به گزارش خبرگزاری ایمنا از گیلان، مراسم بزرگداشت شهدای اقتدار ایران امروز _دوشنبه نهم تیر_ با حضور آیتالله رسول فلاحتی نماینده ولیفقیه در گیلان، هادی حقشناس استاندار، مسئولان نظامی و انتظامی، مدیران دستگاههای اجرایی، خانواده معظم شهدا و اقشار مختلف مردم در مصلی امام خمینی (ره) رشت برگزار شد.
حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد دانشگاه در این مراسم با اشاره به قیام تاریخی امام حسین (ع) و تطبیق آن با تحولات روز منطقه و ایران، اظهار کرد: پس از مرگ طاغوت بنیامیه، پدیدهای به نام یزید از خزانه تاریک و سیاه آن خاندان بیرون کشیده شد؛ چهرهای که حتی برای ارکان اصلی و شاکله قدرت ابوسفیان نیز شناختهشده بود.
وی افزود: بر اساس معیارهای روشن و محکم عرف اجتماعی آن زمان، هیچ زمینهای برای رسیدن یزید به قدرت و سلطنت وجود نداشت، چرا که امام حسن مجتبی (ع) پدر او، معاویه، را خلع کرده و از او تعهد گرفته بود. کمی صبر و درنگ نیاز بود تا مردم با رجوع به هدایت امام مجتبی (ع)، گرفتار باتلاق متعفن و گندیده حکومت اموی نشوند؛ اما چنین نشد.
این استاد دانشگاه با انتقاد از سستی جامعه آن زمان ادامه داد: جامعه غافل، دنیازده، دنیاطلب و مالاندیش، بهجای بصیرت و اقدام، در انتظار ماند تا ببیند آینده چه رقم میزند. در همین فضا، نامهای به فرمانداران و حکام مناطق ارسال شد که دستور میداد برای یزید بیعت گرفته شود. در نامهای که به ولید بن عتبه رسید، اسامی افراد خاصی برای گرفتن بیعت ذکر شده بود؛ از جمله نام امام حسین بن علی (ع). دو اسم دیگر هم آمده بود، اما آنها فرعی و حاشیهای بودند. هدف اصلی، بیعت گرفتن از حسین بن علی (ع) بود.
قنبری با بیان اینکه دستور حکومت وقت واضح و بیپرده بود، خاطرنشان کرد: اگر از بیعت سرباز زد، او را شدیداً تحت فشار قرار بده؛ او را بازداشت کن و با قاطعیت و شدت، تحت امر حکومت ما قرار بده. هدف این بود که افکار عمومی چنین تصور کنند که امام حسین (ع) پس از گفتوگو و مذاکره، حکومت یزید بن معاویه را مشروع دانسته و آن را به مصلحت امت میداند، در حالی که هیچکس جز خود حضرت ابیعبدالله (ع) چنین دروغی را درک نکرد و نپذیرفت.
قنبری ادامه داد: وقتی امام به قصر حکومتی رفت، جوانان ورزیده و شجاع بنیهاشم را همراه خود برد و دستوراتی صادر کرد. در جلسه گفتوگو، حضرت فرمود: شما در جای خود بمانید، من مجلس را ترک خواهم کرد و فردا در حرم شریف نبوی رأی و نظر خود را اعلام میکنم.
وی تصریح کرد در همان مجلس، مروان بن حکم به ولید گفت: اگر حسین بن علی از این مجلس خارج شود، دیگر او را زنده نخواهی دید، مگر در میدان جنگی که سرها از تنها جدا میشود. این جمله نشان از نگاه مستکبرانه و موضع از پیشتعیینشدهای داشت که هیچ راه سومی باقی نمیگذاشت: یا بیعت یا خون.
این پژوهشگر تاریخ تأکید کرد: وقتی شرایط چنین شد، امام حسین (ع) فرمود: «ما را به قتل تهدید میکنید؟» چرا که جامعهای که حاضر نباشد برای صیانت از آرمانهای خود از جان و مالش بگذرد، جامعهای تحقیرپذیر است. آن جامعه معنای زندگی را درک نخواهد کرد؛ زنده میماند، بیآنکه زندگی کند.
قنبری ادامه داد: در این نقطه، امام حسین (ع) ابتکار عمل شگفتانگیزی نشان داد و فرمود: «ما اهلبیت نبوتیم؛ مرکز رسالت، جایگاه نزول فرشتگان، معدن عقل و کرامت و هدایت بهسوی خدا.» و در مقابل، درباره یزید گفت: «یزید، مردی فاسق است، شرابخوار و قاتل نفس محترم.»
وی گفت: با همین دو جمله، امام (ع) چهره نظام اموی را از صدر تا ذیل، فاسد و ناپاک معرفی کرد. با این موضع شفاف و آشکار، امام دو جبهه اصلی هستی را نشان داد: یا راه حق و طهارت، یا راه باطل و نکبت؛ راه سومی وجود ندارد. سپس فرمود: «مِثلی لا یُبایعُ مِثلَه»؛ یعنی چون منی، با چون اویی بیعت نخواهد کرد.
این استاد دانشگاه افزود: این جمله، شرافتی بزرگ و هویتی آشکار برای همه اولاد آدم بود تا بفهمند در خیمه حسین بن علی (ع)، همیشه آغوشی باز برای آزادگان است. اگر حسینی نیستی، بدان که با مثل یزید بیعت نمیکند. آن مردم، ناسپاسی کردند و حقیقت را درک نکردند. فردای آن روز، حضرت سیدالشهدا (ع) فرمود: «إنا لله و إنا إلیه راجعون» و سپس «علی الاسلام السلام، إذ قد بلیت الامة براع مثل یزید» یعنی: با حاکمیتی چون یزید، باید با اسلام خداحافظی کرد.
قنبری با تأکید بر اینکه قلم زمین نیفتاد، تصریح کرد: راه عزت و شرافت در گذر تاریخ، همچنان ادامه پیدا کرد و در این مسیر، ملت قهرمان ایران نیز وارث شرافت و منت حسین بن علی شدند؛ چهلوهفت سال پیش، حضرت امام خمینی (ره) مردی الهی به نام دین، با هدف صیانت از عزت و شرف ملی، قیام کرد و او جزیره امن نظام سلطه را بههم ریخت و یزید زمانه را ناامید ساخت.
وی با اشاره به تحولات اخیر گفت: از همان ابتدا، روشن بود که این تبار تاریک و ظلمانی، هرگز آرام نخواهد نشست. ضربه به ضربه، فشارها پیدرپی آمد تا اینکه سه جمعه پیش، نقطه عطفی تاریخی رقم خورد، مردم صبحگاه، با خبری تکاندهنده از شهادت شخصیتهای بزرگ و سرداران رشید، روبهرو شدند؛ بزرگمردانی که گاهی تنها هر صد سال، یکی از آنها در دامن روزگار زاده میشود. و ملت، لحظهبهلحظه، پیوستن آنها به قافله شهدا را در رسانهها نظاره کردند.
این استاد دانشگاه با اشاره به پشتپرده تحولات امنیتی و نظامی اخیر افزود: ظاهر قضیه این بود که اسرائیل به ایران حمله کرده است، اما این تنها ظاهر ماجرا بود؛ در واقع، معنای باطنی و عمیقتری در جریان بود. از هفتم اکتبرِ دو سال پیش، بساط دولت یهود در سرزمین فلسطین برچیده شد. آنچه باقی ماند، تمام دارایی و موجودیت نظام سلطه بود که در زیر پوست اشغالگران یهودی نشست.
قنبری اظهار کرد: رئیسجمهور آمریکا، وزیر خارجه، وزیر دفاع و سایر مقامات ارشد نظام سلطه، با همه عِده و عُده خود وارد غرب آسیا شدند تا این پایگاه کلیدی، این ایالت راهبردی آمریکا در منطقه، باقی بماند.،اما دیگر چیزی به نام "اسرائیل" نمانده بود؛ موجودیتی که پیشتر، در میدان مقاومت فروریخته بود.
وی افزود: اگر آنها همزمان با مجاهدت قهرمانان غزه و وقایع پس از آن، آن پرونده جدید را علیه ایران باز نمیکردند، تردید نداشته باشید ائتلافی بینالمللی علیه جمهوری اسلامی به راه میانداختند. اما خدای متعال آنها را به فهم و محاسبات خودشان گرفتار کرد.
استاد تاریخ اسلام خاطرنشان کرد: هر جنایت و فجایعی را که میشد، انجام دادند: کودککشی، قتلعام زنان و کودکان بیگناه، نابود کردن زیرساختهای یک ملت، آتش زدن بیمارستانها، مراکز آموزشی و تربیتی، قتل خبرنگاران در مقیاسی وسیع. آنها از هر فاجعهای که تصور میشد، عبور کردند تا سندی باشند بر اینکه نظام لیبرالیسم جهانی از هستی ساقط شده و دنیا باید به سوی یک قطب دیگر نگاه کند.
قنبری تأکید کرد: بیش از بیست ماه جنایت، در نهایت باعث شد پرچم فلسطین محبوبترین پرچم دنیا شود و مردم فلسطین، مظلومترین و در عین حال محبوبترین ملت جهان. آنها افکار عمومی را از دست دادند. اما میدانستند محور این عزتطلبی، ایران است.
وی افزود: اقدام خود را آغاز کردند، اما دچار خطای محاسباتی بزرگی شدند. زمانی ضربه کاری زدند که گمان میبردند نظام جمهوری اسلامی دیگر تاب مقاومت ندارد. تصورشان این بود که ایران نباید به سلاح هستهای برسد، اما هدف واقعیشان نه توقف غنیسازی، بلکه از بین بردن تمام صنایع دفاعی و در نهایت اسقاط کامل نظام بود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آنها حمله را از غدیر آغاز کردند؛ زمانی که فاتح خیبر بر دستان پیامبر ایستاده بود. آنها نفهمیدند هر چیزی که از غدیر آغاز شود، به کربلا میرسد و فتنه و فساد را ریشهکن میکند.
قنبری خاطرنشان کرد: خیال کردند ملت در حیرت و سردرگمی فرو خواهد رفت، اما دست قدرت خدا از آستین ولیِ امرِ عادل، آگاه و شجاع بیرون آمد. در کمتر از چند ساعت، جایگزینی صالح برگزیده شد و پیش از آنکه ۲۴ ساعت بگذرد، اکسیر وجودی ولایت فقیه برای دوست و دشمن نمایان گشت. و نخستین ضربه، بر فرق نظام سلطه فرود آمد.
وی افزدد: اعجاز دوم این بود که دشمن، چهل سال برای فروپاشی درونی ملت ما سرمایهگذاری کرده بود؛ تفرقه ایجاد کرده بود، اختلاف بین برادران انداخته بود. خیال میکرد قبل از رسیدن هواپیماهایش، کشور سقوط میکند. اما اینگونه نشد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مردم، در کمتر از چند ساعت، به انسجام و وحدتی عظیم رسیدند. اعتماد عمومی، اجتماع مردم و وحدت ملی، دنیا را بر سر نظام سلطه خراب کرد. این، حقیقتی تابناک است که تاریخ آن را ثبت خواهد کرد.
قنبری گفت: پس از آن، رزمندگان سرافراز سپاه و ارتش، در زیر بارانی از موشکهایی که حاصل دست دانشمندان همین سرزمین بود، عرصه را بر دشمن تنگ کردند. نشانههای شکست در چهره دشمن آشکار شد، بهگونهای که دیگر نتوانست کمر راست کند.
وی افزود: سالها تبلیغ کرده بودند که توان دفاعی ما چیزی بیش از آبگرمکنسازی نیست. اما حالا، بهگفته خودشان، یکسوم اسرائیل و شهر تلآویو نابود شده بود. رئیسجمهور تبهکار ایالات متحده، در نهایت، به التماس آتشبس افتاد. اما باید بدانند که آتشبس، صلح نیست. ملت ما، هرگز با استکبار صلح نخواهد کرد.
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: امروز، ما نه در یک پیچ، بلکه در مسیری حساس با لغزشهای کوتاهمدت قرار داریم. اما این گردنه را پشت سر خواهیم گذاشت. هیچگاه بین انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، صلحی واقعی و پایدار شکل نخواهد گرفت.
قنبری تأکید کرد: این نبرد، ادامهدار است. جان ما، مال ما، دنیای ما فدای حسینبنعلی (ع) است. آنها آمدند، اما رئیسجمهور روسیاه آمریکا به امیر قطر متوسل شد و آتشبس از او گدایی کرد. اما ما دست از گریبان آنان نخواهیم برداشت؛ آنان به ما بدهکارند و ما طلبهایی داریم که باید ستانده شود.
وی ادامه داد: اگر لازم باشد، انتقام حاج قاسم سلیمانی، سردار حسین سلامی و امیرعلی حاجیزاده را در خیابانها و کوچههای واشنگتن خواهیم گرفت. امکان دارد این آتشبس شکسته شود؟ بله. هرگاه احساس کنند ما ضعیف شدهایم، این اتفاق خواهد افتاد. اما حتی اگر این آتشبس صد بار شکسته شود، ملت ایران حتی یک قدم از مواضع اصولی و کلیدی خود عقبنشینی نخواهد کرد. چرا که این، بیعت ما با حسینبنعلی (ع) است؛ میثاقی که تا ابد پابرجاست.
این استاد دانشگاه با ذکر خاطرهای از سردار شهید سلامی گفت: آخرین بار، در دهه کرامت، سردار سلامی را دیدم. گفت: «عمر ما گذشت، اما به شهادت نزدیک نشدیم.» گفتم: «انشاءالله خدا روزیتان کند.» گفت: «کی؟» پاسخ دادم: «زمانش در دست پروردگار است.» با حسرتی گفت: «سنمان به مرز هفتاد نزدیک شده.» اینها با شهادت زندگی کردند؛ شهادت را نه پایان عمر، بلکه معنای عزت و شرافت میدانستند. و اکنون، به لقای پروردگار رسیدهاند؛ آنان همانند حسینبنعلی (ع) جاودانه شدند.
قنبری تاکید کرد: این راه، بیرهرو نخواهد ماند. عظمت ولایت فقیه روشن شد، انسجام ملت آشکار شد، و به خواست خدای متعال، در آیندهای نهچندان دور، عزت و عظمت ملت ایران بر تمام نظام سلطه سایه خواهد افکند.




نظر شما