به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، بحران گرسنگی در غزه به مرحلهای بیسابقه رسیده است. خانوادهها مجبورند روزها بدون هیچ غذایی سر کنند، کودکان به سوءتغذیه حاد دچار شدند و بیمارستانها مملو از افرادی است که از شدت گرسنگی و نخوردن غذا مانند اسکلتهای زنده هستند. کمبود غذا و دارو نهتنها جان هزاران کودک، بلکه تمام گروههای سنی را به خطر انداخته و چشماندازی برای خروج از این وضعیت دردناک وجود ندارد؛ شرایطی که اکنون ابعاد فاجعهبار انسانی پیدا کرده و نیازمند واکنش جدی و فوریتی از سوی جامعه جهانی است.

محمد، طفل هفت ماههای با وزنی حدود چهار کیلوگرم برای دومین بار روی تخت بیمارستان دراز کشیده است و بهجای گهواره رنگین کودکی، در بستری خفته که غم و درد، روح و جسمش را در هم شکسته است. چشمان بیحال محمد و بازوان استخوانیاش گویای گرسنگی سهمگینی است که شب و روزش را به اشک و ناله بدل کرده و دستهای لاغرش، بیرمق بهدنبال نجاتی میگردد که امیدی به یافتن آن نیست. محمد را برادران، خواهران و مادربزرگی همراهی میکند که خود دچار ضعف مفرط ناشی از کمبود غذا در قتلگاهی هستند که گاهی یک کف دست نان، کل غذای یک روز آنهاست؛ غذایی که بوی مرگ میدهد و طعم ناامیدی. محمد در ابتدا سالم به دنیا آمده بود اما مادرش آنقدر دچار سوءتغذیه بود که قادر به تولید شیر مادر نشد و خانوادهشان تاکنون فقط توانستهاند دو قوطی شیر خشک برای او تهیه کنند.
فایزه عبدالرّحمان، مادربزرگ محمد و ساکن شهر غزه، با نگرانی شدید میگوید که بزرگترین ترسش از دست دادن نوهاش به دلیل سوءتغذیه است. خود او نیز به دلیل کمبود غذا مرتب دچار سرگیجه میشود و روز قبل تنها نان پیتا به ارزش ۱۵ شکل خورده است. او افزود که سایر نوههایش نیز در شرایط مشابه هستند و بسیاری روزها با شکم گرسنه به خواب میروند.

پزشکان محلی و فعالان امدادی اعلام کردهاند که کودکان در غزه برای نزدیک به دو سال است که رنج قحطی و سوءتغذیه را تجربه کردهاند. دکتر مصعب فروانا، متخصص اطفال در بیمارستان انجمن خیریه موسوم به «Patient’s Friends» روزانه شاهد مراجعه حدود ۲۰۰ کودک بدحال است که بسیاری از آنها بهدلیل کمبود شدید مواد مغذی در آستانه مرگ قرار دارند.
فروانا روزهایش را صرف تلاش برای نجات زندگی دیگران میکند، اما اغلب ناکام میماند. سپس به خانه میرود تا وعدههای غذایی اندکی را با فرزندان گرسنهاش شریک شود. تمام خانواده به سرعت وزن کم میکنند، زیرا با حقوق اندک او تقریباً هیچ چیزی نمیتوان خرید. او نمیخواهد در مسابقه مرگبار برای دریافت کمکهای توزیع شده توسط بنیاد بشردوستی غزه شرکت کند، بهویژه بعد از اینکه یکی دیگر از پزشکان، دکتر رمزی حاجاج، هنگام تلاش برای گرفتن غذا در یکی از این مکانها شهید شد.
پزشک غزهای گفت: «نزدیک به دو سال است که کودکان اینجا از قحطی رنج میبرند. حتی اگر بعضی روزها احساس سیری داشته باشند، مسئله تنها سیر بودن نیست، بلکه دریافت مواد مغذی مورد نیاز بدن است. این هفته سه بیمار به شدت سوءتغذیه در بخش مراقبتهای ویژه جان باختند؛ یکی از آنها دختری بود که اگر پزشکان میتوانستند به او پتاسیم وریدی تزریق کنند، احتمالاً زنده میماند. پتاسیم وریدی دارویی است که معمولاً پایه و اساسی محسوب میشود، اما اکنون در غزه به هیچ وجه قابل دسترس نیست. ما سعی کردیم جایگزینهای خوراکی به او بدهیم، اما بهدلیل سوءتغذیه و عوارض ناشی از آن، جذب ضعیفی داشت.»
سالها سوءتغذیه آنها را در برابر بیماریهای دیگر آسیبپذیرتر میکند و سیستم ایمنی پایین آنها با کمبود شدید لوازم پزشکی اولیه که اسرائیل ورود آنها را نیز مسدود کرده، تشدید میشود. با وجود هشدارهای مکرر درباره خطر قحطی قریبالوقوع در طول نزدیک به دو سال جنگ. تنها در سه روز اخیر، مسئولان بهداشت عمومی ۴۳ مورد فوت ناشی از گرسنگی ثبت کردهاند؛ و پیش از آن نیز در مجموع ۶۸ مورد گزارش شده بود.
فایزه عبدالرّحمان که در طول جنگ در شهر غزه مانده است، میگوید هرگز شدت کنترلها بر ورود غذا به شمال غزه در سال گذشته به این حد نبود. او بیان میکند: «قبلاً با گرسنگی روبهرو بودیم، اما هرگز این چنین نبوده است. این سختترین مرحلهای است که تا به حال تحمل کردهایم.»
بیش از ۱۰۰ گروه امدادی فعال در غزه، از جمله پزشکان بدون مرز، نجات کودکان و آکسفام، در بیانیه مشترکی در این هفته هشدار دادند: «سازمانهای بشردوستانه شاهد تلف شدن همکاران و شرکای خود در برابر چشمانشان هستند.»
اتحادیه روزنامهنگاران خبرگزاری فرانسه روز دوشنبه اعلام کرد که برای اولین بار در تاریخ این خبرگزاری، خطر از دست دادن یکی از همکاران خود بهدلیل گرسنگی وجود دارد. روز چهارشنبه، تدروس آدهانوم گبریسوس، رئیس سازمان جهانی بهداشت، گفت که بخش بزرگی از جمعیت غزه در حال گرسنگی هستند و افزود: «نمیدانم به این وضعیت چه میتوان گفت جز گرسنگی دستهجمعی و این پدیدهای ساخته دست بشر است.»

اسرائیل از دوم مارس محاصره کاملی را بر غزه اعمال کرد. بنیامین نتانیاهو در نوزدهم ماه مه آن را لغو کرد و ادعا کرد که دولت او برای جلوگیری از بحران گرسنگی اقدام میکند، زیرا بعضی از سرسختترین متحدان کشورش به او گفته بودند که تصاویر قحطی را تحمل نخواهند کرد. دولت اسرائیل صرفاً مسیر سیاست خود را تغییر داد تا بحران گرسنگی را طولانیتر کند و تنها مقادیر حداقلی کمک را وارد کرد تا سقوط غزه به سمت قحطی کمی کندتر پیش برود. اسرائیل برنامههایی را برای هدایت تمام کمکها از طریق یک سازمان مخفی مورد حمایت آمریکا اعلام کرد که چهار نقطه توزیع را اداره میکند. صدها نفر در تلاش برای دریافت غذا در مکانهایی که فلسطینیان آنها را «تلههای مرگ» توصیف میکنند و تنها بخشی از نیازهای غزه را تأمین میکنند، کشته شدهاند.
تا ۲۲ ژوئیه، بنیاد بشردوستی غزه (GHF) به مدت ۵۸ روز فعالیت کرده بود، اما غذایی که توسط آن وارد شده بود، حتی اگر به طور مساوی توزیع میشد، تنها میتوانست جمعیت غزه را برای کمتر از دو هفته تأمین کند.

ام یوسف الخالدی، یکی از اهالی غزه، در روز سهشنبه برای نخستینبار دل به دریا زد تا بخت خود را در مرکز توزیع کمکهای GHF بیازماید. ماهها از مراجعه به این مراکز خودداری کرده بود چراکه کوچکترین فرزندش دو ساله است و بزرگترینشان سیزده ساله و همسرش نیز با فلج است و ویلچرنشین. گوشی همسرش در ابتدای جنگ به سرقت رفته بود و در ساعات طولانی که او در راه رسیدن به مرکز GHF و سپس تلاش برای گرفتن غذا و بازگشت به خانه سپری میکرد، هیچ ارتباطی نداشت و خانواده چشمانتظار و امیدوار باقی ماندند.
«کسی را ندارم که به جای خودم بفرستم. دیدن درد و رنج آنها قلبم را میفشارد و هر روز که بدون غذا میگذرد، حالشان وخیمتر میشود. ما با آب، گرسنگیمان را به سکوت کشاندهایم. ترس من برای خانوادهام فراتر از ترس برای خودم است. بیم دارم حادثهای برایم رقم بخورد و آنان بیپناه بمانند.» ام یوسف این جملات را با چشمانی پر از اندوه گفت.
خانوادهاش هفته گذشته چهار روز بدون حتی لقمهای غذا سر کردند و سرانجام، زمانی غذا خوردند که مجبور شدند هشت نفری کیسهای برنج و دو سیبزمینی را که رهگذری به آنان هدیه داده بود، تقسیم کنند.

کودکانش پیش از جنگ از دانشآموزان ممتاز بودند و همواره بورسیه میگرفتند. اکنون روزهای خود را در سایهسار مسجدی بمبارانشده در محله وحده شهر غزه، کنار خیابان میگذرانند. دختران خانواده تلاش میکنند با فروش دستبندهایی که ساختهاند، تأمین بخشی از نیازهای خود را داشته باشند، اما بهدلیل کاهش شدید تقاضا و افزایش بیسابقه قیمتها، درآمد کمی کسب میکنند که تنها غذای کمی برایشان تأمین میکند. مادران غزه دیگر توانی برای تغذیه خود و فرزندانشان ندارند و روزها را با صدای گریههای کودکان گرسنه و رنجور در کوچههای ویران شهر شب میکنند.

بازارها خالیاند، قیمتهای سرسامآور مواد غذایی، امید را در دل مردم خاکستر کرده است. آرد که روزی نویدبخش نان و زندگی بود، اکنون حکم طلا را دارد و بیش از ۳۰ برابر نرخ قبل از بحران به فروش میرسد. آرد امروز در غزه کالایی گرانبهاست که از دست همگان دور مانده و حتی افراد دارای درآمد از دسترسی به آن محرومند. اینجا دیگر نه پول، نه موقعیت، نه ارتباط، هیچیک پل نجاتی نیست؛ همه در برابر قحطی زانو زدهاند.
مراکز توزیع غذا که باید مامن نیازمندان باشد، به صحنهای از وحشت و مرگ تبدیل شدهاند. صدها نفر زیر فشار جان کندن برای لقمهای نان به خاک سرد سپرده شدهاند و امید به زندگی به بازیچهای در دست سیاستها بدل شده است. زنان، مردان و کودکان شجاعانه و بیتاب، هر روز با ترسی عمیق از ناپدید شدن نانآور خانوادهها، خود را به دل خطر میزنند، در شرایطی که همه چشم انتظارانی در خانه دارند که دست به دعا برداشتهاند.

این روزها در غزه، گرسنگی نه یک بحران که یک کابوس خونین است. کودکانی که باید بازی کنند، بخندند و رشد کنند، امروز مجبورند با زوزه بیرحم و صدای انفجارها، تنها به لقمه نانی فکر کنند که گاه هست و گاه نیست. آرزو برای آنها شمعی در باد است و رویاپردازی سهم سایههایی شده است که روز به روز بیشتر آنها را در کام خود فرو میبرد.



نظر شما