به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ایران بر غنیسازی داخلی اصرار دارد» نوشت: «وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی «فاکس نیوز» آمریکا، تأکید کرد که «غنیسازی برای ما بسیار باارزش است» و «نمیتوانیم از برنامه غنیسازی خود دست بکشیم.»
به گزارش ایرنا، سیدعباس عراقچی در پاسخ به این پرسش که «آیا برنامه غنیسازی ایران از سر گرفته شده؟ آیا این برنامه همچنان ادامه دارد یا آسیبها آنقدر شدید بوده که بهطور کامل متوقف شده است؟» گفت: «متوقف نشده، هرچند آسیبها جدی و شدید بودهاند. اما طبیعتاً ما نمیتوانیم از برنامه غنیسازی خود دست بکشیم، چون این دستاورد دانشمندان خودمان است. و فراتر از آن، اکنون مسألهای مرتبط با غرور ملی ماست. غنیسازی برای ما بسیار باارزش است.»
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که «چرا اورانیوم غنیشده را مانند برخی کشورهای دیگر وارد نمیکنید؟ چرا بخشی از توافق نباشد که به جای تولید داخلی، آن را وارد کنید؟» اظهار کرد: «چون این یک دستاورد علمی است؛ دستاوردی که خودمان به آن رسیدهایم. چرا باید چیزی را که خودمان میتوانیم تولید کنیم، وارد کنیم؟»
وزیر خارجه ایران افزود: «ما هرگز به [غنیسازی] ۹۰ درصدی نمیرویم. ما متعهد هستیم که برای تولید سوخت نیروگاههای هستهای زیر ۵ درصد بمانیم. ما همچنین تا ۲۰ درصد غنیسازی میکنیم، چون یک راکتور تحقیقاتی TRR داریم. ما برای نیازهای خودمان اورانیوم غنی میکنیم.»
عراقچی در بخش دیگری از مصاحبه خود گفت: «به دلیل تمرکزها و فشارهایی که از سوی اسرائیل و ایالات متحده در گذشته وجود داشته، ما راهی جز محافظت از تأسیسات، مواد هستهای و دانشمندان خود نداشتیم. پیام من به ایالات متحده این است که بیایید راهحلی مبتنی بر مذاکره برای برنامه هستهای ایران پیدا کنیم.»
مجری «فاکس نیوز» سوال را مطرح کرد که «آیا ایران در حال حاضر تلاش میکند رئیسجمهوری ترامپ، وزیر خارجه پیشین مایک پمپئو، سفیر سابق جان بولتون و دیگر مقامات دولت ترامپ را در پی کشته شدن قاسم سلیمانی ترور کند؟» عراقچی گفت: «خیر، ما هرگز چنین چیزی نگفتهایم. شاید برخی افراد در اینجا و آنجا حرفهایی در این خصوص زده باشند، اما این هرگز موضع رسمی ایران نبوده است.»
وزیر خارجه ایران همچنین اظهار کرد: «همیشه گفتهایم- واین سخن بارها از سوی رهبر و دیگر مقامات رسمی ما نیز تکرار شده- که شعار «مرگ بر آمریکا» در واقع اشاره به سیاستهای ایالات متحده دارد، نه به مردم این کشور و سیاستی برای ترور هیچ فردی در خارج از کشور نداریم، چه رسد به رئیسجمهوری کشور دیگر.»
عراقچی در پاسخ به این سوال که «آیا ایران آماده مذاکره مستقیم با دولت آمریکاست تا بتوان به راهحلی برای کاهش تنشها دست یافت؟ اظهارکرد: «ما برای گفتوگو آماده هستیم، اما در حال حاضر برای مذاکره مستقیم، خیر. اگر آنها برای دستیابی به یک راهحل برد-برد جلو بیایند، من آماده تعامل با آنها هستم، به این معنی که ما آمادهایم تا هر اقدامی برای اعتمادسازی به منظور اثبات ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای کشورمان و اینکه فعالیتهای هستهای ما صلحآمیز باقی خواهد ماند و ایران به دنبال سلاح هستهای نخواهد رفت، انجام دهیم.»
عراقچی ادامه داد: «در ازای آن، ما از آنها انتظار داریم که تحریمها را بردارند. این یک بازی برد-برد خواهد بود و ما آماده تعامل برای آن هستیم. اما ما نمیتوانیم چنین مذاکراتی را به صورت مستقیم آغاز کنیم و همچنان ترجیح میدهیم که به صورت غیرمستقیم مذاکره کنیم.»
وزیر امورخارجه در پاسخ به اینکه «آیا برنامه غنیسازی ایران از سر گرفته شده؟ آیا این برنامه همچنان ادامه دارد یا آسیبها آنقدر شدید بوده که بهطور کامل متوقف شده است؟» گفت: «فرآیند غنیسازی اورانیوم در حال حاضر متوقف شده است، چرا که خسارتها [به تأسیسات هستهای] بسیار شدید بوده است.»
عراقچی در عین حال تأکید کرد: «اما قطعاً ما نمیتوانیم از غنیسازیمان صرفنظر کنیم، چون این دستاورد دانشمندان ماست و اکنون فراتر از آن بوده و این مسأله به غرور ملی تبدیل شده است، غنیسازی برای ما بسیار ارزشمند است. با این حال، ما آماده انجام مذاکره هستیم تا تضمین دهیم که فعالیتهای غنیسازیمان برای اهداف صلحآمیز است.»
او بار دیگر درباره احتمال گفتوگوی مستقیم میان تهران و واشنگتن تأکید کرد که «در حال حاضر چنین چیزی ممکن نیست اما شاید در آینده اتفاق بیفتد.»
وزیر امور خارجه اظهارکرد: «همه چیز بستگی به این دارد که آیا ایالات متحده آماده است تا از جایگاه برابر، بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک با ایران تعامل کند. ما آمادهایم تا بر سر موضوعات دیگر ادامه دهیم اما متأسفانه توافق قبلی، یعنی برجام به یک داستان موفقیتآمیز و یک تجربه موفقیتآمیز برای ما تبدیل نشد. به همین دلیل ما اکنون بسیار نسبت به آمریکاییها بدبین هستیم. از این رو، آماده تعامل مستقیم با ایالات متحده نیستیم اما اکنون احساس میکنیم که همه چیز در جای خود قرار دارد، بنابراین هر چیزی ممکن است.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «غلط زیادی ترامپ پس از التماس برای آتشبس» نوشت: «در حالی که اسناد رسمی از التماس آمریکا برای آتشبس پرده برداشتهاند، ترامپ در فراری رو به جلو، بار دیگر ایران را تهدید به حمله کرد؛ تهدیدی نخنما از سوی رئیسجمهوری که هنوز از ضربه موشکی ایران به العدید به خود نیامده و بهدروغ، شکست را پیروزی جا میزند. اما اینبار، ایران آماده است؛ هر تجاوزی، پاسخی کوبندهتر خواهد داشت.
صبح روز سهشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا که این روزها بیش از همیشه گرفتار جنون قدرت و زوال سیاسی شده، بار دیگر در نمایشی مضحک و فرار به جلویی دیگر، ایران را به هدف قرار دادن مجدد تأسیسات هستهای تهدید کرد. این تهدید پس از آن صورت گرفت که سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، در گفتوگویی با شبکه آمریکایی «فاکسنیوز» از آمادگی برای مذاکره خبر داد.
اما ترامپ بار دیگر دچار توهم شد و تهدیدهای خود را تکرار کرد. تهدیدهایی که بیش از آنکه جدی گرفته شوند، نشانهای از استیصال، فرار از شکست، و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر تحقیرهای پیاپی آمریکا در منطقه است.
اوضاع و احوال امروز آمریکای زخمخورده و رژیم صهیونیستیِ لِه شده بهخوبی نشان میدهد که آن همه عربدهکشی و رجزخوانی، چیزی جز توهم خودساخته نبوده است. دولت تروریستی که همیشه از «گزینههای روی میز و اقدام پیروزمندانه» میگفت، در نهایت در سکوت سرد پنتاگون، به تماسهای نیمهشب و واسطهتراشی از راه دوحه پناه برد. این همان آمریکایی است که رسانههای غربی و دنبالههای داخلیاش میکوشیدند تصویری شکستناپذیر از آن بسازند.
بلافاصله پس از این ضربه قاطع، همان کاخ سفیدی که تا پیش از آن، دم از «گزینههای روی میز» میزد، به گدایی آتشبس افتاد. آنطور که «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر در نشست مطبوعاتی مشترک با همتای لبنانی خود فاش کرد، «دونالد ترامپ، پس از حمله موشکی ایران به پایگاه العدید، شخصاً با امیر قطر تماس گرفت و خواستار تماس فوری با ایران برای بررسی امکان آتشبس شد.»
این سند رسمی، نهتنها پرده از چهره واقعی آمریکا برداشت، بلکه مشت صهیونیستها و متحدان جنگطلبشان را هم باز کرد. التماس برای آتشبس، آن هم از کشوری که مدعی ابرقدرتی است، سندی روشن از فلج شدن ساختار نظامی- امنیتی اسرائیل و غرب پس از تنها ۱۲ روز نبرد نفسگیر و شجاعانه فرزندان ملت ایران با جنایتکارترین موجودات روی زمین بود.
آنچه در نشست مطبوعاتی وزیر خارجه قطر افشا شد، سندی بیچونوچرا بر پایان اسطوره «قدرت آمریکا» در منطقه است. وقتی دونالد ترامپ، که ادعا دارد بزرگترین ارتش جهان را فرماندهی میکند، پس از تنها یک حمله موشکی آنچنان به هم میریزد که برای کسب آتشبس التماس میکند، چه جای تردید باقی میماند که ماشین جنگی اسرائیل و آمریکا از نفس افتاده است؟
پاسخ موشکی ایران به العدید، تنها گوشهای از قدرت بازدارندگی ما بود؛ پیامی روشن، قاطع و غیرقابل تحریف برای همه آنان که خیال تجاوز در سر دارند: بازی با امنیت ایران، با آتش بازیکردن است، و هر دستی که به این آتش نزدیک شود، سوختن سرنوشت حتمیاش خواهد بود.
و اکنون، آنگونه که اسناد دیپلماتیک آشکار میکنند، این طرف آمریکایی و متحدان صهیونیست او هستند که به در بسته خورده و دنبال روزنهای برای فرار از بحران میگردند. التماس برای آتشبس پس از چند روز نبرد، نهتنها شکست آشکار نظامی بود، بلکه نشانه پایان یک دوره از رجزخوانیهای پوشالی و رو به افول رفتن هیمنه ساختگی آمریکاست.
مقاومت، تنها زبان قابل فهم برای آمریکا و متحدانش است. هر جا که از موضع عزت و قدرت صحبت کردهایم، عقبنشینی کردهاند و هرجا که حتی از سر نیت خیر، اندکی نرمش نشان دادهایم، گستاختر شدهاند. اکنون زمان آن است که دیپلماسی عزتمند، همراستا با بازوی نظامی و اراده انقلابی، در میدان حاضر شود و اجازه ندهد دشمن از سهو لسانیها، تحریف مواضع ملی و تاکتیکهای روانی برای جبران شکستهایش استفاده کند.

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «توان بازدارندگی ایران نقشه راه دشمن را مچاله کرد» نوشت: «قدرت بازدارندگی ایران با تکیه بر توانمندیهای موشکی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه توانست مفهوم جدیدی را در سیستم دفاعی و تهاجمی کشور وارد کند. عملیات موشکی ایران در عمق سرزمینهای اشغالی و گذر موفقیتآمیز آنها از لایههای سرسخت پدافندی، توانست تغییرات مهمی در محاسبات جبهه امریکایی- صهیونی ایجاد کند.
تخریب گسترده ساختمانها در تلآویو و هدف قرار دادن نقاط استراتژیک رژیم، خطر تداوم نبرد را برای کاخ سفید روشن کرد. طبق برنامه نظامی آمریکا، قرار بود بعد از ترور فرماندهان و مقامات ارشد ایران، فاز دوم عملیات یعنی ایجاد تنش داخلی و حتی جنگ داخلی کلید زده شود، اما ناکامی کارگزار آمریکا یعنی رژیمصهیونیستی و عدمتحقق اهدافش در تهاجم وحشیانه به مراکزی، چون زندان اوین با چشمانداز عملیات روانی و آشوبهای پس از آن، از یک سو و قدرت ویرانکننده موشکی ایران، سبب شد آتشبس به عنوان گزینه پایان دادن به جنگِ بدون چشمانداز روشن، به ایران پیشنهاد داده شود.
در واقع، ناتوانی جبهه صهیونی- امریکایی در پیشبرد برنامه نظامی مشترک تدوین شده و احساس خطر از استمرار عملیات موشکی ایران، جنگ را متوقف کرد. تجاوز آمریکا به ایران هم بخشی از نمایش قدرت آمریکا و نوعی اعلامیه حضور مستقیم این کشور در جنگ برای کسب دستاوردهای سیاسی و نظامی و اراده عملی کردن تهدیدات علیه ایران بود که آن هم به اذعان اندیشکدههای امریکایی، توفیق چندانی برای آنها نداشت.
تردیدی نیست که آنچه به عملیات نظامی آمریکا و رژیمصهیونیستی پایان داد، عملیات مقتدرانه و ضربتی نیروهای مسلح کشورمان بود. با وجود متزلزل بودن آتشبس، اما احتمال ورود ضربات کاریتر موشکی به زیرساختهای حیاتی رژیمصهیونیستی و خسارتهای برگشتناپذیر، معادلات را به نفع ایران تمام کرد و نقشه راه آنها را به بنبست کشاند، به ویژه که آمریکا گمان میکرد حملات رژیمصهیونیستی به زیرساختهای دفاعی، توان رویارویی و مقابله ایران را کاهش داده و فرصت حملات تلافیجویانه را از آن سلب کرده است.
این موفقیت، مرهون دوراندیشی، هوشمندی و تلاش شبانهروزی نیروهای نظامی و عبور آنها از موانع بعضاً داخلی است. روزگاری و در زمان اوجگیری فناوریهای موشکی، بخشی از جریانهای سیاسی در حال ترویج این دیدگاه بودند که دنیای فردا دنیای گفتمان است نه موشکها. آنها به طور فجیعتر این را میگفتند که علت پیشرفت آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی، رها کردن قدرت نظامیشان بوده است.
به طور عینیتر، آنها میکوشیدند سیستم دفاعی و رزمی را با دلایل غیرکارشناسانه و خیالی تضعیف کنند و در حد یک نیروی نظامی نمایشی کاهش دهند، اما تدبیر و هوشیاری نیروهای نظامی و رهبر معظم انقلاب و آگاهی عمیق آنها از تحرکات و تحولات جهانی، سبب شد کارکرد این دیدگاه تنها به عنوان سند سطحینگری و خاماندیشی طیف خاص سیاسی در تاریخ ثبت شود.
جنگ ۱۲ روزه مشترک رژیمصهیونیستی و آمریکا هم مؤید همین موضوع است. اگر توان نظامی ما در مسیر این دیدگاه غلط و خاماندیشانه قرار داشت، اکنون نه ایران مجال و توان دفاع از خود را داشت و نه مفهومی به عنوان بازدارندگی در طول سالیان درازی که ایران با تهدیدات آمریکا مواجه بود، مانع جنگ میشد.
میزان شکنندگی آتشبس میان ایران و رژیمصهیونیستی یا به طور دقیقتر میان ایران و آمریکا، به میزان تقویت بازدارندگی کشور بستگی دارد.
لازم به ذکر است بازدارندگی ایران تنها در مفهوم نظامی خلاصه نمیشود و به عوامل دیگری، چون قدرت سیاسی، سرمایه اجتماعی- که در این جنگ تراز بالایی از خود به نمایش گذاشت- و دیپلماتیک و حتی رسانهای وابسته است، اما این گزارش تنها بر بخش نظامی تأکید دارد، از طرفی جنگ ۱۲ روزه عزم ایران را برای تقویت سیستم دفاعی راسختر کرده است.
همچنین تحرکات نظامی رژیم صهیونی در سوریه و لبنان، تشدید رویکرد تهاجمی آن طی سال گذشته و سرریز کمکهای نظامی و سیاسی آمریکا به تلآویو، ضرورت بازسازی قوای بازدارندگی را روشن کرده است، به همین دلیل مسئولان، تصمیمگیران و قانونگذاران در دوران پساجنگ به تقویت نیروی نظامی و در نهایت تقویت بازدارندگی به طور فزایندهای روی آوردهاند.
از نظر سیاسی دو بخش سیاست خارجی و سیاستگذاری داخلی عوامل دخیل در ایجاد بازدارندگی هستند. به عنوان نمونه حرکت مقتدرانه مجلس در تصویب تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی اتمی و همچنین افزایش بودجه نظامی از اقداماتی مؤثر در تغییر محاسبات در دشمن است.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «محکومیت کاغذی» را برگزید و نوشت: «۲۱ ژوئیه ۲۰۲۵، ۲۵ کشور جهان از جمله انگلیس، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، استرالیا، کانادا، دانمارک و نیوزیلند به طور مشترک بیانیهای صادر کردند و خواهان پایان فوری جنگ و خشونت علیه مردم غزه شدند. این بیانیه که به ابتکار لندن تهیه شد، با استقبال گستردهای در سطح بینالملل و منطقه مواجه شد و مورد توجه رسانهها، سازمانهای حقوق بشری و افکار عمومی جهان قرار گرفت. کشورهای امضاکننده بیانیه به طور قاطع اعلام کردند جنگ در غزه باید فوراً پایان یابد.
در این بیانیه تأکید شد رنج غیرنظامیان به سطح بیسابقهای رسیده و ادامه خشونتها غیرقابل توجیه است. امضاءکنندگان خاطرنشان کردند کشتار بیش از ۸۰۰ فلسطینی که در تلاش برای دریافت کمکهای بشردوستانه بودهاند، «وحشتناک» و «غیرانسانی» است و جهان نمیتواند در برابر این میزان از نقض حقوق بشر و ارزشهای انسانی سکوت کند.
انتشار این بیانیه در پی گزارشهای هولناکی صورت گرفت که از کشته شدن تعداد زیادی از ساکنان غزه در صف دریافت غذا حکایت داشت. تصاویری که رسانههای عربی و غربی منتشر کردند، پیکرهای خونین کودکان، زنان و سالخوردگان را در اطراف کامیونهای حامل آرد و غذا نشان میداد که در نتیجه بمباران یا تیراندازی ارتش صهیونیستی جان باخته بودند. این تصاویر موجی از نگرانی بینالمللی را برانگیخت و واکنش سریع دولتها و سازمانهای حقوق بشری را به دنبال داشت. در بیانیه ۲۵ کشور، شیوه کمکرسانی به مردم غزه بشدت مورد انتقاد و محکومیت قرار گرفت. کشورهای صادرکننده این شیوه را عاملی برای بیثباتی و محروم کردن مردم غزه از ابتداییترین حقوق و کرامت انسانی دانستند. آنها با اشاره به سیاست «کمکهای قطرهچکانی» که در عمل باعث گرسنگی و مرگ تدریجی غیرنظامیان شده است، تأکید کردند: محرومیت غیرنظامیان از کمکهای اساسی کاملاً غیرقابل قبول بوده و نقض آشکار اصول حقوق بینالملل بشردوستانه است. همچنین در این بیانیه، انتقال اجباری فلسطینیان به مناطق موسوم به مناطق «بشردوستانه» که فاقد امنیت کافی و امکانات اولیه هستند، به عنوان نقض صریح قوانین بینالمللی بشردوستانه محکوم شد.
کشورهای صادرکننده بیانیه افزودند با هرگونه گام در راستای تغییر جغرافیایی یا جمعیتی در سرزمین اشغالی فلسطین مخالفند. آنان تأکید کردند سیاستهای شهرکسازی اسرائیل، از جمله اجرای «طرح 1E» که هدف آن اتصال شهرکهای یهودینشین کرانه باختری به قدس شرقی و تجزیه مناطق فلسطینی است، نقض آشکار قوانین بینالمللی و تهدیدی جدی برای راهکار ۲ دولت محسوب میشود. در این بخش بیانیه آمده است اسرائیل موظف است تمام محدودیتهای اعمالشده علیه ارسال و ارائه کمکهای انساندوستانه به غزه را فوراً لغو کند و اجازه دهد سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بشردوستانه، فعالیتهای خود را برای نجات جان غیرنظامیان و امدادرسانی آغاز کنند. امضاءکنندگان بیانیه همچنین خواستار محافظت از غیرنظامیان توسط همه طرفهای درگیر و پایبندی کامل به حقوق بینالملل شدند. آنان تأکید کردند بدون توقف خشونتها و بازگشت به گفتوگوهای سیاسی، امنیت پایدار در منطقه برقرار نخواهد شد.
کشورهای صادرکننده بیانیه، حمایت خود را از تلاشهای آمریکا، قطر و مصر برای دستیابی به آتشبس فوری و پایدار اعلام کردند و آمادگی خود را برای انجام اقدامات مؤثرتر و ایفای نقش فعالتر در مسیر توقف جنگ ابراز داشتند. در این بیانیه اشاره شد تنها راه ایجاد امنیت پایدار در منطقه، بازگشت فوری به گفتوگوهای سیاسی و حل ریشهای بحران است. این بیانیه بر ضرورت حل سیاسی بحران فلسطین - اسرائیل و تأسیس یک دولت مستقل فلسطینی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ تاکید کرد.
سازمان عفو بینالملل در واکنش به بیانیه ۲۵ کشور درباره غزه که توسط انگلیس صادر شد، با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «شعار کافی است؛ عمل کنید». این سازمان از دولت انگلیس خواست برای اثبات ادعای خود درباره حمایت از مردم غزه، فوراً صادرات تسلیحات به اسرائیل را متوقف کند. عفو بینالملل در بیانیه خود سخنان وزیر خارجه انگلیس درباره رنج مردم غزه را «توخالی» خواند و افزود: بیانیه مشترک فاقد هرگونه اراده سیاسی، رهبری یا اقدام عملی برای پایان دادن به نسلکشی و کشتار جمعی در نوار غزه است. این سازمان تأکید کرد: دولت انگلیس باید تمام صادرات مستقیم و غیرمستقیم تسلیحات به اسرائیل، از جمله قطعات جنگندههای «اف ۳۵» را فوراً متوقف و از همه ابزارهای سیاسی، حقوقی و دیپلماتیک در دسترس برای پایان دادن به نسلکشی و اشغالگری غیرقانونی استفاده کند.
بیانیه ۲۵ کشور در سایه موج افزایشی خشونت و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه نشاندهنده افزایش اجماع جهانی بر ضرورت توقف جنگ و پایان رنج غیرنظامیان فلسطینی است. نکات برجسته این بیانیه شامل درخواست فوری برای پایان جنگ، اذعان به وضعیت وخیم انسانی، مخالفت با جابهجایی اجباری و شهرکسازی و تأکید بر بازگشت به گفتوگوهای سیاسی و راهکارهای مبتنی بر قوانین بینالمللی است.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «همه علیه ترامپ» را برگزید و نوشت: «یکی از بزرگترین ابهاماتی که بر دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ سنگینی میکند این است که حامیانش واقعاً چقدر برای پروندههای جفری اپستین اهمیت قائل هستند؟ اینکه آنها به این موضوع «بسیار» یا «اندک» اهمیت بدهند، تفاوت مهمی ایجاد میکند. اگر اهمیت زیادی بدهند، این مساله میتواند به یک دردسر ادامهدار برای رئیسجمهور تبدیل شود که تا انتخابات میاندورهای هم دامنگیر او است و مشارکت پایگاه رأی همیشه وفادارش را تحت تأثیر قرار دهد. اما اگر اهمیت کمی بدهند، این ماجرا احتمالاً فقط به یک رسوایی ناخوشایند تبدیل میشود که در نهایت از یادها میرود.
چندین نظرسنجی نشان میدهند که در جامعه آمریکا نارضایتی قابل توجهی درخصوص نحوه برخورد دولت ترامپ با این چالش وجود دارد. هر دو نظرسنجی انجامشده توسط رویترز-ایپسوس و دانشگاه کوینیپیاک نشان میدهد که اکثریت قاطع آمریکاییها از نحوه مدیریت این پرونده توسط تیم ترامپ بهشدت ناراضی هستند.
در نظرسنجی رویترز-ایپسوس، ۵۴ درصد مخالف در برابر تنها ۱۷ درصد موافق بودند و در نظرسنجی کوینیپیاک این شکاف عمیقتر هم بود: ۶۳ درصد مخالف در برابر ۱۷ درصد موافق. (لازم به ذکر است که نظرسنجی اول مستقیماً عملکرد شخص ترامپ را هدف گرفته بود، اما دومی عملکرد کل دولت او را ارزیابی میکرد). بر این اساس، تنها ۱۷ درصد از مردم آمریکا در هر دو نظرسنجی معتقدند که ترامپ مسیر درستی را در خصوص این پرونده در پیش گرفته است که البته اکثریت آنها جمهوریخواه هستند. با این حال، هنگامی که بهطور خاص روی جمهوریخواهان متمرکز میشویم، داستان متفاوت میشود. به نظر میرسد حزب به دو نیمه تقریباً مساوی تقسیم شده که البته اندکی به سمت تأیید عملکرد ترامپ متمایل است.
چنین شکافی در میان حامیان ترامپ، امری عادی تلقی نمیشود. نظرسنجی رویترز-ایپسوس این تقسیمبندی را ۳۵ درصد مخالف در برابر ۲۹ درصد موافق و نظرسنجی کوینیپیاک ۴۰ درصد موافق در برابر ۳۶ درصد مخالف نشان میدهد. برای مقایسه در نظر بگیرید که نظرسنجی سیانان پس از وقایع ششم ژانویه حاکی از آن بود که ۶۳ درصد از جمهوریخواهان از پاسخ ترامپ راضی هستند در مقابل تنها ۲۳ درصد. با این وجود، آنچه بسیار مهم است و میتواند تأثیرگذار باشد این است که این مساله چقدر برای جمهوریخواهان حیاتی است؛ موضوعی که نظرسنجی اخیر سیبیاس به آن پرداخته است: تنها ۱۱ درصد از جمهوریخواهان گفتهاند که این موضوع برایشان «بسیار مهم» است، درحالیکه این رقم در میان کل رایدهندگان به ۳۳ درصد میرسد.
رئیس مجلس نمایندگان هفته گذشته گفته بود که دولت باید «همهچیز» را در پروندههای جفری اپستین منتشر کند؛ این اظهارنظر، یک اختلاف نظر نادر با رئیسجمهور بود که البته دیری نپایید. مایک جانسون روز دوشنبه اعلام کرد که در این تابستان رأیگیری در مجلس نمایندگان در خصوص اینکه آیا وزارت دادگستری باید اسناد مربوط به اپستین را منتشر کند یا خیر، برگزار نخواهد کرد که این یک عقبگرد واضح از موضع پیشین او به حساب میآید. جانسون در برنامه «دِ بِنی شو» در پاسخ به سوالی درباره تحقیقات وزارت دادگستری در مورد اپستین گفته بود: «ما باید همهچیز را علنی کنیم و اجازه دهیم مردم تصمیم بگیرند.» او افزود: «من با این احساس موافقم که ما باید آن را علنی کنیم.»
اما کمتر از یک هفته بعد، رئیس مجلس به موضع آشناتر خود یعنی تبعیت از رئیسجمهور بازگشت. جانسون روز دوشنبه در کاپیتول در پاسخ به سوالی درباره برگزاری رأیگیری در مجلس برای انتشار پروندههای تحقیقاتی گفت: «ما نیاز داریم که دولت فضا داشته باشد تا کاری را که در حال انجامش است، به سرانجام برساند.» او اضافه کرد که هیچ رأیگیری در مورد پروندههای اپستین قبل از آنکه مجلس روز پنجشنبه برای یک تعطیلات تابستانی ۶هفتهای کار خود را ترک کند، وجود نخواهد داشت و گفت: «اگر اقدام بیشتر از سوی کنگره ضروری یا مناسب باشد، آنگاه آن را بررسی خواهیم کرد… فکر نمیکنم هنوز به آن نقطه رسیده باشیم؛ زیرا ما با رئیسجمهور موافق هستیم.»





نظر شما