به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ساختن قفقاز نوین با همکاری همسایگان» نوشت: «رئیس جمهوری صبح دیروز با بدرقه رسمی معاون اول رئیس جمهور و معاون ارتباطات بینالملل دفتر مقام معظم رهبری تهران را ترک کرد و با استقبال معاونان نخست وزیر و وزیر امور خارجه ارمنستان وارد ایروان شد. ایروان اولین مقصد سفر دو روزه مسعود پزشکیان است و رئیس جمهوری بعد از جمهوری ارمنستان، راهی کشور بلاروس خواهد شد.
سفر به کشور همسایه شمالی ایران در جنوب قفقاز، قریب به هفتهای پس از آن انجام شد که جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان در قراردادی تاریخی، بر ایجاد راهگذر قفقاز تأکید کردند. قرارداد و راهگذری که به منزله پایان شکاف یا جنگ احتمالی میان دو همسایه شمالی ایران است. از این رو هر نوع ثبات در این نواحی، به معنی ثبات منطقه خواهد بود که ایران نیز نفعی در آن خواهد داشت. پیش و پس از امضای این قرارداد، تماسهای تلفنی بسیاری میان نخست وزیر ارمنستان و رئیس جمهوری اسلامی ایران انجام شد؛ تماسهایی که به منزله آگاهی دادن ایران از محتوا و پیامدهای توافقی بود که قرار بود میان باکو و ایروان امضا شود. حالا سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به ایروان به عنوان یک طرف قرارداد این راهگذر، معنایی ویژه دارد. اما این، تنها هدف سفر پزشکیان نیست.
یکشنبه گذشته، یک روز پیش از سفر، نشستی با حضور رئیس جمهوری، وزرای اقتصادی دولت و نهادهای دیگر برگزار شد تا زمینههای همکاری اقتصادی و تجاری و سیاسی تهران و ایروان بررسی شود. مطابق این شواهد میتوان گفت آنچه در سفر یک روزه پزشکیان به جمهوری ارمنستان رقم خواهد خورد، تحولی در ابعاد گوناگون خواهد بود، به ویژه تحولی در حوزههای اقتصادی که به سود دو همسایه است.
رئیس جمهوری پیش از عزیمت به ارمنستان و بلاروس، در تشریح اهداف سفر به این دو کشور گفت: «این سفر در امتداد تلاشهای مستمر ما برای تقویت و توسعه روابط با کشورهای همسایه که همواره در اولویت سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران و تأکیدات مقام معظم رهبری قرار داشته است، صورت میپذیرد.»
وی با اشاره به اینکه ایران همواره تلاش کرده است تا روابط با همسایگانی چون جمهوری ارمنستان را در بالاترین سطح همکاری و تفاهم حفظ و گسترش دهد، اضافه کرد: «طرف ارمنی نیز اهتمام جدی به تقویت این ارتباطات داشته است. در این مسیر، توافقات متعددی به امضا رسیده و تسهیلات فراوانی برای تسهیل همکاریها بین دو کشور تصویب شده است.»
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه در این سفر تمرکز ما بر استمرار و تعمیق توافقات موجود بهویژه در حوزههایی که از نظر اقتصادی و فرهنگی میتواند نقشی راهگشا ایفا کند و به تسریع روند همکاریها کمک کند، تصریح کرد: «یکی از محورهای مهم گفتوگوها، کریدور شمال-جنوب خواهد بود که میتواند فرصتهای تازهای برای توسعه همکاریهای دو کشور فراهم آورد. همچنین مسیر شرق به غرب نیز بهعنوان بستری مناسب جهت توسعه و تسهیل جریان تجارت منطقهای مورد بحث قرار خواهد گرفت.»
پزشکیان با اشاره به راهگذر قفقاز که قرار است از سوی یک شرکت آمریکایی اداره شود، اظهار کرد: «از جمله دغدغههای مهم ما در این زمینه، حضور شرکتهای آمریکایی در منطقه است که نگرانیهایی را به دنبال دارد. تجربههای پیشین نشان داده است که برخی از این شرکتها با پوشش فعالیتهای تجاری، اقدامات غیرمنتظره و غیرمطلوبی انجام دادهاند. به همین جهت، گفتوگوهایی جدی درباره نگرانیها و چالشهای مربوط به این مسأله خواهیم داشت.»
رئیس جمهوری به اسناد و توافقات آماده امضا در سایر حوزهها، از جمله مباحث فنی، مهندسی، ساختمانی، معدنی، هنری و اجتماعی در جریان این سفر اشاره کرد و افزود: «این اسناد و توافقات موجب افزایش همکاریها خواهد شد. همچنین، با توجه به عضویت ما در اتحادیه اوراسیایی که نقش مهمی در بهبود و اصلاح روندهای اقتصادی کشور دارد، فرصتهای تازهای برای توسعه روابط اقتصادی پدید خواهد آمد.»
اولین برنامه رئیسجمهوری در ایروان، پایتخت ارمنستان، حضور در نشستی با ایرانشناسان ارمنی بود. پزشکیان پس از گوش سپردن به سخنان چند تن از این چهرههای فرهنگی درباره اشتراکات تمدنی دو کشور، به قرائت شعر سعدی از سوی یکی از حاضران این جمع اشاره و اظهار کرد: «اگر همین شعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند…» را مبنای تفکر و عمل خود قرار دهیم، بسیاری از مشکلات حل میشوند.»
وی با اشاره به محبوبیت هموطنان ارمنی و به طور کلی ارمنیها در جامعه ایران تصریح کرد: «در اشعار شاعران بزرگ فارسی همواره به سلامت نفس و درستکاری هموطنان ارمنی اشاره و از آن تمجید شده و امروز نیز همچنان ارمنیها در جامعه ایرانی بسیار عزیز هستند.»
پزشکیان با بیان اینکه انسان برای آن خلق نشده که رنج و درد را روی این زمین به همنوعان خود هدیه کند و تازه بعد از آن مدعی دموکراسی، آزادی و حقوق بشر باشد، تصریح کرد: «امروز شاهد آن هستیم عدهای راه آب و دارو و غذا را به روی مردم بیگناه و بیدفاع غزه بستهاند و عدهای دیگر نیز از این عمل دفاع میکنند، اما یک انسان چگونه میتواند شاهد مرگ یک کودک از گرسنگی و تشنگی و رنج باشد؟ انسان و زمین برای این نوع زندگی آلوده به جنایت و کشتار خلق نشده است.»
پزشکیان خطاب به ایرانشناسان ارمنی تأکید کرد: «به اینجا آمدهایم تا تعاملات دو کشور را تعمیق و تحکیم کنیم و از اینکه با لهجه شیرین خودتان و به زبان فارسی به ایران ابراز محبت کردید، بسیار خرسند و خوشحال شدیم. یقین دارم که این نگاه زیبا و دوستانه میتواند به گسترش بیش از پیش روابط کمک کند تا با همکاری یکدیگر صلح، آرامش، ثبات، دوستی و پیشرفت را هر چه بیشتر برای دو ملت به ارمغان بیاوریم.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بیانیهای که بوی کودتا میدهد!» نوشت: «امروز سالروز کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد علیه دولت قانونی مصدق است.رویدادی که نه تنها دولت ملی مصدق را سرنگون کرد، بلکه الگویی پایدار برای مداخلات آمریکا درفاصله سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ به مدت ۲۵ سال در ایران شد. این کودتا که با همکاری سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس طراحی و با همکاری عوامل داخلی و تعدادی از اراذل و اوباش اجرا شد، تنها یک عملیات نظامی نبود، بلکه اولین جنگ نرم مدرنی بود که در آن تبلیغات، نفوذ سیاسی و بهرهگیری از اختلافات داخلی، نقش محوری را ایفا کرد. مصدق با این تصور اشتباه که میتواند از رقابت استعمار پیری همچون انگلیس فاصله گرفته و با استعمار نوآمریکایی آینده سیاسی ایران را به گونهای دیگر رقم بزند، مرتکب چند اشتباه شد که ۲۵ سال سرنوشت کشور را به آسیب و خسارتهای جدی مبتلا کرد و ایران را تماماً به دامان آمریکا انداخت. حداقل در آن مقطع حساس تاریخی، مصدق سه اشتباه راهبردی؛ اعتماد به آمریکا، انزوای نیروهای مذهبی و تکیه بر حزب توده را مرتکب شد. مصدق تا لحظه آخر امید داشت که آمریکا حامی او علیه انگلیس خواهد بود. در حالی که اسناد سازمان سیا نشان میداد که آمریکا از سال ۱۳۳۱ یعنی یک سال قبل از کودتای ننگین ۲۸ مرداد کاملاً با انگلیس برای سرنگونی دولت او به توافق رسیده بود. مصدق بیاعتمادی به آمریکا را خیلی دیر متوجه شد و زمانی متوجه این نکته شده بود که دیگر کار از کار گذشته بود. او پس از سفر به آمریکا با تلخی اعتراف کرد که؛ «بر سَر در وزارت خارجه آمریکا باید نوشت: اینجا کنسولگری انگلیس است». همچنین مصدق از تیر ۱۳۳۱ با کنار زدن آیتالله کاشانی که حلقه وصل نیروهای مردمی و سخت وفادار به حکومت بود عملاً دولت خود را تضعیف و طمع یک قدرت خارجی همچون آمریکا را برای حذف دولت مستقر فراهم کرد. این نکته همان امر مهمی است که امروز هم دولت چهاردهم باید نسبت به آن توجه داشته باشد که در عین استفاده از همه جریانات فکری و آحاد جامعه، این حلقه وفادار و سخت نظام است که در مقاطع حساس میتواند به کمک دولت آمده و نگاه بیگانه را از این مرز و بوم دور نگه دارد. مصدق با این تصور که با نزدیکی به حزب توده و شوروی میتواند از شرّ انگلیس در امان باشد و آمریکا را تحت فشار قرار دهد، دلخوش به حمایت شوروی در مقابل آمریکا شد که این انتظار در کمتر زمانی محکوم به شکست شد. دولتها همیشه باید به این نکته توجه داشته باشند که رفتار احزاب اگر ترجمان همان چیزی باشد که خواسته یک قدرت خارجی است، به شدت باید از نزدیکی به این احزاب پرهیز کنند. با مرور آنچه در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد میتوان فهمید که اکنون شکل کوتاه از قالب استفاده از ابزار نظامی تغییر یافته است وگرنه بیشتر مؤلفههای آن در قالبهای جدید قابل پیادهسازی است.امروز احزاب، رسانهها و عوامل داخلی در خدمتِ بیگانه، به مراتب بیشتر و فعالتر از زمان کودتای ۲۸ مرداد میتواند در تشویش اذهان عمومی جامعه و بههم ریختگی ساختار سیاسی حاکمیت و زمینگیر کردن دولت مستقر مؤثر باشد. با همین نگاه است که کودتای عصر حاضر را «کودتای نرم» مینامند چرا که مفهوم کودتا و استفاده از ابزار و عوامل نظامی در دنیای امروز حداقل در جامعه ایران با توجه به یکدستی نیروهای نظامی و برخورداری از فرماندهی واحد و الهی ولی فقیه کارکرد خود را از دست داده است و دیگر خبری از آنچه درکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد، نیست چراکه آنقدر ابزارهای نوین برای تأثیرگذاری و تغییر ذهنیت مردم نسبت به حاکمیت و نظام سیاسی وجود دارد که اصلاً نیازی به ابزار نظامی نیست. این همان نکتهای است که با انتشار بیانیه ۲۶ مرداد جبهه اصلاحات، نگرانیها را درخصوص توطئهای «شبه کودتا» افزایش داده است. با بررسی ادبیات بهکار رفته در بیانیه جبهه اصلاحات میتوان به این نتیجه رسید که اتفاقاتی در حال رخ دادن است. چرا که جبهه اصلاحات در بیانیه سه روز گذشته خود به نکاتی پرداخته که با وجود همگرایی و وفاق در بخشهای حاکمیتی کشور در حمایت از دولت، این بیانیه را میتوان مشکوک به کودتا علیه نظام دانست. در این رابطه چند نکته گفتنی است:
۱- در این بیانیه، بخش ساختارشکن و برانداز اصلاحات مواردی را آورده که در همان نگاه اول همسویی این موارد با خواسته مقامات آمریکایی و صهیونیستی در یک راستا تعریف میشود. به این نکات بیانیه جبهه اصلاحات توجه کنید؛ آشتی ملی، ترک تخاصم در داخل و خارج کشور، اصلاح ساختار حکمرانی، بازگشت به اصل حاکمیت مردم، برگزاری انتخابات آزاد، حذف نظارت استصوابی، پایان دادن به تنشزایی و انزوای بینالمللی، اصلاحات ساختاری عمیق، عفو عمومی، آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی و فعالان مدنی، پایان دادن به سرکوب منتقدان مصلح، بازسازی اعتماد ملی، ترمیم شکاف ملت– حاکمیت، تغییر گفتمان و پارادیمهای حکمرانی به توسعه ملی، انجام مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا! ، اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی که در واقع، همان اعلام به صفر رساندن برنامه غنیسازی ایران توسط ترامپ بعد از بمباران سه مرکز هستهای کشورمان است، پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها (وعده توخالی که در برجام طرف غربی متعهد به آن بود و هیچگاه انجام نداد) ، منازعات ایدئولوژیک، انحلال نهادهای موازی، تغییر نهادهای انتصابی، بازگرداندن اختیارات دولت (اختیاراتی که دولت دوم خاتمی با عنوان لایحه دو قلو و افزایش اختیارات رئیسجمهوری به مجلس داد و نهایتاً پس گرفت)، عدم مداخله شوراهای متعدد فراقانونی، بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها، حذف نگاه گزینشی «خودی و غیرخودی»، رعایت حقوق زنان و… که بخش زیادی از آنها همچون عدم برگزاری انتخابات آزاد، تنشزایی، دخالت نیروهای نظامی در حاکمیت سیاسی، عدم رعایت حقوق زنان و… اتهام به جمهوری اسلامی است و مستحق مجازات نویسندگان این بیانیه است و اکثر موارد این بیانیه هم متفاوت از آن چیزی است که جمهوری اسلامی بر مبنای آن بنا نهاده شده است که در صورت تن دادن به تغییر مورد نظر این جماعت، دیگر نمیتوان نام جمهوری اسلامی بر نظام سیاسی ایران نهاد.
۲- این روزها همزمان با یاوهگوییهای نتانیاهو نخستوزیر کودککش صهیونیستی و اظهارات بیربط و مداخلهجویانه مقامات آمریکایی نسبت به ایران، صدور چنین بیانیهای و چاپ یادداشت توسط محمد جواد ظریف در نشریه «فارن پالیسی» و انتشارگسترده آن در رسانههای اصلاحطلب با تاکید بر اینکه «تغییر ایران از درون آغاز میشود و به محیط پیرامونش تابش مییابد» و خارج شدن روحانی از پستوی انزوا و مصاحبه با رسانههای اصلاحطلب به خیال اینکه مردم ۸ سال دوره خسارتبار او را فراموش کردهاند، همه نشان از آن دارد که یک کودتای خزنده علیه نظام سیاسی در حال شکلگیری است و دشمن صهیونیستی و آمریکایی امید به عناصر داخلی برای تغییر در جامعه ایران دارد تا بستر چنین کودتایی فراهم شود و بار دیگر خاطره تلخ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ذهن مردم ایران زنده گردد.
۳- برای وزیر خارجهای که ۸ سال سکان دستگاه دیپلماسی کشور را در اختیار داشته باید تأسف خورد که در داستان «شیفت پارادایمی» یا همان چهارچوب فکری و اعتقادی خود، پارادایمی را مطرح میکند که دو طرف آن هیچ اشتراک فکری با هم نداشته و نسخهای برای ایران و آمریکا میپیچد که در تعارض خواستهها قرار دارند. ظریف از یک طرف میگوید در شیفت پارادایمی او آمریکا از دشمنی با ایران و قصد براندازی جمهوری اسلامی کوتاه بیاید و ایران نیز از خواستههای خود کوتاه آمده تا امکان صلح با دنیا- بخوانید آمریکا و اسرائیل- فراهم شود! اینکه از نگاه ظریف تهران و واشنگتن میتوانند «پیمان عدم تعرض» امضا کنند، قطعاً نوعی خوشبینی کودکانه است. مگر ما «عهدنامه مودّت» با آمریکاییها را در سال ۱۳۳۴ در دولت «آیزنهاور» امضا نکرده بودیم، پس این همه دشمنی از تحریک عراق به جنگ با ایران گرفته تا هزاران اقدام دیگر در طول این ۷۰ سال علیه ملت ایران چه بوده که مجدداً باید دلخوش به «پیمان عدم تعرض» با آمریکا باشیم. درکجا آمریکاییها به تعهد خود عمل کردهاند که ظریف را بر آن داشته نسخه جدیدی را برای نزدیکی به آمریکا و امضای پیمان جدید ترغیب کند! حالا بر فرض که این پیمان امضا شد، طرف آمریکایی این سوال را پیش میکشد که هستهای شما که با بمباران از بین رفت و با این پیمان عدم تعرض هم که قرار نیست ما به شما از این پس تعرضی داشته باشیم، بنابراین چه نیازی به موشک با مثلاً بُرد ۲۰۰۰ کیلومتر دارید، در این صورت، چه پاسخی برای آن داریم. آقای ظریف و طیف ساختارشکن اصلاحات میدانند خواسته آمریکا در مورد ایران دفع مخاطره ایران در مورد اسرائیل و منافع آمریکا در منطقه است و این ممکن نیست مگر با کاهش قدرت دفاعی، موشکی و هستهای ایران. در واقع چیزی که ظریف و این آقایان دنبال آن هستند تغییر پارادایم سیاسی نظام است.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خاک اوکراین در توبره ترامپ» نوشت: «زلنسکی و رهبران اروپا در اقدامی بیسابقه به دیدار ترامپ در کاخ سفید رفتند تا برای اوکراین صلح به ارمغان بیاورند، صلحی که ترامپ میخواهد با بخشیدن بخشهای مهمی از خاک اوکراین، به جایزهاش -نوبل صلح- برسد! در آغاز جنگ اوکراین و روسیه، سناتوری از آمریکا با حمایت از اصل جنگ گفته بود هر دو طرف که کشته میشوند، «روستبار» هستند! حالا و در زمان پیشرویهای روسها، صرفه آمریکا و اروپا در توقف جنگ است. زلنسکی که بسیاری او را در ایران و خارج از ایران، یک قهرمان میدیدند چالشی بزرگ دارد. او ابتدا مخالف واگذاری خاک سرزمینش بود، اما حالا گویا چاره دیگری نمیبیند، چون او نیست که میخواهد تصمیم بگیرد. رهبران اروپا که میروند تا با این تصمیم ترامپ همراهی کنند، همزمان با سخنان وزیر خزانهداری آمریکا هم روبهرو شدهاند که گفته است متحدان ما یعنی اروپا، کره و ژاپن باید به صندوق مالی آمریکا تبدیل شوند و در شرکتها و صنایع خاصی در آمریکا سرمایهگذاری کنند.
شب گذشته دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا میزبان ولودیمیر زلنسکی و رهبران آلمان، فرانسه، انگلیس و چند کشور اروپایی در کاخ سفید بود. طبق برنامه، ترامپ و زلنسکی ابتدا در دفتر بیضی کاخ سفید دیداری خصوصی داشتند که بیش از یک ساعت طول کشید. ترامپ با توئیت در شبکه تروثسوشال که ساعاتی قبل از این جلسه انجام شد، تلویحاً به زلنسکی گوشزد کرده بود که باید بین صلح با روسیه و حفظ خاک اوکراین دست به یک انتخاب دردناک بزند: «رئیسجمهور زلنسکی در اوکراین میتواند جنگ با روسیه را تقریباً فوری پایان دهد، اگر بخواهد؛ یا میتواند به جنگ ادامه دهد.» او در ادامه نوشت: «به یاد بیاورید که جنگ چگونه آغاز شد. کریمه که در دوران اوباما واگذار شد (۱۲ سال پیش، بدون شلیک حتی یک گلوله!) دیگر بازگرداندنی نیست، و هیچگونه ورودی برای اوکراین به ناتو در کار نخواهد بود. برخی چیزها هرگز تغییر نمیکنند!»
پس از این دیدار خصوصی، ترامپ جلسهای گستردهتر با حضور رهبران اروپایی از جمله امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه؛ فردریش مرتس، صدراعظم آلمان؛ کییر استارمر، نخستوزیر انگلیس؛ الکساندر استاب، رئیسجمهور فنلاند؛ جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا؛ مارک روته، دبیرکل ناتو و اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا برگزار کرد. مهمترین چیزی که طی روزهای گذشته، بعد از ملاقات ترامپ با پوتین در آلاسکا تغییر و زمینه حضور رهبران اروپا در پایتخت آمریکا را فراهم کرد، گزارشهایی بود که درباره موافقت ترامپ با ارائه تضمین امنیتی غیرناتویی به اوکراین منتشر شد. متیو ویتاکر، سفیر آمریکا در ناتو گفته که در تضمینهای امنیتی که در صورت دستیابی به توافق صلح به اوکراین داده خواهد شد، ناتو هیچ نقشی نخواهد داشت ولی ممکن است مشارکت «ائتلاف داوطلبان» و ایالات متحده را در بر گیرد. ویتاکر گفته که «اگر نیروهایی در میدان باشند، ائتلاف داوطلبانی شامل کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، بریتانیا و احتمالاً آمریکا شکل بگیرد، همان اصل «حمله به یکی، حمله به همه» بخشی از آن خواهد بود. اوکراین قطعاً بخشی از آن ائتلاف داوطلبان در میدان خواهد بود.» پیشتر استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا هم که در ملاقات جمعه قبل او با پوتین در آلاسکا حضور داشت گفته بود که ایالات متحده و روسیه بر سر تضمینهای امنیتی برای اوکراین توافق کردهاند، اما اکنون همه چیز به تصمیم کییف بستگی دارد. به گفته ویتکاف، این تضمینها شامل حضور ناتو نخواهد بود، اما بر اساس اصل پنجم ناتو عمل خواهد کرد و واشینگتن بهعنوان ضامن ایفای نقش میکند.
هرچند ترامپ پیش از نشست دیشب، در توئیت خود صرفاً روی چشمپوشی اوکراین از کریمه اصرار کرده بود، ولی شواهد و قرائن نشان میدهد مصالحه ارضی که ترامپ از زلنسکی انتظار دارد، به همینجا ختم نمیشود.
دو منبع آگاه که نامشان فاش نشده به رویترز گفتهاند که «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه در نشست با «دونالد ترامپ» در آلاسکا گفته که شرط او برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و برقراری آتشبس این است که کییف باید مناطق شرقی را که هنوز نیروهای نظامی روسی نتوانستهاند به کنترل خود درآورند، به روسیه واگذار کند که این به معنای از دست دادن ۲۰ درصد از خاک اوکراین است. به گفته این دو نفر، مسکو نیز در مقابل نیروهای خود را از بخشهای کوچکی از اوکراین که اکنون تحت کنترل روسیه هستند، خارج خواهد کرد و همچنین میپذیرد که اوکراین در چارچوبی غیرناتویی زیر چتر امنیتی غرب قرار گیرد.
زلنسکی پیش از جلسه دیشب، موافقت آمریکا با مشارکت در تضمین امنیتی به اوکراین را یک تغییر مهم قلمداد کرده و نوشته بود «موافقت آمریکا با اروپا برای ارائه تضمینهای امنیتی به اوکراین و به تبع آن به همه اروپا مسئلهای مهم است. این یک تغییر قابلتوجه است.» هرچند زلنسکی در همین توئیت نوشت که «این صلح باید دائمی باشد و نه مانند سالها پیش که اوکراین وادار شد کریمه و بخشی از منطقه شرقی دونباس را تسلیم کرده و (این مناطق) سرپل حمله جدید پوتین شوند.» ولی تمرکز توئیت او بر اینکه «همگی ما به شدت مایلیم که این جنگ را به سرعت و با آسودگی خاطر پایان دهیم» نشان داد که احتمالاً او خود را برای مصالحه ارضی آماده کرده است. او البته یک شرط جدید را هم به شروط خود درباره پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا اضافه کرده و نوشته که «ما پیوستن کییف به اتحادیه اروپا را بخشی از ضمانتهای امنیتی میدانیم»؛ چیزی که بیش از هر زمان ظن و گمانها درباره موافقت او با مصالحه ارضی را تقویت کرده است. با حضور رهبران اروپایی در جلسه دیروز کاخ سفید، آمریکا کوشید نقش اروپا را در این مذاکرات برجسته کند، اما واقعیتهای دیپلماتیک نشان میدهد که تصمیمات اصلی همچنان در واشینگتن و توسط حلقهای محدود اتخاذ میشود.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کلاف کییف» نوشت: «دیدار رو در روی دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، جمعه گذشته در شهر انکوریج آلاسکا برگزار شد؛ نشستی که با وجود غیبت ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین و حاشیههای زیادی که درباره آن وجود داشت، به تیتر یک بسیاری از رسانههای دنیا تبدیل شد. این ملاقات نهتنها به دلیل مکان برگزاری یعنی آلاسکا - سرزمینی که پیش از این متعلق به روسیه بود و به آمریکا فروخته شد - بلکه به دلیل تغییر آشکار در رویکرد واشنگتن نسبت به جنگ اوکراین اهمیت ویژهای یافت.
تا قبل از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، سیاست اصلی ایالات متحده در زمان ریاستجمهوری بایدن، کمکهای فوری و بیقید و شرط نظامی و امنیتی و اطلاعاتی به کییف برای رویارویی با روسیه بود. ایالات متحده در همراهی کامل با کشورهای اروپایی، سختترین تحریمها را علیه مسکو اعمال کرد و در عین حال با ارسال تجهیزات نظامی نوین، در تلاش بود از میزان پیشروی روسیه در خاک اوکراین کم کند. با این حال کل تجهیزات و سلاحهای نوین آمریکا و اروپا و همه تحریمها نتوانست جلوی پیشرفت روسیه را در این جنگ بگیرد یا حتی به قول آمریکاییها ماشین جنگی روسها را از کار بیندازد. حالا بعد از گذشت حدود ۳ سال و نیم از جنگ روسیه و اوکراین، آمریکا برای کاستن از حجم هزینههای اضافه خود در جنگهای بیپایان و بی دلیلش، به دنبال راهکاری برای خروج از این شرایط در اوکراین است؛ راهکاری که شاید تن دادن به شروط روسیه نیز جزو آن باشد!
ترامپ بر همین اساس در این دیدار بر خلاف مواضع پیشین خود، دیگر بر یک آتشبس فوری اصرار نکرد و به جای آن، دستیابی به یک توافق صلح جامع را در اولویت قرار داد. این همان چیزی بود که پوتین بارها درباره آن صحبت کرده بود. رئیسجمهور روسیه میخواهد کار را یک بار و برای همیشه تمام کند و دیگر احساس نکند تهدیدی غربی در کنار مرزهایش وجود دارد. این چرخش راهبردی آشکار در سیاست ترامپ اما همسویی بیشتری با نگاه کرملین نشان میدهد و با عصبانیت اروپاییها همراه شده است.
در جلسه ترامپ و پوتین چه گذشت؟
مطابق گزارشهای منتشرشده در این جلسه ۳ ساعته، پوتین شروط خود را برای پایان جنگ برشمرده است: الحاق کامل منطقه دونباس به روسیه، تثبیت خطوط نبرد کنونی در خرسون و زاپوریژیا، خلع سلاح نسبی اوکراین و رها کردن رؤیای پیوستن اوکراین به ناتو یا اتحادیه اروپایی. در مقابل، کرملین وعده داده است درباره برخی تضمینهای امنیتی برای اوکراین گفتوگو کند اما هرگونه حضور مستقیم نیروهای ناتو در این چارچوب را مردود میداند.
ترامپ نشست را «۱۰ از ۱۰» توصیف کرد و مدعی شد پیشرفتهای جدی حاصل شده است. او حتی به زلنسکی توصیه کرد «به توافق تن دهد» و از آمادگی خود برای اعطای تضمینهای امنیتی آمریکا به اوکراین پس از پایان جنگ سخن گفت. این مواضع از سوی رسانههای روسی به عنوان پیروزی بزرگ پوتین بازتاب یافت، چرا که مسکو توانست خود را در قامت یک قدرت غیرمنزوی و دارای شریک مذاکره در بالاترین سطح نشان دهد.
از سوی دیگر، کییف واکنشی محتاط اما منفی نشان داد. زلنسکی تأکید کرد واگذاری سرزمین، خلاف قانون اساسی اوکراین است و ادامه حملات روسیه نشانهای از بیاعتنایی مسکو به صلح به شمار میرود. او دیروز در واشنگتن با ترامپ دیدار کرد تا موضع اوکراین را مستقیم بیان کند.
واکنش اروپا نیز دوگانه بود. برخی رهبران اروپایی تلاش ترامپ را گامی در مسیر حل بحران دانستند اما گروهی دیگر - بویژه کشورهای حوزه بالتیک و نوردیک - بر اصل «هیچ تصمیمی درباره اوکراین بدون حضور اوکراین» تأکید کرده و هشدار دادند هرگونه توافق یکجانبه میتواند وحدت غرب را در برابر روسیه متزلزل کند. اگرچه بیشتر کشورهای اروپایی از ایده «زمین در برابر» صلح انتقاد کردند و آن را مخالف منافع ملی خود در مقابل روسیه دانستند اما بر اساس گزارشهای منتشر شده، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه از این ایده تا حدی استقبال کرده است. منتقدان آمریکایی و اروپایی معتقدند رویکرد ترامپ، با تعلیق تحریمهای تازه علیه روسیه، عملاً به پوتین انگیزه بیشتری برای ادامه جنگ میدهد. به باور این تحلیلگران، تضاد بنیادی میان دموکراسی اوکراین و اقتدارگرایی روسیه، دستیابی به یک توافق پایدار را ناممکن میکند.
ترامپ در پایان نشست اعلام کرد قصد دارد تا هفته آینده، یک دیدار سهجانبه با حضور خود، پوتین و زلنسکی ترتیب دهد. تحقق این وعده، به نتایج دیدار او با رئیسجمهور اوکراین وابسته خواهد بود. البته کشورهای اروپایی که بشدت نگران اعمال فشار آمریکا بر زلنسکی برای پذیرش پیشنهاد صلح بودند، در گفتوگوی تلفنی ترامپ و زلنسکی که بلافاصله بعد از جلسه در هواپیمای «ایرفورس وان» برگزار شد، شرکت کردند و بعد از آن نیز به رسانهها اعلام کردند زلنسکی را به تنهایی به کاخ سفید نمیفرستند و خودشان هم در جلسه با ترامپ حضور پیدا میکنند. به نظر میرسد علاوه بر شخص زلنسکی، رهبران اروپایی هم از دیدار قبلی زلنسکی با ترامپ و تحقیر شدن او در اتاق بیضی خاطره خوشی ندارند!
در این جلسه همچنین پوتین با اعتماد به نفس کامل و بدون هیچ انعطافی بر خواستههای حداکثری خود پا فشرد و آنها را جزو خطوط قرمز روسیه دانست که بدون رعایت آن، هیچ مذاکرهای برای صلح شکل نخواهد گرفت. تحلیلگران معتقدند او در این نشست موفق شد ترامپ را نسبت به ضرورت رسیدگی به «علل ریشهای جنگ» - به تعبیر روسیه یعنی خلع سلاح اوکراین و بیطرفسازی آن - متقاعد کند.
روند فعلی گفتوگوها نشان میدهد نتایج احتمالی میتواند مختصات نظم جهانی را به شکلی بنیادین تغییر دهد؛ تغییراتی که عمدتاً با اصول موجود و حاکمیت ملی کشورها در تضاد است.
یکی از مهمترین ابعاد این تحول، عادیسازی مساله تجاوز به یک کشور و گرفتن بخشی از سرزمین تحت حاکمیت آن است. پذیرش مطالبات پوتین، از جمله واگذاری کامل منطقه دونباس و به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر سرزمینهای الحاقشده، میتواند پایهای برای معماری امنیتی جدید اروپا شود. در چنین شرایطی، روسیه بدون مواجهه با فشار فوری یا تحریمهای جدید قادر به ادامه عملیات نظامی خواهد بود و این روند میتواند توازن قوا در اروپا و خطوط قرمز امنیتی را بازتعریف کند.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چرا پوتین به دونتسک چنگ میزند؟» نوشت: «چهار شهر صنعتی و بهشدت مستحکم در قلب دونباس -اسلوویانسک، کراماتورسک، دروژکیفکا و کوستیانتینیفکا- امروز به کانون جدال دیپلماتیک و نظامی میان مسکو و کییف تبدیل شدهاند. ولادیمیر پوتین این مناطق را به عنوان «قیمت صلح» مطالبه میکند؛ مطالبهای که نهتنها سرنوشت جنگ اوکراین، بلکه توازن امنیتی اروپا را تحتالشعاع قرار میدهد. منطقهای که پوتین خواهان آن است، حدود ۳۰ درصد از استان دونتسک –معادل بیش از ۱۵ هزار کیلومترمربع– را در بر میگیرد.
در دل این پهنه، یک خط دفاعی موسوم به «کمربند دژها» امتداد یافته است و ستون فقرات دفاعی ارتش اوکراین در شرق کشور محسوب میشود. از نگاه نظامی، تسلیم این منطقه به روسیه، به معنای فروپاشی یک خط دفاعی تاریخی است. افزون بر آن، بار معنوی و نمادین اسلوویانسک نیز اهمیت دارد. طبق گزارشها، چارچوب ابتدایی توافق میان پوتین و دولت آمریکا بر این اساس استوار بوده که خط مقدم فعلی «منجمد» شود. در این سناریو، روسیه شاید بخشهای کوچکی از استانهای خارکیف یا سومی را تخلیه کند، اما در مقابل، کنترل کامل بخش باقیمانده دونتسک به آن واگذار شود.
این معامله از منظر کییف بهشدت تلخ است؛ نهتنها حجم سرزمینی که از دست میرود بهمراتب بزرگتر از مناطقی است که باز پس گرفته میشود، بلکه این تصمیم میتواند انسجام روحی ارتش اوکراین را نیز متزلزل کند. هزاران سرباز در همین جبههها جان باختهاند و عقبنشینی از مواضعی که با خون آنان تثبیت شده، برای ارتش و افکار عمومی بهسختی پذیرفتنی خواهد بود.
پوتین از آغاز این جنگ به دنبال تسلط ژئوپلیتیکی بر اوکراین بوده، نه صرفاً الحاق سرزمینی. اما با کشیدهشدن جنگ به درگیری فرسایشی و پرهزینه، او نیازمند یک پیروزی است که بتواند در داخل روسیه به عنوان «دستاورد تاریخی» معرفی کند. از این منظر، تسخیر کامل دونتسک دو هدف را برای کرملین محقق میکند: اول، قطع عمق دفاعی اوکراین و ایجاد فشار دائمی بر کییف و دوم، وادارکردن زلنسکی به تصمیمی نامحبوب: ادامه جنگ با تلفات سنگین یا پذیرش توافقی که از دید جامعه اوکراین بهمنزله خیانت تلقی میشود. مسئله اصلی اما فراتر از مرزهای دونتسک است؛ نوع تضمینهای امنیتی و کمکهای بازسازی که غرب به اوکراین ارائه میدهد.
اگر اوکراین ناچار شود بخشی از سرزمین خود را واگذار کند، فقط در صورتی میتواند به بازسازی و ثبات سیاسی دست یابد که با پشتوانهای جدی از سوی اروپا و آمریکا همراه باشد؛ چیزی فراتر از تکرار شعارهای مبهم «پوتین نباید پیروز شود». با این حال، تردیدی وجود ندارد که اروپاییها تمایلی به اعزام مستقیم نیروهای خود به جبهههای اوکراین ندارند. همین موضوع معضل اخلاقی تازهای میآفریند: آیا درست است که کییف را به ادامه مقاومت تشویق کنند در حالی که خود حاضر به پرداخت بهای انسانی آن نیستند؟
دونتسک برای پوتین یک برگ برنده استراتژیک و برای اوکراین خط قرمز بقاست. اگر این منطقه به دست مسکو بیفتد، جغرافیای امنیتی شرق اروپا برای دههها تغییر خواهد کرد. اما اگر کییف با حمایت واقعی غرب بتواند بر سر آینده کشورش تصمیم بگیرد، شاید تسلیم بخشی از خاک، آغازی برای ساختن اوکراینی مستقل، دموکراتیک و خارج از حوزه نفوذ روسیه باشد.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «برنامه ایران در ایروان» نوشت: «رئیسجمهور ایران در رأس یک هیأت سیاسی-تجاری به جمهوری ارمنستان سفر کرد. مقامات تهران و ایروان بنا دارند زمینه توسعه روابط دوجانبه و امضای توافقنامهها در قالب سیاست همسایگی بهویژه پس از معاهده صلح در قفقاز جنوبی و ایجاد ظرفیتهای جدید ترانزیتی در منطقه را فراهم کنند. پزشکیان پس از ارمنستان راهی بلاروس میشود تا راهبرد توسعه روابط با اوراسیا را تکمیل کند. پس از امضای تجارت آزاد ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا که ارمنستان و بلاروس دو عضو آن هستند، فرصتهای تجاری جدیدی برای ایران فراهم شده است.
مسعود پزشکیان در فرودگاه ایروان مورد استقبال معاونین نخستوزیر و وزیر امور خارجه ارمنستان قرار گرفت. این سفر رسمی به دعوت نخستوزیر ارمنستان انجام میگیرد و طرفین بنا دارند در ملاقاتهای سطح بالا زمینه توسعه روابط دوجانبه و امضای توافقنامهها در قالب سیاست همسایگی و اول همسایگان را بهویژه پس از توافق صلح میان جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ایجاد ظرفیتهای جدید ترانزیتی در منطقه فراهم کنند. پزشکیان پس از ارمنستان راهی بلاروس میشود تا سیاست توسعه روابط با اوراسیا بهویژه پس از امضای تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا را که ارمنستان و بلاروس دو عضو آن هستند تقویت کند. پزشکیان عصر روز دوشنبه ۲۷ مرداد، در نخستین برنامه سفر خود به ارمنستان، در نشستی با ایرانشناسان ارمنی تاکید کرد که مردم ایران و ارمنستان میتوانند در لوای دوستی و اشتراکات عمیق فرهنگی، تاریخی و تمدنی، روابط و همکاریهای فیمابین را هر چه بیشتر توسعه داده و به آن تنوع ببخشند. وی افزود: «ما به اینجا آمدهایم تا تعاملات دو کشور را تعمیق ببخشیم و تحکیم کنیم.»
رئیسجمهور پیش از عزیمت به ارمنستان و بلاروس در تشریح اهداف این سفرها گفت: «در جریان این سفرها، تفاهمنامهها و توافقات مهمی به امضا خواهد رسید که افقهای تازهای را برای ایجاد بسترهای اقتصادی و اجتماعی مطلوب در کشور گشوده و به نفع پیشرفت و تعالی ملت عزیزمان خواهد بود.» پزشکیان با تاکید بر تلاش ایران برای تقویت و توسعه روابط با کشورهای همسایه که همواره در اولویت سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران و تأکیدات مقام معظم رهبری قرار داشته است، گفت: «در این سفر نیز تمرکز ما بر استمرار و تعمیق توافقات موجود بهویژه در حوزههایی که از نظر اقتصادی و فرهنگی میتواند نقشی راهگشا ایفا کند و به تسریع روند همکاریها کمک نماید، استوار خواهد بود.» به گفته رئیسجمهور، یکی از محورهای مهم گفتوگوها، کریدور شمال-جنوب خواهد بود که میتواند فرصتهای تازهای برای توسعه همکاریهای دو کشور فراهم آورد. همچنین مسیر شرق به غرب بهعنوان بستری مناسب جهت توسعه و تسهیل جریان تجارت منطقهای مورد بحث قرار خواهد گرفت.
پزشکیان با بیان اینکه از جمله دغدغههای مهم ما در این زمینه، حضور شرکتهای آمریکایی در منطقه است که نگرانیهایی را به دنبال دارد، توضیح داد: «تجربههای پیشین نشان داده است که برخی از این شرکتها با پوشش فعالیتهای تجاری، اقدامات غیرمنتظره و غیرمطلوبی انجام دادهاند. به همین جهت، گفتوگوهایی جدی در خصوص نگرانیها و چالشهای مربوط به این مساله خواهیم داشت.» رئیسجمهور در پایان گفت که بیتردید، در جریان این دیدارها، تفاهمنامهها و توافقات مهمی به امضا خواهد رسید که افقهای تازهای را برای ایجاد بسترهای اقتصادی و اجتماعی مطلوب در کشور گشوده و به نفع پیشرفت و تعالی ملت خواهد بود.
از سوی دیگر سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان، روز گذشته و همزمان با سفر پزشکیان به ارمنستان، در گفتوگویی به علقههای بسیار نزدیک تهران و ایروان و ملتهای دو طرف پرداخت و گفت: «منافع مهم ژئوپلیتیک و اقتصادی دو کشور را به هم نزدیک کرده و به همین دلیل رابطه ما در سالهای اخیر رشد بسیار ملاحظهای داشته است. شرکتهای ایرانی در پروژههای سنگین در ارمنستان فعالیت میکنند و پروژههای دیگری هم در دست انجام است.» رئیس دستگاه دیپلماسی در گفتوگو با ایرنا در خصوص برخی نگرانیها پیرامون تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه توضیح داد: «منظور ما از تغییرات ژئوپلیتیک، تغییر مرزهای شناختهشده بینالمللی، جابهجایی مرزها، بهاصطلاح خدشه وارد شدن به حاکمیت هر یک از کشورهای منطقه و تمامیت ارضی کشورهای منطقه است. یعنی مثلاً بخشی از ارمنستان به این منظور به گونهای استفاده شود که منجر به اشغالگری، تغییر یا تضعیف حاکمیتها شود.»
وزیر امور خارجه کشورمان ادامه داد: «ما خیلی روشن از قبل گفتهایم که چنین چیزی را برنمیتابیم و سیاست ما از قدیم روشن بوده و اقداماتی هم در این جهت انجام دادهایم تا جدیت خودمان را نشان دهیم که همه مطلع هستند. الان هم سیاست ما همین است؛ تغییرات ژئوپلیتیک را در منطقه نمیپذیریم.» به گفته عراقچی، آنچه الان اتفاق افتاده این است که بین ارمنستان و آذربایجان بیانیهای امضا شد. در این بیانیه به صراحت آمده که دو طرف تغییرناپذیری مرزهای منطقه را قبول دارند، به حاکمیت و تمامیت ارضی همه کشورهای منطقه احترام میگذارند و قصدی برای تغییر در این وجود ندارد. از این جهت برای ایران نگرانی ژئوپلیتیک در مقطع فعلی ظاهراً رفع شده است.
وی در ادامه گفت: «اما به لحاظ اقتصادی ممکن است برای ما خسارتهایی داشته باشد و آن راه ترانزیتی را که از ایران میگذرد کمی کمرنگتر بکند، که البته این بستگی به خودمان دارد که چطور جذابیتهای این جاده را بالا ببریم که حرکت و حملونقل بیشتری از این مسیر صورت بگیرد.»





نظر شما