قنوت عارفانه و قلم عاشقانه؛ روایت نماینده استاد فرشچیان از یک عمر هنر و اخلاق

در حافظه فرهنگی ایران، برخی نام‌ها فراتر از زمان و مکان زیسته‌اند؛ نام‌هایی که تنها به یک هنر یا رشته محدود نمی‌شوند، بلکه با زیست شخصی و منش اخلاقی‌شان تبدیل به الگو و سرمایه‌ای معنوی می‌شوند؛ استاد محمود فرشچیان از همین نام‌هاست.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در حافظه فرهنگی ایران، برخی نام‌ها فراتر از زمان و مکان زیسته‌اند؛ نام‌هایی که تنها به یک هنر یا رشته محدود نمی‌شوند، بلکه با زیست شخصی و منش اخلاقی‌شان تبدیل به الگو و سرمایه‌ای معنوی می‌شوند. استاد محمود فرشچیان از همین نام‌هاست؛ هنرمندی که قلمش تنها برای آفرینش تابلو نبود، بلکه هر خط و رنگی در آثار او حکایت از جهان‌بینی و روحی داشت که در پی اتصال زمین به آسمان بود.

فرشچیان در روزگاری ظهور کرد که هنر ایران بیش از همیشه نیازمند چهره‌هایی بود که نه‌تنها در عرصه جهانی بدرخشند، بلکه روح ایرانی و اسلامی را نیز در بطن آثار خود جاری سازند. او چنین کرد و نقاشی ایرانی را به افقی تازه برد؛ افقی که در آن رنگ‌ها با دعا آغاز می‌شدند، طرح‌ها از وضو جان می‌گرفتند و هر اثر جلوه‌ای از توکل، توسل و عشق بود.

آنچه فرشچیان را متمایز می‌کند تنها مهارت خیره‌کننده در نقاشی و طراحی نبود. نسل‌های متوالی از شاگردان، هنردوستان و همراهان او شهادت داده‌اند که در ورای آن قلم توانمند، انسانی بود که اخلاق و معنویت را به‌مثابه شاکله اصلی زندگی و هنر خود برگزیده بود. او با همان آرامش و وقاری که در رنگ‌ها و خطوطش موج می‌زند، در زندگی نیز خودش را به کناری نهاده بود و همواره دیگران را به عشق‌ورزی، وطن‌دوستی و خداجویی دعوت می‌کرد.

امروز، وقتی از استاد فرشچیان سخن می‌گوئیم، تنها نام یک نقاش در میان نیست؛ سخن از یک مکتب است، مکتبی که هنر را با اخلاق درآمیخت و زیبایی را با ایمان معنا بخشید. از قنوت‌های عارفانه در خلوت نمازش تا تابلوهایی که روایتگر عاشورا بودند، همه و همه نشان از هنرمندی دارد که توانست میان سنت و معاصرت، میان ایرانیت و اسلامیت، و میان هنر و معنویت پلی استوار بزند.

قنوت عارفانه و قلم عاشقانه؛ روایت نماینده استاد فرشچیان از یک عمر هنر و اخلاق

در همین راستا سید روح‌الله طباطبایی، نماینده استاد فرشچیان در ایران در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: استاد فرشچیان پیش از آنکه یک طراح، مینیاتوریست و نقاش جهانی باشد، اسوه اخلاق، پاکدامنی، توکل و توسل بود. او برای ما جوانان و هنرمندان این سرزمین اسطوره اخلاق به شمار می‌رفت و اخلاق و رفتار و روح بلندش در نقاشی‌هایشان متجلی بود. استاد فرشچیان انسانی متین و باوقار بود و نفس و منیت را در خود کشته بود؛ همین فروتنی سبب شد خداوند او را بلند مرتبه سازد. استاد فرشچیان تنها یک نقاش نبود، بلکه یک معلم اخلاق بود. او با طرح‌ها، نقش‌ها و رنگ‌های خود، خدا را در جلوه هنر به ما نشان داد و همین باعث شد که شایسته طراحی ضریح امام رضا (ع) و حرم امام حسین (ع) شود.

وی افزود: در سال ۵۲ استاد فرشچیان تابلوی عصر عاشورا را کشید و خود نیز شیفته آن بود. او همیشه با وضو طراحی می‌کرد و بدون وضو قلم به دست نمی‌گرفت. یک بار به من گفت که در تلویزیون دیده صهیونیستی پای خود را بر گردن کودک فلسطینی گذاشت و او را کشت. آن صحنه استاد را به شدت منقلب کرد تا جایی که تصمیم گرفت تصویر کودکی فلسطینی را به تصویر بکشد؛ اما به دلیل اقامت در آمریکا و برخی محدودیت‌ها در نهایت تابلوی حضرت علی‌اصغر (ع) را خلق کرد. استاد این تابلو را بسیار دوست داشت و هر بار که درباره آن سخن می‌گفتند منقلب می‌شد. در نهایت این اثر ارزشمند را وقف کردند.

نماینده استاد فرشچیان در ایران ادامه داد: ملی‌گرایی و باورهای مذهبی در تابلوهای استاد به وضوح دیده می‌شود. اگر امروز قرار بود اثری از ایران معاصر خلق کنند، بی‌تردید حرم امام رضا (ع)، سپس خلیج فارس و بعد قلب ایران یعنی اصفهان را به تصویر می‌کشید. او همواره بر هویت ایرانی و پاسداشت نام خلیج فارس تأکید داشت. به خاطر دارم روزی یکی از شیوخ خلیج فارس وارد گالری استاد شد و چند تابلوی نفیس را به قیمت گزافی خریداری کرد. وقتی قرار شد پول را بپردازد، آدرس را «خلیج عربی» نوشت. استاد بلافاصله گفت: «هیچ‌کدام از تابلوهایم را نمی‌فروشم.» و افزود: «تا یاد نگیری که این خلیج، خلیج فارس است، نمی‌توانی حتی با پول تابلوی مرا بخری.» او از آن مبلغ هنگفت گذشت اما نام خلیج فارس را پاس داشت.

طباطبایی در ادامه خاطرنشان کرد: استاد بیش از هر چیز بر هنر اصفهان و میراث تاریخی آن تأکید داشت. بارها درباره هنرستان هنرهای زیبا و میدان نقش جهان توصیه کرد و خواستار حفاظت از آن‌ها بود. همچنین زمانی که بحث مترو از زیر پل خواجو مطرح شد، استاد به شدت تأکید کردند که مراقب باشید آسیبی وارد نشود. او همواره به هنرمندان توصیه می‌کرد: «با عشق قلم بزنید؛ با عشق به مردم و با عشق به وطن. برای خدا قدم بردارید، خدا خریدار آن است.»

وی تصریح کرد: وقتی نام استاد به میان می‌آید، شاید انتظار داشته باشید بگویم یکی از تابلوهای ایشان در ذهنم نقش می‌بندد، اما نخستین چیزی که به خاطر می‌آورم، قنوت نماز استاد است. در سفرهایی که همراه ایشان بودم، اجازه فیلم‌برداری نمی‌داد. قنوتی عجیب و عارفانه داشت و چنان خلوصی در نمازهایش بود که هر بار مرا مسحور می‌کرد. این سخن من نه به خاطر رحلت استاد، بلکه در زمان حیاتش نیز همین حس را داشتم. او اهل نمایش نبود، در خلوت وضو می‌گرفت و در را می‌بست. ای کاش آن زمان جرأت می‌کردم و تصویری از آن لحظات ثبت می‌کردم، زیرا قنوتش حقیقتاً بی‌نظیر بود.

به گزارش ایمنا، فرشچیان تنها یک نام بزرگ در عرصه هنر نبود، بلکه هنرمندی بود که زندگی‌اش با ایمان، اخلاق و عشق به وطن گره خورده بود. او در برابر وسوسه شهرت و ثروت، وقار و غیرت ایرانی را پاس داشت و در کنار خلق شاهکارهای بی‌بدیل، معلمی برای اخلاق و معنویت باقی ماند. از قنوت‌های عاشقانه‌اش تا تابلوهایی که از دل عشق و وضو جان گرفتند، همه و همه حکایت از آن دارد که محمود فرشچیان، نقاش خدا در نقش و رنگ بود.

کد خبر 896825

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.