۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۶
داستان تولد «علاج»

در روزهایی که ایران با حمله تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی مواجه بود، محسن چاوشی آهنگی میهن‌دوستانه به نام علاج را منتشر کرد؛ کاظم بهمنی، شاعر این قطعه داستان تولد علاج را روایت می‌کند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در روزهایی که ایران با حمله تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی مواجه بود، محسن چاوشی آهنگی میهن‌دوستانه به نام علاج را منتشر کرد؛ کاظم بهمنی، شاعر این قطعه، داستان تولد علاج را روایت می‌کند.

بهمنی در صفحه شخصی خود نوشت: «شب با هم قدم می‌زدیم. بعد از کلی حرف، به شوخی بهش گفتم تو هم ترسیدی؟ گفت: ذره‌ای نمی‌ترسم. ما جنگ‌دیده‌ایم… اما خیلی از این مردم با مقوله جنگ غریبه‌ان. باورم نمی‌شه دوباره به خاک‌مون تجاوز شده! گفت مردم خیلی مضطربن، همه بغض دارن. کاش می‌شد براشون یه کاری کنیم.

(برگشتیم خونه‌اش) ساعت ۱۰:۳۰ شب بود، صدای پدافند قطع نمی‌شد. یه ملودی که از قبل ساخته بود رو واسم پخش کرد، گفت رو همین خط بنویس. فوادیان قهوه برام درست کرد که خوابم نبره تا صبح بند به بند می‌نوشتم و اون بند به بند رو میخوند. ساعت ۴ صبح شده بود، فوادیان خوابیده بود، اثر کافئین قهوه رو هم دیگه احساس نمی‌کردم؛ اما همچنان اون اصرار داشت که نخواب! به صورتش که نگاه می‌کردم انگار یه موضوعی خوابو از چشاش گرفته بود. توی اتاق پشت میز نشسته بودم و می‌نوشتم. هر یه ربع بهم سر میزد که نخوابیده باشم و هی باحرفاش سعی داشت تهییجم کنه… کاظم! مردم! خطاب به مردم بنویس! بگو هرچی بزنن ما هم جواب می‌دیم. بگو نترسن این سر و صداها بیشترش واسه نفوذیاس. ساده و صریح بنویس که همه مردم بفهمن.

ساعت ۷ صبح کار من تموم شده بود. کف استودیو دراز به دراز افتاده بودم و چشام داشت بسته می‌شد. از فشار خواب نمی‌تونستم بهش بگم کولر رو خاموش کن. ساعت ۸ صبح با صدای اسپیکرا چشام رو به زور باز کردم. از روی صندلی برگشت و با یه لبخند رضایتی نگام کرد و گفت تمومه… یک ملحلفه روم کشیده شد و در اتاق آروم بسته شد.

امروز دیدم یه نفر نوشته که چند میلیارد پول بابت علاج گرفته. ای کاش واقعاً حرفش درست باشه! چون اون نمی‌دونه که محسن بیشتر پولی که درمیاره رو کجا هزینه می‌کنه… اگر خرج خودش کرده بود الان توی یه خونه ۹۰ متری معمولی مستأجر نبود!»

داستان علاج

داستان علاج

داستان علاج

کد خبر 881118

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.