به گزارش خبرگزاری ایمنا، مقری که روزگاری اتاق فکر عملیاتهای کثیف بود، حالا زیر خاکستر دروغسازیهایش دفن شده است؛ شعلههایی که از دل هرتزلیا برخاست، نهتنها آسمان اشغالی را تیره کرد، بلکه پرده از رازی برداشت که سانسورچیهای حرفهای هم نتوانستند تا آخر پنهانش کنند. آری، مقر موساد سوخت، آنهم نه در فیلمهای تخیلی هالیوود، بلکه در یکی از «واقعیترین» صحنههای تاریخ معاصر، صحنهای که حتی شبکههایی همچون اینترنشنال و بیبیسی هم جرئت نکردند قابش کنند؛ مگر با سانسور، تأخیر یا انکار.
صبح دیروز، یکی از جدیدترین موشکهای بومی ایران، بدون هیچ هشدار قبلی، بر ساختمان مرکزی سازمان اطلاعات و عملیات ویژه رژیم صهیونیستی فرود آمد؛ سکوتی عمیق پیش از طوفان، و بعد انفجاری که حتی بلندگوهای تبلیغاتی غرب هم نتوانستند روی آن سرپوش بگذارند. سردار رضا طلائینیک، سخنگوی وزارت دفاع، بیپرده اعلام کرد: «یکی از موشکهای ما امروز برای نخستین بار عملیاتی شد و دشمن حتی نفهمید از کجا خورده است.» جملهای که نهتنها یک اطلاعرسانی بود، بلکه پیام مستقیمی داشت برای آنان که گوشهایشان را با پول و ترس بستهاند.
در ساعات ابتدایی، مطابق معمول سانسور سنگین و سکوت معنادار حاکم شد. رسانههای صهیونیستی، حتی با کمک لشکر رسانهای همپیمانشان، سعی کردند ماجرا را دفن کنند، اما جهنمی که در هرتزلیا برافروخته شد، چیزی نبود که بشود زیر خاک کرد.
تصاویر به سرعت در فضای مجازی درز کرد. آتشی که تا آسمان کشیده بود، از آتشسوزیهای معمول نبود؛ عملیات بهگونهای طراحی شده بود که سامانههای هشدار و دفاع هوایی رژیم را پیش از انفجار از کار بیندازد.
ترکیبی از حمله سایبری، اخلال در شبکههای دفاعی و اصابت دقیق چند موشک نقطهزن، سناریویی بود که حتی رسانههایی همچون اسپوتنیک را هم وادار کرد لب بگشایند و بهصورت نیمبند از «وقوع یک آتشسوزی گسترده در یک مرکز حساس در تلآویو» حرف بزنند. گویا دروغ هم دیگر کفایت نمیکند و حقیقت، راه خودش را حتی از لابلای تیترهای دستکاریشده و پخشزندههای سانسور شده باز میکند.
اما عجیبتر از همه، بیبیسی و اینترنشنال بودند؛ کسانی که برای یک درگیری ساختگی در یک کوچه در تهران، ساعتها آنتن زنده اختصاص میدهند، این بار در برابر شعلههای موساد، یا زبانشان بند آمد یا دستورشان، تا مبادا مردم جهان بفهمند که دستگاه اطلاعاتی رژیم کودککش، نه شکستناپذیر است، نه مخفیماندنی، هرتزلیا سوخت، و این تنها آغاز است.

