به گزارش خبرگزاری ایمنا، پردهخوانی، یا به تعبیر دیگر «نقّالی تصویری»، یکی از شاخصترین قالبهای نمایشی سنتی ایران است که از دل آئینهای مذهبی و فرهنگ عاشورایی برآمده است. در این گونهی نمایشی، هنرمندی به نام پردهخوان، در برابر تماشاگران میایستد و با اشاره به پردهای بزرگ که صحنههایی از واقعهی کربلا یا داستانهای مذهبی بر آن نقاشی شده، روایت خود را آغاز میکند.
این پردهها، عموماً با نقاشی قهوهخانهای و رنگهای پرشور ساخته میشوند؛ رنگهایی که خود زبانِ نمادین نمایشاند. سبزِ اولیا، سرخِ اشقیا، خاکیِ دشت نینوا و سیاهیِ شب، همه با هم بستری برای جان گرفتن روایت در ذهن و دل تماشاگر میسازند. پردهخوان با حرکات دست، تغییر لحن صدا، مکثهای حسابشده و حتی اشکهای خود، به نقاشیهای ساکت روی بوم جان میبخشد.

در پردهخوانی، عنصر روایتگری نقشی اساسی دارد. پردهخوان معمولاً سالها تمرین کرده، حافظهای سرشار از اشعار و نقلها دارد و میتواند به اقتضای مجلس، روایت را کوتاه یا مفصل سازد. او نه فقط قصهگو، بلکه کارگردان و بازیگر و مفسر روایت نیز هست. او کسی است که با صدای رسا، حماسهای را بر جانها مینشاند و همزمان با اشاره به تصویرها، تماشاگر را از سویی به سوی دیگر میبرد.
ویژگی مهم پردهخوانی، پیوندش با چند هنر دیگر است. نقاشی قهوهخانهای و پردهداری، شعر آئینی، آوازهای دستگاهی ایرانی و نمایش بدنی، همه در این قالب جمع میشوند. به همین دلیل پردهخوانی را میتوان هنری «چندوجهی» دانست؛ هنری که تنها به کلام محدود نمیشود و در هر اجرا، جلوهای از نقاشی، موسیقی و تئاتر را در خود دارد.
از نظر تاریخی، پردهخوانی ریشه در سنتهای شفاهی ایران دارد. همانگونه که نقالان شاهنامهخوان، قصههای پهلوانی را روایت میکردند، پردهخوانان هم قصههای مذهبی را بازمیگفتند. این هنر بهویژه در دوران صفویه و قاجار شکوفا شد و قهوهخانهها و تکایا محفلهای اصلی آن بودند. بسیاری از پردههای ارزشمند که امروز در موزهها نگهداری میشوند، یادگار همان دوراناند.

با این حال، پردهخوانی فقط یک آئین مذهبی نیست؛ بلکه رسانهای مردمی است. در روزگاری که خبری از رسانههای جمعی نبود، پردهخوانان پیامها و روایتهای مذهبی و تاریخی را به گوش مردم میرساندند. آنان، حافظان تاریخ شفاهی ملت بودند؛ تاریخ را نه در کتابها، بلکه بر پرده و در سینهها نگه میداشتند.
امروز اما پردهخوانی در معرض فراموشی قرار گرفته است. سالنهای تئاتر کمتر میزبان آناند و نسل جدید کمتر با این ژانر آشنا است؛ در حالیکه پردهخوانی میتواند در قالبی نوین، حتی در رسانهها و فضاهای آموزشی و هنری دوباره زنده شود. کارشناسان معتقدند که توجه به این هنر، به معنای پاسداشت بخشی از هویت نمایشی ایران است.
بسیاری از پژوهشگران هنرهای نمایشی، پردهخوانی را «دایرةالمعارف مصور فرهنگ شیعی» میدانند؛ چراکه هر پرده، مجموعهای از شخصیتها، نمادها و حوادث تاریخی را در خود جای داده و پردهخوان، آنها را با زبان مردم ساده و صمیمی روایت میکند.
امید که ژانرهای تئاتری سنتی ایران، همچون پردهخوانی، با نگاهی ژرفتر و بنیادیتر مسئولان و همراهی هنرمندان، از خطر فراموشی رها شوند و دوباره در جایگاهی که شایسته آنند بدرخشند.



نظر شما