به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «همه فدای منافع ملی» نوشت: «با گذشت دو هفته از جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، یک پدیده یا تحول در صحنه سیاست داخلی ایران قابل شناسایی و ردیابی است؛ شکلگیری اجماعی از ایران خواهان حول منافع ملی که مصلحت کشور را بالاتر از هرچیزی قرار میدهند. در این تحول باید از سطح تازه کنش ورزی سیاسی صحبت کرد؛ سطحی از سیاست ورزی که به جای درگیرشدن با مسائل روزمره، قطب بندیهای قدیمی و مرسوم یا حفظ چسبندگیهای جناحی گذشته، یک اصل بالاتر و مهمتر به عنوان معیار کنش، تصمیم، اجرا و عمل تعیین شده است: اصل منافع ملی. مروز مهمترین نمود چنین وضعیتی را میتوان در حوزه سیاست خارجی جست و جو کرد. درحالی که برخی جریانهای به نسبت حاشیهای سیاسی، تلاش دارند در مهمترین موضوع مربوط به سیاست خارجی، یعنی مذاکره، قطب بندیهای سیاسی و اجتماعی پیشاجنگ را تکرار کنند و بازی سیاسی دوران پساجنگ را در زمین پیشاجنگ تعریف و تعیین کنند، بازیگران تأثیرگذار عرصه سیاست ایران از این دوگانههای منسوخ عبور کرده و صحنه، زمین، عرصه یا چهارچوب جدیدی را برای کنش خود تعریف کردهاند. برای این بازیگران سطح بالا حالا مسأله این نیست که فلان مسئول چه گفته است و آیا این گفته در چهاچوب رویکردهای جناح او قرار میگیرد یا نه؟
مسأله این بازیگران سطوح بالا فقط یک چیز است: تأمین منافع ملی. آنان برخلاف صورت بندیهای پیشاجنگ از عرصه سیاست ایران، دیگر بازیگران را براساس سابقه جناحی یا وابستگیهای سیاسی شأن نمیسنجند. آنان به این واقعیت فکر میکنند که آنچه این بازیگر میگوید یا عمل میکند، در راستای تأمین حداکثری منافع ملی، آن هم در مقطع حساس کنونی قرار دارد یا خیر؟ همچنین آیا آنچه این کنشگر سیاسی میگوید و انجام میدهد، در چهارچوب ترسیم شده از سوی مراجع بالادستی قرار دارد یا خیر؟ برای همین است که این چهرهها را باید بالاتر و اساساً قرارگرفته در فراز جنگهای کلامی و جدلهای سیاسی بازتولیدشده در دوره پساجنگ توصیف کرد، هرچند خود این چهرهها نیز بنا به جایگاه حقوقی خود از موقعیت بالاتری نسبت به این گروهها و جریانها قرار دارند. مسعود پزشکیان رئیسجمهوری، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه، علی لاریجانی مشاور رهبر معظم انقلاب، محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور، آیتالله آملی لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و محمد مخبر معاون اول دولت سیزدهم و مشاور رهبر معظم انقلاب را میتوان از چهرههای حاضر در این اجماع توصیف کرد. در سطوح میانی هم حجتالاسلام عبدالله حاجیصادقی نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران یا حجتالاسلام محمد جواد حاج علی اکبری امام جمعه موقت تهران را هم میتوان در این صورت بندی جدید تعریف کرد.
تا پیش از جنگ، میدان و دیپلماسی، دو واژه برای القای وجود شکاف و نقار در ارکان حاکمیت ایران بود. اما امروز و در شرایط پس از جنگ که هیچ نشانهای از چنین شکافی وجود ندارد، باز هم برخی سعی در بازتولید آن دارند. در واکنش به چنین القائاتی بود که روز گذشته معاون اول رئیسجمهور تأکید کرد که «امروز هیچ اختلافی میان میدان و دیپلماسی وجود ندارد.» محمدرضا عارف در دیدار اساتید دانشگاه صنعتی شریف افزود: «ممکن است اختلافنظرهایی در فرآیند تصمیمگیری وجود داشته باشد، اما وقتی تصمیمی نهایی و تصویب شد، دیگر اختلافها پایان مییابد. دولت با هیچ جریانی در داخل حاکمیت، اختلافی ندارد. اکنون نظر حاکمیت کماکان انجام مذاکره با اقتدار است.» میتوان به این نظر عارف، این دیدگاه حجتالاسلام عبدالله حاجیصادقی نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران را هم با بیان اینکه «دولت و ملت به معنای واقعی، دستگاه دیپلماسی و وزارت امور خارجه، مجموعه نیروهای مسلح، شورای عالی امنیت ملی، همگی تحت رهبری و ولایت حضرت آقا با انسجام و اقتدار عمل کردند»، به «تسنیم» گفت: «متأسفانه گاهی برخی دوستان ناآگاهانه یا از روی بیتوجهی حرفهایی میزنند؛ مثلاً میگویند «اگر دیپلماسی اینگونه عمل میکرد…» اما بدانید آنچه انجام شد با برنامه، هماهنگی و انسجام کامل بود. همه در یک جبههایم و در برابر یک دشمن متجاوز ایستادهایم.
از یک نگاه جامعه شناسانه، اجماع شکل گرفته در چهرههای ارشد و میانی حکمرانی را میتوان بازتاب یا معلول اجماع شکل گرفته نزد اکثریت جامعه ایران هم تلقی کرد. همچنان که مروری بر چهرههای ایران خواه و وطن دوستی که در دوره جنگ تا امروز، به هواخواهی از ایران و مردمش به میان آمدند، فهرستی طولانی میشود. این فهرست از آمریکا و اروپا تا چهرههای اجتماعی و سیاسی و دانشگاهی را شامل میشود. برپایه چنین اکثریتی بود که محمدباقر قالیباف یک صورت بندی تازه از سپهر سیاسی و اجتماعی ایران داد. او گفت که امروز ما فقط دو گروه در ایران داریم؛ وطن دوست و وطن فروش.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فرمانده وعدههای صادق» نوشت: «آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه تمام توان خود را برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران به میدان آوردند اما با مدیریت حکیمانه و بیبدیل رهبر معظم انقلاب ناکام ماندند و ایران اسلامی پیروز شد، همان که فرمانده «وعدههای صادق» در پیام تلویزیونی اول و دوم خود آن را پیشبینی کردند. معادلات جدیدی در منطقه حاکم شده است و ایران اسلامی و جبهه مقاومت دست برتر را در تعیین سرنوشت جهان دارد.
مدیریت تاریخساز رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در مصاف با جبهه استکباری و صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه، معادلات را به صورت راهبردی به نفع ایران تغییر داد و محاسبات دشمن را واژگون کرد.
رژیم صهیونیستی در هماهنگی کامل با آمریکا با هدف براندازی و تجزیه ایران اسلامی جنگی تمامعیار را آغاز کرد و ترامپ و نتانیاهو آرزوهایشان از جمله تغییر رژیم، تسلیم بیقید و شرط و حذف توان هستهای و موشکی ایران را بر زبان میآوردند. رژیم صهیونیستی با ترور فرماندهان و دانشمندان و مردم آغاز کرد و توقع سلب هرگونه اقدام از سوی ایران و پیشروی به سوی خیال خام خود را داشت اما ناکام ماند. نبرد ارادهها میان جبهه حق و جبهه باطل و شرارت با تفکر عمیق و نجات بخش و مدیریت راهبردی و جهادی رهبر انقلاب به پیروزی ایران اسلامی انجامید و نقش ولی فقیه و نایب امام زمان (عج) در حفظ و مراقبت از کشور و انقلاب بار دیگر نمایان شد.
حملات ترکیبی و چندلایه دشمن نه تنها نتوانست ایران اسلامی را از هرگونه اقدام و عمل بازدارد بلکه هدایت حکیمانه کشور، مردم و نیروهای مسلح از سوی رهبر انقلاب کار را به جایی رساند که محاسبات آمریکا و رژیم صهیونیستی به سمت خودشان کمانه کرد و هر دو رژیم تروریست پس از مدیریت راهبردی رهبر انقلاب و استقرار امنیت و آرامش ملی، اطمینان بخشی به افکار عمومی، فرماندهی ۲۲ موج حملات مهلک سپاه و ارتش به رژیم صهیونیستی و حمله موشکی به پایگاه العدید آمریکا در قطر خواستار آتشبس شدند. دو رژیم خونخواری که قصد فروپاشی ایران اسلامی را داشتند اما به آتشبس پناه بردند.
صبح جمعه ۲۳ خرداد در نخستین ساعات آغاز درگیری، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در پیامی خطاب به ملت بزرگ ایران تأکید کردند؛ «رژیم باید منتظر مجازاتی سخت باشد.» ایشان با اشاره به شهادت تنی چند از فرماندهان و دانشمندان نیز تصریح کردند که «جانشینان و همکاران آنان بیدرنگ وظایف خود را پی خواهند گرفت انشاءالله.»
حضرت آقا در این راستا، در کوتاهترین زمان فرماندهان جدید نیروهای مسلح را منصوب کردند و اجازه ندادند زمینهای برای ایجاد خلأ فرماندهی فراهم شود.
شامگاه جمعه نیز با اعلام خبر پخش پیام تلویزیونی رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران تا دقایقی دیگر، مردم عزیز و سرافراز ایران و دوست و دشمن در سراسر جهان، چشم انتظار بودند و همزمان با بخش خبری ۲۱ چشمها به رسانه ملی خیره شد. این نخستین پیام تلویزیونی رهبر معظم انقلاب خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی به ایران بود. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در این پیام به ملت ایران اطمینان دادند که نیروهای مسلح به پشتیبانی آنها با قدرت عمل خواهند کرد و ضربههای سنگینی به این رژیم خواهند زد. ایشان تأکید کردند: «رژیم خبیث و رذل صهیونی دچار خطا و غلطی بزرگ شد که عواقب آن او را بیچاره خواهد کرد.»
رمز حیات انقلاب اسلامی و پیشرفت همهجانبه ایران اسلامی اطاعت از رهنمودهای حکیمانه و خردمندانه رهبر فرزانه انقلاب است و هر حرف یا حرکتی بر خلاف منویات ایشان محکوم است. در جنگ ۱۲ روزه و با اتحاد مثال زدنی مردم در دفاع از ایران اسلامی بار دیگر ثابت شد که باید پشتیبان ولایت فقیه باشیم تا به مملکت ما آسیبی نرسد. همگان مشاهده کردند که انقلاب و نظام اسلامی که از نهضت عاشورا الگو گرفته است، ایران را از سلطه خونخواران و مستکبران دنیا حفظ کرده و همزمان با مقاومت در برابر دشمن، پیشرفتهای چشمگیر در عرصه فناوریهای دفاعی و علمی به دست آورده و ایرانی سربلند و عزتمند ساخته است.
آمریکا و رژیم صهیونیستی تمام توان خود را برای به زانو درآوردن انقلاب به میدان آوردند اما کور خواندند و ایران اسلامی پیروز شد، همان که رهبر انقلاب در پیام تلویزیونی اول و دوم خود آن را پیشبینی کردند. دو رژیم تروریست غلط بزرگی برای سرنگونی نظام اسلامی و تجزیه ایران اسلامی مرتکب شدند اما راه به جایی نبردند بلکه ضربات راهبردی خوردند که با گذشت ۸۰ سال از جنگ جهانی دوم و سپری شدن ۷۷ سال از تأسیس اسرائیل سابقه نداشته است و هر دو محکوم به زوال هستند. اکنون معادلات جدیدی در منطقه حاکم شده است و ایران اسلامی و جبهه مقاومت دست برتر را در تعیین سرنوشت جهان دارد. بر اساس سنت الهی پیروزی نهائی جبهه حق بر جبهه باطل نیز قطعی است. انقلاب اسلامی به رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای، فرمانده وعدههای صادق حرکت امام حسین (ع) را ادامه میدهد و همزمان با زمینهسازی برای عصر ظهور و دوران مهدوی، پیروز نهائی است.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بمباران هم حریف منطق غنیسازی ایران نشد» نوشت: «عباس عراقچی، وزیرخارجه ایران یکبار دیگر سفیران کشورها را جمع کرد تا به آنان جرمی را که آمریکا و اروپاییان مرتکب شدند تفهیم کند و نشان دهد که ایران بر همان منطق قوی داشتن حق غنیسازی ثابتقدم مانده است، حتی بعد از جنگ و بمباران. او غنیسازی را «دستاورد بزرگ علمی دانشمندان ایرانی» نامید و گفت که «ما این دستاورد را پاس خواهیم داشت». عراقچی هشدار داد هیچ توافقی بدون «پذیرش حق غنیسازی» برای ایران درکار نخواهد بود، زیرا بر سر چیزی که بهخاطر آن «مجاهدت» کردهایم و «قربانی» دادهایم و «متحمل جنگ» و بمباران شدیم، مصالحه نخواهیم کرد. وزیرخارجه ایران البته هرگونه آغاز مذاکره جدید را مشروط به این دانست که «اطمینان یابیم مذاکره دوباره به دست آمریکا یا کشورهای دیگر به جنگ کشیده نخواهد شد»، اما او نگفت که ایران چگونه میخواهد این تضمین را به دست بیاورد!
رئیسجمهور امریکا که با حمایت از به راه افتادن جنگ علیه ایران به دنبال تحت فشار قرار دادن تهران و کشاندن جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره بود، همچنان سردمدار مذاکره با ایران با شروط تحمیلی از جمله غنیسازی صفر در ایران است. وزیر امور خارجه، عصر روز شنبه در اشاره به اینکه ایران به منظور دفاع از حق خود در غنیسازی، جنگ را هم تجربه کرد، یک بار دیگر به طرفهای دیگر برجام به ویژه امریکاییها یادآور شد که حالا و با پشت سر گذاشتن چنین تجربهای، ایران نه تنها همچنان بر موضع خود درباره غنیسازی ایستادگی میکند بلکه به رغم تداوم حضور در انپیتی، همکاری تهران با آژانس هم به شکلی جدید و از مسیر شورای عالی امنیت ملی خواهد بود.
با گذشت حدود سه هفته از پایان تجاوز رژیم صهیونیستی با همدستی کاخ سفید که زمینه را برای تعرض امریکاییها به تأسیسات هستهای ایران فراهم کرد، همچنان بحثهایی حول محور نگهداری اورانیوم غنی شده در ایران و نیز غنیسازی در خاک کشور مطرح شده است. دونالد ترامپ که با پاره کردن توافق برجام، عملاً در برابر یک روند دیپلماتیک قد علم کرد، گفته که خواهان یک توافق هستهای جدید با ایران است و برخی منابع میگویند، چنانچه در هفتههای آینده، مذاکرات صورت بگیرد، غنیسازی صفر اورانیوم در خاک ایران یکی از خواستههای اصلی ایالات متحده خواهد بود. همچنین پایگاه خبری آکسیوس دیروز نوشت که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه از ایران خواسته است تا توافق هستهای غنیسازی صفر با امریکا را بپذیرد. آکسیوس به نقل از منابع آگاه نوشت که پوتین به ترامپ و مقامات ایرانی گفته که از توافق هستهای که در آن جمهوری اسلامی ایران قادر به غنیسازی اورانیوم نباشد، حمایت میکند. حتی یک مقام اروپایی هم گفت که پوتین، ایرانیها را تشویق کرد که برای بهبود مذاکرات با امریکاییها، روی این موضوع کار کنند، اما ایرانیها اعلام کردند که چنین موضوعی را در دستور کار ندارند. با همه اینها سیدعباس عراقچی وزیر خارجه، عصر دیروز و در جریان نشست با سفرا و کارداران و رؤسای نمایندگیهای خارجی در تهران به مجموعه این موضعگیریها وگمانه زنیها پاسخ داد: «ما تأکید میکنیم در هر راه حل مذاکراتی و مذاکره شده، حقوق مردم ایران در موضوع هستهای از جمله حق غنیسازی باید مورد احترام قرار بگیرد. ما هیچ توافقی که در آن غنیسازی وجود نداشته باشد، نخواهیم داشت.» وی افزود: «غنیسازی دستاورد بزرگ علمی دانشمندان ایران است. ما این دستاورد را پاس خواهیم داشت. برای حفظ این دستاورد مجاهدتهای زیاد صورت گرفت و قربانیهای زیادی داده شده و از همه مهمتر، ما در همین دوران اخیر برای آن وارد جنگ شدیم یعنی جنگ علیه ما تحمیل شد و ما به خاطرش جنگیدهایم.»
اروپاییها در جریان جنگ اخیر، یکی از تلاشهای خود را معطوف این کردند که دامنه مذاکرات احتمالی را از مسئله هستهای به دیگر توانمندیهای ایران تعمیم دهند. ولی عراقچی گفت: «اگر مذاکراتی شکل بگیرد با توجه به شرایط ذکر شده، این مذاکرات فقط در مورد موضوع هستهای خواهد بود و ایجاد اطمینان درباره برنامه هستهای ایران در مقابل رفع تحریمها و هیچ موضوع دیگری مشمول مذاکره نخواهد شد.» وزیر خارجه خاطرنشان کرد: «جمهوری اسلامی ایران توانمندیهای خود را به خصوص توانمندی نظامیاش را در هر شرایطی حفظ میکند. توانمندیهای ما برای دفاع از مردم ایران است و در جنگ اخیر به خوبی قدرت نظامی خود را نشان داد و این توانمندی موضوع هیچ مذاکرهای نخواهد بود.»
وزیر امور خارجه در بخشی از نشست دیروز تصریح کرد: «ما در طول مذاکرات گذشته با امریکا به مذاکرات خودمان با سه کشور اروپایی نیز ادامه دادیم. فکر میکنیم سه کشور اروپایی میتوانند در دیپلماسی نقش ایفا کنند.» وی اضافه کرد: «یک اشتباه بزرگی که سه کشور انجام میدهند این است که فکر میکنند ابزار اسنپبک در دست آنها به آنها قدرت بازیگری در موضوع هستهای ایران را میدهد و این یک برداشت کاملاً اشتباه است.» عراقچی تأکید کرد: «اگر این کشورها به سمت اسنپبک بروند، حل موضوع هستهای ایران را باز هم پیچیدهتر و سختتر خواهند کرد. اشتباهی که امریکاییها در رفتن به سمت گزینه نظامی انجام دادند را اروپاییها با رفتن به سمت گزینه اسنپ بک میتوانند انجام دهند و مذاکرات و دیپلماسی را سختتر خواهند کرد.» رئیس دستگاه دیپلماسی یک بار دیگر یادآور شد: «اسنپبک به معنای پایان نقش اروپا در موضوع هستهای ایران است و شاید تاریکترین نقطه در تاریخ روابط ایران با سه کشور اروپایی که شاید هیچ وقت دیگر ترمیم نشود.» عراقچی با اشاره به تجربه اخیر، ابراز امیدواری کرد که عقلانیت به کشورهای اروپایی باز گردد.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «رد موساد در جزیره فساد» را برگزید و نوشت: «تاکر کارلسون، مجری جنجالی و پرمخاطب محافظهکار آمریکایی، در گفتوگویی مدعی شد جفری اپستین، سرمایهدار بدنام آمریکایی، در واقع برای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل کار میکرده است. او گفته هدف اصلی اپستین، جمعآوری اسناد و مدارک رسواکننده (کامپرومات) از سیاستمداران، میلیاردرها و تصمیمسازان کلیدی بوده تا بعدها علیه آنان استفاده شود.
جفری اپستین، بانکدار و سرمایهدار مرموز والاستریت، در دهههای گذشته شبکهای گسترده از دختران نوجوان قربانی قاچاق جنسی ایجاد کرد. او با استفاده از ثروت و نفوذش، صدها دختر نوجوان را جذب و سپس آنان را به سیاستمداران، شاهزادگان و میلیاردرها معرفی میکرد.
اسناد افبیآی و دادگاههای آمریکا نشان میدهد این شبکه صرفاً برای کسب لذت جنسی نبوده، بلکه بهعنوان ابزاری برای اخاذی و کنترل سیاسی و اقتصادی نیز بهکار گرفته میشده است.
کارلسون در افشاگری جدیدش تأکید کرده اپستین بدون حمایت امنیتی - اطلاعاتی نمیتوانست چنین شبکهای بسازد و اضافه کرد: «تقریباً همه منابع من میگویند او برای موساد کار میکرد. هیچ دلیل منطقیای وجود ندارد که بتواند سالها با این حجم جرایم جنسی زندگی کند و هرگز مجازات نشود مگر اینکه نهادی پشت او باشد».
این نخستین بار نیست که ادعای ارتباط اپستین با موساد مطرح میشود. پیشتر نیز الکساندر آکوستا، وزیر کار دولت ترامپ در مذاکرات قضائی گفته بود وقتی به پرونده اپستین ورود کرد، به او گفته شد: «اپستین به اطلاعاتی سطح بالا مرتبط است و دست زدن به او ممنوع است». رسانههای آمریکایی این جمله را به نفوذ یا حفاظت اطلاعاتی از او تعبیرکردند.
ایلان ماسک، میلیاردر مشهور آمریکایی نیز در میانه درگیریهای اخیر خود با ترامپ، وی را متهم به ارتباط با پرونده اپستین کرد. ماسک در توئیتی جنجالی مدعی شد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، ارتباطاتی با جفری اپستین داشته است. ماسک اخیراً نیز در توئیتی درباره عدم انتشار پرونده اپستین توسط ترامپ پرسیده بود. پیش از این نام خود ایلان ماسک نیز در لیست افرادی که به جزیره اپستین سفر کرده بودند مطرح شده بود! پرونده اپستین پای بسیاری از چهرههای برجسته آمریکا و جهان را وسط کشید؛ از جمله بیل کلینتون، شاهزاده اندرو، بیل گیتس و دونالد ترامپ. ترامپ پیشتر روابط دوستانه نزدیکی با اپستین داشت و تصاویر متعدد و اظهارات قدیمی ترامپ درباره «علاقه اپستین به دختران جوان» در آرشیو رسانهها موجود است. وقتی اپستین سال ۲۰۱۹ بهطور ناگهانی در سلولش در نیویورک درگذشت، رسماً علت مرگ او خودکشی اعلام شد اما بلافاصله موج شایعاتی آغاز شد که او کشته شده تا اطلاعات خطرناکش را افشا نکند.
برخی فعالان دموکرات او را تهدیدی برای ترامپ میدانستند و معتقد بودند اگر در دادگاه علیه ترامپ شهادت میداد، رسوایی بزرگی ایجاد میکرد. در مقابل، طرفداران ترامپ نیز کلینتونها را عامل قتل او معرفی کردند.
سخنان اخیر کارلسون بار دیگر موضوع نفوذ اسرائیل در ساختار قدرت آمریکا و استفاده از پروندههای اخلاقی برای اخاذی و لابیگری را برجسته کرده است. بسیاری از تحلیلگران میگویند این ادعاها اگرچه هنوز تأیید نشده اما با توجه به الگوهای مشابه عملیاتهای اطلاعاتی موساد در تاریخ، نمیتوان آنها را توهم توطئه خواند.
مناسبات جدید ترامپ و نتانیاهو و همراهی با سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی باعث شده است تحلیلگران به دنبال پشت پرده این همراهی عجیب ترامپ با منافع صهیونیستها باشند.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «از خاکستر جنگ تا افق نو» را برگزید و نوشت: «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه کشورمان، گفتمان «تغییر پارادایم» را به کلیدواژه محوری این روزها در سپهر سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک ایران بدل کرده است. مفهوم یادشده که بر بازنگری بنیادین در سیاستهای داخلی و خارجی تأکید دارد، در شرایط شکننده کنونی با پرسشهایی اساسی مواجه است؛ اینکه آیا اقتضائات لازم برای این تحول وجود دارد؟ و میتوان تغییر پارادایم را بدون آسیبشناسی دقیق جنگ پیش برد، یا باید این دو را بهصورت موازی، اولویتبندی کرد؟ اقتضائات تغییر پارادایم، در گرو ثبات نسبی و اجماع ملی است. جنگ تحمیلی اخیر، با خسارات سنگین به زیرساختها و شهادت نخبگان نظامی و علمی، وحدت ملی را تقویت کرد، اما عدم قطعیتهای سیاسی و تهدیدات مستمر اسرائیل، فضای شکنندهای ایجاد کرده است.
این شرایط، امکان تمرکز بر بازسازی و اصلاحات ساختاری را محدود میکند. تغییر پارادایم نیازمند دیپلماسی هوشمند، تقویت توان دفاعی بومی و تنوعبخشی به شرکای بینالمللی است، اما بدون اجماع داخلی و رفع تهدیدات خارجی، این هدف دستنیافتنی به نظر میرسد. آسیبشناسی جنگ، پیشنیاز تغییر پارادایم است یا حداقل، به شکل همزمان باید مورد توجه جدی قرار گیرد. لذا اولویتبندی موازی یک ضرورت است؛ به این معنا که تغییر پارادیم، میتواند همزمان با تحلیل گذشته پیش برود. درنهایت، تغییر پارادایم بدون انسجام داخلی و درک واقعبینانه از محدودیتها، به سرابی سیاسی بدل خواهد شد.
ایران باید با تکیه بر خرد جمعی، تقویت توان بومی و دیپلماسی چندجانبه، از تجربه جنگ برای بازتعریف جایگاه خود در نظم جهانی بهره ببرد. این مسیر، نهتنها به آسیبشناسی دقیق وابسته است، بلکه به شجاعت در بازنگری پارادایمهای گذشته نیاز دارد. اما برای واکاوی عمیقتر این موضوع، سراغ محسن هاشمی رفتیم تا از منظر این فعال سیاسی و حزبی، رابطه میان ضرورت تغییر پارادایم و آسیبشناسی جنگ ۱۲ روزه را بررسی کنیم. متن پیشرو ماحصل این گپوگفت است که در ادامه میخوانید.
در طول ۱۸ روزی که از جنگ تحمیلی اخیر میگذرد، «تغییر پارادایم» به کلیدواژه این روزهای فضای سیاسی، رسانهای، اقتصادی، دیپلماتیک و… بدل شده است. اما سوال اساسی اینجاست: با توجه به عدم قطعیتها و عدم تثبیتها که میتواند وقوع هر سناریویی را ممکن کند، تا چه حد اقتضائات لازم برای این مهم (تغییر پارادایم) وجود دارد؟ پرسش مهمتر ناظر بر این است که تغییر پارادایم، قبل از «آسیبشناسی» آنچه در این جنگ گذشت، میسر و مقدور است یا میتوان یک اولویتبندی موازی را برای هر دو مسئله در نظر گرفت؟
در پاسخ به سوال شما، موضوع تغییر پارادایم یقیناً اولویت، ضرورت و اهمیت خودش را دارد که به موقع به آن میپردازم. اما به نظر من اکنون اولویت مهمتر بعد از این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به سه موضوع کلیدی یا بهتر بگویم سه حوزه تهدید بازمیگردد که باید در کنار مسئله تغییر پارادایم مورد توجه جدی قرار بگیرد.
اول، احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه. دوم تلاش برای احیا و تقویت توان پدافندی کشور و سوم تقابل جدی با پروژه نفوذ است. در مسئله نخست، من معتقدم در شرایط کنونی هنوز تهدید فعالکردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامهها با توجه به فضای دیپلماتیک بین ایران و غرب وجود دارد که در صورت احیای این مکانیسم و بازگشت تحریمها، میتواند چالشهایی برای کشور ایجاد کند.
بنابراین به فوریت باید برای آن فکری کرد. موضوع دوم، احیای توان پدافندی است که به نظرم از نان شب برای کشور واجبتر است. به هر حال در این جنگ ۱۲ روزه تحمیلی نقاط ضعف و خلأهای جنگافزارهای روسی برای ما کاملاً روشن شد. حتی برخی سامانههای پدافندی بومی هم که از روی آنها (جنگافزارهای روسی) ساخته شد مانند باور ۳۷۳، سوم خرداد، ۱۵ خرداد و… هم آنگونه که باید مانع از تجاوز و جنگ تحمیلی صهیونیستها نشد. ازاینرو اکنون که به گفته شما ما با عدم قطعیتها و عدم تثبیتها مواجهیم و امکان وقوع هر چیزی وجود دارد، باید هرچه سریعتر به فکر احیا و تقویت توان پدافندی خود باشیم و نقاط ضعف و خلأهای آن را برای دفع حملات بعدی احتمالی برطرف کنیم. چون در صورتی که توان پدافندی ما قدرت لازم را برای دفع حملات نداشته باشد، نیروی هوایی، زمینی و دریایی ایران به نحوی در حملات بعدی احتمالی زمینگیر میشود.
مسئله بعدی نفوذ است که در سالها و دههای گذشته آن را به اصلاحطلبان و رسانههای همسو نسبت میدادند. اکنون در این جنگ ۱۲ روزه تحمیلی روشن شد که این نفوذ توسط برخی افراد و در جاهای دیگر در حال وقوع است و این نفوذ، نه بهصورت سیاسی بوده و نه بهصورت رسانهای، بلکه به شکل دیگری انجام شد. لذا برای ارتقای توان پاسخگویی، باید تقابل جدی با پروژه نفوذ هم در دستور کار قرار گیرد.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «مصاف بریکس با ترامپ» را برگزید و نوشت: «نشست سران کشورهای عضو بریکس که یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته در ریودوژانیرو برگزار شد، در مقایسه با گردهماییهای اخیر این بلوک کمتر جنجالی بود. این در حالی است که بریکس اخیراً شاهد گسترش سریع عضویت و پیوستن چند کشور جدید بوده است. بااینحال، این نشست نیز از تیر تهدیدهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در امان نماند.
تنها نیمی از ۱۰ عضو بریکس - برزیل، اتیوپی، هند، اندونزی و آفریقای جنوبی - در سطح سران در این نشست شرکت داشتند. رهبران اصلی چون شیء جینپینگ رئیسجمهور چین، و ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، ترجیح دادند شخصاً شرکت نکنند. بهمنظور پرهیز از تهدیدهای تعرفهای آمریکا، میزبان (برزیل) تمرکز اصلی نشست را بر توسعه اقتصادی و مسائل اقلیمی قرار داد و از پرداختن به موضوعات حساستری مانند استفاده از ارزهای محلی در تجارت درونبریکسی اجتناب کرد.
این رویکرد با موضع دیرینه برزیل در قبال بریکس همخوانی دارد. لولا دا سیلوا، رئیسجمهور برزیل، بارها تاکید کرده که این بلوک «ضد هیچکس نیست». مشاور ارشد او در امور سیاست خارجی، سلسو آموریم، نیز اخیراً گفت: «بریکس نه غرب است، نه شرق؛ بلکه جنوب جهانی است.»
بیانیه نهایی نشست که یکشنبه منتشر شد، در حدود ۱۶ هزار واژه بود و در بسیاری موارد به متنی کلیشهای شباهت داشت. همچون نشستهای پیشین، این بیانیه نیز از نهادهای چندجانبهای چون سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول دفاع کرد و به مسائل فنی مربوط به تعاملات میان مردم، دولتها، نهادهای مدنی و بخش خصوصی کشورهای عضو پرداخت. همچنین در این بیانیه بر لزوم حاکمیت فراگیر بر هوش مصنوعی و احترام به استقلال کشورهای جنوب جهانی در تنظیم مقررات تاکید شد.
اما دونالد ترامپ شب یکشنبه با انتشار پیامی در پلتفرم تروث سوشال تهدید کرد برای هر کشوری که «با سیاستهای ضدآمریکایی بریکس همسو شود»، ۱۰ درصد تعرفه اضافی اعمال خواهد کرد. وی البته مشخص نکرد که آیا این تهدید فقط اعضای بریکس را شامل میشود یا کشورهای شریک و ناظر این بلوک را نیز در بر میگیرد. این اظهارات بهویژه برای کشورهایی مانند چین، هند و اندونزی که در آستانه توافقات تجاری با آمریکا هستند، نگرانکننده بود. در همین راستا، کاخ سفید اعلام کرد اجرای تعرفههای گسترده تا اول اوت به تعویق افتاده تا زمان بیشتری برای مذاکرات فراهم شود.
این نخستین بار نیست که ترامپ کشورهای عضو بریکس را تهدید میکند. در نوامبر ۲۰۲۴، وی گفته بود که اگر این بلوک بخواهد ارز مشترک خود را جایگزین دلار کند، آمریکا ۱۰۰ درصد تعرفه گمرکی بر کالاهای آن اعمال خواهد کرد؛ طرحی که البته هیچگاه بهطور رسمی از سوی بریکس مطرح نشده است.
با وجود لفاظیهای ترامپ، بیشتر کشورهای عضو و شریک بریکس به سیاست «چندجانبهگرایی» پایبند هستند. بهجز ایران و روسیه، باقی اعضا روابط گستردهای با آمریکا دارند که تمایل به حفظ و گسترش آن دارند. در واقع، پیام ترامپ را میتوان تلاشی در راستای منصرف کردن کشورها از اتخاذ مواضعی دانست که با منافع ایالات متحده در تضاد است.
ترامپ با هدف قرار دادن بریکس، تلاش دارد کشورهایی مانند ایران و کوبا را که بهتازگی به عضویت این بلوک درآمدهاند، منزوی کرده و کشورهای علاقهمند به عضویت - از جمله ترکیه که عضو ناتو نیز هست - را از این مسیر منصرف کند.
جالب آنکه کشورهای علاقهمند به عضویت در بریکس، امسال با احتیاط بیشتری رفتار کردند. درحالیکه در نشست سال گذشته در روسیه، سران بسیاری از کشورها برای تقویت روابط با بریکس حضور یافتند، امسال برخی مانند رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه، و کلودیا شینبائوم، رئیسجمهور مکزیک، دعوت برزیل را رد کرده و وزیران خارجه خود را به نشست فرستادند. برخی تحلیلگران معتقدند این احتیاط، حاصل فضای ابهامآلودی است که تهدیدهای مکرر ترامپ پیرامون بریکس ایجاد کرده است.»





نظر شما