هدف اصلی، بازآفرینی گفتمانی بود که بتواند راهی برای مواجهه با مسائل شهری اصفهان پیدا کند.

به گفته خوشکام، این رویداد بر پایه یک نگاه بنیادی به گفتمان شهری بنا شد؛ نگاهی که می‌گوید مسائل آشکار جامعه ریشه در لایه‌های پنهان دارند.

وی این رویکرد را با استعاره کوه یخ توضیح داد: آنچه ما در سطح شهر می‌بینیم فقط بخش کوچکی از مشکل است؛ مثل ۱۰ درصدی از کوه یخ که روی آب دیده می‌شود. اما حقیقت در لایه‌های زیرین پنهان است.

پوستر رویداد نیز بر همین استعاره استوار بود. لکه‌ای سبز روی بوم، نماد رویش و زندگی، در حالی شکل گرفته بود که ریشه آن در لایه‌های زیرین بوم، در قلم‌مو، نهفته بود. خوشکام گفت: این پوستر هم اشاره‌ای به خود رویداد بود و هم یادآوری این نکته که اگر می‌خواهیم مشکلات آشکار شهر مثل خشکی زاینده‌رود یا آلودگی هوا را حل کنیم، باید به ریشه‌ها و لایه‌های عمیق‌تر توجه کنیم.

اما خوشکام تنها به بحث نظری بسنده نکرد. وی بر اهمیت هنر در فضای عمومی تأکید کرد: وقتی هنرمند می‌تواند در گذر چهارباغ اثرش را خلق کند و مردم آزادانه در کنارش بایستند، فکر کنند و حتی برای لحظه‌ای از زندگی روزمره جدا شوند، یعنی شهر زنده است.

به باور وی، این تجربه‌ها نه‌تنها برای مردم که برای هنرمندان نیز ارزشمند است: وقتی شهروندی کنار تابلو می‌ایستد و درگیر گفت‌وگو با خودش یا با ما می‌شود، همان لحظه‌ای است که فرهنگ در ذهنش نهادینه می‌شود. شاید فقط یک دقیقه باشد، اما آن حس ماندگار است.
خوشکام نقش شهرداری را هم از زاویه‌ای دیگر دید: شهرداری اگر خودش را امتداد مردم بداند، آن وقت وظیفه اصلی‌اش نه تحمیل فرهنگ، بلکه برداشتن موانع برای جاری شدن فرهنگ است. کافی است فضا امن و آزاد باشد تا مردم و هنرمندان خودشان فرهنگ را بسازند.

نقش‌هایی که از دل گفت‌وگو جان گرفتند

منصور دهقانی، یکی از هنرمندانی که در «رنگ شهر زندگی» حضور داشت، روایتش را با زبانی ساده اما پر از استعاره بیان کرد. او از آدم‌هایی سخن گفت که در دوران صفوی و قاجار گرد هم می‌نشستند و با گفت‌وگو، بنیان آبادانی و سرزندگی شهر را می‌ریختند.

دهقانی در اثر خود این ایده را بازآفرینی کرده بود: کاراکترهایی تاریخی که به گفت‌وگو نشسته‌اند و حاصل این گفت‌وگو در نقشه آبی زاینده‌رود جاری شده و در نهایت به ساخت پل‌ها و بناهای ماندگار اصفهان منتهی شده است. او توضیح داد: ما میراثی از آن دوران داریم که تمام جهان به ارزش آن واقف است. آنچه امروز برای ما باقی مانده، حاصل همان گفتمان‌های سازنده‌ای است که شهر را زنده و منسجم نگه داشت.

برای او، هنر معرق و کاشی‌های شکسته تنها یک تکنیک نبود؛ نمادی بود از اجتماع شهروندان. همان‌طور که قطعات کوچک و رنگارنگ کاشی در کنار هم طرحی واحد می‌آفرینند، تفکرات متفاوت مردم نیز اگر هم‌افزا شوند، می‌توانند بافتی زیبا و منسجم برای شهر بسازند.

دهقانی معتقد است چنین کارگاه‌هایی می‌تواند شهروندان را متوجه این حقیقت کند که حفاظت از میراث و فرهنگ تنها وظیفه نهادهای دولتی نیست؛ بلکه بخشی از مسئولیت مردم در زندگی روزمره‌شان است.

ققنوس امید از دل کاشی‌های شکسته

پرستو مهرجو، هنرمند دیگری که در این رویداد شرکت داشت، دغدغه‌اش را با زبانی هنرمندانه روایت کرد. او گفت حضورش در «رنگ شهر زندگی» بیشتر از هر چیز برای ادای وظیفه‌ای کوچک در قبال شهر بوده است؛ ما هر کدام مسئولیتی نسبت به شهرمان داریم، حتی اگر قدمی کوچک باشد. هنر می‌تواند این مسئولیت را عینیت ببخشد.

اثر پرستو مهرجو با محوریت کاشی‌های شکسته شکل گرفت. مهرجو از این قطعات پراکنده تصویری از ققنوس ساخت؛ پرنده‌ای که بارها از خاکستر خود برخاسته است. به گفته او، اصفهان در طول تاریخ با بحران‌های فراوانی روبه‌رو بوده؛ از ویرانی‌های جنگ گرفته تا نابسامانی‌های طبیعی. اما همیشه دوباره جان گرفته و به شکوه بازگشته است.

مهرجو در ادامه خاطرنشان کرد: امروز هم سه دیو بزرگ خشکسالی، آلودگی هوا و فرونشست زمین شهر را در بر گرفته‌اند. آگاهی و امید می‌تواند راه عبور از این بحران‌ها باشد. او توضیح داد: کاشی‌های شکسته برای من نماد همین شکست‌ها و بحران‌ها هستند. اما وقتی کنار هم می‌نشینند، ققنوسی طلایی شکل می‌گیرد؛ نمادی از امید، تولد دوباره و حیات. حتی در پس‌زمینه آثاری که ترک و شکستگی دارند، این نور امید است که در دل شهر می‌تابد.

ورکشاپ «رنگ شهر زندگی» در گذر چهارباغ اصفهان برگزار شد

اصفهان در مسیر احیا؛ هنرمندان با رنگ و خلاقیت به زندگی شهر معنا می‌بخشند

هانیه اخوت، کاریکاتوریست باسابقه‌ای با نزدیک به بیست سال فعالیت در عرصه کاریکاتور و یکی از برگزیدگان ورکشاپ «رنگ شهر زندگی»، گفت: آشنایی من با آقای پورفلاح از خانه کاریکاتور آغاز شد و دعوت به همکاری در پروژه‌ای با موضوع اصفهان و احیای این شهر بود. ایده من ریشه در همان تفکر قدیمی و اصیل اصفهان دارد. مسیر ذهنی‌ام از مجسمه تفکر در تهران شروع شد و بعد به نقش و نگارهای کاشی‌کاری اصفهان رسید؛ همان نقش‌هایی که همیشه برای ما یادآور اصالت و هویت این شهر هستند.

اخوت خاطرنشان کرد: به نظر من همین اصالت می‌تواند اصفهان را از وضعیت نابسامان و فرسایشی امروز نجات دهد. طرحی که ارائه کردم، تلاش کرده این نگاه را بیان کند و معنای آن را منتقل کند.
اخوت درباره اهمیت برگزاری این رویداد بیان کرد: برای من کافی است که مردم در مواجهه با آثار مکث کنند، نگاه کنند و فکر کنند. مسئولیت تنها متوجه مدیران و مسئولان نیست؛ هر فردی، حتی در ساده‌ترین امور مانند صرفه‌جویی در مصرف آب یا مراقبت از محیط و شهر، مسئول است.

او ادامه داد: این رویداد بسیار ارزشمند است، زیرا ممکن است از دل یکی از همین آثار هنری جرقه‌ای در ذهن یک مسئول یا تصمیم‌گیرنده زده شود و حرکتی تازه و مفید در مسیر احیای اصفهان شکل بگیرد.

اصفهان، درختی با ریشه‌های زنده

لیلا اصفهانی‌زاده درباره تابلوی ارائه‌شده خود در این کارگاه گفت: اثری که ارائه کرده‌ام درختی از نوع سرو است؛ در واقع یک بته‌جقه است که از آثار سنتی اصفهان الهام گرفته شده است. در پس‌زمینه اثر، گنبدها و بناهای تاریخی شهر دیده می‌شوند و رنگ‌های استفاده‌شده، ترکیبی از اُکر، قهوه‌ای و فیروزه‌ای هستند؛ رنگ‌هایی برگرفته از میدان نقش جهان و دیگر بناهای تاریخی اصفهان.

او افزود: این درخت تلفیقی از شیشه‌های رنگی و کاشی‌های شکسته است که کنار هم قرار گرفته‌اند و نمادی از اصفهان است؛ شهری که مانند یک سرو سبز، همچنان ایستاده است. هرچند بخش‌هایی از آن آسیب دیده، اما ریشه‌های آن سالم مانده و همین ریشه است که پایداری و استقامت به شهر داده است.

این هنرمند ادامه داد: اثر من الهامی است ترکیبی از نقش جهان، گنبدهای فیروزه‌ای و درخت سرو؛ نشانه‌ای از زندگی، پایداری و مقاومت. اصفهان با مشکلاتی چون بی‌آبی، فرونشست زمین و آلودگی روبه‌روست، اما با تکیه بر کاشی‌کاری‌ها و هنر اصیلش، خود را زنده نگه داشته است.

اصفهانی‌زاده گفت: این رویداد اهمیت زیادی دارد، زیرا نه تنها انگیزه‌ای برای هنرمندان ایجاد می‌کند تا دور هم جمع شوند، بلکه برای مردم نیز حس خوبی به همراه دارد.

پرواز ققنوس بر فراز زاینده‌رود

مهناز محمدی، طراح گرافیک و تصویرساز، درباره ورکشاپ گفت: این ورکشاپ دو روزه است و من در آن با اثری شرکت کرده‌ام که موضوعش پرنده افسانه‌ای ققنوس است. در طرح من، ققنوس بر فراز اصفهان و زاینده‌رود در حال پرواز است؛ او نماد شهر است و حرکتش باعث زنده و جاری شدن دوباره آب زاینده‌رود می‌شود.

او توضیح داد: طبق افسانه‌ها، ققنوس پرنده‌ای است که پس از سوختن، از خاکستر خود دوباره برخاسته و زندگی تازه می‌آفریند؛ این استعاره‌ای است از سرنوشت اصفهان؛ شهری که در طول تاریخ بارها با جنگ‌ها، قحطی‌ها و شرایط دشوار روبه‌رو شده، اما هر بار توانسته دوباره خود را احیا کند.

محمدی ادامه داد: امروز نیز به باور من، اصفهان مانند همان ققنوس می‌تواند دوباره برخیزد و زاینده‌رودش جان بگیرد تا شهر به سرسبزی و آبادانی گذشته بازگردد. هدف من از این اثر، اشاره به بحران آبی اصفهان و امید به احیای دوباره زاینده‌رود است.

روایت یک شهر در رنگ و نقش

رویداد «رنگ شهر زندگی» بیش از هر چیز یادآور این حقیقت بود که هنر می‌تواند زبان گفت‌وگو باشد؛ زبانی که هم به تاریخ وصل است و هم به آینده. در قاب‌های این کارگاه، گفت‌وگوهای صفوی و قاجاری زنده شدند، ققنوس از خاکستر برخاست، و کوه یخ به استعاره‌ای از عمق مشکلات شهر بدل شد.

در نهایت، آنچه در چهارباغ جریان داشت، چیزی فراتر از نمایش چند اثر هنری بود. این رویداد تمرینی برای هم‌اندیشی شهروندان و مدیران بود، تمرینی برای بازشناسی میراث، امید و مسئولیت مشترکی که همه در برابر شهر دارند. اصفهان، همان‌طور که پرستو مهرجو گفت، بارها زمین خورده اما دوباره برخاسته است. این بار هم شاید از دل همین گفتمان‌ها، همین نقش‌ها و همین رنگ‌ها دوباره جان بگیرد.

کد خبر 902154

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.