به گزارش خبرگزاری ایمنا از قم، شور میزنند؛ میدوند؛ هروله میکنند؛ کاه به سر میریزند؛ به سر و صورت میزنند، امروز روز تاسوعا است و زمین و زمان بی تاب و دلتنگ علمدار دشت کربلا.
صبح تاسوعا که میرسد، قم به پایتخت شور حسینی تبدیل میشود، سرزمین گرهخورده با عشق به سیدالشهدا (ع) و آبخورده از اشکهای وفاداری به علمدار کربلا.
هنوز سپیده کامل نزده و شهر بیدار است؛ صدای طبل و سنج از دور و نزدیک به گوش میرسد و در کوچهها بوی اسپند و نذری پیچیده است.
خیابانها با پرچمهای مشکی و سرخ و سبز، جامه عزا به تن کردهاند و خانهها با بیرقهایی بر سردر، به محرمی دیگر سلام گفتهاند.
امروز همان روزی است که زن و مرد، پیر و جوان بیتاب سردار دشت کربلا هستند، آن هم در روزهایی که این مردم به تازگی سرداران رشید خود را که توسط دژخیمان به شهادت رسیده بودند، به خاک سپردند.
گویا با مرور مصیبت آن جوانمردان، داغ سپه سالار دشت کربلا بار دیگر زنده شده و مردم زمزمههایشان با نام علمدار گره خورده است.
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
با آنکه سرشک از پی دیدار روان بود
در واپسین لحظه علمدار نیامد
از ساعات ابتدایی صبح، دستهجات بزرگ و صاحبنام قم یکی پس از دیگری حرکت خود را به سوی حرم حضرت فاطمه معصومه (س) آغاز میکنند.
دسته «فاطمیون»، «عشاقالحسین»، «تکیه آسید حسن»، «تکیه باغ پنبه»، «دسته سادات»، «دسته چهل اختران»، «هیئت امام مجتبی» و دهها هیئت دیگر با هزاران عزادار در صفوف منظم و سینههایی سوخته از غم در میان خیل جمعیت پیش میروند.
صحنها و رواقهای حرم لبریز از زائرانی است که از شهرها و روستاهای دور و نزدیک آمدهاند؛ از کاشان، تهران، اصفهان، بوشهر، مشهد، بندرعباس، حتی از افغانستان، عراق و پاکستان.
برخی از آنها شب را در صحن خوابیدهاند، زیر چادرها یا روی فرشهای پهنشده، با دلهایی لبریز شوق؛ همه آمدهاند تا در این روز خاص در پناه خواهر امام رضا (ع) بگریند و سوگ خود را نذر وفاداری حضرت ابوالفضل کنند.
در کوچهپسکوچههای قم، چیزی بهجز صدا و بوی روضه نیست، محلهها جان گرفتهاند و روضههای خانگی در هر کوچهای برپاست، خانههایی که درِ آنها از صبح باز است، سفرههای سادهای پهن با چای و خرما، شربت و حلوا.
زنان و مردان، کودکان و کهنسالان، هرکسی به سهم خود دستی در کار دارد؛ یکی آب میدهد، یکی نذری میپزد، دیگری با لب خندان از عزاداران استقبال میکند.
صدای نوحههای قدیمی از بلندگوها میآید؛ همان نوحههایی که نسلهاست در قم زمزمه میشود «عباس علمدار حسین است، جانم فدای لب تشنهاش…»
در بعضی محلهها، نخلهای سنتی با صدای یا حسین حرکت میکند و در بعضی دیگر، عَلَمهای چندمتری به نشان وفاداری در دست علمداران محلهها به حرکت درمیآید.
در میانه این شور، حرم حضرت معصومه (س) به مثابه قبله عزاداران است، هیئات با چنان نظمی وارد میشود که گویا این حرکت، مراسمی آسمانیست.
هر گروه با سبک خاص خود، سینه میزند، نوحه میخواند و در لحظاتی همه با هم فریاد میزنند «یا ابوالفضل!» بعضیها هروله میکنند و برخی دیگر زنجیر میزنند، عدهای به زبان ترکی نوحه میخوانند و عده دیگر به شیوه عربها بر صورت میکوبند.
با نزدیک شدن به ظهر، گرمای هوا و ازدحام جمعیت، کوچکترین خللی در حالوهوای معنوی شهر ایجاد نمیکند.
اطراف مسجد جمکران و حرم مطهر خدمات مختلفی برای زائران پیشبینی شده است؛ مهپاشها تلاش میکند قدری از شدت تابش و گرمای آفتاب کم کنند اما دلی نیست که در این ساعات به یاد مظلومیت سقای دشت کربلا به گریه نیفتد.
نماز ظهر تاسوعا در صحنهای مملو از جمعیت خوانده میشود و صدای ضجهها و گریهها در سجدههای آخر، گویا کربلا را به قم آورده است.
در این روز، قم نهتنها شهری سوگوار، بلکه تجلیگاه اتحاد، ایمان و ارادت است و همه چیز در خدمت یک هدف است: وفاداری به راه حسین، لبیک به عطش عباس و عشق به بانویی که این حرم را پناه داغداران برپا کرده است.
شب که از راه میرسد، شمعها روشن میشود، دلها شکستهتر و اشکها روانتر؛ قم میخوابد اما نه در سکوت بلکه در زمزمه روضهها و در نجوای یا حسینهایی که تا سحر ادامه دارد…
نظر شما