پایان نه غزه نه لبنان؛ کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _شنبه بیست‌ویکم تیر_ را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جنب‌وجوش شبانه‌روزی در مرزهای شرقی» نوشت: «صف خروج اتباع غیرمجاز از کشور طولانی‌تر شده است و گذرگاه‌های مرزی دوغارون و میلک در دو استان خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان در دو هفته اخیر و از زمان تشدید برخورد با اتباع غیرمجاز، چندین برابر قبل و به صورت ۲۴ ساعته پذیرای انجام تشریفات قانونی خروج اتباع غیرمجاز از ایران هستند. ۱۵ تیرماه ۱۴۰۴ آخرین مهلت خروج اتباع غیرمجاز از ایران بود. هرچند این مهلت دست‌کم از ۱۱ ماه پیش از طریق رسانه‌ها اطلاع‌رسانی شده، با این حال آنچه باعث شده است اتباع غیرمجاز این مهلت قانونی را جدی بگیرند هماهنگی کامل همه دستگاه‌های اجرایی و نظارتی از وزارت کشور و نیروی انتظامی گرفته تا قوه قضائیه، جامعه اصناف و… برای اجرای این قانون است. بر اساس آخرین آمار ارائه شده از سوی وزارت کشور، از ابتدای سال جاری تا کنون، یعنی در طول کمتر از ۴ ماه ۷۷۲ هزار مهاجر افغانستانی غیرمجاز از کشور خارج شده‌اند که بیش از ۵۰ درصد آمار خروج در همین دو هفته اخیر ثبت شده است.

برای اینکه تصوری نزدیک به واقعیت از حجم خروج اتباع از کشور داشته باشید، در نظر بگیرید پیش از اجرای طرح بازگشت اتباع غیرمجاز به کشورشان، شمار بازگشت روزانه در استان سیستان و بلوچستان بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر بود که با اجرای این طرح و هماهنگی میان دستگاه‌ها این تعداد به ۱۴ هزار نفر در روز از طریق مرز «میلک» رسیده است.

رئیس مرکز امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور در سفر به مرز دوغارون تایباد و بازدید از روند خروج اتباع غیرمجاز کشور افغانستان گفت: «این تعداد تبعه غیرمجاز شناسایی شده در سراسر کشور از سه مرز میلک در استان سیستان و بلوچستان، ماهیرود در خراسان جنوبی و معبر دوغارون در خراسان رضوی به سمت وطن خود برگشته‌اند.»

نادر یاراحمدی اظهار کرد :«۶۷ درصد اتباع غیرمجاز از گذرگاه رسمی دوغارون، ۳۲ درصد از مرز میلک و یک درصد از مرز ماهیرود به سمت افغانستان عزیمت کرده‌اند.» وی افزود :«۶۰ درصد اتباع غیرمجاز افغانستانی به صورت خودمعرف و داوطلب به کشورشان برمی‌گردند و آن گروه که هنوز برای برگشت اقدامی نکرده‌اند هر چه سریع‌تر بعد از انجام مراحل قانونی برای بازگشت خود اقدام کنند.»

استاندار سیستان و بلوچستان هم با اشاره به اجرای طرح بازگشت داوطلبانه اتباع کشور افغانستان از بسیج همه ظرفیت‌های استانی برای ساماندهی و خروج این افراد خبر داد.

منصور بیجار در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار کرد: «پس از اعلام اجرای طرح بازگشت داوطلبانه اتباع افغانستانی، ایجاد آمادگی لازم در سیستان و بلوچستان ضروری بود زیرا با توجه به اینکه تعداد زیادی از اتباع پیش از این در سایر استان‌ها ساکن بودند و مرزهای فعال برای خروج محدود به «دوغارون» و «میلک» است، شاهد افزایش مراجعه آنها به این استان بودیم.» وی افزود: «برای تسهیل در روند بازگشت اتباع، مرز میلک که پیش از این نیز فعال بود به صورت ۲۴ ساعته فعال شد و اردوگاه‌های «الغدیر» در زاهدان و مستقر در میلک تجهیز شدند و توسعه یافتند، همچنین از ظرفیت اردوگاه‌های قدیمی منطقه سیستان نیز استفاده شد.»

بیجار درباره تأمین امنیت نیز خاطرنشان کرد: «نیروهای نظامی و انتظامی با آمادگی کامل مسئولیت تأمین امنیت این فرآیند را بر عهده دارند، هماهنگی کامل در سطح ملی و استانی برقرار و منابع مالی نیز بموقع تأمین شده است.» استاندار سیستان و بلوچستان به حضور سرکنسول افغانستان در استان اشاره کرد و گفت: «به منظور تقویت هماهنگی‌، بازدیدهایی از ظرفیت‌های اردوگاهی و مرزی با حضور نمایندگان طرف مقابل انجام و در این بازدیدها، رضایت و قدردانی آنها از خدمات اعلام شد، همچنین در صورت وجود نیازهای بیشتر در سوی دیگر مرز، آمادگی کامل برای کمک‌رسانی داریم.» بیجار با بیان اینکه همه اقدامات انجام شده با رویکرد حفظ کرامت انسانی و میهمان‌نوازی ایرانیان همراه بوده است، تأکید کرد: «با تکیه بر توان داخلی و همدلی موجود در سیستان و بلوچستان، آمادگی کامل برای ساماندهی بیش از ظرفیت فعلی نیز وجود دارد تا این فرآیند با عزت، آرامش و امنیت کامل ادامه پیدا کند.»

پایان نه غزه نه لبنان؛ کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «از صبر استراتژیک تا ابهام استراتژیک»نوشت: «در میان واژه‌های سیاسی و ادبیات راهبردی دو واژه است که جایگاه مهمی در تعیین راهبردها و اجرای آن در مواجهه با تحولات سیاسی به ویژه در مواجهه با جبهه دشمن دارد. یکی از این دو واژه «اقدام استراتژیک Actio Stratagic » و دیگری « ابهام استراتژی Ambiguity Stratagic» است. در کنار این دو واژه که سابقه‌ای طولانی در ادبیات راهبردی جهان داشته است‌، واژه جدیدی ابداع شد که توانست در حد فاصل این دو قرار گیرد و آن «صبر استراتژیک Strategic patience» بود. قبل از اجرای هر اقدام راهبردی‌، این صبر استراتژیک است که می‌تواند یک راهبرد را در رسیدن به اهداف خود نزدیک یا از آن دور کند. در واقع‌، می‌توان گفت که صبر راهبردی یا استراتژیک مقدمه‌ای برای اقدام راهبردی است. در ادبیات راهبردی جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمن‌، نگاه صبر راهبردی را مرهون روشنگری‌های رهبر حکیم انقلاب اسلامی هستیم. اما صبر راهبردی چیست و چرا در مواجهه با دشمن ضرورت دارد به آن توجه شود.

صبر راهبردی به معنای پایداری و استقامت در راه اجرای صحیح استراتژی و انتظار برای بهره‌وری در بهترین زمان ممکن است. در مدیریت کلان یک کشور یا نهاد سیاسی‌، صبر راهبردی یکی از مهم‌ترین شاخص‌های موفقیت به شمار می‌آید. اگر در راهبردی کلان، این باور وجود داشته باشد که راهبردی که در پیش گرفته شده‌، درست است، هیچ نیازی به اقدامات شتابزده و بدون فکر نخواهد بود. در بسیاری از اوقات حتی اتخاذ سیاست «صبر استراتژیک» از عملکردهای سریع و فوری، بسیار بهتر جواب می‌دهد. چرا که در مدیریت کلان چیزی به نام اقدام «جوگیرانه» موجب بروز خسارت‌های قابل پیش‌بینی و همچنین غیر قابل پیش‌بینی خواهد شد.

ما در هر تصمیم استراتژیکی، نیازمند بررسی جوانب و عواقب آن هستیم. بنابراین به این سادگی نیست که بتوان تصمیمی کلان گرفت و آن را به فوریت و بدون بررسی اجرا کرد. در سطوح پایین یک جامعه ممکن است افراد تصور کنند که رهبران سیاسی یا مسئولان اداره کشور در شرایط خاص جامعه می‌ترسند اقدام لازم را انجام دهند اما واقعیت این است که چنین موضوعی نمی‌تواند درست باشد. چراکه رهبران سیاسی در سطوح عالی، مواضعی را می‌بینند که در سطوح پایین‌تر قابل درک نیست.

از این نکته نباید غفلت شود که صبر استراتژیک یک دکترین سیاسی و نظامی است که بر بررسی و دقت همه‌جانبه موضوع و عدم واکنش فوری به تحریکات یا تهدیدها تأکید دارد. این رویکرد بر اساس این ایده است که صبر کردن و منتظر ماندن برای زمان مناسب می‌تواند منجر به کسب مزیت‌های استراتژیک و دستیابی به اهداف به طور مؤثرتر شود.

صبر استراتژیک، فراتر از یک فضیلت اخلاقی ساده، رویکردی سنجیده و هوشمندانه در مواجهه با چالش‌ها و تهدیدها است. این رویکرد مبتنی بر اصولی همچون؛ محاسبه دقیق و موشکافانه‌، انتظار برای زمان مناسب اقدام‌، آمادگی برای ارتقا توان مقابله‌، دوراندیشی‌، اعتماد به نفس و موارد مهمی از این قبیل است. بنابراین، با رعایت این موارد و جوانب است که می‌توان خطرات هر اقدام دشمن را کاهش‌، موقعیت خود را تقویت و برای نظام سیاسی خود مزیت استراتژیک ایجاد کرد.

آنچه در طول ۳۶ سال زعامت رهبری معظم انقلاب شاهد آن بودیم این بود که یک وجه اساسی در مواجهه ما با دشمن‌، برخورداری از عنصر مهمی همچون صبر استراتژیک بوده است. تاریخ انقلاب مملو است از راهبرد صبر که توانسته نجات دهنده کشور در مقاطع حساس باشد. بعد از ترور شهید هنیه در تهران که دشمن صهیونیستی میهمان جمهوری اسلامی را در تهران مورد هدف قرار داد و به شهادت رساند، رهبر حکیم انقلاب در نماز جمعه تهران فرمودند: «ما در انجام وظیفه خود نه تعلل می‌کنیم و نه شتاب زده عمل می‌کنیم بلکه منطقی و درست به وظیفه خود می‌پردازیم.... این مسئله به معنای این است که ما در تصمیمات استراتژیک‌، هم صبر می‌کنیم و هم عجله نمی‌کنیم.» انجام عملیات وعده صادق ۲ نشان داد آنچه رهبر معظم انقلاب درباره پاسخ به دشمن در ترور شهید هنیه فرموده بودند می‌تواند با صبر استراتژیک قابل تحقق باشد و جمهوری اسلامی نه تنها ابایی از پاسخ دادن به رژیم صهیونیستی ندارد بلکه منطقی، حساب شده و بدون هیچ‌گونه شتاب‌زدگی به وظیفه خود عمل کرده است.

و اما «ابهام استراتژیک Ambiguity Stratagic» چیست و چرا این راهبرد در این مقطع زمانی از اهمیت مضاعف برخوردار است وچرا دولتمردان و همه صاحب‌منصبان و تریبون‌داران موظف به رعایت آن هستند. منظور از ابهام استراتژیک این است که دولت از بیان روشن مقاصد و تعهدات خود پرهیز کند زیرا قصد دارد با پنهان کردن آن از اعمال نفوذ مخالفان جلوگیری نماید تا نظام بهتر بتواند به اهداف مدنظر خود دست یابد. در واقع، ابهام استراتژیک، حرکتی هدفمند است. آنچه بعضاً شاهد برخی گفتارها و رفتارهای مسئولان در برخورد با رسانه‌های دشمن بوده‌ایم‌، از این جنس است که آشنایی اندکی با راهبرد ابهام دارند. دلیلی ندارد با هر سوال یک رسانه خارجی که جهت‌دار سوالات خود را تهیه و می‌پرسد، پاسخ صریح و شفاف داده شود. استراتژی ابهام را باید از امام راحل یاد گرفت که وقتی با سوال خبرنگار لوموند درباره ورود اسلحه به کشور و مرجع آن مورد سوال قرار می‌گیرد با دو کلمه مختصر «نمی‌دانم» و «اطلاعی ندارم»، خبرنگار را از پرسش‌های دیگر در این زمینه پرهیز می‌دارد. و اما نکته درخور توجه اینکه استفاده از راهبرد ابهام استراتژیک به هیچ‌وجه نباید به معنا و مفهوم عقب‌نشینی از شعارهای اصولی و مورد تأکید امامین انقلاب باشد و این برداشت را در ذهن مردم و حتی دشمن پدید آورد که گویا نظام از شعارها و مبانی اصولی خود عقب‌نشینی کرده است. به عنوان مثال، وقتی درباره شعار «مرگ با آمریکا» از مسئولی سوال می‌شود آن مسئول نباید فراتر از پاسخ‌های معمول‌، نکاتی را بیان کند که برداشت عقب‌نشینی جمهوری اسلامی از شعارهای اصولی خود در ذهن مخاطبان شکل بگیرد، در حالی که معتقدیم شعار مرگ بر آمریکا از فرهنگ انقلاب جداشدنی نیست و ایضاً سوالات مشابه‌ای که در مصاحبه اخیر رئیس‌جمهور با خبرنگار آمریکایی صورت گرفت.

پایان نه غزه نه لبنان؛ کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی» نوشت: «سیاسیونی که در این فضای پساجنگ کاسب جنگ شده‌اند تا رقیبان سیاسی خود را ترور شخصیت کنند، هر روز رونمایی تازه‌ای می‌شوند. اظهارات بی‌سند و وقیحانه کواکبیان در برنامه زنده تلویزیون که مورد تمسخر خاص و عام قرار گرفت و فقط قصد آن، نسبت ناروادادن به نیروهای نظامی و امنیتی بود، یکی از آنهاست. در برنامه دیگری فیاض زاهد، چهره دیگر اصلاح‌طلب در اظهاراتی سعی کرد القا کند کسانی لو رفتن جای فرماندهان را کار افغانی‌ها دانسته‌اند، درحالی‌که این یک لفاظی است که خود این جماعت یا آدم‌های نفهمی از سوی دیگر در آغاز آن را ساختند و کسی رسماً چنین ادعایی نکرده است و همه می‌دانند که لورفتن‌ها از طریق ماهواره و ابزار الکترونیک جاسوسی و ساده‌گرفتن‌ها بوده است. زاهد همچنین مدعی شد ۷۰۰ نفری که گفته شده مزدور موساد بوده‌اند و دستگیر شده‌اند «حتماً» همین توییت‌زن‌ها بوده‌اند یا کسانی که استوری گذاشته‌اند! این ادعا نیز مزخرف است و فقط نشان دهنده کاسبی این افراد از موقعیت‌ها برای القای نفوذ گسترده در مقامات بالا دارد. ظاهراً کسانی را از مقامات سیاسی رقیب نشان کرده‌اند تا این اتهامات را به آنان بچسبانند و جنگ را فرصت مناسبی برای تخریب چهره نظام و چهره رقیبان سیاسی خود می‌بینند. در سوی دیگر میرحسین نیز با همین رویه به میدان بیانیه آمده است! اینها همه در فضایی است که کشور یکی از تاریخی‌ترین انسجام‌های ملی را حول مقاومت مقابل دشمن تجربه می‌کند.

پس از جنگ ۱۲ روزه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران که با هدایت رهبر معظم انقلاب، اقتدار نیروهای مسلح و همراهی و پشتیبانی ملت، شکست سنگینی به دشمن تحمیل شد، نگاه غالبی در کشور ایجاد شده که انسجام و اتحاد ملی کم سابقه‌ای را که در کشور شکل گرفته، باید قدر شناخت و در مسیر حفظ، صیانت و ارتقای آن کوشید. این میان، اما برخی فعالان سیاسی که همواره نشان داده‌اند در تحلیل‌های خود بسیار عقب‌تر از ملت، تحولات را درک می‌کنند، بر همان سیاق گذشته سرنا را از سر گشاد آن می‌نوازند و همه چیز را وارونه درک و تفسیر می‌کنند.

رسانه ملی که این روزها می‌کوشد برای تحلیل حوادث اخیر و همچنین تقویت انسجام ملی در پی کسانی برود که تا پیش از این کمتر حاضر به گفت‌وگو با این رسانه بودند یا مجال حضور در برنامه‌های گفت‌وگو محور نداشتند، گویی دارد از هدف خود دور می‌شود. طی چند روز اخیر افرادی به این رسانه دعوت شده‌اند که به جای تحلیل دقیق حوادث اخیر، از ناآگاهی مفرط رنج می‌برند، لذا راهی جز عقده‌گشایی سیاسی از رقبای خود ندارند که این نگاه نه تنها کمکی به انسجام و حفظ سرمایه اجتماعی نمی‌کند که علیه آن است و عملاً نقض غرض.

یکی از آسیب‌هایی که در جنگ ۱۲ روزه خیلی مشهود بود و البته با همراهی و همکاری مثال زدنی مردم کنترل شده است، پدیده نفوذ و جاسوسی برای رژیم صهیونیستی است. مسئله‌ای که البته قابل انکار نیست و آثار آن در همین ۱۲ روزه بر همگان آشکار شد، اما اینکه جاسوسی چیست و نفوذی کیست، به مناقشه‌ای تبدیل شده که اگر درست مدیریت نشود، می‌تواند به یک چالش تبدیل شود.

پر واضح است که دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی، به خوبی این خلأ امنیتی را دریافته‌اند و در مسیر رفع آن فعال‌اند، اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که برخی اشخاص بدون اطلاع و صرفاً بر اساس شنیده‌ها و ذهنیات خود، اقدام به مصداق‌یابی می‌کنند که کمترین شناختی در این حوزه ندارند؛ لذا بر اساس همین ذهنیات غلط که عمدتاً ساخته و پرداخته فضای مجازی است، به نقد و نظر می‌پردازند. اینکه در جریان جنگ ۱۲ روزه برخی اتباع خارجی، خواسته یا ناخواسته عامل بیگانه شدند، تردیدی وجود ندارد، اما تقلیل دادن نفوذ به چند عنصر، اگر نگوییم پاک کردن صورت مسئله است، فرافکنی از اصل ماجرا است. یکی در تقبیح نفوذ، به یک ادعای ثابت نشده چند سال پیش متوسل می‌شود تا رقبای سیاسی خود را متهم کند و آن دیگری، در مقام کاسبی از مفاهیم، دنبال منکوب کردن مخالفان سیاسی خود از قاب تلویزیون هستند.

برای نمونه کواکبیان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب دو شب پیش در برنامه زنده تلویزیونی مدعی شده یک زن (که ۱۸ روز در ایران بوده) با ۱۲۰ نفر از مقامات رابطه شبخوابی داشته! مجری و میهمان دیگر برنامه متأسفانه توان کافی برای پرسیدن یک پرسش ساده از او را نداشتند: منبع این خبر شما چیست؟! از کدام خبرگزاری یا بولتن یا مأمور ارشد کدام نهاد امنیتی و اطلاعاتی خوانده‌ای یا شنیده‌ای یا قبل از تو چه کسی آن را گفته یا در کجا دیده‌ای؟!

میرحسین موسوی، عامل فتنه ۸۸ هم که کشور را برای ماه‌ها صحنه اردوکشی‌های خیابانی کرد و بزرگ‌ترین آسیب به انسجام ملی زد، در بیانیه‌ای که ناشی از عدم شناخت او از بطن و متن جامعه ایران است، و بی‌آنکه انگشت اتهام را به سمت آمریکا و رژیم صهیونیستی ببرد، که عامل به شهادت رساندن صدها نفر از مردم بی‌گناه شدند، جنگ ۱۲ روزه را نتیجه «خطاهای بزرگ» دانسته و خواستار برگزاری رفراندوم شده است! موسوی در این بیانیه که با استقبال تلویزیون بی‌بی سی و تلویزیون صهیونیستی اینترنشنال مواجه شده، بر لزوم پاسخ‌گویی جمهوری اسلامی به «انتظارات» شهروندان پس از پایان جنگ تأکید کرده و گفته «اقداماتی سریع و نمادین» در کوتاه‌مدت، مانند «آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی»، حداقل توقعات مردم از حاکمیت در شرایط کنونی است. توقعاتی که نه مطالبه مردم، که خواست غیرقانونی او از حاکمیت است. چه آنکه ملت طی ۱۲ روز جنگ و پس از آن نه تنها در مناسبت‌های مختلف، همسویی و همراهی خود را با نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند که فارغ از مرزبندی‌های تصنعی امثال موسوی، وحدت و انسجام خود را به زیباترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند و سرمایه اجتماعی نظام را به شکل شگفت انگیزی ارتقا دادند.»

پایان نه غزه نه لبنان؛ کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «نقطه‌زنی در العدید» را برگزید و نوشت: «حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی العدید قطر که به عنوان مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مرکز فرماندهی و عملیات نظامی ایالات متحده در غرب آسیا شناخته می‌شود، با انتشار تصاویر ماهواره‌ای توسط آسوشیتدپرس وارد فاز جدیدی از توجه بین‌المللی شده است. این تصاویر - که برای نخستین‌بار شواهد عینی از خسارات وارده به این پایگاه استراتژیک را ارائه می‌دهد - نشان‌دهنده تخریب یک گنبد ژئودزیک (رادوم) است که تجهیزات حساس ارتباطی - ماهواره‌ای ارتش تروریست آمریکا را در خود جا داده بود.

گنبد ژئودزیک یا «رادوم»، سازه‌ای با طراحی خاص است که برای حفاظت از تجهیزات حساس ارتباطی و راداری در برابر شرایط محیطی و حملات احتمالی طراحی شده است. این سازه در پایگاه العدید احتمالاً میزبان دیش‌های ماهواره‌ای، سیستم‌های ارتباطی امن و تجهیزات جمع‌آوری اطلاعات سیگنالی (SIGINT) بود که نقش حیاتی در عملیات‌های نظامی ایالات متحده ایفا می‌کرد. این تجهیزات برای هماهنگی عملیات پیچیده، هدایت پهپادها و جنگنده‌ها، نظارت بر فعالیت‌های منطقه‌ای و تبادل اطلاعات امن بین پایگاه‌های نظامی آمریکا در غرب آسیا و مراکز فرماندهی در ایالات متحده ضروری است. تخریب این گنبد نه‌تنها یک خسارت مادی، بلکه ضربه‌ای استراتژیک به توان عملیاتی آمریکا در منطقه محسوب می‌شود. از کار افتادن این سیستم‌ها می‌تواند توانایی ایالات متحده برای نظارت بر فعالیت‌های نظامی در منطقه، واکنش سریع به تهدیدات و اجرای عملیات هماهنگ را به طور قابل توجهی مختل کند.

تصاویر منتشرشده توسط آسوشیتدپرس نشان می‌دهد موشک‌های ایرانی با دقت بالایی به هدف اصابت و گنبد ژئودزیک را به طور کامل نابود کرده‌اند. این سطح از دقت - که نیازمند فناوری پیشرفته هدایت موشکی و سیستم‌های ناوبری است - نشان‌دهنده توانایی چشمگیر ایران در حوزه موشک‌های بالستیک و کروز است. توانایی ایران در هدف‌گیری یک سازه نسبتاً کوچک و حساس در میان پایگاه وسیع العدید که تحت حفاظت سیستم‌های دفاعی پیشرفته‌ای مانند پاتریوت قرار دارد. از نفوذپذیری این سیستم‌های دفاعی حکایت دارد. سیستم دفاع موشکی پاتریوت که به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاعی جهان شناخته می‌شود، برای رهگیری و انهدام موشک‌های بالستیک طراحی شده است. با این حال، موفقیت ایران در عبور از این سیستم و وارد آوردن خسارت به هدفی استراتژیک، پرسش‌های جدی درباره کارآمدی پاتریوت در برابر موشک‌های مدرن ایرانی ایجاد کرده است. تحلیلگران نظامی معتقدند ایران احتمالاً از موشک‌های مجهز به کلاهک‌های پیشرفته و مسیرهای پروازی پیچیده استفاده کرده که قادر به فریب سیستم‌های راداری و دفاعی هستند.

پایگاه العدید، واقع در جنوب غرب دوحه، پایتخت قطر، یکی از بزرگ‌ترین و مجهزترین پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در خارج از خاک این کشور است. این پایگاه میزبان بیش از ۱۰,۰۰۰ نیروی نظامی، جنگنده‌های پیشرفته «اف ۳۵»، پهپادهای 9MQ، سیستم‌های راداری پیشرفته و مرکز فرماندهی عملیات هوایی ایالات متحده در منطقه است. به دلیل موقعیت جغرافیایی استراتژیک در قلب خلیج فارس، العدید نقش کلیدی در عملیات نظامی آمریکا در عراق، سوریه، افغانستان و نظارت بر فعالیت‌های ایران و دیگر بازیگران منطقه‌ای ایفا می‌کند. هدف قرار گرفتن موفق چنین پایگاهی، آن هم با اصابت دقیق به یک هدف حساس مانند گنبد ژئودزیک، نشان‌دهنده توانایی ایران در شناسایی و هدف‌گیری زیرساخت‌های کلیدی دشمن است. این حمله نه‌تنها قدرت نظامی ایران را به رخ می‌کشد، بلکه پیامی روشن به ایالات متحده و متحدانش در منطقه ارسال می‌کند: هیچ پایگاهی، حتی با پیشرفته‌ترین سیستم‌های دفاعی، از دسترس موشک‌های ایران در امان نیست.

پیش از انتشار تصاویر ماهواره‌ای، مقامات آمریکایی و قطری تلاش کرده بودند خسارات وارده به پایگاه العدید را انکار کنند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ادعا کرده بود هیچ‌یک از موشک‌های ایرانی به اهداف خود اصابت نکرده‌اند. مقامات قطری نیز مدعی شده بودند سیستم‌های دفاعی پاتریوت تمام موشک‌های شلیک‌شده را رهگیری کرده‌اند. با این حال، تصاویر ماهواره‌ای جدید، این ادعاها را به طور کامل نقض کرده و نشان‌دهنده تلاشی هماهنگ برای پنهان‌کاری و مدیریت افکار عمومی است.

این پنهان‌کاری احتمالاً به دلایل متعددی انجام شده است. از یک سو، افشای خسارات وارده به پایگاه العدید می‌توانست به وجهه نظامی ایالات متحده در منطقه آسیب بزند و اعتماد متحدان منطقه‌ای مانند سعودی و امارات عربی متحده به توانایی دفاعی آمریکا را تضعیف کند. از سوی دیگر، این رویداد می‌توانست واکنش‌های داخلی در آمریکا برانگیزد و فشار سیاسی بر دولت ترامپ برای پاسخ نظامی به ایران را افزایش دهد که همین موضوع می‌توانست موجب تشدید حملات متقابل ایران شود.

واکنش شتابزده دونالد ترامپ در اعلام آتش‌بس و توقف جنگ پس از این حمله نیز نشان‌دهنده شوک عمیقی است که ضربه ایران به تصمیم‌گیران آمریکایی وارد کرد. توانایی ایران در هدف‌گیری دقیق و وارد آوردن خسارات قابل توجه به پایگاه‌های استراتژیک آمریکا، احتمالاً محاسبات واشنگتن درباره درگیری مستقیم با ایران را تغییر داد. اکنون درخواست آتش‌بس و توقف جنگ از سوی ترامپ نیز می‌تواند به عنوان تلاشی برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها و حملات مشابه در آینده تفسیر شود.

خسارات وارده به پایگاه العدید - که تحت حفاظت مشترک آمریکا و قطر قرار دارد - پرسش‌هایی درباره توانایی دفاعی ایالات متحده در ذهن متحدان منطقه‌ای ایجاد کرده است. کشورهایی مانند سعودی و امارات که بشدت به حمایت نظامی آمریکا وابسته‌اند، ممکن است درباره کارآمدی سیستم‌های دفاعی این کشور دچار تردید شوند.

از سوی دیگر موفقیت ایران در اجرای این حمله نشان داد ایران نه‌تنها قادر به پاسخگویی به تهدیدات است، بلکه می‌تواند ضربات دقیقی به زیرساخت‌های دشمن وارد کند.

تصاویر ماهواره‌ای منتشرشده تنها بخشی از پایگاه العدید را پوشش می‌دهد و احتمالاً خسارات وارده فراتر از تخریب گنبد ژئودزیک است. با توجه به گستردگی پایگاه و تعداد موشک‌های شلیک‌شده، بعید نیست اهداف دیگری نیز مورد اصابت قرار گرفته باشد. این اهداف می‌تواند شامل زیرساخت‌های لجستیکی، انبارهای تسلیحاتی یا حتی سیستم‌های راداری دیگر باشد. سانسور شدید اطلاعات توسط آمریکا و قطر نشان‌دهنده تلاش برای محدود کردن ابعاد کامل این خسارات است. علاوه بر این، حمله همزمان ایران به اهداف صهیونی که با حمله به العدید هماهنگ شده بود، نشان‌دهنده توانایی ایران در اجرای عملیات چندجانبه و هماهنگ از فواصل دور است.»

پایان نه غزه نه لبنان؛ کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «مذاکره یا نبرد دیپلماتیک؟» را برگزید و نوشت: «با توجه به سابقه مذاکرات پیشین و پیامدهای جنگ ۱۲ روزه، شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری پیچیده و شکننده است. این بار، گمانه‌زنی برای ازسرگیری مذاکرات ایران و آمریکا در شرایطی دنبال می‌شود که قدرت نظامی و منطقه‌ای ایران نقشی تعیین‌کننده یافته است. ایران توانست ضربه‌های سنگینی به زیرساخت‌های اسرائیل وارد کند و حتی پایگاه حیاتی آمریکا در قطر را هدف قرار دهد؛ به طوری که به گزارش آسوشیتدپرس، تصاویر ماهواره‌ای، نابودی گنبد ژئودزیکی حامل تجهیزات ارتباطی امن ارتش آمریکا را تأیید می‌کنند. این تحولات باعث شده است که ایران با دست بالا و قدرت بیشتر وارد میز مذاکره شود، اما هم‌زمان بی‌اعتمادی عمیق درباره نیت آمریکا، به‌ویژه در زمینه تضمین امنیتی و حفظ حقوق هسته‌ای، باقی است.

آمریکا با اینکه تظاهر می‌کند به دنبال کنترل تنش‌ها و بازگشت به میز مذاکره است و هنوز حاضر نیست امتیازات ملموسی درباره برنامه هسته‌ای ایران بدهد. این ترکیب از قدرت منطقه‌ای ایران و مواضع محافظه‌کارانه آمریکا، فضای مذاکرات آینده را به‌شدت رقابتی و پرچالش کرده است. تهران شروطی سخت‌گیرانه برای بازگشت به گفت‌وگوها تعیین کرده است؛ از جمله تضمین‌های امنیتی قابل اتکا، حفظ حق غنی‌سازی هسته‌ای و جبران خسارات ناشی از حملات اخیر و رفع تحربم‌ها. اما آمریکا با نگرانی از دستیابی ایران به ظرفیت‌های هسته‌ای بیشتر، بر نابودی یا محدودسازی این برنامه تأکید دارد و تاکنون از ارائه تضمین‌های ملموس خودداری کرده است. بنابراین شرایط فعلی مذاکرات فراتر از یک گفت‌وگوی معمولی، صحنه‌ای است برای آزمون اراده و حسن نیت دو طرف در بازسازی اعتماد و مدیریت تنش‌های منطقه‌ای.

درحالی‌که آمریکا و اسرائیل از آمادگی برای مذاکره خبر می‌دهند، لحن اظهارات آنها حاکی از فشار و تعیین ضرب‌الاجل است. دونالد ترامپ اعلام کرده است «ایرانی‌ها می‌خواهند با من مذاکره کنند و من آماده‌ام» و نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، از تعیین فرصت ۶۰ روزه برای توقف برنامه هسته‌ای ایران خبر داده است و هشدار داده که در صورت عدم توقف، اسرائیل به روش‌های دیگر متوسل خواهد شد. این اظهارات، با وجود تلاش برای نشان‌دادن دیپلماسی فعال، بر زمینه تنش و بی‌اعتمادی سنگینی قرار دارند که فضای مذاکره را سخت و شکننده کرده است.

از سوی دیگر، مقامات ایرانی به‌صراحت از خشم عمومی و بی‌اعتمادی شدید درباره آمریکا سخن می‌گویند. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، تأکید کرده است: «افکار عمومی آن‌قدر خشمگین است که هیچ‌کس جرئت صحبت درباره مذاکره ندارد». معاون سیاسی وزارت خارجه ایران، مجید تخت‌روانچی، نیز با تأکید بر حسن نیت ایران و سوءنیت آمریکا، حمله اسرائیل و حمایت واشنگتن از آن را ضربه‌ای بزرگ به دیپلماسی دانسته است. مجید تخت‌روانچی، در مصاحبه با شبکه «ان‌بی‌سی» آمریکا، با اشاره به مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا با میانجیگری عمان در طول ماه‌های گذشته، در واکنش به اینکه آیا امکانی برای عبور از این جنگ و ازسرگیری مذاکرات وجود دارد، افزود: نمی‌توان از این تجاوز آشکار به‌آسانی عبور کرد. مردم ما صدمات زیادی را در نتیجه تجاوز اسرائیل و آمریکا متحمل شدند. چگونه می‌توانیم این را فراموش کنیم؟ مردم ما کشته و زخمی شده‌اند. این برای ما آسان نیست. مردم ما نمی‌توانند فراموش کنند که در ۱۳ ژوئن رژیم اسرائیل به ما حمله و دولت آمریکا از آن حمایت کرد. آمریکا چند روز بعد به ایران حمله کرد. ما چطور می‌توانیم این را فراموش کنیم؟

درحالی‌که آمریکا و اسرائیل از آمادگی برای مذاکرات خبر می‌دهند، ایران بر ضرورت تضمین‌های امنیتی، جبران خسارات و حفظ حقوق هسته‌ای و موشکی تأکید دارد. این شرایط پس از حملات و بی‌اعتمادی عمیق، مسیر مذاکرات را بسیار دشوار کرده است، زیرا ایران حاضر نیست بدون کسب تضمین پای مذاکره برود، اگرچه گزینه تشکیل کنسرسیوم برای حفظ غنی‌سازی روی میز است، اما با توجه به تجربه‌های پیشین و وضعیت موجود، این پیشنهاد هنوز مبهم است و مشخص نیست چه امتیازاتی مطرح خواهد شد.

نبرد ۱۲ روزه نشان داد که اگر اسرائیل آسیب‌های جدی نمی‌دید، هرگز به پیشنهاد آتش‌بس نمی‌رسید. این واقعیت بیانگر آن است که بازگشت به میز مذاکره معنایی متفاوت یافته و این بار مذاکرات تحت لوای توان ایران و تأثیر مستقیم تحولات میدانی انجام می‌شود. این دور جدید مذاکرات نه صرفاً ادامه روند قبلی، بلکه بازتعریفی از جایگاه ایران در منطقه و جهان است که می‌تواند توازن جدیدی در سیاست منطقه ایجاد کند.

البته برای جلوگیری از تکرار تجربه‌های پیشین، ایران باید بر ساختارهای تضمین‌کننده مذاکرات تأکید کند؛ ازجمله تضمین‌های امنیتی شفاف و اجراشدنی که مانع از هرگونه اقدام نظامی در حین و پس از مذاکرات شوند. همچنین لازم است مکانیسم‌های نظارتی بین‌المللی معتبر برای جلوگیری از سوءنیت طرف مقابل در توافقات گنجانده شود. از سوی دیگر، تقویت همکاری‌های منطقه‌ای، مانند تشکیل کنسرسیوم هسته‌ای، می‌تواند توان ایران را در میز مذاکرات افزایش دهد و نشان دهد که هیچ امتیازی بدون تضمین‌های واقعی و احترام به حقوق ملی‌اش داده نخواهد شد. این رویکرد چندجانبه و مبتنی بر قدرت‌های واقعی، می‌تواند روند دیپلماتیک را به مسیر مؤثر و واقعی بازگرداند و از سوءاستفاده جلوگیری کند».

پایان نه غزه نه لبنان؛ کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «طرح روسی مذاکرات هسته‌ای» را برگزید و نوشت: «جنگ ۱۲ روزه‏‏ بین ایران و اسرائیل، معادلات پرونده هسته‌ای را دستخوش تغییرات جدی کرده است. یکی از مهم‌ترین مسائلی که مطرح است درخواست غرب برای ادامه همکاری ایران با آژانس و همچنین چگونگی ادامه مسیر غنی‏‏‌سازی اورانیوم در داخل ایران است. در این مسیر شاهد فعال شدن جبهه‏‏‌هایی در شرق و غرب و منطقه برای میانجی‌گری بین ایران و آمریکا و حتی آژانس و آرام کردن اوضاع هستیم.

دیدار عصر پنج‌شنبه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا در کوالالامپور و رایزنی درباره مساله ایران در این قالب قابل ارزیابی است. البته مسکو چندی است که تلاش می‌کند نقش پررنگی را در کاهش تنش‌ها بین ایران و آمریکا و کمرنگ شدن خطر دوباره جنگ ایفا کند. درحالی‌که یکی از محورهای مهم گفت‌وگوی وزرای خارجه روسیه و آمریکا بحث ایران بوده، روبیو گفت‌وگوی خود با لاوروف را «صریح» و «مهم» توصیف کرد.

طبق گزارش خبرگزاری روسی «ریانووستی»، وزارت امور خارجه روسیه درباره دیدار دو وزیر خارجه نوشت: «روبیو و لاوروف به‌تفصیل در مورد حل‌وفصل مساله اوکراین و همچنین وضعیت پیرامون ایران و سوریه گفت‌وگو کردند.» پیش‌تر، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، اعلام کرده بود که روسیه پیشنهاد داده است اورانیوم غنی‌شده مازاد از ایران را به منظور فرآوری و بازگرداندن برای استفاده در نیروگاه‌های هسته‌ای خارج کند. از این زاویه است که اهمیت این دیدار دوچندان است، چرا که مسکو از مدت‌ها قبل به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مکان‌هایی نام برده می‌شد که می‌تواند اورانیوم ایران طی یک توافق متوازن، در آنجا نگهداری شود.

در همین ارتباط معاون وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرد که ایران، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و آمریکا پیشنهاد مسکو برای خارج کردن اورانیوم غنی‌شده مازاد ایران به منظور فرآوری و تبدیل آن به سوخت موردنیاز رآکتور را دریافت کرده‌اند، اگرچه هنوز جزئیات آن مورد بحث قرار نگرفته است. به گزارش «ایسنا»، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، در گفت‌وگویی بیان کرد که ایران، آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیشنهاد روسیه برای خارج کردن اورانیوم غنی‌شده مازاد از این کشور را دریافت کرده‌اند و مورد توجه آنها قرار گرفته است، اما به این موضوع هنوز با جزئیات پرداخته نشده است.

همزمان با این تحولات و در راستای فعال شدن دیپلماتیک مسکو در میانه تنش‌ها، وزارت امور خارجه چین نیز از دیدار میان وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، و وزیر امور خارجه روسیه در کوالالامپور خبر داد. طبق گزارش خبرگزاری رویترز، وزیر خارجه چین در این دیدار به همتای روس خود گفت: «چین و روسیه باید برای یافتن یک راه‌حل دیپلماتیک برای مساله هسته‌ای ایران تلاش کنند.»

از دیگر سو امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و کر استارمر، نخست‌وزیر انگلیس در بیانیه‌ای مشترک پس از سی‌وهفتمین نشست رهبران این کشور در لندن که در آن موضع دو طرف درباره مسائلی از جمله همکاری دوجانبه، دفاع و امنیت اروپا و مناقشات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای اعلام شده، بیان کردند که به همراه آلمان در چارچوب تروئیکای اروپا به تلاش برای دستیابی به یک توافق درباره برنامه هسته‌ای ایران ادامه خواهند داد که دربرگیرنده منافع امنیتی مشترک این شرکای اروپایی باشد.»

پایان نه غزه نه لبنان؛ کاسبان سیاسی علیه انسجام ملی

کد خبر 883699

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.