به گزارش خبرگزاری ایمنا از لرستان، محرم، ماهی که آسمانش بغض دارد و زمینش تشنه نالههای عاشقانه است، در لرستان شکلی دیگر دارد، انگار کوهها خم میشوند و رودها آرامتر میگذرند تا عزای حسین (ع) با تمام شکوه و شورش برپا شود، آئینهای سوگواری در این دیار، تنها مجموعهای از رسوم مذهبی نیستند، بلکه تاروپودی از فرهنگ، اسطوره، تاریخ و عشق هستند که نسلبهنسل سینهبهسینه منتقل شدهاند.
در لرستان، محرم یعنی صدای سنج و طبل، گِلآلودی تنها، پرچمها و گلونیهای پیچیده و علامتهایی که در دل کوچهها میچرخند و دلها را به کربلا میبرند، از آنجا که سندی محکم در دست نیست، روایتها گاهی در هم میآمیزند و در مرز میان اسطوره، دین و آئین محلی محو میشود.
در واقع برخی معتقدند که بخشی از نمادهای عزاداری در لرستان، ریشه در آئینهای پیشااسلامی دارد، از جمله «طوق» ها و «کتل» هایی که در دوران سوگواری سیاوش، شخصیت مظلوم و افسانهای شاهنامه، در میدانها چرخانده میشدند، این دیدگاه، عزاداریهای لرستان را به اسطورهگرایی ایرانی پیوند میزند و نه تنها آنها را به عنوان نشانههایی از دلدادگی مذهبی، بلکه به عنوان نمادهایی از هویت ایرانی تفسیر میکند.
از میدانهای اسطوره تا کوچههای خرمآباد
نخستین علمها و علامتها عزاداری در خرمآباد به اواخر دوران قاجار یا اوایل پهلوی برمیگردد، علامتها در مناطقی چون پشت بازار یا محله بروجردی استفاده میشد که این علامت، آنقدر محترم شمرده میشد که میان دو هیئت اختلاف افتاد و در نهایت، مأموران وقت آن را به دانشگاه قدیمی منتقل کردند تا مرکز عزاداری شود، از همانجا بود که گردش هیئتها در شهر آغاز و تبدیل به سنتی شد که تا امروز ادامه دارد.
با گذشت زمان، چهرههایی چون صفیخانی، خرمدل و بابایی با طراحی و ساخت علامتهایی با تراشهای خاص، هنری را به میدان آوردند که نهتنها در خرمآباد، بلکه در سراسر ایران شهره شد. علامتهای خرمدل و صفیخانی بهویژه بهعنوان نمادهایی از اصالت و احترام در عزاداری شناخته میشوند.
طوق، کُتَل، و گلونی؛ نمادهایی از جنگ، عزا و هویت
در دل این آئینها، عناصر بصری و فرهنگی بسیاری نهفتهاند، یکی از اینها طوقگردانی است. طوقها، نمادهایی بودند که در عاشورا با پارچههایی به رنگ قرمز یا مشکی پوشانده میشدند، قرمز نشانه جنگ و خون، و مشکی نشان اندوه و ماتم بود که مردم دور آن حلقه میزدند و آن را همچون پرچم حق، در محلهها میگرداندند.
کتلها نیز بخش مهمی از عزاداری لرستان هستند، هیزمهایی بلند و قطور که در دستههای چهارتایی یا ششتایی بهصورت ایستاده بسته شده و با پارچه لری گلونی تزئین میشدند، گاه این کتلها را همچون پرچم یا آدمکهایی بزرگ در شهر میچرخاندند و تختهایی را نیز با همان چوبها میبستند که در آئینها بهکار میرفت، ترکیب این نمادها، هویتی ویژه به سوگواریهای لرستان میبخشید، طوقها برای هیئتهای سینهزنی به کار میرفت و بعدها علامتها برای هیئتهای زنجیرزنی استفاده میشد.
آئینی از جنس خاک؛ گِلمالی و خلوص ایمان
در میان همه آئینها، گِلمالی جایگاهی منحصر دارد، سنتی که حتی در سطح ملی نیز به عنوان میراثی زنده از عزاداریهای خالصانه شناخته میشود.
گِلمالی در لرستان، پیش از طلوع آفتاب آغاز میشود، در گذشته بدین صورت بوده که مردان غسل کرده، وضو میگیرند، لباس مشکی بر تن میکنند و با خاک تربت و آب، گِل درست میکنند و آن را با دستانشان بر سر و سینه میزنند که نشانهای از پاکی، فروتنی و اتصال معنوی به خاک کربلاست.
از دیدگاهی دیگر منشأ بسیاری از آئینهای لرستان به سوگواری برای سیاوش میدانند که سیاوش، شاهزاده مظلوم شاهنامه، پس از گذر از آتش و ازدواج با دختر افراسیاب با دسیسه کشته میشود، روایت است که خون او بر زمین نریزد، تا ایرانیان به خشم نیایند؛ اما باد خون را میبرد و از آن، لالههای واژگون میرویند، برخی، گِلی زا که امروز بر تن میزنند، برگرفته از همان خون سیاوش میدانند؛ این دیدگاه اگرچه مورد قبول همه نیست، اما پیوند میان اسطوره و آئین را تقویت میکند. آتش مکمل آئین گلمالی را نیز برای برای تطهیر میدانند.
به گزارش ایمنا، آئینهای عزاداری در لرستان، ریشه در دلهای مردم دارند، در باورهایی که شاید سندی مکتوب نداشته باشند، اما در رفتار، گفتار و اشکهایی که از نسلهای دور تا امروز جاری است، زندهاند، از طوقهای گردان گرفته تا گُلهای واژگون دشت، از گلونیهایی که پرچم شدند تا شمعهایی که به نیت دلها روشن شدند، هرکدام روایتی است از عشق به حقیقت، آزادگی و وفاداری به خون حسینبنعلی (ع) چراکه در این سرزمین، محرم فقط یک ماه نیست، یک آئین ریشهدار از انسانیت است که خاموش یا فراموش نمیشود.
نظر شما