۸ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
نقش بر آبِ آمریکا و صهیون

رژیم صهیونیستی و آمریکا، با هراس از قدرت روزافزون ایران، دست به تجاوزی زدند که نه‌تنها هیچ‌یک از اهدافشان را محقق نکرد، بلکه کابوس جدیدی برایشان ساخت، از نابودی برنامه موشکی تا تغییر نظام، همه در یک واژه خلاصه شد: شکست مطلق.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، آن‌گاه که رؤیای نیویورکی‌ها و صهیونیست‌ها بر آسمان خاورمیانه به پرواز درآمد، گمان می‌بردند می‌توانند با چند پهپاد و چند توهم، ساختار مقاوم یک ملت را فرو بریزند، اما آنچه بر زمین نشست، نه برجام بود و نه بمب، بلکه توهمی بود به نام «ایرانِ بدون قدرت.»

رژیم صهیونیستی و آمریکا که پس از شکست‌های متوالی در جبهه‌های منطقه‌ای، به خیال خام خود آخرین تیر ترکش را بر قلب تهران نشانه رفتند، این بار نیز در باتلاق غرور خود فرو رفتند، آن‌ها آمده بودند تا «برنامه موشکی» را نابود کنند، «زیرساخت‌های نظامی» را ویران کنند، «برنامه هسته‌ای» را از ریشه بخشکانند و حتی به سودای خام خود «تغییر نظام» و «از بین بردن ساختار نظامی کشور» را در سر پروراندند، اما حقیقت آن است که تمام این اهداف، نه بر خاک، که بر آب نقش بست.

توهمِ سقوط

از قدس تا کنگره، خیال می‌کردند با فشار سیاسی، تحریم اقتصادی و در نهایت با یورش نظامی، می‌توانند آخرین قطعه دومینوی مقاومت را واژگون کنند، اما آن‌ها درک نکردند که این خاک، خاکِ قاسم سلیمانی‌هاست و مردمانی دارد که تاریخشان نه با «معامله قرن» که با «خط خون» نوشته می‌شود.

شکستِ در شش پرده

۱. برنامه موشکی ایران: می‌خواستند نابودش کنند، اما امروز موشک‌های ایرانی نه‌تنها در خاک خود، بلکه در عمق سرزمین‌های اشغالی برای صهیونیست‌ها کابوس شبانه شده‌اند. خیبرشکن و فتاح، پاسخ خاموش به هیاهوی طبل‌های توخالی غرب بود.

۲. زیرساخت‌های نظامی و نفتی: فکر می‌کردند با تحریم و تخریب می‌توانند چرخ صنعت دفاعی ایران را از کار بیندازند، غافل از اینکه هر گلوله‌ای که شلیک شد، زاده زیرزمینی بود که با اتکای به دانش بومی ساخته شده؛ همان زیرزمینی که هنوز از دید ماهواره‌های آن‌ها پنهان است.

۳. برنامه هسته‌ای: «نابودی کامل» را در بوق و کرنا کردند، اما امروز به اذعان مطبوعات خودشان، نه‌تنها این فناوری از بین نرفته بلکه ایران در قله فناوری هسته‌ای بومی ایستاده. نه به نیّت جنگ که به اقتضای استقلال. همان‌چیزی که برای غربی‌ها، تهدیدی بالاتر از بمب است.

۴. تغییر نظام حاکمیتی: فکر کردند با آشوب‌سازی، ترور شخصیت‌ها و حمایت از پروژه‌های رنگارنگ می‌توانند جمهوری اسلامی را تضعیف کنند، اما هر بحران، نه نقطه‌ضعف، که فرصتی شد برای انسجام بیشتر ملت. آن‌ها هرگز نفهمیدند که مشروعیت در ایران از «سفارت‌خانه‌ها» نمی‌آید، از «صندوق‌ها» می‌آید.

۵. از بین بردن ساختار نظامی کشور: از ترور فرماندهان گرفته تا تهدید مستقیم سپاه، همگی در راستای از کار انداختن موتور محرکه دفاعی ایران بود، اما درست در لحظه‌ای که صهیونیسم احساس پیروزی کرد، پاسخ ایران از خلیج فارس به دریای سرخ پیچید.

نه شکست، که فروریختن یک خیال

این شکست، شکست یک عملیات نظامی یا سیاسی نبود. شکست یک منظومه فکری بود. آن‌ها گمان می‌بردند اگر فشار بیاورند، ایران زانو می‌زند؛ اما ایران ایستاد و حالا این آن‌ها هستند که میان باتلاق تصمیمات خود گیر افتاده‌اند. صهیونیسم نه‌تنها به اهدافش نرسید، بلکه مشروعیتش را نزد افکار عمومی جهان از دست داد و حالا بیش از همیشه، در محاصره خشم ملت‌هاست.

پایان اسطوره، آغاز کابوس

آنچه باقی‌مانده، نه غرور غرب که سرافکندگی آن‌هاست. تصویر ترامپ و نتانیاهو در حالی‌که یکی دست بر صورت و دیگری چهره‌ای عبوس دارد، نماد دو نسل شکست خورده است؛ نسلی که آمده بود پایان ایران را رقم بزند، اما پایان خود را امضا کرد.

کد خبر 879582

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.