«هیچ» برای ترامپ در آلاسکا؛ جنگ ادامه دارد

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _یکشنبه بیست‌وششم مرداد_ را در ادامه می‌خوانید.‌

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تداوم همگرایی منطقه‌ای در پساجنگ» نوشت: «رئیس‌جمهوری فردا (دوشنبه) به ارمنستان می‌رود؛ سفری که با هدف تقویت مناسبات دوجانبه و امضای اسناد همکاری انجام می‌شود و در کنار دیگر سفرهای منطقه‌ای مقامات عالی دولت در روزهای پس از پایان جنگ اخیر، از جدیت دولت در پیشبرد راهبرد ایجاد همگرایی منطقه‌ای حکایت دارد. سیاست خارجی دولت در دو ماهه اخیر به سفرهای کاری وزیر امور خارجه و تماس‌های تلفنی با سران منطقه و جهان محدود نشده است. این روندها را باید در چهارچوب بزرگ‌تری ارزیابی کرد.

در یک دهه اخیر سیاست خارجی ایران به ترسیم تصویر متفاوتی از وضعیت ایران در پازل جهانی معطوف شده است؛ ایده‌ای که در دولت دوازدهم با پیشنهاد «گفت‌وگوهای فراگیر منطقه‌ای» و ایجاد «امنیت شبکه‌ای» توصیف می‌شد، دولت سیزدهم آن را در قالب «سیاست همسایگی» پیگیری کرد و حالا در دولت چهاردهم تحت عنوان فراگیرتر «سیاست خارجی متوازن» به دیپلماسی منطقه‌ای ایران شکل داده است. وقوع جنگ و ارزیابی‌های زودهنگام از آن، می‌رفت تا ایده تنهایی استراتژیک ایران را به ایده غالب در تعریف مناسبات بین‌المللی ایران تبدیل کند. اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاد سطح بالایی از رایزنی‌های دیپلماتیک بود که در تماس‌های تلفنی با مقامات دیگر کشورها و در سفرها یا میزبانی از مقامات منطقه نمایان شد. فراتر از این مراودات، سفرهایی بود که طی دو ماه گذشته از سوی پزشکیان و معاون اول رئیس‌جمهور انجام شد.

نخستین سفر رئیس‌جمهوری ۱۰ روز پس از اعلام آتش‌بس و در حالی انجام شد که سابقه جنایتکاری رژیم صهیونیستی احتمال وقوع تهدید امنیتی را غیرممکن نمی‌ساخت. اما پزشکیان در همین شرایط به دعوت رئیس‌جمهوری آذربایجان برای شرکت در اجلاس سران سازمان اکو عازم «خانکندی» در جمهوری آذربایجان شد. این حضور فرصتی بود تا محکومیت تجاوزات و تهدیدات منطقه‌ای و جهانی رژیم بار دیگر به گوش جهانیان رسانده شود، ضمن اینکه از خلال گفت‌وگو با رؤسای‌جمهوری کشورهای عضو، گسترش روابط همسایگان مسلمان به عنوان راه رفع تهدید رژیم زیاده‌خواه مورد تأکید قرار گیرد. یک ماه بعد در ۱۱ مرداد هم رئیس‌جمهوری در سفری دو روزه به پاکستان سفر کرد، کشوری که در جنگ، حمایت خود را از ایران اعلام و سنای پاکستان مصوبه‌ای را در محکومیت تجاوز اسرائیل تصویب کرد. ۱۲ سند همکاری هم امضا شد.

عارف، معاون اول پزشکیان هم در سفر ۱۳ مرداد به ترکمنستان برای شرکت در «کنفرانس کشورهای در حال توسعه محصور در خشکی» و در سفر ۲۲ مرداد به قرقیزستان برای شرکت در نشست نخست‌وزیران «اوراسیا»، اهداف دیپلماسی منطقه‌ای ایران را پیگیری کرد. این سفرها در تقویت روابط با همسایگان و شکل دادن به یک همگرایی منطقه‌ای اهمیت بالایی دارند.

زیرا با توجه دادن رهبران منطقه به قرار داشتن در معرض بحران‌های امنیتی، ضرورت تحکیم اتحادهای منطقه‌ای علیه اقدامات اسرائیل را آشکار ساختند. انتقال پیام صلح‌خواهانه ایران به منطقه، دعوت به همکاری برای تحقق امنیت جمعی، توسعه همکاری اقتصادی و زیرساختی که اعتمادی متقابل را ایجاد می‌کند اهدافی است که این سفرها را به بخشی از استراتژی تحکیم اتحاد منطقه‌ای تبدیل می‌کند.

در سال‌های اخیر این گزاره از سوی برخی رسانه‌های غربی بارها مطرح شده است که ایران در انزوا قرار دارد. این ادعا بر پایه یک برداشت نادرست استوار بود. واقعیت آن است که ایران نه‌تنها در انزوا نیست، بلکه فعالانه در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی حضور دارد. جریانی که تلاش می‌کند «انزوای ایران» را القا کند، جهان را تنها از دریچه اروپا و آمریکا می‌بیند؛ گویی هر کشوری که با غرب رابطه نداشته باشد، منزوی است. در حالی که همان کشورهایی که خود را معیار ارتباطات جهانی می‌دانند، از متحدانی حمایت می‌کنند که در دادگاه لاهه به‌عنوان جنایتکار جنگی تحت محاکمه‌اند، اما همچنان روابط سیاسی و نظامی با آنان را ادامه می‌دهند. ارتباط با همسایگان برای ایران یک ضرورت است و سفرهای دیپلماتیک دولت به کشورهای منطقه اقدامی مثبت محسوب می‌شود. با وجود این صرف انجام سفر و امضای تفاهمنامه کافی نیست. تجربه نشان داد که بسیاری از تفاهمنامه‌ها به قرارداد الزام‌آور و عملیاتی تبدیل نشده و حتی برخی قراردادها نیز به‌طور کامل اجرا نمی‌شوند. بنابراین، دولت باید بر تبدیل سفرهای دیپلماتیک به قراردادهای اجرایی و عملیاتی متمرکز شود. تنها در این صورت است که می‌توان روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی را به سطحی مؤثر و پایدار رساند. نمونه اخیر، حضور ایران در اجلاس کشورهای اوراسیا است که فرصتی مهم برای توسعه همکاری‌های منطقه‌ای به شمار می‌رود.

هر کشوری برای پیشرفت سیاسی، اقتصادی و امنیتی ناگزیر است ظرفیت تعامل با کشورهای همسایه را به کار گیرد. ایران نیز به دلیل موقعیت منحصر به فرد جغرافیایی و برخورداری از مرز مشترک با ۱۵ کشور، در کانون کریدورهای مهم شمال–جنوب و شرق–غرب قرار دارد و با وجود دسترسی به خزر، خلیج فارس و دریای عمان، می‌تواند مسیر حیاتی برای کشورهایی باشد که راهی به آب‌های آزاد ندارند. این ویژگی در کنار منابع غنی، نیروی انسانی متخصص و مسیرهای ترانزیتی ارزان، ایران را به شریک جذابی برای همسایگان تبدیل می‌کند. با این حال دشمنان استقلال کشور در تلاش هستند با فشارهای اقتصادی، جامعه ایران را تحت فشار قرار دهند اما تجربه جنگ اخیر نشان داد ایران توانایی مدیریت بحران را دارد و همین مسأله موجب شد تا دشمنان در انتخاب راهبردهای آینده خود تجدید نظر کنند. هرچند احتمال تجاوز کاهش یافته، اما فشارهای اقتصادی، اقدامات تروریستی مزدوران و ایجاد ناامنی‌ها در مرزها همچنان از تهدیدها علیه ایران خواهد بود. بنابراین تقویت ارتباط با همسایگان صرفاً یک اولویت سنتی در سیاست خارجی نیست، بلکه اهمیتی مضاعف یافته است. زیرا تهدید علیه ایران، دیر یا زود سایر کشورهای منطقه را نیز هدف قرار خواهد داد و بی‌تفاوتی می‌تواند این همسایگان را در «نوبت بعدی» قرار دهد. سیاست ایران در منطقه دفاع از تمامیت ارضی همه کشورهاست و ایجاد همگرایی منطقه‌ای در این زمینه حیاتی است.

سفرهای رئیس‌جمهوری، معاون اول و وزیر امور خارجه به کشورهای همسایه بخشی از برنامه‌ای جامع است که باید با حمایت کامل اجرا شود تا همسایگان احساس کنند این روابط منافع متقابل دارد. هدف این رویکرد ایران، شکل‌گیری منطقه‌ای یکپارچه، امن و پیشرفته است که همه کشورها در توسعه و دفاع از آن سهیم باشند.»

«هیچ» برای ترامپ در آلاسکا؛ جنگ ادامه دارد

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «وزر و وبال مسیر ترامپ» نوشت: «توافق سه‌جانبه آمریکا، آذربایجان و ارمنستان در خصوص ایجاد یک مسیر (Route) در حدفاصل آذربایجان و نخجوان که لازمه آن عبور از دست‌کم ۴۷ کیلومتر از خاک ارمنستان می‌باشد، منشأ بحث‌های زیادی شده است. بعضی آن را موضوعی تمام‌شده و بعضی آن را در حد یک «یادداشت تفاهم» که فاقد جزئیات و نحوه اجرا می‌باشد، ارزیابی نموده‌اند. بعضی آن را یک توافق در محدوده صلاحیت‌های دو کشور آذربایجان و ارمنستان دانسته و بعضی آن را تغییردهنده جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) منطقه قفقاز و دارای پیامدهای اساسی برای قفقاز جنوبی و محیط‌های فرادست آن (روسیه، ایران، ترکیه و…) می‌دانند. بعضی گفته‌اند این قرارداد سبب تصرف بخشی از مرزهای شمالی ایران توسط آمریکا و اعمال نفوذ آن است و بعضی هم از منظر اقتصادی، آن را در عداد یکی از ده‌ها جاده ترانزیتی در منطقه معرفی کرده‌اند که فاقد جنبه‌های استراتژیک می‌باشد. در خصوص این موضوع توجه به نکات زیر اهمیت دارد:

۱- با ورود آمریکا به موضوع مسیر میان دو سوی جمهوری آذربایجان، بحث از روابط و توافق میان دو کشور فراتر رفته و جنبه‌ای فراحوزه‌ای پیدا کرده است. منطقه قفقاز جنوبی که به عبارتی شامل

سه کشور و به عبارتی شامل پنج کشور می‌شود، بخشی از حوزه تمدنی ایران و بخشی از حوزه سیاسی امنیتی روسیه به حساب می‌آید و نظم این حوزه نمی‌تواند بدون مشارکت پیدا کردن این دو کشور معنای طبیعی پیدا کند، به‌خصوص اگر طرف ثالثی که در این حوزه ورود پیدا می‌کند، نه‌تنها هیچ پیوندی با این حوزه نداشته بلکه با کشورهای پیرامونی آن در فضای تخاصم هم باشد. ایران و روسیه از ده‌ها سال قبل با آمریکا در وضعیت تخاصم قرار دارند. ایران، روسیه از یک‌سو و آمریکا از سوی دیگر، در اسناد ملی یکدیگر با واژه دشمن (Enemy) یاد شده‌اند و از این مهم‌تر در همین حدود دو ماه پیش میان آمریکا و ایران درگیری نظامی رخ داده است. بنابراین کاملاً واضح است که حضور آْمریکا به عنوان طرف ثالث این طرح که البته گویا طرف اصلی می‌باشد! به اغراضی که پشت این طرح نهفته است، وجهه‌ای خصمانه می‌دهد و این در حالی است که بر مبنای حقوق بین‌الملل هیچ کشوری حق ندارد در مرزهای خاکی یا آبی خود توافقی شکل داده و یا وضعیتی پدید آْورد که به ضرر طرف ثالث باشد. آنچه در این صحنه اتفاق افتاده است بدون شک اولاً یک اقدام آمریکایی و دارای ماهیت امنیتی - انتظامی است و در مرتبه بعد اقدامی با محوریت دشمن ایران و البته دشمن روسیه می‌باشد و پیامد ژئوپولیتیکی دارد و ایران و روسیه ناگزیرند با تمام ظرفیت مانع عملیاتی شدن آن گردند.

۲- بر اساس سندی که منتشر شده است، جزئیات این طرح هنوز مورد بحث واقع نشده و خود این موضوع می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که این سه کشور در مورد پیامدهای اعلام آنها نگرانی داشته‌اند. اما این به این معنا نیست که طرحی درباره جزئیات وجود ندارد و یا اینکه در مورد آْنها گفت‌وگو صورت نگرفته است. بله جزئیات به تصویب نرسیده‌اند، ولی وجود دارند. این موضوع برای ما یک فرصت اساسی به حساب می‌آید تا با اقدامات لازم جلو پیاده شدن آن به‌خصوص جزئیاتی که با منافع و امنیت ملی ما ناسازگار هستند بگیریم. ما باید بدانیم آنچه در این میان به امضا رسیده است، پیش از آن سال‌ها - و گفته شده ده سال - روی آن کار شده و مقدمات آن در این سال‌ها در این دو کشور طی شده و این بیانگر آن است که در این موضوع ما نه با یک خط ترانزیت که با یک توطئه مواجه هستیم. پس نباید در این تردید کنیم که آنچه در واشنگتن توافق شده، با زیرپا گذاشتن حقوق و حریم ایران توأم می‌باشد.

نکته مهم دیگر این است که آمریکایی‌ها چندی نیست که تجربه حضور نظامی ناکام را در اطراف این حوزه پشت‌سر گذاشت‌اند. آمریکا به همراه انگلیس و چندین دولت غربی دیگر با حدود ۳۰۰ هزار نیروی نظامی - اطلاعاتی، عراق را در روزهای پایانی سال ۱۳۸۱/ و ماه چهارم ۲۰۰۳ تصرف کرد اما در کمتر از سه سال به بن‌بست کامل رسید و چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۶ - ۲۰۰۷ همان دولت متجاوز جرج بوش، ناگزیر به امضای توافق ترک عراق شد و کل پرونده حضور نظامی آمریکا در عراق از ۸ سال (۱۳۸۲ تا ۱۳۹۰) فراتر نرفت. در آن زمان دولت متجاوز بوش با دولتی در عراق که دولت مقاومت بود، توافق خروج نوشت.

در حد فاصل ورود آمریکا به عراق تا خروج آن، این کشور نه‌تنها نتوانست برای عراق امنیتی ایجاد کند، حتی برای نیروهای متجاوز خود هم نتوانست امنیت ایجاد نماید. این کشور که ۸ سال با ایران جنگیده بود، در پی اشغال به سرزمین مقاومت علیه آمریکا تبدیل شد. ارمنستان و آذربایجان باید بدانند وضعی مغایر با سرگذشت عراق پیدا نمی‌کنند و برخورد با آمریکایی‌ها در قفقاز از روز نخست شروع خواهد شد.

۴- از نظر ایران و روسیه، قفقاز می‌تواند و باید منطقه صلح و آرامش و رفاه باشد و این صلح و آرامش از یک‌سو نیازمند توافق میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان است و از سوی دیگر با توجه به اختلافات سرزمینی که میان دو کشور وجود دارد، به یک سازوکار منطقه‌ای توأم با حُسن‌نیت نیاز می‌باشد که شامل همکاری کشورهای ایران، روسیه و ترکیه می‌شود. این سازوکار که یک سالی هم فعال بود و جلساتی برگزار کرد، می‌تواند ثبات‌آفرین باشد. اما حضور عواملی که با محیط منطقه قفقاز در وضعیت تعارض جدی است، نمی‌تواند ثبات‌بخش باشد.

هیچ تردیدی وجود ندارد که به همان میزان که بی‌ثباتی در قفقاز با منافع و مصالح ایران و روسیه منافات دارد، صلح و ثبات با منافع این دو کشور در انطباق کامل می‌باشد. اما ثبات نمی‌تواند با نادیده گرفتن حق ایران و روسیه به‌دست آید. مردم در این دو کشور می‌توانند انتخاب‌های خود را داشته باشند و به هر حزب و فرد رأی دهند. ما به آرا آنان احترام می‌گذاریم و نسبت به برقراری روابط با دولت‌های منتخب مردم متعهد هستیم اما به هیچ وجه نمی‌توانیم به سیاست‌هایی روی خوش نشان دهیم که فراتر از صلاحیت‌های داخلی یک یا دو دولت و در تعارض با ما است. ما دوستانه به مقامات این دو کشور می‌گوئیم، دوست نداریم قفقاز منطقه درگیری امنیتی ایران و آمریکا یا روسیه و آمریکا باشد.

۵- در ایران باید درک شود که آنچه در توافق سه‌جانبه اخیر گذشت، یک موضوع کم‌اهمیت و یا یک موضوع فاقد چاره نیست. بعضی اظهارنظرهای حساب‌نشده که متأسفانه بعضاً از افراد مسئول و مجرب هم شنیده می‌شود، تعجب‌آور است.

آنچه در این توافق رخ داده اگر بر روی زمین بنشیند، باعث شعله‌ور شدن تعارضات در محیط منطقه‌ای می‌شود. ایران ناگزیر است با قاطعیت تمام در این موضوع ورود کند و مانع شکل‌گیری چیزی شود که ده‌ها سال آثار سو امنیتی دارد. این توافق روابط ایران با آذربایجان و ارمنستان را در وضعیت تردید و بدگمانی دائمی قرار می‌دهد. پس ایران باید همین اول کار با قدرت - که لزوماً اعمال قدرت نظامی هم نیست - وارد شود. باید در گفت‌وگوهای با این دو کشور استدلال‌های قوی خود را ارائه دهیم و البته طرح مرضی‌الطرفین جایگزین هم داشته باشیم و راه روشنی هم برای تحقق آن نشان دهیم. یک فراگرد دیپلماتیک دو و چندجانبه منطقه‌ای می‌تواند صلح و ثبات و رفاهی که در معرض خطر است را برای این منطقه فراهم نماید.»

«هیچ» برای ترامپ در آلاسکا؛ جنگ ادامه دارد

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جواد، جعفر! ول کنید این آمریکا را» نوشت: «ابواب‌جمعی دولت چهاردهم و دولت اسبق دوباره به آمریکا دخیل بستند. جواد ظریف گفته تهران و واشینگتن «پیمان عدم‌تعرض» امضا کنند. جعفر قائم‌پناه نیز قبلاً گفته بود برای اینکه دوباره جنگ نشود، برویم با آمریکا مذاکره کنیم! مسئله اینجاست که آقایان از حداقل فهم اینکه فعلاً آمریکا نمی‌خواهد با ما مذاکره کند، برخوردار نیستند. قضیه همان خواستگاری است که گفته بود نصف خواستن که ما خواستگاریم حل است و حالا مانده نصف دیگر که آنها هم ما را بخواهند! آمریکا شما را نمی‌خواهد، از همان دو دهه پیش که مذاکرات را شروع کردید، دقیقاً همین راهبرد را داشت و شما نفهمیدید. کار به جایی رسیده که عارف نیز می‌گوید ما می‌خواهیم با آمریکا حتی مستقیم مذاکره کنیم، اما او خودش را به خواب زده! اتفاقاً خوب بیدار و هوشیار است و از این ادبیات التماسی شما خیلی مچکر! حالا شما توصیه می‌شود «تحول پارادایمیک» انجام دهید (بدون حتی فهم درست مفهوم پارادایم!)، اما پارادایم آمریکا عوض نشده! و شما می‌خواهید فقط یک مثنوی هفتادمن کاغذ ادبیات سیاسی ملتمسانه و تحقیرآمیز و بدون پشتوانه عقلانی از خود در تاریخ ایران به جا بگذارید.

در هنگامه شرایط نه جنگ و نه صلح میان آمریکا و رژیم صهیونیستی از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر که پس از جنگ تحمیلی این دو دشمن دیرینه حکمفرما شده است، برای جریانی در داخل، گویی در بر همان پاشنه انفعال و دیپلماسی التماسی می‌چرخد، بی‌آنکه توجه کنند جمهوری اسلامی ایران به واسطه منطق قوی، هیچ گاه میز مذاکره را ترک نکرده بلکه این طرف مقابل بوده که به تعبیر عباس عراقچی، در میانه مذاکرات عمان، با حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران عملاً مذاکره و دیپلماسی را به توپ بست. محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه پیشین، اما در یادداشتی و در حالی که تجربه تلخ برجام را در کارنامه دارد که آمریکا به همه تعهدات بین‌المللی پشت پا زد و از آن خارج شد، حالا می‌خواهد: تهران و واشینگتن «پیمان عدم تعرض» امضا کنند!

در سپهر سیاسی کشور چند روزی است که عبارت «تغییر پارادیم» به یک پرستیژ تبدیل شده. به قول سرمقاله‌نویس روزنامه جوان «گویی هرکسی پشت این واژه، سنگر متفاوتی گرفته است. ظاهراً به‌نظر می‌رسد برخی با این واژه دنبال تغییرات جزئی و برخی دنبال تغییر نظام هستند. برای آنان که دنبال تغییرات اساسی هستند، گفتن «تغییر پارادایم» از بیان صریحی مثل «تغییر نظام» کم‌خطرتر است، چون ابهام دارد و می‌توان آن را انکار کرد. جذابیت آکادمیک این واژه نیز به منتقدان اجازه می‌دهد حرف‌هایشان را علمی و غیرشخصی جلوه دهند (و این به‌نظرم بسیار برای آنان مهم است). بخش‌های رادیکال این جریان وقتی از «تغییر پارادایم» حرف می‌زنند، اما همزمان از «حاکمیت غیرپاسخگو»، «فساد ساختاری» یا «ناکارآمدی نظام» می‌گویند، به نظر می‌رسد منظورشان فراتر از تغییر سیاست‌های جزئی است.»

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران، در یادداشتی در نشریه امریکایی «فارن پالیسی» نوشته است: هرچند دفاع قدرتمند ضروری است، اما راه‌حلی پایدار مستلزم یک ابتکار عمل جسورانه دیپلماتیک و یک تغییر تاریخی برای ایران و منطقه است: گذار از پارادایم عمیقاً ریشه‌دار تهدید به پارادایم توانمندساز امکان. ظریف اضافه کرده: «مدت‌هاست که کشورهای منطقه در چرخه‌های تعارض و فرصت‌های ازدست‌رفته گرفتار شده‌اند. ساختن آینده‌ای متفاوت نیازمند بصیرت، شجاعت و تصمیمی آگاهانه برای گسست از جبرگرایی تاریخی است. برای ایران، این تغییر از درون آغاز می‌شود و به محیط پیرامونی‌اش تابش می‌یابد. ایران با اثبات اینکه طعمه‌ای آسان نیست و در برابر دو متجاوز مسلح به سلاح هسته‌ای می‌تواند مقاومت کند، این ظرفیت را دارد که این انتقال حیاتی را از رویکردی متمرکز بر مقابله با تهدیدات دائمی به رویکردی معطوف به بهره‌برداری از فرصت‌ها انجام دهد. این گذار نه تنها امکان‌پذیر است، بلکه عمیقاً به نفع ایران، منطقه و جامعه جهانی است. تحقق آن مستلزم عزم راسخ داخلی و عدم مداخله خارجی است؛ انگیزه عدم مداخله نه لزوماً اخلاقیات یا حقوق بین‌الملل بلکه صرفاً منافع ملی است. بزرگ‌ترین امکان ایران در مردمش نهفته است».

ظریف در این یادداشت ایران را متهم به تمرکز بر مقابله با تهدیدات دائمی می‌کند، بعد نسخه می‌نویسد که باید این رویکرد را تغییر داده و معطوف به بهره‌برداری از «فرصت‌ها» کند! او البته به این نکته بدیهی پاسخ نمی‌دهد که اگر کشوری تهدید شد، راه دیگری جز مقابله با تهدیدات دارد؟

وزیر امورخارجه سابق در ادامه یادداشت خود به یک تجربه تلخ دیپلماسی اذعان می‌کند که عملاً دستکم برای ایران انتفاعی نداشته است، اما گویی همچنان اصرار بر تکرار آن دارد: «این تجربه در چندین دهه فعالیت دیپلماتیک، در تدوین ابتکاراتی مشارکت داشته‌ام که همواره به دلیل پارادایم سوءظن و تهدید خنثی شده‌اند. از پیشنهاد امنیت خلیج فارس در طول جنگ ایران و عراق، تا اعلامیه ناکام همکاری با همسایگان در ساحل جنوبی خلیج فارس پس از تجاوز عراق به کویت در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۰) و ابتکارات بعدی مانند «مجمع گفت وگوی منطقه‌ای»، «پیمان عدم تجاوز»، «پویش صلح هرمز (طرح امید)»، «انجمن گفت وگوی مسلمانان غرب آسیا (موده)» و آخرین مورد یعنی «شبکه خاورمیانه برای پژوهش و پیشرفت اتمی (مِناره)»- همه این ابتکارات به دلیل بی‌اعتمادی متقابل با تردید مواجه شدند.»

حسن روحانی، رئیس دولت دوره‌های یازدهم و دوازدهم هم چند روز پیش در سخنانی در جمع مشاوران خود، در تحلیل شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه در ضرورت تقویت ارتباط با دنیا گفته است: «باید رابطه‌مان را با دنیا تقویت کنیم. هر کس که آماده مذاکره است، اگر مذاکره را به نفع کشور و منافع ملی و امنیت ملی دیدیم، حرف بزنیم. حالا اینکه قبلاً نظر چه بوده، بعداً نظر چیست، نظرات سیاسی در هر لحظه‌ای فرق می‌کند. روابط را با اروپا، همسایگان و شرق و غرب، حتی تنش با آمریکا را اگر می‌توانیم کاهش دهیم، اگر به نفع منافع ماست، چه اشکالی دارد، نه اشکال ندارد که بر ما لازم و واجب است. تنش را باید کاهش دهیم و تخاصم را باید کم کنیم. حالا حساب اسرائیل جداست، اسرائیل خودش به تنهایی هیچ چیز نیست، اگر آمریکا نخواهد، اسرائیل چیزی نیست. اسرائیل وقتی قدرت است که در کنار آمریکا هست و الا اسرائیل هم چیزی نیست. اینها اقداماتی است که باید انجام بگیرد.»

روحانی هم البته توضیح نمی‌دهد که جمهوری اسلامی ایران برای کاهش تنش و تخاصم چه باید بکند! اینکه طی چهار دهه گذشته آمریکا و همپیمانان او علیه انقلاب اسلامی ایران به هر روشی برای براندازی متوسل شدند، ناشی از مخاصمه ملت ایران با آنها بوده یا آنها حاضر نیستند ملتی را که تصمیم گرفته در مناسبات جهانی مستقل از شرق و غرب باشد، تحمل کنند؟ اینکه به تعبیر روحانی اسرائیل چیزی نیست، اگر آمریکا نخواهد، نمی‌تواند از گناه آمریکا بکاهد، چراکه اساساً موجودیت این رژیم، به ایجاد تنش و درگیری و کشتار در قلب جامعه اسلامی گره خورده است و در این مسیر، این انگلیس و آمریکا بوده‌اند که همواره او را تقویت و پشتیبانی کرده‌اند.

محمدرضا عارف معاون اول رئیس‌جمهور هم سه‌شنبه هفته پیش در پاسخ به سؤالی در ارتباط با مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با آمریکا، با اذعان به اینکه ذات آمریکا در مذاکرات بر این است که منویات خود را دیکته کند، بازهم گفته: حاضریم اعتمادسازی کنیم!

«باید دید کشورهایی که با آمریکا مذاکره کردند تا چه میزان توانستند به منافعی برسند البته در قاموس جمهوری اسلامی ایران مذاکره نکردن نیست، اما ذات آمریکا بر این است که منویات خود را دیکته کند که ملت ایران زیر بار چنین مذاکره‌ای نرفته است و به دولت نیز اجازه نمی‌دهند و ما با عزت مذاکره خواهیم کرد و از غنی‌سازی نمی‌گذریم و طرح غنی‌سازی صفر یک شوخی بزرگ است. به طرف مذاکره کننده اعلام کردیم که حاضریم اعتمادسازی کنیم، اما انگار خود را به خواب زده است و کشور در شرایط متعادل آماده مذاکره است چراکه مذاکره برای حفظ منافع دو طرف است که نباید موضوعی دیکته شود و رفتار نظام جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات در مسیری است که مردم می‌خواهند و حتی اگر شرایط مناسب باشد می‌تواند مذاکرات مستقیم انجام شود.»

اینکه مذاکره به تعبیر عراقچی وزیر امورخارجه، یک ابزار برای پیشبرد اهداف و روشی برای تأمین منافع ملی است، سخنی سنجیده و درست است، اما حضراتی که همواره با التماس از طرف مقابل پیام ضعف و انفعال مخابره می‌کنند، از این مذاکره چه دستاوردی می‌خواهند داشته باشند. آن هم امریکایی که هیچ گاه حاضر نشده در یک موضع برابر مقابل دیپلمات‌های جمهوری اسلامی ایران مذاکره کند. آنجایی هم که مذاکره کرده یا به آن پشت پا زده مانند برجام یا در میانه مذاکرات، گرای شلیک داده مانند آنچه که در جنگ ۱۲ روزه رقم خورد. اینکه جریانی به دروغ کشور را در یک دوگانه جنگ و صلح تعریف و محصور کنند و سپس خود را مدافع «صلح» آن هم از نوع «صلح تحمیلی» تعریف کنند، نه شرافتمندانه است و نه با منافع ملی همسو است. این دوگانه‌های دروغین را کنار بگذارید. ایران هیچ گاه شروع کننده هیچ جنگی نبوده که اکنون کسانی در داخل مدافع و جنگ طلب معرفی شوند.»

«هیچ» برای ترامپ در آلاسکا؛ جنگ ادامه دارد

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جنگ ادامه دارد» نوشت: «عصر جمعه به وقت محلی، پایگاه مشترک المندورف - ریچاردسون در حومه شمالی انکوریج صحنه یکی از مهم‌ترین رویدادهای دیپلماتیک سال بود: دیدار رودرروی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور ایالات متحده و «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور فدراسیون روسیه؛ نشستی که پیش‌تر برای ۶ تا ۷ ساعت برنامه‌ریزی شده بود، اما به شکلی غیرمنتظره کمتر از ۳ ساعت به پایان رسید؛ بی‌آنکه توافقی روشن درباره بحران اوکراین یا نقشه‌ای عملی برای کاهش تنش‌ها حاصل شود.

استقبال رسمی با فرش قرمز، پرواز نمادین جنگنده‌های اف ۲۲ و حضور یک بمب‌افکن پنهانکار بی ۲ در آسمان انکوریج، آغاز این نشست را به مراسمی نمایشی بدل کرد. ۲ رهبر پس از پیاده شدن از هواپیماهای ریاست جمهوری، برابر پرده‌ای با شعار «آلاسکا ۲۰۲۵» و «در جست‌وجوی صلح» عکس یادگاری گرفتند اما هیچ سخنی نگفتند و پرسش‌های خبرنگاران بی‌پاسخ ماند.

سپس در حرکتی غیرمعمول، پوتین به جای خودروی زرهی اختصاصی روسیه، همراه ترامپ در لیموزین ریاست‌جمهوری آمریکا به سمت محل مذاکرات حرکت کرد؛ حرکتی که به گفته ناظران غربی، بیش از آنکه نشانه حسن نیت باشد، یک تاکتیک نمادین برای نمایش نزدیکی و شکستن پروتکل‌های قدرت تلقی شد.

کاخ سفید ساعاتی پیش از نشست اعلام کرد گفت‌وگوی صرفاً دوجانبه میان ترامپ و پوتین لغو شده و جلسه با حضور مشاوران کلیدی برگزار خواهد شد. از سوی واشنگتن، «مارکو روبیو» وزیر خارجه و «استیو ویتکاف» نماینده ویژه برای امور اوکراین و از سوی مسکو، «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه و «یوری اوشاکوف» مشاور ارشد کرملین در مذاکرات حاضر شدند. یک مقام اروپایی این تغییر را «توسعه‌ای اطمینان‌بخش» دانست و آن را نشانه‌ای از احتیاط واشنگتن برای جلوگیری از ابهامات احتمالی خواند؛ به‌ویژه با توجه به سابقه انتقادات داخلی علیه ترامپ در نحوه تعامل با روسیه.

با وجود وعده کرملین برای مذاکرات طولانی، کل جلسه ۳ ساعت به طول انجامید و برنامه ناهار کاری لغو شد. ترامپ در نشست خبری مشترک با لحنی مثبت گفت: «ما پیشرفت‌های زیادی داشتیم، روی بسیاری از نکات توافق شد و تنها چند موضوع باقی مانده است». با این حال، هیچ سند مشترکی منتشر نشد و ترامپ در پایان صرفاً تأکید کرد با زلنسکی، رهبران اروپا و ناتو تماس خواهد گرفت تا آنها را در جریان قرار دهد. پوتین نیز در سخنان خود با تأکید بر «رفع ریشه‌های تهدید در اوکراین» از لزوم ادامه گفت‌وگو سخن گفت و در اقدامی نمادین، به زبان انگلیسی خطاب به ترامپ گفت: «دیدار بعد در مسکو»؛ پیشنهادی که ترامپ بی‌آنکه تأیید کند، «ممکن» دانست.

«ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین بلافاصله پس از نشست اعلام کرد اروپا باید در تمام مراحل مذاکرات حضور داشته باشد. او با انتقاد از کنار گذاشته شدن اوکراین از میز مذاکره، گفت: «هیچ نشانه‌ای از تغییر سیاست روسیه نمی‌بینیم. امروز هم شهرهای ما هدف حمله قرار گرفتند». به گزارش رسانه‌ها، ترامپ در حاشیه دیدار نامه‌ای از «ملانیا ترامپ» درباره سرنوشت کودکان ربوده‌شده اوکراینی به پوتین تحویل داد؛ موضوعی که به دلیل پیگرد حقوقی پوتین در دادگاه کیفری بین‌المللی حساسیت ویژه‌ای دارد اما کرملین واکنش رسمی به آن نشان نداد.

نشست آلاسکا با تمام نمادهای پرزرق‌وبرقش - از پرواز بمب‌افکن‌ها تا دست دادن روی فرش قرمز - در نهایت بیش از آنکه «آغاز صلح» باشد، به «جنگ روایت‌ها» در رسانه‌ها و پایتخت‌ها منتهی شد. پوتین با آرامشِ سردِ همیشگی، اهداف نمادین خود را محقق ساخت و ترامپ با لحنی مثبت اما دست خالی به واشنگتن بازگشت. تا زمانی که توپخانه‌ها در اوکراین خاموش نشود و توافقی مکتوب و اجرایی به امضا نرسد، نشست آلاسکا چیزی بیش از یک قاب تصویری در تاریخ دیپلماسی نخواهد بود: سلام گرم با پایان سرد.

نشست آلاسکا میان «دونالد ترامپ» و «ولادیمیر پوتین» نه‌تنها توجه سیاستمداران و رسانه‌ها را جلب کرد، بلکه اندیشکده‌ها و مطبوعات بین‌المللی را نیز به ارزیابی پیامدها و پشت پرده‌های آن واداشت. هر یک از این مراکز، با نگاه خاص خود، ابعاد ژئوپلیتیک، امنیتی و نمادین این دیدار را بررسی کردند؛ از هشدار درباره توافق‌های پنهان و تضعیف اوکراین گرفته تا نگرانی از فروپاشی نظم لیبرال جهانی و گسترش جنگ به سایر مناطق اروپا. در ادامه، مهم‌ترین تحلیل‌ها و واکنش‌های اندیشکده‌ها و رسانه‌های برجسته جهان درباره این نشست را مرور می‌کنیم.

اندیشکده CFR در گزارشی تحلیلی هشدار داد احتمال دارد ترامپ و پوتین در نشست آلاسکا به توافق‌های غیرعلنی درباره تقسیم مناطق نفوذ در اوکراین رسیده باشند. در این گزارش، غیبت «کیت کلوگ» نماینده ویژه اوکراین در تیم آمریکا، نشانه‌ای از بی‌اعتنایی آشکار واشنگتن به منافع کی‌یف ارزیابی شده است.»

«هیچ» برای ترامپ در آلاسکا؛ جنگ ادامه دارد

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازی شطرنج پوتین با دیپلماسی» نوشت: «نشست خبری مشترک دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در آنکوریج آلاسکا تنها ۱۲ دقیقه طول کشید، اما همان دقایق کوتاه کافی بود تا موجی از واکنش‌ها را در سطح جهانی برانگیزد. در این مدت، پوتین دقیقاً آنچه می‌خواست به دست آورد؛ بازگشت دوباره به صحنه به‌عنوان یک رهبر محترم و قابل گفت‌وگو. ترامپ نیز با جملاتی دوستانه و گرم، صحنه‌ای فراهم آورد که کرملین از مدت‌ها پیش در پی آن بود. او در برابر خبرنگاران گفت «همیشه رابطه‌ای عالی با رئیس‌جمهور پوتین، با ولادیمیر داشته‌ام»؛ عبارتی که بیش از هر چیز نشان‌دهنده تغییر لحن و چرخش مسیر بود.

پوتین در این نشست اذعان کرد روابط دوجانبه به «پایین‌ترین سطح از زمان جنگ سرد» رسیده است، اما بلافاصله خواستار آن شد که دو کشور از این نقطه عبور کنند. او با اشاره‌ای شاعرانه گفت: «نزدیک همین‌جا خط بین‌المللی تغییر تاریخ قرار دارد؛ جایی که می‌توان از دیروز به فردا قدم گذاشت». او بارها بر «فضای سازنده احترام متقابل» و «روابط برابر و سودمند» تأکید کرد و دو بار از واژه «رابطه کاری» برای توصیف مناسبات جدید استفاده کرد.

ترامپ نیز در همین چارچوب، پوتین و همراهان اقتصادی‌اش را ستود و از «نمایندگان بزرگ روسیه در عرصه تجارت» سخن گفت. هرچند ناهار کاری دو هیئت و دور دوم مذاکرات لغو شد و سه مقام اقتصادی روسی فرصتی برای نشستن پشت میز با همتایان آمریکایی نیافتند، اما منابع نزدیک به هیئت روسی گفتند این تصمیم از جانب خود مسکو بود؛ زیرا آنها عملاً به هدف اصلی‌شان رسیده بودند. به روایت خبرنگار فاکس‌نیوز، فضای جلسه چنان بود که «پوتین وارد شد، حرف‌هایش را زد، عکس یادگاری گرفت و بیرون رفت».

گرچه هیچ توافق مشخصی درباره جنگ اوکراین حاصل نشد، اما پوتین یک دستاورد مهم با خود به مسکو برد. نشست آلاسکا عملاً همه تهدیدهای قبلی ترامپ درباره «پیامدهای شدید» را در کوتاه‌مدت از میان برداشت و به‌جای آن چارچوبی باز و بدون ضرب‌الاجل شکل گرفت که برای کرملین زمان می‌خرد. این فرصت به روسیه اجازه می‌دهد درحالی‌که در ظاهر از مذاکره و صلح سخن می‌گوید، عملیات تهاجمی خود را در اوکراین ادامه دهد. پوتین به‌ویژه روشن کرد که خواهان یک توافق جامع صلح است، نه آتش‌بسی موقت؛ آن‌هم در شرایطی که نیروهایش همچنان در دونباس در حال پیشروی هستند. برخی تحلیلگران غربی هشدار داده‌اند که این دقیقاً همان جایی است که ترامپ در معرض آسیب قرار دارد. به نوشته یانیس کلوگه، کارشناس مؤسسه آلمانی امور بین‌المللی و امنیتی، «ترامپ شاید صادقانه بخواهد جنگ را پایان دهد، اما توان ذهنی برای درک ظرایف مذاکره با پوتین را ندارد. کسی که مسئله را درک نکند، نمی‌تواند سخت‌گیر باشد و در نتیجه فریب می‌خورد».

طراحی دقیق کرملین برای این نشست از مدت‌ها پیش آغاز شده بود. انتخاب آلاسکا به‌عنوان محل دیدار، خود حامل بار نمادین بود؛ سرزمینی که زمانی بخشی از امپراتوری روسیه بود و در عین حال یادآور همکاری دو کشور در جنگ جهانی دوم. این ایده یوری اوشاکوف، دیپلمات کهنه‌کار روسی بود.

پوتین حتی در مسیر پرواز به آلاسکا توقفی کوتاه در شهر مگادان داشت؛ شهری که روزگاری محل زندان‌های گولاگ بود. او در آنجا بر مزار سربازان شوروی و آمریکایی که در جریان انتقال هزاران هواپیمای آمریکایی به شوروی در قالب طرح لند-لیز کشته شده بودند، گل گذاشت. او به خبرنگاران گفت این مردان «برای پیروزی مشترک ما بر نازیسم جان باختند» و تلویحاً چنین نتیجه گرفت که ایالات متحده و روسیه امروز هم می‌توانند علیه آنچه مسکو «رژیم نازی در کی‌یف» می‌خواند، متحد شوند.

پوتین در سخنانش موبه‌مو عباراتی را برگزید که برای ترامپ خوشایند باشد. او گفت اگر ترامپ در سال ۲۰۲۲ رئیس‌جمهور بود، جنگ آغاز نمی‌شد. او همچنین در کنار ترامپ اذعان کرد که اتهامات دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ «یک حقه» بوده است. حتی با اشاره به «پتانسیل عظیم» همکاری اقتصادی، کوشید جنبه تجاری مورد علاقه ترامپ را تقویت کند.

درعین‌حال، او با ادبیاتی احساسی، جنگی را که خود آغاز کرده بود «یک تراژدی وحشتناک» و «زخمی عمیق» نامید و تأکید کرد که روس‌ها، اوکراینی‌ها را «ملت برادر» می‌دانند. این همان روایت قدیمی مسکو است که جنگ را نتیجه «دخالت غرب در امور داخلی کی‌یف» جلوه می‌دهد.

اما واقعیت مواضع کرملین تغییر نکرده است؛ پوتین همچنان استقلال اوکراینِ مسلح را تهدیدی بنیادی علیه روسیه می‌بیند و هنگامی که از «علل ریشه‌ای» سخن می‌گوید، به همین معناست. همچنین وقتی از «توازن منصفانه امنیتی» حرف می‌زند، منظورش محدودیت در استقرار نیروهای ناتو در بالتیک، لهستان و رومانی است. واکنش‌ها هم به نشست آلاسکا متفاوت بود. الکساندر دوگین، فیلسوف ملی‌گرای روس، آن را «عالی و بهترین نتیجه ممکن» خواند. ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان نیز در یادداشتی نوشت: «دنیا امروز امن‌تر از دیروز است». این استقبال نشان می‌دهد برخی از متحدان غیرمنتظره اروپا نیز از بازگشت روسیه به میز مذاکره خرسندند.

اما پرسش اصلی در غرب همچنان باقی است؛ آیا ترامپ در ادامه مسیر فشار بیشتری بر مسکو وارد خواهد کرد یا اوکراین را به سازش وادار می‌کند؟ ترامپ وعده داده در دیدار روز دوشنبه در دفتر بیضی با ولودیمیر زلنسکی، درباره «مواردی که با پوتین مذاکره کرده و عمدتاً بر سر آن توافق کرده‌ایم» گفت‌وگو کند. او تأکید کرد: «فکر می‌کنم بر سر خیلی مسائل توافق کرده‌ایم. اوکراین باید موافقت کند، شاید هم نه». برای زلنسکی این نقطه یک انتخاب دشوار است؛ پذیرش شرایطی که پشت درهای بسته بر سرش مذاکره شده یا ادامه جنگ با تکیه بر حمایت اروپا. بااین‌حال، آنچه از لحن پوتین برمی‌آید، او اهمیت چندانی نمی‌دهد که پایان جنگ در میدان نبرد رقم بخورد یا پای میز مذاکره؛ او مطمئن است در هر دو حالت می‌تواند پیروز باشد.»

«هیچ» برای ترامپ در آلاسکا؛ جنگ ادامه دارد

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر«قفل FATF باز می‌شود؟ » نوشت: «روز گذشته دو خبر مهم درباره پرونده ایران در گروه ویژه اقدام مالی (FATF) منتشر شد؛ نخست، موضوع زمان‌بندی احتمالی خروج از لیست سیاه و دوم، تکذیب فضاسازی‌های اخیر علیه نهادهای نظامی کشور. به گفته هادی خانی، رئیس مرکز اطلاعات مالی و معاون وزیر اقتصاد، در صورت تقسیم کار ملی و همراهی دستگاه‌ها، می‌توان ظرف یک تا یک‌ونیم سال از لیست سیاه FATF خارج شد. او تاکید کرد که اولویت ایران تعلیق اقدامات تقابلی است؛ زیرا این موضوع حتی مهم‌تر از خروج کامل از لیست سیاه است و تأثیر مستقیمی بر اعتبار اتباع ایرانی دارد. خانی دلیل اصلی باقی ماندن ایران در این وضعیت را عدم تصویب کنوانسیون CFT دانست و از مجمع تشخیص مصلحت نظام خواست برای تسریع در روند تصویب اقدام کند. این مقام مسؤول همچنین با رد گزارش‌های منتشرشده مبنی بر تروریستی خواندن حزب‌الله و نیروی قدس توسط FATF، این ادعاها را فضاسازی انحرافی مخالفان و هم‌صدایی با دشمنان کشور توصیف کرد.

موضوع FATF بار دیگر، بر سر زبان‌ها افتاده است. برخی از کارشناسان عنوان می‌کنند که مسیر خروج ایران از لیست سیاه این نهاد هموار شده است و احتمال دارد که با رایزنی‌های انجام‌شده، فرصتی برای خروج از آن فراهم شود. هر چند که برخی دیگر نیز معتقدند که خروج از لیست سیاه هنوز دشوار است و نیاز به همکاری‌های جدی دارد. اخیراً رئیس مرکز اطلاعات مالی نیز تاکید کرده است که می‌توان تا یک سال و نیم آینده از لیست سیاه این سازمان خارج شد. از سوی دیگر، این مقام مسؤول فضاسازی‌های صورت‌گرفته مبنی بر تروریست اعلام کردن حزب‌الله لبنان و اتهام زدن به نیروی قدس سپاه توسط FATF را تکذیب کرد. خروج ایران از لیست سیاه باعث می‌شود که ایران بتواند همکاری‌های خود را با کشورهای دوست و همسایه مخصوصاً در آسیای میانه افزایش دهد. یکی از موانع در شرایط کنونی تصویب کنوانسیون CFT در مجمع تشخیص مصلحت نظام است که احتمال تعیین تکلیف آن در آینده نزدیک وجود دارد. پیش‌تر هادی خانی از دعوت FATF از ایران در جلسه آینده این شورا خبر داده بود. به گفته او، باقی ماندن ایران در لیست سیاه هزینه‌های غیرضروری به اقتصاد وارد می‌کند.

رئیس مرکز اطلاعات مالی در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر با بیان اینکه با تقسیم کار ملی ظرف یک تا یک و نیم سال می‌توانیم از لیست سیاه FATF خارج شویم، گفت: البته تعلیق اقدامات تقابلی از خروج از لیست سیاه مهم‌تر است. هادی خانی، رئیس مرکز اطلاعات مالی در یک گفت‌وگو درخصوص الحاق به کنوانسیون پالرمو گفت: چندی قبل این الحاق صورت گرفت و اکنون کشورمان در چرخه کشورهایی قرار گرفته است که عضو این کنوانسیون هستند. او افزود: این موضوع بسیار مهم است؛ زیرا از سال ۱۳۹۸ تاکنون مرتباً تکرار شده که باید کنوانسیون‌های پالرمو و CFT تصویب و اجرا شوند تا درخصوص تعلیق اقدامات تقابلی علیه ایران تصمیم‌گیری شود. خانی ادامه داد: اگر ما CFT را نیز تصویب کنیم و به آن ملحق شویم، آن‌گاه می‌توانیم وارد چانه‌زنی با FATF شویم تا اقدامات تقابلی علیه ایران تعلیق شود.

البته این کار ساده‌ای نیست؛ چون نزدیک به هشت سال از زمان انقضای برنامه اقدام گذشته است و ایران نتوانسته تعامل لازم را در بازارهای جهانی با FATF داشته باشد. اما اگر این مسیر تکمیل شود، می‌توانیم مانند ۲۸ کشور دیگری که برنامه اقدام دارند و در حال رفع آسیب‌های خود هستند، وارد روند عادی شویم.او با تاکید بر اهمیت تعلیق اقدامات تقابلی اظهار کرد: تعلیق اقدامات تقابلی حتی از خروج از لیست سیاه مهم‌تر است،؛ زیرا وقتی کشوری در لیست سیاه قرار دارد، تنها نام کشور زیر سوال نمی‌رود، بلکه تمامی اتباع آن کشور نیز با برچسب بدنامی مواجه می‌شوند. به همین دلیل ما اولویت را بر تعلیق اقدامات تقابلی گذاشته‌ایم. رئیس مرکز اطلاعات مالی تصریح کرد: دلیل اصلی باقی ماندن ایران در لیست سیاه، عدم تصویب دو کنوانسیون باقی‌مانده است. FATF از ما نمی‌خواهد همه ۳۹ بند برنامه اقدام را انجام دهیم، بلکه فقط همین دو بند باقی مانده است.

این موضوع از سال ۱۳۹۸ تاکنون مرتب تکرار می‌شود، درحالی‌که بیش از ۲۴ دولت در دنیا توانسته‌اند بیانیه‌های مشابه را پشت سر بگذارند، اما در ایران این مساله به یک بحث قدیمی و طولانی تبدیل شده است. او تاکید کرد: اگر دستگاه‌های کشور پای کار بیایند، با یک تقسیم کار ملی می‌توانیم ظرف یک‌سال تا یک‌سال و نیم کل برنامه اقدام را پاس کنیم، از لیست سیاه خارج شویم و وارد یک رفتار عادی با FATF شویم.معاون وزیر اقتصاد گفت: اصل برنامه اقدام هم همین بوده که ایران ظرف یک‌سال اشکالات زیرساختی در حوزه مبارزه با پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم را رفع کند. اجرای این اقدامات شامل اصلاح مقررات، اصلاح زیرساخت‌ها، ارائه آمار و گزارش پرونده‌هاست. خانی در پایان خاطرنشان کرد: مهم‌تر از همه این است که موضوع FATF باید از فضای جناحی و سیاسی خارج شود؛ زیرا متأسفانه امروز برخی افراد بدون تخصص و شناخت کافی، صرفاً از زاویه سیاسی درباره آن اظهار نظر می‌کنند. اگر نگاه ملی بر این موضوع حاکم شود، مسیر الحاق و اجرای برنامه اقدام به‌سرعت قابل تحقق است و ما بسیار امیدواریم این روند به نتیجه برسد.»

«هیچ» برای ترامپ در آلاسکا؛ جنگ ادامه دارد

»

کد خبر 895532

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.