آیا رویای آمریکا برای خلع سلاح محور مقاومت تعبیر می‌شود؟

آمریکا در پی آن است تا با خلع سلاح حماس، حزب‌الله و نیروهای مردمی عراق، نفوذ ایران در منطقه را کاهش دهد، اما این استراتژی دور از واقعیت‌های میدانی، نه‌تنها شکست خورده است، بلکه تهدیدی جدی برای ثبات منطقه محسوب می‌شود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از المیادین، دولت سابق آمریکا بر این باور بود که می‌تواند حزب‌الله لبنان، نیروهای مردمی عراق (PMU) و حماس را به‌صورت داوطلبانه خلع سلاح کند، اما این نگاه به‌طور کامل از واقعیت‌های منطقه جدا است و نشان‌دهنده نوعی توهم سیاسی است. واشنگتن گمان می‌کند که با حذف تسلیحات این گروه‌ها، امنیت و ثبات برقرار خواهد شد؛ در حالی که رها کردن سلاح‌ها به‌طور دقیق به معنی ورود به دوره‌ای طولانی از بی‌ثباتی و ناامنی در منطقه است.

اندیشکده‌های مستقر در پایتخت آمریکا، با تمرکز بر تجزیه محور مقاومت به رهبری ایران، سیاست خلع سلاح را دنبال می‌کنند تا جمهوری اسلامی ایران را منزوی و مجبور به تسلیم کنند، اما این استراتژی بسیار ناپخته و بی‌ارتباط با واقعیت‌های میدانی است و ممکن است به نتیجه‌ای به‌طور کامل برعکس منجر خواهد شد.

آمریکا از متحدان عرب خود، به‌ویژه کشورهای خلیج فارس، برای اعمال فشار بر حماس استفاده می‌کند و فرستاده ویژه آمریکا، استیو ویتکاف، خواستار خلع سلاح کامل این گروه است، همچنین پنتاگون و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، خواستار انحلال نیروهای مردمی عراق و جلوگیری از ادغام کامل آن‌ها در ساختار امنیتی بغداد شده‌اند. در لبنان نیز تام باراک، نماینده آمریکا، تلاش می‌کند حزب‌الله را خلع سلاح کند.

اما در غزه این درخواست غیرمنطقی است، گردان‌های القسام، شاخه نظامی حماس، هیچ‌گاه بدون تضمین‌های جدی و تضمین امنیت مردم، سلاح خود را تحویل نخواهند داد. مقاومت در غزه به‌عنوان یک نیروی متحد و پیوند خورده با اراده مردم، نه‌تنها یک حزب سیاسی بلکه بازوی مسلح مردمی است که در برابر نسل‌کشی ایستاده است.

فلسطینی‌ها با تجربه تلخ کرانه باختری آشنا هستند؛ جایی که با خلع سلاح مقاومت، گسترش شهرک‌سازی، الحاق سرزمین‌ها و پاکسازی‌های قومی در دستور کار قرار گرفته و مقاومت مردمی در عمل از بین رفته است.

درس مقاومت فلسطینی‌ها از سال ۱۹۸۲ بسیار گران‌بهاست؛ زمانی که اسرائیل لبنان را اشغال کرد و پس از کشتار گسترده مردم، سازمان آزادی‌بخش فلسطین سلاح‌های خود را تحویل داد و رهبرانش گریختند. پس از آن، کشتارهای بی‌رحمانه ادامه پیدا کرد و هیچ نیروی مقاومی برای مقابله باقی نماند. در پی این تجربه، حزب‌الله در سال ۱۹۸۵ شکل گرفت و توانست اشغالگران را تا سال ۲۰۰۰ بیرون براند و پس از شکست اسرائیل در جنگ ۲۰۰۶، این کشور ۱۷ سال آرامش نسبی در لبنان را تجربه کرد.

در عراق، نیروهای مردمی که برای مقابله با داعش تشکیل شدند، امروز به‌عنوان یک مکانیسم حفاظتی در برابر بازگشت گروه‌های تروریستی عمل می‌کنند. تلاش برای خلع سلاح آن‌ها با زور، غیرممکن بوده و می‌تواند به جنگ داخلی و افزایش نفوذ بیشتر این گروه‌ها منجر شود.

در لبنان تجربه سقوط دولت سوریه و عملکرد آمریکا به مردم آموخته است که خلع سلاح حزب‌الله، کشور را در برابر حملات سوریه و نفوذ دشمن صهیونیستی آسیب‌پذیر می‌کند.

در سوریه، پس از سقوط بشار اسد، اسرائیل به‌طور مستمر حملات خود را انجام می‌دهد و حکومت جدید دمشق نیز با اسرائیل همکاری کرده و اجازه داده تا نیروهای متحدش اقلیت‌ها را در مناطق مختلف سوریه سرکوب کنند.

آنچه طی ۲۲ ماه اخیر در منطقه با حمایت آمریکا رخ داده، به وضوح به مردم عرب نشان می‌دهد که تسلیم شدن به معنی پایان استقلال ملی و شروع دورانی طولانی از ظلم و بی‌عدالتی است.

با این حال، مقامات واشنگتن و اندیشکده‌های طرفدار جنگ قادر به درک واقعیت میدانی نیستند و نمی‌دانند این روند چقدر سریع می‌تواند از کنترل خارج شده و به زیان منافع آمریکا تمام شود. هیچ‌یک از گروه‌های محور مقاومت، در مقابل دشمنانی که هدف خود را آشکارا اعلام کرده‌اند، سلاح خود را به سادگی تحویل نخواهند داد.

کد خبر 893470

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.