منطق مذاکره تاکتیکی؛ باطن جنگ ۱۲ روزه

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _شنبه بیست‌وهشتم تیر_ را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «توصیه تهران به بروکسل» نوشت: «سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، شامگاه پنجشنبه گذشته در یک کنفرانس ویدئویی با وزرای خارجه تروئیکای اروپایی و همچنین «کایا کالاس»، مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا به گفت‌وگو نشست؛ نشستی که صحنه تکرار اختلافاتی بود که سال‌هاست میان تهران و پایتخت‌های اروپایی در جریان است. عراقچی در گزارشی که در شبکه اجتماعی «ایکس» منتشر کرد، مسئولیت انحلال توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را متوجه ایالات متحده دانست، نه ایران؛ او تأکید کرد که این واشنگتن بود که از توافقی که حاصل تلاش مشترک دو ساله با هماهنگی اتحادیه اروپا بود، خارج شد و نیز همین ایالات متحده بود که در ژوئن امسال میز مذاکرات را ترک کرد و به گزینه نظامی پناه برد، نه جمهوری اسلامی.

عراقچی در پیام خود موضع تهران را تکرار کرد و گفت که امکان آغاز هرگونه دور جدیدی از گفت‌وگوها منوط به آمادگی طرف مقابل برای توافقی عادلانه، متوازن و متکی بر منافع متقابل است؛ توافقی که به تعبیر او، اگر قرار باشد شکل گیرد، نمی‌تواند بر پایه تهدید و فشار استوار باشد. وزیر خارجه در این راستا خطاب به طرف‌های اروپایی هشدار داد که اگر تروئیکای اروپا و اتحادیه اروپا در پی ایفای نقش میانجیگرانه هستند، باید مسئولانه رفتار کنند و از تکرار سیاست‌های فرسوده‌ای چون تهدید به فعال‌سازی مکانیسم موسوم به «اسنپ‌بک» پرهیز نمایند؛ ابزاری که به گفته او، فاقد هرگونه وجاهت اخلاقی و حقوقی در شرایط کنونی است. با این حال، روایت رسانه‌ای اروپا از این نشست، حکایت از چالشی میان دو سوی میز دارد. خبرگزاری رویترز در گزارشی مدعی شد که دیپلمات‌های ارشد اروپایی در این گفت‌وگو به عراقچی هشدار داده‌اند که اگر تهران تا پایان تابستان پیشرفتی ملموس در مسیر توافق هسته‌ای نداشته باشد، تحریم‌های سازمان ملل به طور خودکار بازخواهد گشت. این موضع را وزارت خارجه فرانسه نیز چند روزپیش تکرار کرده بود و مدعی شده بود که تروئیکای اروپایی به تهران اعلام کرده که در صورت عدم حصول پیشرفت، مکانیسم بازگشت تحریم‌ها موسوم به مکانیسم ماشه فعال خواهد شد. در پاسخ به این تهدید، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز تصریح کرد که «سازوکار موسوم به اسنپ‌بک، اکنون بیش از هر زمان دیگری فاقد مبنای حقوقی و اخلاقی است. این صرفاً بهره‌برداری سیاسی از امکانی است که در قطعنامه ۲۲۳۱ گنجانده شده و در شرایط کنونی، نه توجیه حقوقی دارد و نه مشروعیت سیاسی».

دور پیشین گفت‌وگوهای سیاسی میان ایران و سه کشور اروپایی در اردیبهشت‌ماه سال جاری به میزبانی استانبول برگزار شد؛ نشستی که همچون دفعات پیشین، نه تنها در سایه ادعاهای اروپایی درباره فعالیت‌های هسته‌ای شکل گرفت، بلکه ملاحظات برآمده از فروریزی کامل ساختار برجام را نیز با خود حمل می‌کرد.

این در حالی است که تحرکات ماه‌های اخیر میان تهران و پایتخت‌های اروپایی اگرچه نشانه‌ای از استمرار رایزنی‌ها در مسیر دیپلماسی تلقی می‌شود اما در بطن خود بیشتر منعکس کننده نوعی تلاش شتاب‌زده است.

تجربه روابط پاریس و برلین که حتی پس از پیمان‌های نمادین همچون الیزه و آخوین نیز دچار تنش‌های مزمن بر سر انرژی، مهاجرت، بودجه دفاعی و سیاست صنعتی بوده، نشان می‌دهد که تاریخ اروپا پر است از اتحادهای نیم‌بند. اکنون که لندن نیز در این معادله حضور یافته، با پیش‌زمینه‌ای از جدایی از اتحادیه و رقابت پنهان با بروکسل، تشکیل یک هسته هم‌افزا، دشوارتر از گذشته خواهد بود.

شاید مهم‌ترین پرسش پیش روی این مثلث تازه‌ساز آن باشد که آیا می‌تواند جایگزینی معتبر برای چتر امنیتی آمریکا باشد؟ و آیا در جهانی با بازیگران تهاجمی، مثل روسیه، چین یا حتی دولت ترامپ‌محور در آمریکا، این اتحاد ظرفیت آن را دارد که نقش رهبری اروپا را بر عهده بگیرد؟ نشانه‌ها تا این لحظه، پاسخ مثبتی نمی‌دهند. نزدیکی این سه کشور بیش از آنکه نشان‌دهنده بلوغ ژئوپلیتیکی باشد، بازتاب یک دوران اضطرار و بی‌ثباتی است. اگر اروپا می‌خواهد به بلوغ راهبردی برسد، باید اتحادهایی بسازد که نه از ترس ترامپ، که از امید به نظم تازه‌ای برآمده باشد؛ و این اتحاد صرفاً واکنشی به تهدیدی بیرونی باقی نماند.

در این میان، ایران نیز نمی‌تواند تحولات جاری در اروپای غربی را بی‌ارتباط با پرونده خود بداند. خیز دوباره لندن، پاریس و برلین برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه علیه تهران، نه صرفاً ناشی از تحولات فنی در پرونده هسته‌ای، بلکه بازتابی از همین بازآرایی ژئوپلیتیکی اضطراری است. در چنین فضایی، تهران باید بیش از گذشته به ظرایف بازی قدرت در قاره کهن توجه کند؛ چراکه تصمیمات اروپا دیگر صرفاً بازتاب تعامل با کاخ سفید نیست، بلکه تابع مستقیم تحولات درون‌قاره‌ای، واهمه‌های ژئوپلیتیکی و رقابت‌های هویتی پنهان میان قدرت‌های سنتی آن است.»

منطق مذاکره تاکتیکی؛ باطن جنگ ۱۲ روزه

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سوریه سازش کرد ویران شد» نوشت: «سوریه‌ای که حتی یک گلوله به سمت صهیونیست‌ها شلیک نکرده و مدت زمان زیادی از لغو تحریم‌هایش از سوی آمریکا و دیدارش با ترامپ که گفته بود، «او مردی حرف‌گوش‌کن است» نگذشته است، در عرض ۲۴ ساعت، ۱۶۴ نقطه‌اش بمباران شد.

تحولاتی که مدتی است در منطقه شاهدش هستیم، بهتر از هر کارشناس و تحلیلگری در حال نمایش ماهیت آمریکا و رژیم صهیونیستی از یک طرف، و حقانیت جمهوری اسلامی ایران از طرف دیگر است. این تحولات به خوبی نشان می‌دهد چرا ایران این رژیم را غده سرطانی می‌داند، نشان می‌دهد تحلیل آن عده‌ای که راه‌حل برون‌رفت از مشکلات را «مذاکره» و «حل اختلاف با رژیم صهیونیستی و آمریکا» می‌دانند- در خوش‌بینانه‌ترین حالت- چقدر ساده‌لوح و بعضاً احمق هستند! چنانچه نفوذی نباشند.

حدود ۷ ماه پس از رفتن بشار اسد و سقوط دمشق، و استقرار رژیم جولانی به عنوان «وابسته‌ترین» و «حرف‌گوش‌ترین» رژیم به آمریکا و اسرائیل، و درست چند روز پس از اینکه این رژیم مستقر، با توصیه نتانیاهو از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا خارج و تحریم‌هایش لغو می‌شود، چنان مورد حمله قرار می‌گیرد که بسیاری از تحلیلگران را گیج می‌کند. تحلیلگران از خود می‌پرسند، رژیم جولانی که صددرصد وابسته به آمریکا، رژیم صهیونیستی و قدرت‌های دیگر بود، نه توان هسته‌ای دارد، نه با صهیونیست‌ها سر جنگ دارد، چرا این‌گونه مورد حمله قرار می‌گیرد؟! روز چهارشنبه و پنجشنبه‌ای که گذشت، کاخ ریاست‌جمهوری، ساختمان وزارت دفاع و ساختمان‌های دیگر دولتی سوریه آماج حمات رژیم صهیونیستی به بهانه حمایت از دروزی‌ها قرار گرفت، دروزی‌هایی که در سرزمین‌های اشغالی شهروند درجه دو و سه شناخته می‌شوند. براساس گزارش‌های منتشرشده گروهی از فرماندهان ارشد جولانی به هلاکت رسیده و خود جولانی به همراه چند وزیر و خانواده‌اش، احتمالاً گریخته‌اند. حالا کمی به «خام» بودن تحلیل آنهائی که به دنبال حل مشکلات اقتصادی و رفع تحریم‌ها از طریق مذاکره بودند و مشکل اصلی را این می‌دیدند که ایران «مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا» می‌گوید، بیندیشید! رئیس‌جمهور آمریکا چندی پیش پس از لغو تحریم‌های سوریه گفته بود، اگر ایران هم مثل سوریه حرف گوش‌کن باشد، تحریم‌هایش را لغو می‌کند! به عبارتی آمریکا و رژیم صهیونیستی ایران را مثل سوریه اکنون می‌خواهند! سوریه‌ای که نه زیرساختی برایش باقی مانده و نه چیزی و همین روزهاست که خبر تجزیه شدنش به چند کشور، رسماً اعلام شود. طبق دکترین بن‌گوریون، هیچ کشوری در منطقه نباید بزرگ‌تر و قوی‌تر از رژیم صهیونیستی باشد!

مطالعه تحولات اخیر نشان می‌دهد که هیچ‌یک از قدرت‌های بیگانه، اعم از آمریکا، ترکیه یا رژیم آپارتاید اسرائیل، نگرانی واقعی نسبت به منافع مردم سوریه ندارند. ترکیه به دنبال ایجاد یک عمق استراتژیک و منطقه حائل در نوار شمالی سوریه است تا هم مخالفان مسلح تحت حمایت خود را حفظ کند و هم فشار از مرزهای جنوبی‌اش را کاهش دهد. رژیم صهیونیستی نیز نگاهی این‌چنین به جنوب سوریه و استان‌های دروزی‌نشین دارد تا با تضعیف دولت مرکزی و ایجاد مناطق «بیطرف» یا شبه‌مستقل، عملاً یک کمربند ایمنی میان خود و دمشق بسازد. در این میان، گروه‌های تروریست حاکم بر سوریه، با مرکزیت «هیئت تحریرالشام» تحت رهبری «ابومحمد الجولانی» که کارنامه‌ای از مزدوری و وابستگی به قدرت‌های خارجی دارند و از ابتدای بحران سوریه تا امروز ابزار سقوط دمشق تلقی می‌شدند، اکنون خود در بن‌بستی بی‌سابقه به سر می‌برند.

در این پازل پیچیده، هیئت تحریرالشام به رهبری ابومحمد الجولانی دقیقاً نقش واسطه نه‌چندان مستقلی را ایفا کرده که در برهه‌هایی شبیه به ابزار کاملاً منفعل دست قدرت‌های خارجی عمل کرده‌اند. نه‌تنها سابقه همکاری‌های مالی و تسلیحاتی این گروه با طرف‌های خارجی در پرونده بحران سوریه مستند است، بلکه گزارش‌هایی وجود دارد که بسیاری از تحرکات این گروه در راستای پیشبرد منافع بازیگران فرامنطقه‌ای مانند ترکیه و حتی رژیم اسرائیل بوده است. تحولات اخیر و انتشار خبرهای ضد و نقیض از فرار یا عقب‌نشینی الجولانی از دمشق و سویدا، نشان از بن‌بست استراتژیک این گروه و رهبرش دارد که دیگر نه قدرت سابق را داشته و نه پشتیبان قدرتمند خارجی به اندازه گذشته به او اعتماد دارد. منابع آگاه اعلام کردند که «احمد الشرع» همراه خانواده‌اش دمشق پایتخت سوریه را ترک کرده است. این منابع تأکید کردند که سه مقام ارشد دولت موقت سوریه از جمله «مرهف ابوقصره» وزیر دفاع این کشور ترور شده‌اند. منابع مذکور افزودند که یک تیپ نظامی در اقدامی غافلگیرکننده وارد ساختمان رادیو و تلویزیون در دمشق شده است تا بر عملکرد آن نظارت کند. خبرنگار «المیادین» گزارش داد که پس از انفجار مهیبی که دمشق را لرزاند، میدان اموی بیش از سه ساعت بسته ماند و رویدادهایی که در چند ساعت گذشته در دمشق رخ داد، همزمان با پرواز جنگنده‌های صهیونیستی بر فراز آسمان بود. حدأقل او و دارودسته‌اش در میدان تعارض منافع بیگانگان اسیر شده‌اند. در واقع روند تحولات منطقه برای الجولانی و هم‌پیمانانش یادآور این واقعیت است که مزدوری برای منافع بیگانه، نهایتاً جز حاشیه‌نشینی برای آنان به همراه ندارد.

همچنان استان السویدا در جنوب سوریه شاهد تشدید وضعیت میدانی و گسترش درگیری‌ها میان گروه‌های دروزی و عشایر است و این تنش‌ها بر محوطه دانشگاه‌ها در حلب نیز تأثیر گذاشته است. سوریه شاهد تنش‌های میدانی روزافزون است و درگیری‌های شدیدی میان گروه‌های نظامی دروزی و گروه‌های عشایر در روستاها و شهرک‌های حومه غربی السویدا رخ داد. همزمان عشایر استان درعا در حمایت از عشایر السویدا و مقابله با گروه‌های دروزی آماده‌باش عمومی اعلام کردند. این اقدام تهدیدی برای گسترش دامنه درگیری‌ها در جنوب سوریه است. سوریه تقریباً ویران شده و در آتش تجزیه، جنگ داخلی و… می‌سوزد در حالی که اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد و…»

منطق مذاکره تاکتیکی؛ باطن جنگ ۱۲ روزه

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «منطق مذاکره تاکتیکی» نوشت: «مسئله مذاکره در روزهای پس از جنگ، مورد مناقشه بسیار است. گروهی حتی در تلویزیون و حتی پس از آنکه رهبر معظم انقلاب گفتند ما در هر دو میدان نظامی و دیپلماسی «هر وقت لازم شد» قوی وارد می‌شویم، هنوز مذاکره را خیانت می‌دانند، با آنکه با این منطق مطلق‌گویی حتی جنگ نیز در زمان‌هایی می‌تواند خیانت باشد. گروهی دیگر یکسره بر طبل مذاکره بی‌چون‌وچرا و بی‌شرط‌وشروط ایران با غرب می‌کوبند. اینان نیز چنان در فضای ذوب در غربگرایی خود هستند (و اغلب بزدلانی که گمان می‌کنند مذاکره برای آنان رفاه و آرامش و صلح به همراه دارد) که هیچ‌چیز برای ایشان آئینه عبرت نمی‌شود.

علاوه بر این دو گروه کلی‌گو در روزهای اخیر علی لاریجانی مشاور رهبری که در یک هیئت حاضر شده بود، گفت «طرف مقابل با ما وارد جنگ شده. اول باید آنها بگویند چرا با ما جنگیدند! هیچ عجله‌ای برای مذاکره نباید کرد. مذاکره یک تاکتیک است. بگذاریم رهبر انقلاب آن جایی که لازم می‌دانند از این تاکتیک استفاده کنند».

در عین‌حال عباس عراقچی که در یک کنفرانس تصویری با همتایان تروئیکای اروپایی شرکت کرده بود شروطی برای مذاکره گذاشت. هرچند اروپایی‌ها نیز اهل شرط‌وشروطند و کاملاً بی‌منطق و غیرقابل‌اعتماد و جرزن! عراقچی گفت: «این ایالات‌متحده بود که از توافقی که طی دو سال و با هماهنگی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ حاصل شده بود، خارج شد نه ایران؛ و این آمریکا بود که در ژوئن امسال میز مذاکره را ترک کرد و به‌جای آن گزینه نظامی را برگزید، نه ایران. هر دور جدیدی از مذاکرات فقط زمانی ممکن خواهد بود که طرف مقابل برای یک توافق هسته‌ای عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی داشته باشد. اگر اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی می‌خواهند نقشی ایفا کنند، باید مسئولانه رفتار کنند و از سیاست فرسوده تهدید و فشار، از جمله تهدید به اجرای سازوکار «اسنپ‌بک» که فاقد هرگونه مبنای اخلاقی و حقوقی برای آن هستند، دست بردارند».

به‌نظر می‌رسد باید بخشی از نافهمی‌عمومی درباره مذاکره را کنار گذاشت. مذاکره هرگز به‌معنای ضعف نیست. اصرار بر آن هم دلیل قوت فکر و منطق و قوت دیپلماسی نیست. مذاکره یک روش (تاکتیک) است و نباید آن را یک راهبرد (استراتژی) قطعی و غیرقابل نقد و بحث تلقی کنیم.

علی لاریجانی مشاور سیاسی رهبری پس از جنگ اخیر بسیار در حوزه تبیین فعال شده است. ممکن است دلیل این را صرفاً امری شخصی بدانیم؛ و ممکن است ناشی از نارضایتی بخش‌هایی از نظام از قوی‌نبودن اظهارات دیپلماتیک و سیاسی دولت دانست. او اخیراً در هیئت میثم مطیعی در آستان امامزاده قاضی‌الصابر ظاهر شد و در سخنانی معنادار به‌صراحت اعلام کرد که «الان بحث مذاکره نیست» و تأکید کرد که مذاکره برای جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک «تاکتیک» است، نه یک سیاست راهبردی. او با اشاره به نقش رهبری در تعیین زمان و نحوه ورود به مذاکرات، تصریح کرد: «بگذاریم رهبری آن‌جا که لازم می‌دانند از مذاکره استفاده کنند و اگر لازم نمی‌دانند، استفاده نکنند». این اظهارات در شرایطی بیان می‌شود که اخیراً گزارش‌هایی درباره ارسال پیام‌هایی از سوی آمریکا برای ازسرگیری مذاکرات با تهران منتشر شده است. لاریجانی در گفت‌وگوی دیگری با شبکه الجزیره این موضوع را نیز تأیید کرده و گفته بود: «ایران در حال بررسی پیام‌هایی است که آمریکا برای شروع مجدد مذاکرات ارسال کرده، اما پس از جنگی که علیه ما تحمیل شد، دیگر هیچ‌گونه اعتمادی به آمریکا نداریم».

با توجه به مواضع اعلام‌شده، روشن است که سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران نسبت به مذاکره، همچنان محتاطانه، مشروط و کاملاً وابسته به تصمیمات سطح عالی نظام است. لاریجانی در سخنان خود صریحاً نشان داد که جمهوری اسلامی از موضع قدرت به تعامل با غرب می‌نگرد و مسیر دیپلماسی باید بر پایه پاسخگویی دشمن، نه امتیازدهی یک‌طرفه، بنا شود. به‌نظر می‌رسد برخلاف بسیاری از سخنان پراکنده فعالان نافهم سیاسی، اکنون دست ایران بسیار پرتر از وقتی است که تأسیسات هسته‌ای ایران بمباران نشده بود. برخی گمان می‌کنند دست ایران بعد از این بمباران‌ها خالی شده است؛ و آمریکا و غرب نیز دیگر دلیلی برای مذاکره و رفع‌تحریم‌ها ندارند. شاید هم به سخنان اخیر ترامپ استناد کنند که گفته است عجله‌ای برای مذاکره ندارد و این ایرانی‌ها هستند که باید قدم پیش بگذارند. اروپایی‌ها نیز شبیه همین ایده را داده‌اند و گمان می‌کنند این ایران است که باید تقاضای مذاکره کند! اما اگر این‌طور بود ضرورتی نداشت که این ادعا را اروپا و آمریکا تکرار کنند! وقتی آن را تکرار می‌کنند یعنی هنوز برای مذاکره با ایران عجله دارند و هنوز از قدرت ایران بیمناکند، چه قدرت هسته‌ای و چه فراتر از آن قدرت سیاسی و مردمی! بنابراین هنوز دست ایران پر است، پر از منطق و نیروی نظامی؛ و هنوز مذاکره منطق خود را دارد. باید اجازه داد تصمیم نظام در بهترین زمان و مکان گرفته شود. اروپا و آمریکا نیز اگر نیازی به مذاکره با ایران نمی‌بینند و دست ایران را خالی می‌بینند می‌توانند سکوت کنند و کمتر نیاز خود را به رخ بکشند.»

منطق مذاکره تاکتیکی؛ باطن جنگ ۱۲ روزه

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «نتانیاهو در سوریه دنبال چیست؟» را برگزید و نوشت: «منطقه پرآشوب و بحران‌زده غرب آسیا در روزهای اخیر شاهد دور جدیدی از جنگ‌افروزی رژیم صهیونیستی است. جنگنده‌های ارتش صهیونیستی بر خلاف پالس‌های ارسال شده از سوی حکومت تحریر شام مبنی بر آمادگی جهت الحاق به پیمان آبراهام و عادی‌سازی روابط با این رژیم، دمشق و مناطق جنوب سوریه را به بهانه حمایت از اقلیت دروزی این کشور، آماج حملات خویش قرار دادند.

رژیم صهیونیستی در طول ۲۱ ماه اخیر، جبهه‌های متعددی را در غرب آسیا علیه ایران، غزه، یمن، لبنان و سوریه گشوده است. ناظران منطقه، از تحول در دکترین نظامی صهیونیست‌ها از جنگ پیش‌دستانه به جنگ پیشگیرانه سخن به میان آورده‌اند؛ دکترینی که نخستین مرتبه، به بهانه تلاش رژیم بعث عراق جهت دستیابی به سلاح‌های کشتارجمعی، دستاویزی برای حمله به این کشور از سوی ایالات‌متحده در سال ۲۰۰۳ شد. بر مبنای دکترین یادشده بر خلاف رویکرد جنگ پیش‌دستانه صهیونیست‌ها نظیر حمله غافلگیرانه به اعراب در جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷، مقامات تل‌آویو به بهانه‌های واهی نظیر امکان تبدیل شدن کشور و گروهی به تهدیدی بالقوه علیه رژیم در آینده نامعلوم، با چراغ سبز کاخ سفید خود را موظف به از میان بردن تهدید یادشده ذیل پیشگیری از جنگ آتی می‌بینند. با این حال سلسله عوامل متعددی کابینه جنگ رژیم صهیونیستی را مجاب به تصمیم حمله به سوریه کرد؛ رویکردی که انتقادات وسیعی را در میان اپوزیسیون دولت صهیونیستی برانگیخت. مهم‌ترین اهداف نتانیاهو از راه‌اندازی کارزار نظامی جدید در منطقه از این قرار است.

از بنیامین نتانیاهو به عنوان متخصص انعقاد ائتلاف‌های ناهمخوان در سرزمین اشغالی نام برده می‌شود. او توانست پس از ۵ دور انتخابات پی‌درپی در ۴ سال، سرانجام با تأسیس کابینه اولت را ارتدکس متشکل از صهیونیست‌های افراطی مذهبی، قومی و حریدی‌ها قدرت را دسامبر ۲۰۲۲ مجدداً از آن خود کند و با ورود به هجدهمین سالروز سکانداری‌اش در سرزمین اشغالی گوی سبقت را از بن‌گوریون، بنیانگذار رژیم اشغالگر برباید. با این حال به رغم فائق آمدن نتانیاهو بر بسیاری از بحران‌ها، اوضاع داخلی در عرصه سیاسی در مقطع کنونی، وفق مراد او نیست. فارغ از برپایی راهپیمایی‌های گسترده در سرزمین اشغالی جهت ساقط کردن وی از قدرت و ناکامی دولت در آزادی اسرای در دست حماس، سلسله حوادثی نتانیاهو را دچار بحرانی فراگیر کرده تا بدان جا که شماری از ناظران منطقه‌ای از سقوط زودهنگام کابینه وی سخن به میان آورده‌اند. در جدیدترین و مهم‌ترین گام از سلسله اقدامات دومینووار علیه نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، اعضای ارشد حزب «یهودت هتوراه» (از احزاب اصلی یهودیان حریدی) خواستار انحلال کنست و برگزاری انتخابات زودهنگام شده‌اند؛ امری که دولت نتانیاهو را در آستانه فروپاشی قرار داده است. خبر کناره‌گیری حزب مذهبی شاس از دولت چندی پس از خروج یهودت هتوراه، دردسر دیگر نتانیاهو بود. با خروج شاس، عملاً حامیان نتانیاهو در کنست از اکثریت افتاده و دولت مستقر به دولت اقلیت مبدل شد. همزمان با خروج شاس از ائتلاف، روز چهارشنبه سرزمین‌های اشغالی شاهد دور جدیدی از دادگاه رسیدگی به مفاسد سیاسی -اقتصادی نخست‌وزیر بود. بسیاری از آگاهان با اشاره به پیشینه نتانیاهو در ایجاد بحران‌های ساختگی جهت تداوم بقای سیاسی‌اش هشدار داده بودند نتانیاهو با ایجاد بحرانی جدید در پی رهایی از تنش‌های پیرامونی برخواهد آمد.

حمله ارتش صهیونیستی به سوریه بدون تردید ارتباط مستقیمی با کناره‌گیری شاس از ائتلاف و محکمه قضائی نخست‌وزیر رژیم داشت. نتانیاهو عامدانه با امنیتی کردن فضای سرزمین اشغالی، مخالفانش را ناگزیر به تبعیت از سیاست‌های دولت ذیل گزاره ضرورت حفاظت از امنیت اسرائیل کرد و عملاً پرونده‌های قضایی‌اش را به حاشیه راند و موفق شد یک بار دیگر از دادگاه بگریزد.

به زعم شماری از ناظران منطقه‌ای، رژیم تل‌آویو با چراغ سبز واشنگتن، در مسیر تبدیل شدن به ژاندارم منطقه و محل ثقل تحولات امنیتی-اقتصادی حاکم بر غرب آسیا ذیل گزاره‌های واهی مبارزه با تروریسم گام نهاده است. حمله به سوریه، بر خلاف رویارویی‌های اخیر اسرائیل با اعضای محور مقاومت، خط و نشانی است برای رژیم سعودی و بویژه ترکیه که بر این اساس، اسرائیل مانع تبدیل سوریه به منطقه تحت نفوذ قدرت دیگری خواهد شد.

تهاجم ارتش صهیونیستی به سوریه حاوی پیام‌های واضحی برای دولت‌های عرب و ترکیه است. بر این مبنا، بر خلاف ادوار پیشین، این رژیم صهیونیستی نیست که مطالبه پیوستن آنان به روند سازش را دنبال می‌کند، بلکه اسرائیل با اتکا به حمایت صریح ترامپ، در جایگاه پلیس منطقه و مطابق خواسته‌های جاه‌طلبانه‌اش برای دولت‌های عرب خط و نشان خواهد کشید. عدم واکنش به موقع دولت‌های ترکیه و اعراب به سیاست یادشده، موجب ورود مستقیم ارتش صهیونیستی به حیاط خلوت آنان در آینده نزدیک خواهد شد. قابل تصور است که نتانیاهو با حمایت ترامپ و اتکا به قدرت نظامی، در نخستین گام به دولت مصر یا اردن برای پذیرش فلسطینیان ساکن باریکه غزه فشار مضاعف وارد کند. از همین رو تداوم انفعال دولت‌های عرب در برابر سیاست‌های زیاده‌خواهانه و تجاوزکارانه صهیونیست‌ها موجب خواهد شد دیر یا زود تبعات چنین رویکردی دامان دولت‌های منفعل جهان اسلام را نیز بگیرد.»

منطق مذاکره تاکتیکی؛ باطن جنگ ۱۲ روزه

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «نقشه اسرائیل برای ایجاد خاورمیانه جدید» را برگزید و نوشت: «بحران سوریه وارد فاز جدیدی شده است. با وجود خروج بشار اسد از دمشق و روی کار آمدن دولت جدید در این کشور و ثبات نسبی ماه‌های ابتدایی، اوضاع بار دیگر در سوریه بحرانی و این بار پای اسرائیل و توسعه‌طلبی‌هایش به این ماجرا باز شده است. در هفته گذشته، دمشق و نواحی اطراف کاخ ریاست‌جمهوری و برخی از ساختمان‌های مرتبط با ارتش و وزارت دفاع سوریه هدف بمباران اسرائیل قرار گرفتند. دراین‌میان، اسرائیل با ادعای دفاع از اقلیت دروزی، نقشی تازه و البته حساب‌شده را ایفا می‌کند؛ نقشی که به گفته بسیاری از تحلیلگران، چیزی جز پوششی برای توسعه‌طلبی سرزمینی نیست. صباح زنگنه، کارشناس مسائل خاورمیانه، در این مصاحبه ریشه‌های بحران سوریه، ورود اسرائیل به درگیری‌ها، نقش دروزی‌ها و همچنین عملکرد بازیگران منطقه‌ای مانند ترکیه، عربستان و آمریکا را بررسی کرده است. از نگاه او، درک ناقص برخی دولت‌های منطقه از خواست اجتماعی و سازوکار تحولات سیاسی، به ایجاد خلأهایی انجامیده که قدرت‌هایی مانند اسرائیل در آن نفوذ کرده‌اند.

دروزی‌ها که پیشینه‌ای طولانی در مقاومت در برابر استعمار دارند، اکنون ابزار تبلیغاتی سیاستی شده‌اند که هدف نهایی‌اش چیزی فراتر از «حمایت» است. در تحلیل این بحران، نه‌تنها روابط اسرائیل با دروزی‌ها، بلکه رقابت پنهان و گاه علنی میان تل‌آویو و آنکارا، نقش‌آفرینی پرابهام واشنگتن و مواضع محتاطانه ریاض و دیگر کشورهای عربی دارای اهمیت فراوان است.

ابتدا باید توضیح داد که در سوریه چه اتفاقی افتاده است. ریشه‌های این بحران به اختلافات قومی بازمی‌گردد؛ هم در رابطه با دولت بشار اسد و هم در ارتباط با اسرائیل. پرسش اینجاست که علت ورود اسرائیل به این بحران چیست و چرا این اتفاق در سوریه رخ داد؟

درواقع کل منطقه اکنون دستخوش تغییراتی است که این تغییرات ناشی از فهم ناقص برخی از دولت‌های منطقه از سازوکارهای تحرکات اجتماعی، خواسته‌های مردم برای تغییر وضعیت سیاسی و اقتصادی و ساختار تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیک در منطقه است. برخی از دولت‌ها در پی توسعه نفوذ خود هستند؛ ترکیه با یاد گذشته‌های حکومت عثمانی و رژیم صهیونیستی با این تصور که به‌راحتی بتواند پس از کشتار در غزه، همان روش را در لبنان و سپس در سوریه به کار گیرد تا سرزمین‌های بیشتری را تحت تصرف خود درآورد، وارد این بازی شده‌اند. اسرائیل تلاش می‌کند با استفاده از شرایط اجتماعی طوایف و تنوع قومی موجود در منطقه، از آن بهره‌برداری کند. مجموعه‌ای از فهم‌های ناقص و شتاب‌زدگی در ایجاد تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیکی در منطقه، ما را به وضعیت کنونی رسانده است. پس از سقوط حکومت بشار اسد، هر یک از نیروهای منطقه‌ای به دنبال گسترش نفوذ، تصاحب بیشترین سرزمین و بیشترین نفوذ سیاسی، نظامی و امنیتی در منطقه برآمدند. آنچه اکنون مشاهده می‌کنیم، حاصل همین رقابت‌ها و تقابل‌هاست.

و درباره ترکیه؟ آیا همچنان از جولانی حمایت می‌کند؟

ترکیه اشتباهی مرتکب شد. تصورش این بود که با راه‌اندازی نیروی جولانی و هیئت تحریرالشام که خودش آنها را تأسیس کرده بود، می‌تواند آنها را کاملاً تحت کنترل داشته باشد. اما وقتی این نیروها وارد سوریه شدند، با مشکلات متعددی مواجه شدند و درگیرهایی پیش آمد که از توان‌شان فراتر بود. اکنون ترکیه به دنبال تفاهم با کشورهای عربی است؛ چون می‌داند که نیروهایی مثل جولانی زمانی می‌توانند در سوریه مستقر و قدرتمند شوند که کشورهای ثروتمند عرب سرمایه‌های خود را به سوریه بیاورند و دولت محلی را مستحکم کنند. ترکیه چنین فکری در سر دارد. هنوز آتش این درگیری‌ها را به‌طور کامل لمس نکرده، اما در حال درک این واقعیت است که با یک رژیم خشن و توسعه‌طلب مواجه شده؛ رژیمی که در سال‌های اخیر فقط با کشتار، خشونت و نابودی مخالفان پیش رفته؛ در فلسطین، در لبنان و در سوریه. و این روند را ادامه خواهد داد.»

منطق مذاکره تاکتیکی؛ باطن جنگ ۱۲ روزه

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «دیپلماسی برای تعویق ماشه» را برگزید و نوشت: «تروئیکای اروپایی که این روزها با مکانیسم ماشه در حال ایفای نقش همراستا با فشارهای آمریکا بر ایران هستند، در جریان یک ویدئوکنفرانس مشترک با وزیر خارجه ایران سازوکار موسوم به اسنپ‌بک را مورد رایزنی قرار دادند؛ موضوعی که دو رسانه غربی جزئیاتی از آن را روایت کرده‌اند. وال‌استریت‌ژورنال در گزارشی مدعی شد در این تماس مشترک که پنج‌شنبه‌شب برگزار شد، احتمال تمدید مهلت برای فعال‌سازی مکانیسم احیای تحریم‌های شورای امنیت موسوم به «ماشه» به بحث گذاشته شده است. همزمان آکسیوس نیز گزارش داد که دیپلمات‌های ارشد تروئیکای اروپایی و ایران هفته آینده برای یک توافق هسته‌ای احتمالی در وین یا ژنو با یکدیگر دیدار می‌کنند. این ادعاها در حالی است که تهران از ابتدا به روند دیپلماسی و مذاکره پایبند بوده است. عباس عراقچی روز جمعه بعد از رایزنی تلفنی با دیپلمات‌های ارشد اروپایی تاکید کرد هر دور جدیدی از مذاکرات تنها زمانی ممکن خواهد بود که طرف مقابل برای یک توافق هسته‌ای عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی داشته باشد.

هم‌راستا با فشارهای آمریکا، سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان همراه با مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به دنبال آن هستند که تا پایان ماه اوت (دهم شهریورماه) یعنی کمتر از دو ماه دیگر، تهران را متقاعد کنند که به یک توافق قوی و پایدار در خصوص برنامه هسته‌ای‌اش دست پیدا کند؛ موضوعی که در تماس تلفنی مشترک سه پایتخت اروپایی با سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، مطرح شده است. این در حالی است که تهران از ابتدا به روند دیپلماسی و مذاکره پایبند بوده است.

در همین ارتباط روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی مدعی شد در تماسی که پنج‌شنبه‌شب از سوی عراقچی و وزرای امور خارجه E۳ و کایا کالاس برگزار شد، احتمال تمدید مهلت برای فعال‌سازی مکانیسم احیای تحریم‌های شورای امنیت به بحث گذاشته شده است. به گفته منابع مورد ادعای وال استریت ژورنال، درخواست‌ها از ایران شامل ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده و کشورهای اروپایی و همچنین ازسرگیری همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده است.

در این تماس تلفنی همچنین برخی پیشنهادها درباره محدود کردن ذخایر اورانیوم غنی‌سازی‌شده ایران نیز مطرح شده، هرچند جزئیات مشخصی ارائه نشده است. منابع می‌گویند شرایط دقیق این توافق باید مورد بررسی قرار گیرد. پیشنهاد ارائه‌شده شامل یک تمدید یک‌باره برای مهلت فعال‌سازی مجدد تحریم‌ها بوده است. این مهلت در ماه اکتبر به پایان می‌رسد، اما ممکن است در صورت توافق ایران و دوستانش در شورای امنیت، یعنی روسیه و چین، به تعویق بیفتد.

همزمان با ادعای وال استریت ژورنال، سایت آمریکایی اکسیوس نیز به نقل از یک منبع مطلع خبر داد که دیپلمات‌های ارشد از سه کشور اروپایی (E۳: فرانسه، آلمان و بریتانیا) و ایران قرار است هفته آینده در اروپا دیدار کنند تا درباره احتمال دستیابی به یک توافق هسته‌ای گفت‌وگو کنند. مکان‌های احتمالی این نشست وین یا ژنو مطرح شده است. طبق این گزارش، از ایران قرار است کاظم غریب‌آبادی و مجید تخت‌روانچی به‌عنوان نمایندگان تهران به این گفت‌وگوها اعزام شوند. پیش‌تر عراقچی در تاریخ ۳۰ خرداد در ژنو با تروئیکای اروپایی دیدار کرد؛ گفت‌وگوهایی که به درخواست سه کشور اروپایی موسوم به تروئیکا صورت گرفت تا به تعبیر سی‌ان‌ان، اکتشاف، سنجش و برآوردی از وضعیت کنونی با نگاه به آینده باشد.

بر اساس خروجی این نشست قرار بر این شد وزرا در تاریخی که به‌زودی اعلام می‌شود مجدداً با یکدیگر دیدار کنند. در همین رابطه سیدعباس عراقچی، روز جمعه بعد از رایزنی تلفنی با دیپلمات‌های ارشد اروپایی در صفحه ایکس خود نوشت که هر دور جدیدی از مذاکرات فقط زمانی ممکن خواهد بود که طرف مقابل برای یک توافق هسته‌ای عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی داشته باشد.

عراقچی با اشاره به کنفرانس ویدئویی مشترک با وزرای خارجه سه کشور اروپایی (E۳) و مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نوشت: «در این نشست نکات زیر را به‌روشنی بیان کردم: این ایالات متحده بود که از توافقی که طی دو سال و با هماهنگی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ حاصل شده بود، خارج شد، نه ایران؛ و این آمریکا بود که در ژوئن امسال میز مذاکره را ترک کرد و به‌جای آن گزینه نظامی را برگزید، نه ایران.» وی ادامه داد: «اگر اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی می‌خواهند نقشی ایفا کنند، باید مسوولانه رفتار کنند و از سیاست فرسوده تهدید و فشار، از جمله تهدید به اجرای سازوکار «اسنپ‌بک» که فاقد هرگونه مبنای اخلاقی و حقوقی برای آن هستند، دست بردارند.»

اما مساله اصلی در مقطع فعلی که نام E۳ را بیش از هر زمانی برجسته کرد، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه است که حتی قبل از تجاوز اسرائیل به کشور هم زیاد بود. درحال‌حاضر اگر توافقی صورت نگیرد، به‌نظر اروپایی‌ها برای خوش‌خدمتی به آمریکا دست به چنین اقدامی خواهند زد. گرچه ممکن است منافع آنها به‌ویژه در دوره ترامپ با آمریکا در بسیاری از موارد همراستا نباشد ولی در موضوع مکانیسم ماشه تقریباً منافع یکسانی دارند. بنابراین اگر مذاکرات احتمالی تهران و واشنگتن به نتیجه نرسد، این احتمال زیاد است که کشورهای اروپایی مکانیسم ماشه را فعال کنند تا بتوانند به‌نوعی نظر مثبت واشنگتن را جلب کرده و در بخش‌ها و موضوعات دیگر از دولت آمریکا امتیاز بگیرند.»

منطق مذاکره تاکتیکی؛ باطن جنگ ۱۲ روزه

کد خبر 885851

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.