اروپا در خرابه‌های غزه به‌دنبال چیست؟

در حالی که ویرانه‌های غزه هنوز زیر آوار جنایت صهیونیست‌ها نفس می‌کشند، اروپا با وعده‌های آینده‌نگر و مانورهای دیپلماتیک، بیش از آنکه به‌دنبال نجات مردم باشد، به فکر بازتعریف نقش خود در معادلات خاورمیانه است؛ نقشی که میان افکار عمومی خشمگین و منافع راهبردی‌اش گرفتار مانده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، اروپا بار دیگر نامش را بر سر زبان‌ها انداخت، نه با جنگ‌افروزی یا همراهی آشکار با آمریکا، بلکه با اعلام امانوئل ماکرون برپایه اینکه پیش از اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۵، دولت مستقل فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. ماکرون این تصمیم را در راستای تعهد تاریخی فرانسه به «صلح عادلانه و پایدار» دانست.

این رویکرد از سوی یکی از اعضای دائم شورای امنیت و بازیگر اصلی اروپا، واکنش‌های متفاوتی برانگیخته است، حامیان این اقدام آن را نتیجه مستقیم مقاومت مردم غزه و فشار افکار عمومی می‌دانند، نه محصول مذاکره و سازش. از نگاه آنان، این موضع می‌تواند زمینه‌ساز اقدام مشابه دیگر کشورهای اروپایی شود و فضای تظاهرات حامیان فلسطین در اروپا را گسترش دهد، اقدامی که فشارها بر انگلیس و دیگر هم‌پیمانان رژیم صهیونیستی را نیز افزایش می‌دهد.

در مقابل منتقدان این رفتار را بیشتر تلاشی موقت برای خروج از انفعال می‌دانند و نسبت به تحقق آن در زمان وعده داده شده تردید دارند. آن‌ها یادآور می‌شوند که غرب دهه‌هاست از «راهکار دو دولتی» سخن می‌گوید، اما عملاً جانب تل‌آویو را گرفته و هرگز به بازپس‌گیری اراضی اشغالی تن نداده است، سابقه فرانسه در حمایت از رژیم صهیونی، از جمله نقش آن در تجهیز این رژیم به سلاح هسته‌ای، موجب بی‌اعتمادی نسبت به نیت واقعی پاریس شده است.

بر اساس این دیدگاه، فشار جهانی ناشی از جنایات صهیونیست‌ها و مقاومت غزه، حتی حامیان غربی تل‌آویو را ناچار کرده تا به‌ظاهر رویکردی نرم‌تر به کار گیرد، تا از خشم مردمی بکاهند و روابط با جهان اسلام را حفظ کنند، اما این تغییر ظاهری، بیش از آنکه از حمایت واقعی از فلسطین ناشی شود، در چهارچوب منافع بلندمدت غرب در منطقه ارزیابی می‌شود.

منتقدان به وابستگی شدید پاریس به آمریکا و لابی‌های صهیونی اشاره می‌کنند: از سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین و میزبانی از سرکردگان گروه‌های تروریستی همسو با تل‌آویو، تا تلاش برای خلع سلاح حزب‌الله و حمایت از اقدامات خصمانه علیه ایران. آن‌ها می‌پرسند چرا فرانسه به جای کمک فوری به غزه، این وعده را به دو ماه آینده موکول کرده است؛ در حالی که هنوز معلوم نیست محدوده جغرافیایی «کشور فلسطین» مورد نظر پاریس چیست و چه تعداد فلسطینی تا آن زمان زنده خواهند ماند.

به باور این تحلیل، اقدام ماکرون بیش از آنکه تغییر راهبردی باشد، یک مانور رسانه‌ای است که می‌تواند توجهات را از فجایع جاری در غزه منحرف کند، در شرایط کنونی نیاز اصلی غزه شکستن محاصره، ارسال کمک‌های فوری و پاسخگو ساختن رژیم صهیونی به جرم نسل‌کشی است، نه وعده‌های سیاسی آینده که اجرای آن‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

در این باره با علیرضا موسی‌پور؛ کارشناس مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه خواهید خواند.

اروپا در خرابه‌های غزه به دنبال چیست؟

ایمنا: آیا به رسمیت شناختن فلسطین از سوی فرانسه و تا حدودی انگلیس در شرایط فعلی می‌تواند تغییری واقعی در وضعیت میدانی غزه ایجاد کند یا تنها یک اقدام نمادین و دارای بار روانی است؟

موسی‌پور: به نظر می‌رسد طرح به‌رسمیت شناختن دولت فلسطینی از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا و کشورهایی همچون انگلستان و فرانسه دو هدف عمده را دنبال می‌کند، نکته مهم این است که هیچ هدف انسان دوستانه‌ای پشت اعلام موضع این کشورها برای به رسمیت شناختن فلسطین وجود ندارد.

یکی از دلایل آن، روی کار آمدن دولت دست راستی ترامپ در آمریکا همراه با گرفتن سیاست‌های تعرفه‌ای و کاهش مسئولیت در امنیت اروپا است که به‌ویژه در شرایط جنگ بین اوکراین و روسیه، فشار زیادی را به کشورهای اروپایی وارد کرده است. این فشار موجب شده کشورهای اروپایی به‌دنبال طرح‌هایی چون به رسمیت شناختن فلسطین برای پیشبرد منافع خود باشند. یکی از مسائل مهم این است که کشورهای اروپایی به هر بهانه‌ای دست می‌زنند تا بتوانند اهرم‌های فشاری ایجاد کنند و با این رهیافت، موقعیت مناسبی برای گرفتن امتیاز و وارد آوردن فشار بر دولت ترامپ فراهم کنند. آن‌ها از هر فرصتی برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌برند.

هدف دوم کشورهای اروپایی که به نظر من جدی‌تر است، در چارچوب سفر اخیر فرستاده آمریکا، استیو ویتکاف، به سرزمین‌های اشغالی قابل تفسیر است. موضوع مهمی که پشت این سفر قرار دارد، طرح کوچاندن اجباری ساکنان نوار غزه یا حداقل بخش‌های مهمی از آن است که در دستور کار جدی رژیم صهیونی و دولت ترامپ قرار دارد. به نظر می‌رسد کشورهای اروپایی نیز در طرح به رسمیت شناختن دولت فلسطینی، به‌دنبال سهم‌خواهی و امتیازگیری از آینده‌ای هستند که ممکن است در غزه شکل بگیرد. بنابراین فرصت‌های تجاری که ترامپ و نتانیاهو در این منطقه دنبال می‌کنند نیز از جمله اهداف دیگر آن‌ها به شمار می‌رود.

ایمنا: سفر نمایشی فرستاده آمریکا به رفح تا چه اندازه یک اقدام تبلیغاتی و انحرافی است و چه اهداف سیاسی پشت آن نهفته است؟

موسی‌پور: سفر ویتکاف به اراضی اشغالی را می‌توان در سه ساحت بررسی کرد. در ساحت اولیه این سفر، ارزیابی مشخصی از وضعیت رژیم صهیونی پس از جنگ دوازده‌روزه با ایران برای ایالات متحده انجام می‌شود تا وضعیت ترمیم سامانه‌های پدافندی، تقویت توان رزمی و شرایط کلی پس از جنگ روشن شود.

ساحت دوم اینکه، به نظر می‌رسد موضوع کوچاندن اجباری مردم نوار غزه یا بخش‌هایی از آن به‌طور جدی در دستور کار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفته است، البته این طرح با مخالفت کشورهایی همچون اردن و مصر روبه‌رو است و به نظر می‌رسد که اگر نتوان کل نوار غزه را تخلیه کرد، احتمال دارد بخش‌های ساحلی و شمالی آن به‌طور کلی خالی از هر سکنه فلسطینی شود و بخشی از رویاپردازی خام‌اندیشانه ترامپ در این زمینه اجرایی شود.

این مهم، در سفر اخیر رئیس دستگاه اطلاعاتی اسرائیل به آمریکا و رایزنی‌هایی که انجام شده و طرح مسائلی که در رسانه‌های عبری و جریان اصلی در آمریکا انجام شده، برآورد می‌شود که به‌طور جدی در حال پیگیری است.

ساحت سوم اینکه افکار عمومی بین‌المللی نسبت به مسئله غزه و فلسطین و جنایاتی که در آنجا رخ می‌دهد، به سمت بی‌تفاوتی حرکت کرده‌اند. موج اولیه‌ای که همراه عملیات طوفان‌الاقصی بود و موج‌های بعدی خشونت‌های انسانی که رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه اعمال کرد، به نظر می‌رسد که به پایان رسیده است، اما اخباری که درباره گرسنگی مردم غزه در رسانه‌ها مطرح شد، توانست بخشی از این مسئله را مجدد به عرصه افکار عمومی بین‌المللی بازگرداند. در عین حال، عملیات روانی صهیونیست‌ها بسیار پرحجم بوده و آن‌ها توانسته‌اند اتفاقات منحصربه‌فردی رقم بزنند و بازی رسانه‌ای خود را با تاکتیک‌های اجرایی‌تر ادامه دهند.

اروپا در خرابه‌های غزه به دنبال چیست؟

ایمنا: نشست کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی یا مجمع عمومی سازمان ملل چگونه می‌توانند مسئله جنایات رژیم صهیونی در غزه را برجسته کند؟ به بیانی دیگر اکنون چه جایگزین واقع‌بینانه‌ای می‌تواند در گفتمان سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی مطرح شود؟

موسی‌پور: در حال حاضر به نظر می‌رسد نشست کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی و به‌کارگیری یک موضع واحد، به‌ویژه از سوی ایران و عربستان، شاید بتواند دریچه‌ای دیپلماتیک برای پیگیری مسئله جنایات رژیم صهیونی در غزه باز کند، همچنین نشست آتی مجمع عمومی سازمان ملل در شهریور فرصتی مناسب برای برجسته کردن صدای مظلومیت مردم غزه است. بر همین اساس به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور پزشکیان، با طراحی عملیاتی درست در حوزه رسانه‌ای، سیاسی و دیپلماتیک بتواند بخش‌هایی از این مسئله را در صحنه افکار عمومی و رسانه‌های آمریکایی مجدد برجسته کند.

البته احتمال افزایش تنش و درگیری مجدد بین ایران و رژیم صهیونیستی در این بازه زمانی تا نشست مجمع عمومی سازمان ملل در شهریورماه وجود دارد. این احتمال می‌تواند بار دیگر مسئله غزه و جنایت‌های اسرائیل علیه فلسطینیان را به سطح بین‌المللی و به صورت فراگیر بازگرداند.

در حقیقت، نسبت به اقداماتی که دولت‌های غربی انجام می‌دهند، به نظر می‌رسد طرح مسائلی همچون به رسمیت شناختن دولت فلسطین از طرف کشورهای اروپایی، تنها یک اقدام به‌طور کامل هدفمند برای گرفتن امتیاز و فشار آوردن به ترامپ در معادلات بین‌المللی و محاسباتی آنان است و هیچ اقدام عملیاتی و جدی انجام نخواهند داد.

ایمنا: با توجه به فاجعه انسانی در غزه و بی‌عملی بین‌المللی، چه اقداماتی می‌توانند فوری اثرگذار باشند و چرا این اقدامات در دستور کار قدرت‌های غربی قرار نمی‌گیرد؟

موسی‌پور: شاید کشورهای در رینگ دوم و سوم اتحادیه اروپا، همچون اسپانیا و کشورهای مشابه، مواضع و اقدامات بشردوستانه‌ای را در دستور کار خود قرار دهند، اما این اقدامات چندان جدی و عملیاتی نخواهد بود، زیرا از حمایت همه‌جانبه غربی برخوردار نیست و حتی در میان کشورهای غربی نیز هنوز هیچ اتفاق‌نظر قوی و مشترکی پیرامون مسئله فلسطین و رویارویی با آن وجود ندارد.

کد خبر 892528

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.