به گزارش خبرگزاری ایمنا، سیاهبازی یکی از اصیلترین و پرطرفدارترین گونههای نمایشی سنتی ایران است که قرنها در دل مردم زیسته و با طنز، طنازی و شیرینزبانیهای خود، هم خنده بر لبها نشانده و هم اندیشه در دلها برانگیخته است. در این ژانر، شخصیتی با صورت سیاهشده که «سیاه» یا «مبارک» نام دارد، به صحنه میآید و با زبان تند و تیز، شوخ و بیپرده، به مسائل اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی میتازد.
ریشههای سیاهبازی به نمایشهای روحوضی بازمیگردد؛ جایی که در حیاط خانههای قدیمی و روی تختی بزرگ در وسط حوض اجرا میشد. مردمان پس از یک روز پرکار، گرد هم مینشستند و هنرمندان با بداههپردازی، موسیقی زنده، رقص و حرکات نمایشی، مجلسی شاد و سرشار از خنده میآفریدند. در میان این کاراکترها، «سیاه» نقشی متمایز داشت؛ شخصیتی سادهدل اما هوشیار که با زبان طنز و رفتار بیتکلف خود، پرده از ریاکاریها و نابرابریهای جامعه برمیداشت.

یکی از ویژگیهای منحصربهفرد سیاهبازی، بداههپردازی است. هیچ اجرای آن با اجرای دیگر کاملاً یکسان نیست. سیاه بسته به موقعیت اجتماعی، حال و هوای مجلس و حتی واکنش تماشاگران، گفتوگوها و شوخیهای تازهای میسازد، همین ویژگی، این نمایش را همواره زنده، پویا و مردمی نگه داشته است.
نکته مهم دیگر در سیاهبازی، پیوند آن با موسیقی سنتی ایران است. سازهایی چون تنبک، تار و کمانچه همواره همراه اجرا هستند و ریتم موسیقی نهتنها زمینهساز شادی و خنده که محرک حرکات بدنی و رقصهای نمایشی نیز به شمار میرود. موسیقی در سیاهبازی، نقش همنفس نمایشگر و مخاطب را ایفا میکند؛ جایی که ضربآهنگ تنبک، ریتم شوخیها و کنایهها را تنظیم میکند.

شخصیت «سیاه» با وجود ظاهر ساده و زبان طنز، نقشی عمیق و چندلایه دارد. او نهتنها مایهی شادی و سرگرمی است، بلکه صدای اعتراض مردم هم محسوب میشود. از همینرو بسیاری از پژوهشگران، سیاهبازی را «کمدی انتقادی ایرانی» میدانند. در واقع، سیاه با خندهی خود، آینهای مقابل جامعه میگیرد و ضعفها و نارساییها را به شیوهای نرم و غیرمستقیم آشکار میسازد.
از نظر کارکرد اجتماعی، سیاهبازی پلی میان مردم و هنر است؛ بینیاز از صحنههای بزرگ یا دکورهای پرزرقوبرق. این نمایش بر سادگی استوار است و همین سادگی، رمز ماندگاری آن بوده است. هر جا که مردمان دور هم جمع میشدند از قهوهخانهها و بازارها گرفته تا جشنها و عروسیها، امکان اجرای سیاهبازی نیز فراهم بود.
با گذشت زمان و تغییر سبک زندگی، سیاهبازی نیز به حاشیه رانده شد. سالنهای رسمی تئاتر کمتر میزبان آن شدند و جای آن را گونههای مدرنتر گرفتند. با این حال، هنوز هم سیاهبازی در برخی جشنوارهها، مراسم آئینی و محافل سنتی زنده است و هنرمندان علاقهمند میکوشند آن را به نسل امروز معرفی کنند، کارشناسان معتقدند که اگر توجه و حمایت کافی صورت گیرد، این ژانر نمایشی میتواند دوباره جایگاهی درخور در عرصه هنرهای نمایشی ایران بیابد.

سیاهبازی نهتنها یک نمایش خندهدار، که بخشی از حافظه فرهنگی مردم ایران است، خندههای آن، ریشه در دردها و امیدهای مردم دارد و هر کلام مبارک، پژواکی از صدای تاریخ است.
امید که ژانرهای نمایشی سنتی همچون سیاهبازی، با حمایت جدیتر مسئولان و همراهی هنرمندان، دوباره جان بگیرند و در صحنههای تئاتر امروز بدرخشند.


نظر شما