به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «زمین سوخته شام» نوشت: «روز سهشنبه، ارتش اسرائیل نیروهای جولانی را در منطقه سویدا که بیشتر ساکنان آن دروزی هستند، هدف قرار داد. رژیم صهیونیستی مدعی شد که هدف از تجاوز به خاک سوریه دفاع از اقلیت دروزی بود. پس از بروز درگیری شبهنظامیان دروزی و قبایل سوری که به کشتهشدن ۱۰۰ نفر انجامید، نیروهای دمشق راهی این منطقه شدند. تجاوز اسرائیل اندکی پس از اعلام وزیر دفاع حکومت جولانی در شهر سویدا انجام گرفت. نیروهای مرکزی سوریه نیز صبح سهشنبه وارد شهر شدند. در حالی که اکثر رهبران مذهبی دروزی از اعزام نیروهای تحریرالشام استقبال کردند، اما حداقل یک چهره ارشد دروزی فراخوان مقاومت مسلحانه در برابر دمشق داد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و ئیسرائیل کاتز، وزیر جنگ این رژیم در بیانهای مدعی شدند که با هدف حمایت از دروزیها در برابر دمشق، به ارتش اسرائیل فرمان دادهاند نیروها و تسلیحاتی را که به منطقه سویدا ارسال شدهاند هدف بگیرند. آنها ادعا کردند که هدفشان جلوگیری از حرکت رژیم موقت سوریه برای آسیبرساندن به دروزیها و نظامیزدایی مناطق مرزی است.
اندکی پس از این بیانیه، ارتش اسرائیل اعلام کرد که حمله به خودروهای نظامی در این منطقه را آغاز کرده است. رسانههای دولتی سوریه نیز از وقوع این حملات خبر دادند. بخشی از جمعیت دروزیها در سرزمینهای سوری تحت اشغال اسرائیل مانند بلندیهای جولان زندگی میکنند. از زمان سقوط بشار اسد، رئیسجمهوری سابق سوریه در دسامبر سال گذشته، رژیم صهیونیستی سعی کرده خود را مدافع این اقلیت معرفی کند. اسرائیل همچنین ادعا کرده که اجازه حضور نظامی سوریه در جنوب دمشق را نخواهد داد. با این حال، تحلیلگران معتقدند که اسرائیل دروزیها را دستمایه و بهانهای برای مداخله قرار داده است. حکومت جولانی که اخیراً مذاکرات با رژیم صهیونیستی را آغاز کرده و حالا مورد حمله اسرائیل قرار گرفته، هنوز واکنشی فوری به این حملات نشان نداده است.
مرهف ابوقصره، وزیر جنگ جولانی دیروز در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به تمامی واحدها در شهر سویدا اعلام میکنیم که پس از توافق با بزرگان و مقامات شهر، آتشبس کامل برقرار است». او افزود: «ما تنها به مبادی تیراندازی پاسخ خواهیم داد و با هرگونه هدفگیری توسط گروههای غیرقانونی برخورد خواهیم کرد.»
یک منبع نزدیک به شرکتکنندگان در مذاکرات گفت که نمایندگان دروزی در منزل شیخ یوسف جربوع، رهبر برجسته این اقلیت گرد هم آمده تا درباره اجرای آتشبس گفتوگو کنند. خبرنگار خبرگزاری فرانسه در ورودی شهر گزارش داد که پس از اعلام آتشبس، صدای تیراندازی فروکش کرد. یک عکاس نیز سربازان دولتی را مشاهده کرد که پرچم سوریه را بر فراز یک میدان در شهر برافراشته بودند.
پیشتر گزارشهایی از درگیریها هنگام ورود نیروهای دولتی به شهر منتشر شده بود و رهبران مذهبی دروزی پیامهای متناقضی ارسال کرده بودند. اکثر آنها از استقرار نیروها استقبال کرده بودند، اما شیخ حکمت الحجری، چهره بانفوذ دروزی موضع خود را تغییر داد و در بیانیهای خواستار «مقاومت در برابر این کارزار وحشیانه با تمام ابزارهای ممکن» شد.
از روز دوشنبه، نیروهای دولتی به سمت شهر حرکت کرده و دستکم یک روستای دروزی را تحت کنترل درآوردند. یک گروه دروزی اعلام کرد که مذاکراتی با دولت دمشق در جریان است.
دیدهبان حقوق بشر سوریه گزارش داد که از زمان آغاز درگیریها در روز یکشنبه، ۱۱۶ نفر کشته شدهاند؛ ۶۴ دروزی، از جمله چهار غیرنظامی و ۵۲ نفر از نیروهای حکومتی و قبایل بدوی. وزارت جنگ جولانی نیز از کشته شدن ۱۸ نفر از نیروهای مسلح خبر داد.
در حالی که دروزیها به دنبال کسب جایگاهی در نظم جدید پسا بشار اسد بودهاند، شبهنظامیان آنها هم با قبایل بادیهنشین همسایه و هم با نیروهای وفادار به حکومت اسلامگرای جولانی درگیر شدهاند. دیدهبان حقوق بشر سوریه اعلام کرد که اعضای قبایل بدوی که سنیمذهب هستند، در درگیریهای قبلی با دروزیها در کنار نیروهای امنیتی قرار گرفته بودند. قبایل بدوی و گروههای دروزی در سویدا سابقه طولانی مناقشه دارند و گهگاه درگیریهایی بین دو طرف رخ میدهد.
پس از درگیریهای مرگبار با نیروهای دولتی در ماههای آوریل و می، رهبران محلی و مذهبی با دمشق توافقی امضا کردند که بر اساس آن شبهنظامیان دروزی امنیت این استان را تأمین میکردند.
بمباران نیروهای جولانی مستقر در سویدا توسط اسرائیل پس از ناآرامیهای اخیر، روابط دروزیها با حاکمان اسلامگرای دمشق را پیچیدهتر کرده است. اسرائیل مدعی است که برای حفاظت از این اقلیت اقدام میکند؛ ادعایی که اکثر دروزیهای خارج از اراضی اشغالی و همچنین مقامات دمشق آن را رد کردهاند.
کارشناسان هشدار میدهند که اسرائیل با هدف تجزیه و خنثیسازی تهدیدات احتمالی از خاک سوریه، به دنبال افزایش تنش با استفاده از تحریک طایفه دروزیها علیه ساختار حاکمان جدید سوریه است.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خدای رایان با ماست» نوشت: «فقط دو ماه از زندگیاش گذشته بود. نه دنیای رنگی اسباببازیها را دیده بود و نه یک دل سیر خندههای مادر را نظاره کرده بود. هنوز دنیا برایش چیزی جز طعم شیر و آغوش مادر نبود؛ گریهاش تازه داشت با لبخند مادر آشنا میشد؛ خوابیده بود، آرام و بیدفاع؛ که ناگهان از آسمان آتش آمد. رژیم کودککش صهیونیستی با پشتیبانی دولت تروریست آمریکا در جدیدترین سند جنایت خود «رایان قاسمیان» را از ما گرفت.
رایانگریه نکرد، چون فرصتی برای گریه نماند. تنها صدایی که پیچید، صدای شکستن دل یک ملت بود. «رایان قاسمیان» هنوز حرف زدن بلد نبود، اما خون این نوزاد ۲ ماهه فریادی شد که تا همیشه در گوش جهان خواهد پیچید.
«زهرا ذاکریان» نوزاد هفت ماهه، «مهراد خیری» پسربچه ۵ سالهای که همراه مادر مددکارش به زندان اوین رفته بود، «زهرا برزگر» دخترک شیرین زبان سه ساله که تابوت کوچکش آنقدر سبک بود که هیچ نیازی نبود مردان آن را بر دوش بگیرند و فقط یک آغوش برای حمل آن کافی بود، «طاها بهروزی» و «علیسان جباری» دو کودک تبریزی که در کلاس اول دبستان ثبتنام کرده بودند، آرزو داشتند تا کیف و دفتر بخرند، اما هیچوقت به آن روز نرسیدند. اینها فقط تعدادی از اسامی کودکان شهید در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به کشورمان است.
براساس آمار منتشر شده، ۴۷ کودک و نوجوان ایرانی زیر ۱۸ سال در جنگ ۱۲ روزه جان خود را از دست دادند. رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل، ید طولایی در «کودککُشی» دارد. وزارت بهداشت غزه اخیراً اعلام کرد که از آغاز جنگ در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بیش از ۱۷۰۰۰ کودک در نوار غزه جان خود را از دست دادهاند؛ یعنی هر دو ساعت، یک کودک.
چه شباهت غریبی است میان رایان قاسمیان، کودک دو ماهه شهید ایرانی و «علی دوابشه» کودک ۱۸ ماهه فلسطینی که صهیونیستها، او را زنده زنده در آتش سوزاندند؛ و نوزاد یمنی که در آوار بیمارستانهای ویران شده جان داد و کودک عراقی که در محاصره آمریکاییها تشنه جان سپرد.
به فاصله چند روز پس از اقدام جنایتکارانه آمریکا و اسرائیل در حمله به خاک ایران، تصویری افتخارآمیز به جهان مخابره شد؛ دختران قهرمان فوتبالیست و بسکتبالیست ایرانی، پس از فتح میدان، با قامتی افراشته به احترام پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران ایستادند، دستها را بالا بردند و با چشمانی پرغرور، سلام نظامی دادند. سلامی به وطن، سلامی به رایان و زهرا و طاها، سلامی به سرداران و دانشمندان شهید.
این سلام، تیری بود بر قلب بیوطنهایی که در این بزنگاه تاریخی، یک بار دیگر ماهیت واقعیشان را عریان کردند. جنگ ۱۲ روزه، آشکارتر از همیشه صف خودیها را از ناخودیها جدا کرد؛ در یکسوی میدان، ملت یکپارچهای ایستاده که با همه تنوع فکری و اختلاف سلیقه، وقتی پای وطن در میان است، یکدل و مصمم، فریاد میزند: «ایران وطن ماست» و «ایرانِ حسین تا ابد پیروز است»؛ و «ای ایران» میخواند و در سوی دیگر، جماعتی با نقابهای دروغین، مُشتی بیوطن که یا روی آنتن شبکه تروریستی، جنایات آمریکا و اسرائیل را بزک میکنند،
یا وسط زمین فوتبال با قاتل کودکان و زنان ایرانی عکس یادگاری میگیرند و با او خوش و بش میکنند!؛ اینها دقیقاً نماد آن چیزی هستند که ملت ایران از آن بیزار است: خفت، بیهویتی، بیوطنی، مزدوری و معامله وجدان و شرافت با لبخند دشمن. در ۱۲ روز جنگ تحمیلی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، ۱۲۶ زن ایرانی و از جمله ۲ مادر باردار به شهادت رسیدند. اما نه آن ۴۷ کودک و نوجوان ایرانی و نه این ۱۲۶ زن ایرانی، هیچ جایی در شبکههای فارسی زبان ماهوارهای نداشتند. کودکان و زنانی که به دست آمریکا و اسرائیل به شهادت رسیدند، در صفحات اجتماعی برخی سلبریتیهای بیسواد و همیشهطلبکار هم هیچ جایی نداشتند؛ حتی به اندازه یک سطر و حتی به اندازه یک کلمه. رایان قاسمیان اگرچه فقط دو ماه زندگی کرد، اما بیش از جماعت قلیل سلبریتیهای بیریشه، برای این وطن مایه گذاشت.
این پایان قصه نیست. این آغازی است بر بیداری نسلی که دیگر فریب نمیخورد. نسلی که از زیر آوارِ روایتهای دروغین رسانههای غربی و رسانههای مزدور فارسیزبان بیرون آمده و حقیقت را با چشم خود دیده است.
جنگ ۱۲ روزه، یک نقطه عطف بود؛ نه فقط از نظر نظامی، بلکه از نظر فرهنگی، اجتماعی و هویتی. ما اکنون در مرحلهای هستیم که ملت ایران، قویتر از همیشه میداند که بمب و موشک، فقط بخشی از جنگ است و نه همه آن. یک بخش بسیار مهم، جنگ روایتهاست. بیاییم قویتر و منسجمتر از قبل، همگی در جنگ روایتها سهیم باشیم. خدای «رایان» با ماست.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «موشکهای غرور و اعتماد به نفس» نوشت: «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل علیه کشورمان یکی دیگر از بزنگاههای تاریخی بود که تمامی اقشار جامعه از زن و مرد و پیر و جوان در آن خوش درخشیدند و در طرف درست تاریخ ایستادند. جنگی که نشان داد نسل جوان یا همان نسل زدیهایی که گاهی وقتها رفتارها و نوع پوشش و حتی ادبیاتشان با ما متفاوت است و نگرانمان میکند، آنچنان میهنپرستانه و ولایتمدارانه رفتار کنند که خودمان هم باورمان نشود! اما این همبستگی اجتماعی و این کنشگری معقول و بجا چگونه حاصل شد و چگونه میتوان دستاوردهای این رخداد را در سایر وجوه کشور به کار گرفت و آن را حفظ و تقویت کرد؟ این سؤالی است که برای پاسخ به آن به سراغ دکتر سعید عبدالملکی، استاد دانشگاه و تحلیلگر روانشناسی، اجتماعی و سیاسی رفته و با وی به گفتوگو نشستهایم.
در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل علیه کشورمان شاهد واکنشهای میهنپرستانه و همبستگی خوب مردم و بهویژه نسل جوان بودیم. این دستاورد را حاصل چه چیزی میدانید و چرا نسل جوان ما اینگونه شجاع و باصلابت در برابر دشمن ایستاد و متزلزل نشد؟
واقعیت این است که جامعه ایران یک جامعه ریشهدار و اصیل است و از همان ابتدای تاریخ تاکنون تجارب زیسته و تحولات رشد یابندهای را پشت سر گذاشته و به این نقطه مهم تاریخی رسیدهاست. فرهنگ و تمدن کهن ایرانزمین از غنای معنوی و مادی برخوردار بود تا اینکه اسلام وارد ایران شد و این تمدن را یک سطح دیگر ارتقا داد و به بالندگی رساند، اما در این حین، دشمنان قسمخوردهای هم داشتهاست که موجب شده پیروزیها و شکستهای متعددی را در این مسیر تجربه کند. جنگهای ایران و روم و ایران و یونان و همینطور حمله وحشیانه مغولها از جمله این تجارب است تا اینکه میرسیم به تاریخ معاصر و دخالت بیگانگانی همچون روس، انگلیس و آمریکا در امور داخلی کشور، بنابراین جامعه ایران کولهباری از تجارب تلخ و شیرین دارد.
در عینحال، آنچه به انسان ایرانی روح استقلال و ایستادگی بخشیدهاست، ناشی از سه هویت ایرانی، اسلامی و شیعی است که این سه هویت، انسان ایرانی را به کمال و فرهیختگی رساندهاست و نمیگذارد در بحرانها و لحظات سرنوشتساز و تاریخی فروبریزد و بشکند یا اجازه دهد به خاک وطن تجاوز شود. البته در مقاطع مختلف تاریخی تا قبل از انقلاب اسلامی بخشهایی که از ایران جدا شدهاست، همگی به دلیل حکومتها و شاهان نالایق بودهاست و نه ضعف مردم ایران؛ بنابراین شرایط کنونی متأثر از همین روح فرهیخته انسان ایرانی است که ما شاهد هستیم. روح جمعی ایران به لحاظ شناختی و رفتاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ۴۶ سال گذشته به مراتب بالاتری از زیست اجتماعی و سیاسی خود ارتقایافته و به دو بال عقلانیت و معنویت تجهیز شده است و به یک معنا مقاومتر و مستقلتر از قبل در حال پیش روی به سمت آرمانها و ارزشهای خود است. که ما در عرصههای گوناگون مثل به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی، دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ و در برابر انواع فتنهها و اغتشاشات مقاومت و تابآوری از خود نشان داده و شر دشمنان را دفع کردهاست؛ بنابراین تمام اقشار مردم از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد و کودک و نوجوان همگی پس از تجاوز وحشیانه اسرائیل به بیداری رسیدند و در یک آن، هویت تاریخی و اصالت ایرانی- اسلامی خود را که تحتتأثیر فضای رسانهای و مجازی دشمنان غبارآلود شدهبود، بازیابی کردند و پای ارزشهای تاریخی و مذهبی خود ایستادند و دفاع کردند.
فضای اجتماعی و میزان تابآوری مردم را در این دوران چگونه ارزیابی میکنید و چه چیزی باعث شد مردم تابآوری خوبی را به نمایش بگذارند؟
مردم ایران دوران انقلاب و رخدادهای دهه ۶۰ و همچنین جنگ تحمیلی هشت ساله و فرازوفرودهای آن را بهدرستی درک کردهاند و به لحاظ روانشناختی ادراک و برآورد واقعبینانهای از فضای جنگی دارند. همین ذخیره زیسته یکی از عوامل تابآوری در این شرایط بود.
همچنین به رغم سایر جوامع و کشورها که در شرایط بحران و جنگ حالات و تروماهای روانشناختی خاصی را تجربه میکنند و اغلب دچار اضطراب و افسردگی و استرس پس از سانحه میشوند، اما جامعه ایران به دلایلی که عرض میشود، اینگونه نیست. به هر حال جنگ روال عادی زندگی را مختل میکند. عزیزان از دست میروند و روابط خانوادگی و شبکه اجتماعی تضعیف میشود، بنابراین در این شرایط هجوم بحرانهای روانی مثل استرس و اضطراب ناگزیر است، اما جامعه ایران به دلیل بافت سنتی، مذهبی و ایدئولوژیک خود و همینطور عاطفه محوری خاص خود در اینگونه حوادث و بحرانها تخریب روانی کمتری را تجربه میکند. بر اساس پژوهشهای روانشناسان، داشتن باورهای مذهبی، توکل، توسل و دعا، تابآوری انسان در برابر مشکلات و مصائب را بالا میبرد و به انسان قوت و شجاعت میبخشد. همینطور، ایدئولوژی به انسان اعتمادبهنفس و قدرت عمل میدهد، بهگونهای که انسان به لحاظ روانشناختی آمادگی فدا کردن جان خود را نیز در برابر خدای خود و برای ارزشها پیدا میکند. از طرفی، نظام معنایی و فضای ذهنی و اعتقادی مردم ایران متفاوت از سایر ملتهاست. سبک زندگی ایرانیان در طول تاریخ همواره اعتقادات محور بوده و ایضاً در این چند دهه اخیر غنای معنوی و مذهبی عمق بیشتری یافتهاست و آرامش و طمأنینهای بر جامعه ایران حاکم کردهاست. در این فرهنگ، کشته شدن آن هم به دست اشقیا به منزله شهید شدن و ایثار و فداکاری برای وطن است.
برای ماندگاری دستاوردهای اجتماعی این جنگ تحمیلی چگونه باید عمل کنیم؟
این موضوع دغدغه و نگرانی همه ماست که چگونه بتوانیم از این دستاورد بسیار مهم که یک مورد آن انسجام ملی و وحدت اجتماعی است به درستی حراست کنیم که از بین نرود که لازمه آن بازخوانی گذشته و حال و عبرتگیری است. در چهار دهه گذشته برخی دولتها و جریانات سیاسی به دلایلی همچون نفوذ، وابستگی، فقدان عزتنفس و باور ما میتوانیم و ناتوانی در هویتیابی با ارزشهای انقلاب اسلامی و هویت ایرانی اسلامی همواره تلاش کردهاند بین ارزشهای انقلاب اسلامی و مردم فاصله بیندازند و دوقطبی ایجاد کنند. ارزشهای غربی را جایگزین ارزشهای دینی، ملی و بومی کنند و غربیسازی آمرانه و مفاهیم صادرشده از آن مثل جهانیسازی و مدرنیزاسیون اجباری و تحمیلی، حقوق بشر، آزادی عقیده و بیان، جامعه مدنی و دموکراسی و حقوق زنان را به رخ ملت ایران میکشیدند و غرب و آمریکا را بزک میکردند. در یک سال گذشته و پس از شکلگیری دولت وفاق، جریانات مذکور همچنان به قطبیسازی به نفع باورهای غربی ادامه دادند تا اینکه رژیم صهیونی و آمریکا و ناتو در وسط مذاکرات به ایران حمله کردند و یک جنایت ۱۲ روزه را در حق ما مرتکب شدند. این حمله وحشیانه، قطببندیها را منحل کرد و به انسجام اجتماعی حول کاریزمای رهبری و قدرت نظامی و موشکی نیروهای مسلح و ارزشهای انقلاب اسلامی منجر شد.
ملت ایران که قبلاً به سه خوشه اجتماعی ایدئولوژیک و انقلابی، خاکستری (دوسوگرا) و غربگرا تبدیل شدهبود، ناگهان متوجه این قطببندی کاذب شدند و با عمق جان به قدرت انقلاب اسلامی ایمان آوردند و به درستی متوجه شدند که آنچه میتواند جان و مال و امنیت آنها را تضمین کند، مجموعه جریان انقلابی از رهبری گرفته تا نیروهای مسلح و مردم مؤمن و انقلابی هستند و این ادراک اجتماعی رخ داد که مذاکره با آمریکا و غرب یک سراب است که تاکنون دستاوردی برای ملت ایران نداشتهاست، به همین دلیل سه خوشه مذکور خود را حول ارزشها و ریشههای انقلاب اسلامی هویتیابی کردند.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «عینالاسد تا العدید» را برگزید و نوشت: «حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی العدید قطر که دوم تیرماه انجام شد و پیشتر حمله به پایگاه عینالاسد در عراق در سال ۲۰۲۰، دو نمونه بارز از تواناییهای موشکی ایران در رویارویی با سامانههای پدافندی پیشرفته آمریکاست. این حملات نهتنها توانایی ایران در هدف قرار دادن دقیق تأسیسات نظامی حساس آمریکا در منطقه را نشان داد، بلکه ناکارآمدی سامانههای دفاعی ارتش ایالات متحده در رهگیری کامل موشکهای ایرانی را نیز آشکار کرد؛ واقعیت مهمی که در هر ۲ مورد ابتدا با انکار ترامپ مواجه شد ولی کمی بعد ناچار به پذیرش آن شد.
با گذشت بیش از ۲۰ روز از حمله موشکی ایران به پایگاه العدید، بالاخره پنتاگون در بیانیهای تأیید کرد در جریان حمله موشکی ایران، حداقل یک موشک بالستیک با موفقیت به یک گنبد ارتباطی (رادوم) در این پایگاه اصابت کرده است. این گنبد که متعلق به اسکادران ۳۷۹ نیروی هوایی آمریکا بود، حاوی تجهیزات ارتباطی پیشرفتهای به ارزش تقریبی ۱۵ میلیون دلار بود که نقش حیاتی در ارتباطات امن نظامی، شنود و پایش منطقهای داشت. این اصابت، بهرغم استفاده گسترده از سامانههای پدافند هوایی پاتریوت، نشاندهنده ناکارآمدی این سامانه در رهگیری تمام موشکهای شلیکشده توسط ایران است.
اگرچه شأن پارنل، سخنگوی پنتاگون ادعا کرده بود ۱۳ موشک از ۱۴ موشک شلیکشده توسط ایران رهگیری شد و خسارات وارده «جزئی» است، با این حال، تحلیل تصاویر ماهوارهای منتشرشده توسط شرکت Planet Labs PBC و آسوشیتدپرس نشان داد گنبد ژئودزیک به طور کامل تخریب شده و ساختمانهای مجاور نیز دچار آسیب شدهاند. این شواهد، ادعای پنتاگون مبنی بر خسارات جزئی (!) را تضعیف میکند و نشان میدهد موشکهای ایرانی قادر به عبور از سامانههای پدافندی پیشرفته آمریکایی هستند. در روزهای اخیر دن کین، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا خبر داد در جریان حمله موشکی ایران به پایگاه العدید، «بزرگترین استفاده از سامانه پاتریوت در تاریخ ارتش ایالات متحده» به ثبت رسید.
علاوه بر این، برخی رسانهها از جمله گاردین گزارش دادند آمریکا برای رهگیری ۱۴ موشک ایرانی، ۳۰ موشک پاتریوت شلیک کرده است. پایگاه تحلیلی MilitaryWatch نیز که به طور تخصصی درباره مسائل جنگی و تسلیحاتی کار میکند، تعداد موشکهای پاتریوت شلیکشده را بالغ بر ۳۴ فروند ارزیابی میکند. به گزارش این رسانه، هر یک از موشکهای رهگیر شلیک شده از پاتریوت، ۴ میلیون دلار هزینه داشته است. به عبارت ساده، ۱۴ موشک شلیک شده از سوی ایران به پایگاه العدید، ۱۳۶ میلیون دلار هزینه روی دست ارتش آمریکا گذاشته است. به همین دلیل است که تحلیلگران نظامی معتقدند از بین رفتن گنبد ارتباطی پایگاه العدید، در حاشیه هزینه هنگفتی است که شلیک موشکهای رهگیر پاتریوت برای آمریکا ایجاد کرده است؛ آن هم در شرایطی که طبق اذعان مقامات ارتش آمریکا، ذخایر موشکهای پاتریوت به طور نگرانکنندهای کاهش یافته است.
مهمتر از همه آنکه این حجم استفاده از موشکهای رهگیر پاتریوت برای مقابله با حمله موشکی به العدید، نهتنها نشاندهنده شدت حمله ایران است، بلکه بر ناکارآمدی پاتریوت در برابر موشکهای کشورمان تأکید دارد.
علاوه بر پاتریوت، سامانه دفاع موشکی تاد (THAAD) نیز که به عنوان یکی از پیشرفتهترین سامانههای دفاعی آمریکا شناخته میشود، در حملات موشکی ایران به سرزمین اشغالی ناکارآمد بود به طوری که در نخستین روزهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، اسکات ریتر، تحلیلگر نظامی آمریکایی در اظهاراتی اذعان کرد سامانه تاد برابر موشکهای ایرانی ناتوان بوده و نتوانسته از اهداف مورد نظر حفاظت کند. این اظهارات، همراه با شواهد میدانی از حملات ایران به اسرائیل، نشان میدهد جدا از سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی، از جمله گنبد آهنین، پیکان و فلاخن داوود، حتی سامانههای برتر آمریکا نیز برابر فناوری موشکی ایران آسیبپذیر و ناکام بودند. این ناکارآمدیها نشاندهنده شکاف قابل توجهی در توان دفاعی آمریکا برابر موشکهای بالستیک ایرانی است که به دلیل دقت بالا، مانورپذیری و استفاده از فناوریهای فریبدهنده، قادر به نفوذ به لایههای دفاعی پیشرفته هستند.
پس از حمله ایران به پایگاه العدید، دونالد ترامپ تلاش کرد کارآمدی موشکهای ایرانی را ناچیز و خسارات وارده را کماهمیت جلوه دهد. ترامپ در پستی در شبکه اجتماعی تروث سوشال حمله ایران را «ضعیف» توصیف کرد و مدعی شد تمام موشکها رهگیری شده یا به هدف اصابت نکردهاند.
با این حال، انتشار تصاویر ماهوارهای توسط آسوشیتدپرس و تحلیلهای بعد نشان داد حداقل یک موشک بالستیک ایرانی با دقت بالا به گنبد ارتباطی پایگاه اصابت کرده و آن را کاملاً تخریب کرده است؛ امری که پنتاگون را مجبور کرد به طور رسمی به اصابت یک موشک اعتراف کند.
اما چرا دولت آمریکا خسارات را انکار میکند؟ سیاست انکار اولیه دولت آمریکا در هر ۲ مورد عینالاسد و العدید دلایل مشابهی دارد. اول اینکه اذعان به ناکارآمدی سامانههای پیشرفتهای مانند پاتریوت و تاد میتواند اعتبار نظامی آمریکا را در سطح جهانی خدشهدار کند؛ بویژه در برابر رقبایی مانند چین و روسیه. از دیگر سو، اساساً کماهمیت جلوه دادن حملات ایران از فشار سیاسی داخلی و بینالمللی بر دولت آمریکا میکاهد و از ایجاد تصور ضعف در برابر ایران جلوگیری میکند. به این موارد باید تلاش آمریکا برای جلوگیری از تشدید تنش را هم اضافه کرد. آمریکا با کماهمیت نشان دادن خسارات وارد شده، از ایجاد مطالبه برای پاسخ شدیدتر به ایران که آنها را وارد یک چرخه زد و خورد با کشورمان میکند، جلوگیری میکند. همانطور که درباره العدید دیدیم و به فاصله چند ساعت، منجر به توقف حملات رژیم صهیونیستی شد.
با این حال، سیاست انکار در برابر شواهد عینی، مانند تصاویر ماهوارهای و گزارشهای رسانهای، پایدار نمانده و پنتاگون را مجبور به اعتراف به بخشی از واقعیت کرده است. این امر نشاندهنده محدودیتهای استراتژیک آمریکا در مواجهه با توان موشکی ایران است.
حتی با فرض صحت ادعای پنتاگون مبنی بر رهگیری ۱۳ موشک از ۱۴ موشک، اصابت حداقل یک موشک به هدفی حساس مانند گنبد ارتباطی نشاندهنده ناکارآمدی پاتریوت است. نظر ایران مبنی بر اصابت ۶ موشک، این ناکارآمدی را تشدید هم میکند. نکته مهمتر اینکه ایران در حمله به العدید از هیچیک از موشکهای فوقپیشرفته خود استفاده نکرد.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «از تعمیر اسکناس تا صف مرگبار کمک در غزه» را برگزید و نوشت: «در سایه یک میز کوچک و گرد، «ایهاب الهنّاوی» خم شده و مشغول ترمیم یک اسکناس پاره است؛ کاری که تا پیش از جنگ، اصلاً وجود نداشت. او از ظرف پلاستیکی کوچکی تکههایی از اسکناسهای کهنه را بیرون میآورد، قطعهای همرنگ و همارزش پیدا میکند، با چسب مخصوص آن را میچسباند و بعد اسکناس وصلهخورده را زیر آفتاب سوزان تابستان میگذارد تا خشک شود. این، شغلی است که امروز برای برخی در نوار غزه خلق شده است.
پس از آنکه اسرائیل از اکتبر ۲۰۲۳ ارسال اسکناسهای نو به غزه را متوقف کرد، مردم مجبور شدند هر چه دارند بازیافت و استفاده کنند. ایهاب، جوان ۲۷ سالهای از شهر غزه، میگوید: «این پول کاغذی تقریباً دو سال است بدون جایگزین شدن، دستبهدست میچرخد. بسیاری گیر افتادهاند با اسکناسهایی که حتی نمیتوانند با آنها سادهترین مایحتاجشان را تهیه کنند.»
با بسته شدن بانکها و بروز بحران جدی نقدینگی، پول نقد به تدریج کثیف، پاره و فرسوده شد. ایهاب میافزاید: «سعی میکنم تا جایی که میتوانم به مردم کمک کنم. برخی اسکناسها قابل ترمیماند و دوباره وارد چرخه میشوند، اما بعضی دیگر نه. من بسته به وضعیت هر اسکناس کار میکنم. اگر پاره باشد، با دقت نوار چسب میزنم؛ اگر لک داشته باشد، با پاککن تمیزش میکنم. برای چسباندن هم از چسب مخصوص استفاده میکنیم و میگذاریم اسکناس خشک شود. گاهی هم اگر گوشه یا بخشی از اسکناس کنده باشد، تکهای مشابه از اسکناسهای آسیبدیده دیگر برش میزنم و به هم میچسبانم.»
در گذشته بیش از ۸۰ درصد معاملات در غزه به صورت نقدی انجام میشد، اما حالا با تخریب ۵۶ شعبه بانک و از کار افتادن کامل نظام بانکی، تنها سه دستگاه خودپرداز به طور جزئی برای جمعیت بیش از دو میلیون نفری فعال است؛ پیش از جنگ این تعداد ۹۴ دستگاه بود. ایهاب برای هر اسکناس ترمیمی، دو شِکِل (حدود ۰.۵۴ دلار) دستمزد میگیرد و روزانه ۵۰۰ تا ۶۰۰ اسکناس را- اگر قابل احیا باشند- تعمیر میکند. او میگوید: «اگر اسکناسی بیش از حد آسیبدیده باشد، با صداقت به مشتری میگویم قابل ترمیم نیست. قبولش نمیکنم، چون اگر بیفایده باشد، مسئولیتش با من است.»
با ماهها حمله هوایی، عملیات زمینی و محدودیت شدید غذا، سوخت و دارو، آنچه از اقتصاد غزه باقی مانده، عمدتاً به فعالیتهای غیررسمی خیابانی و دستفروشیها خلاصه شده است. با نابودی مناطق صنعتی، بانکها و کارخانهها، بیشتر مردم بیکار یا در فقر مطلق به سر میبرند.
در شرایطی که اندک همدلیهای معمول هم جایش را به رقابت بیرحمانه برای بقا داده، «ناجی شبات»، پدر سه کودک در غرب غزه، مجبور است روزانه پنج کیلومتر پیاده برود تا اسکناسش را تبدیل کند و بتواند غذایی بخرد. او میگوید: «چه پول نقد داشته باشی، چه از برنامه بانکی استفاده کنی، کمیسیونش سرسامآور است. در هر صورت، همه فشار را مردم تحمل میکنند.»
در حالی که مذاکرات آتشبس میان اسرائیل و حماس عملاً متوقف شده است، کارشناسان هشدار میدهند بحران اقتصادی و نیازهای انسانی مردم غزه هر روز عمیقتر میشود.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «دیپلماسی به وقت شانگهای» را برگزید و نوشت: «نشست دو روزه وزیران امور خارجه سازمان همکاری شانگهای روز سهشنبه با حضور سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران، وانگ یی رئیس دستگاه دیپلماسی چین، سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و سایر همتایان از کشورهای عضو این سازمان در شهر بندری «تیانجین» چین فعالیت خود را آغاز کرد. هدف اصلی این نشست دوروزه، بررسی آخرین تحولات سیاسی، امنیتی و اقتصادی منطقه و هماهنگی برای اجلاس آتی سران سازمان همکاری شانگهای عنوان شده است؛ نشستی که قرار است پاییز ۱۴۰۴ در تیانجین برگزار شود.
عراقچی که برای شرکت در بیست و پنجمین دوره اجلاس وزیران سازمان همکاری شانگهای دوشنبهشب وارد پکن شد، پیش از ظهر سهشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ به همراه دیگر وزیران خارجه این سازمان با شیء جین پینگ، رئیسجمهور چین، دیدار کرد. قبل از این دیدار دستهجمعی، دیدار و گفتوگوی کوتاهی به صورت دوجانبه بین وزیر امور خارجه ایران و رئیسجمهور چین صورت گرفت. همچنین رایزنی هستهای وزرای خارجه ایران و روسیه و ۴ پیشنهاد ایران به سازمان همکاری شانگهای برای ارتقای عملکرد آن از دیگر رویدادهای مهم در تیانجین بود.
عراقچی روز گذشته در نشست وزیران سازمان همکاری شانگهای سخنرانی کرد و از نقش این نهاد بهعنوان نهادی که با یکجانبهگرایی و تهدیدهای نوظهور مقابله میکند، تقدیر کرد. وزیر خارجه با اشاره به تجاوز رژیم اسرائیل علیه کشورمان در بامداد ۱۳ ژوئن، آن را نقض آشکار ماده ۲ بند ۴ منشور ملل متحد و مصداق یک اقدام مسلحانه تجاوزکارانه ارزیابی کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی ایران خطاب به وزرای خارجه این سازمان تاکید کرد: «مایلم مراتب قدردانی صمیمانه خود را نسبت به کشورهای محترم عضو سازمان همکاری شانگهای ابراز کنم که با درک مسؤولیت خطیر خود در حفظ صلح و امنیت بینالمللی، تجاوزهای صورتگرفته علیه کشور من توسط دو ارتش مجهز به سلاح هستهای را بهشدت محکوم کردهاند.»
رئیس دستگاه دیپلماسی در نهایت با اشاره به اینکه سازمان همکاری شانگهای در موقعیتی مناسب قرار دارد تا بهعنوان ستون بنیادین نظم نوظهور چندقطبی جهانی ایفای نقش کند و با قاطعیت در برابر یکجانبهگرایی، جنگطلبی و تلاشها برای تضعیف حاکمیت کشورها بایستد، گفت که جمهوری اسلامی ایران با احترام اولویتها و پیشنهادهایی را با هدف ارتقای عملکرد و جایگاه سازمان همکاری شانگهای ارائه میدهد.
بخش مهمی از سفر وزیر خارجه ایران به چین مربوط به رایزنی او با همتای روس است. وزارت امور خارجه روسیه روز سهشنبه با انتشار تصویری، از دیدار سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، با وزیر امور خارجه ایران در شهر تیانجین چین خبر داد. بنابر اعلام وزارت امور خارجه روسیه، این دو دیپلمات در دیدار خود بر حلوفصل مساله برنامه هستهای ایران منحصراً به روشهای سیاسی و دیپلماتیک تاکید کردند. وزرای امور خارجه درباره تماسهای آتی در سطوح متعدد توافق کردند. تاکید طرفین بر حلوفصل دیپلماتیک مساله برنامه هستهای ایران در پی این مطرح شد که آمریکا دوم تیرماه با مداخله مستقیم در تجاوزگری رژیم صهیونیستی به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران، سه تأسیسات هستهای در فردو، اصفهان و نطنز را با بمبهای سنگرشکن هدف قرار داد. این تأسیسات آسیب زیادی دیدهاند، اما افزایش سطح تشعشعات خارجی در آنها گزارش نشده است.
لاوروف در دیدار با عراقچی تاکید کرد: زمان گفتوگو با ایران درباره تحولات فرارسیده است. وی همچنین در کنفرانس مطبوعاتی خود در حاشیه نشست وزرای خارجه سازمان همکاری شانگهای در چین در خصوص دیدار با عراقچی گفت که با وزیر امور خارجه ایران در مورد راهحلهای مسالمتآمیز احتمالی برای مسائل مربوط به برنامه هستهای تهران گفتوگو کردیم.
از دیگر سو روز گذشته اسماعیل بقایی در گفتوگو با خبرنگار شبکه تلویزیون فونیکس چین در ایران تاکید کرد که چین میتواند نقش مهم و سازندهای در هر روند دیپلماتیک مرتبط با پرونده هستهای ایران ایفا کند. وی در ارتباط با نقش چین در روند بازسازی ایران پس از حمله ۱۲ روزه اسرائیل نیز گفت که چینیها سابقه طولانی در اقتصاد و فعالیتهای توسعه در ایران دارند. بقایی تشریح کرد: «چین که به عنوان کشوری در جهان جنوب و درحالتوسعه نقش بسیار اثرگذاری دارد، میتواند در روندهای مرتبط با بازسازی و کمک به توسعه اقتصادی ایران نقش مهمی ایفا کند؛ روندی که این سالها شروع شده و طی توافق ۲۵ ساله حتماً با قوت بیشتری ادامه پیدا میکند.»





نظر شما