۲۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۴۴
قطع‌نامه‌ای علیه شفافیت!

در جهانی که شفافیت باید معیار قضاوت باشد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با صدور قطع‌نامه‌ای سیاسی علیه ایران، نه‌تنها حقیقت را نادیده گرفت، بلکه بار دیگر ثابت کرد که ابزار دست قدرت‌های سلطه‌گر شده است؛ این‌بار شفافیت قربانی سیاست شد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در هیاهوی دیپلماتیک و میان سازهای ناکوک تروئیکای اروپایی، شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بار دیگر نقش خود را نه در مقام ناظر بی‌طرف، که به عنوان بازیگری مأمور در یک نمایش سیاسی از پیش نوشته‌شده ایفا کرد. قطعنامه اخیر علیه ایران، با همه لایه‌های ظاهریِ فنی‌اش، بیش از هر زمان دیگر پرده از بی‌اعتنایی آشکار به مبانی حقوق بین‌الملل، اصول انصاف و حتی سوگندنامه‌های تخصصی آژانس برداشت.

صدور این قطعنامه در حالی صورت گرفت که گزارش‌های رسمی مدیرکل آژانس اذعان داشتند که همکاری ایران با بازرسان، نه تنها ادامه دارد، بلکه مسائل باقی‌مانده نیز در چارچوب اختلافات فنی قابل حل هستند. اما تروئیکای اروپایی، که گویی به جای ابزار سنجش فنی، با ذره‌بین‌های سیاسی واشنگتن به رصد فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران مشغول‌اند، بار دیگر ساز اجماع ساختگی را کوک کردند.

تحلیل آرای قطعنامه خود گویای نقش‌آفرینی بلوک غرب است: ۱۹ رأی موافق از میان کشورهایی که یا متحد راهبردی آمریکا هستند یا قربانی فشارهای دیپلماتیک آن؛ ۳ رأی مخالف (چین، روسیه و بورکینافاسو) که به‌روشنی بازتابی از مقاومت در برابر استفاده ابزاری از نهادهای بین‌المللی است؛ و ۱۱ رأی ممتنع که نشان می‌دهد شک و تردید نسبت به ماهیت این قطعنامه حتی در میان ناظران میانه‌رو نیز مشهود است.

وقتی آژانس از ترازوی بی‌طرفی خارج می‌شود

آنچه اکنون از شورای حکام باقی مانده، سایه‌ای کمرنگ از نهادی است که روزی قرار بود مرز علم و سیاست را حفظ کند. آژانسی که باید ترازوی عدالت فنی را در دستان خود نگه دارد، امروز بیش از هر زمان، به وزنه‌ای برای بر هم زدن تعادل در منطقه حساس غرب آسیا تبدیل شده است. گویی مأموریت اصلی برخی اعضای آژانس نه نظارت بر پروتکل‌ها و پادمان‌ها، که تحمیل اراده سیاسی در لباس حقوقی است.

پاسخ ایران اما همان‌قدر دقیق بود که قاطع: راه‌اندازی سومین سایت غنی‌سازی در دل کوه، نمادی است از عزم ملی برای ایستادگی برابر این فرافکنی‌ها. جایگزینی سانتریفیوژهای قدیمی با نسل‌های پیشرفته، نه تنها پاسخ فنی به ادعاهای نادرست است، بلکه پیامی است به همه بازیگران سیاسی که ابزار تهدید دیگر کارایی ندارد.

اکنون که سه کشور اروپایی – فرانسه، آلمان و بریتانیا – به همراهی واشنگتن به دنبال احیای فشار حداکثری با بسته‌بندی فنی هستند، باید پرسید که چرا همین کشورها نسبت به برنامه‌های پنهانی هسته‌ای رژیم صهیونیستی لب فروبسته‌اند؟ چرا آژانس در برابر رفتارهای دوگانه اسرائیل و حتی برخی کشورها در شبه‌قاره سکوت اختیار کرده؟ و چرا گزارش‌های مدیرکل، به‌رغم عدم اشاره به نقض مستقیم از سوی ایران، به‌گونه‌ای تنظیم شده‌اند که خوراک خبری برای اتاق‌های عملیات روانی غرب فراهم کنند؟

این‌بار، روایت رسمی غرب با واقعیت فاصله‌ای پررنگ دارد. نه ایران مسیر همکاری را بسته و نه آژانس بی‌اطلاع از فعالیت‌های ایران است. آنچه عملاً اتفاق افتاده، سوءاستفاده از یک نهاد تخصصی برای پیشبرد پروژه‌های فشار سیاسی، و تلاش برای زدن برچسب تهدید بر برنامه‌ای است که بیش از دو دهه زیر ذره‌بین بین‌المللی قرار داشته و بارها بر صلح‌آمیز بودن آن تأکید شده است.

تحلیل‌گران منصف بین‌المللی نیز این اقدام را نه‌تنها غیرضروری، بلکه مسبب مستقیم تشدید تنش‌ها دانسته‌اند؛ تنش‌هایی که می‌توانست در سایه گفت‌وگو کاهش یابد، اما حالا بار دیگر با سوء‌استفاده از «قلم‌های رسمی» به سوی میدان زورآزمایی سوق داده شده است.

پاسخ ایران به تهدید سازمان‌یافته

در این میانه، ایران با تکیه بر مشروعیت حقوقی، پیشینه علمی و تجربه دیپلماتیک خود، نشان داده که نه از مواجهه گریزان است و نه در برابر سیاست‌های تهدیدمحور سکوت خواهد کرد. تصمیم به آغاز فرآیند غنی‌سازی در سایت سوم، و ارتقا فناوری سانتریفیوژها، اعلام موضعی است به زبان صنعت: زبانی که نه با تیترسازی جهت‌دار، که با اقدام عملی معنا می‌یابد.

شاید وقت آن رسیده باشد که آژانس و حامیان قطعنامه به این واقعیت تلخ اعتراف کنند: هرچقدر که نهادهای بین‌المللی از جایگاه بی‌طرفی فاصله بگیرند، اعتبارشان نزد افکار عمومی فرومی‌ریزد. و اگر این نهادها خود را به ابزار دست قدرت‌ها بدل کنند، دیگر از آنان انتظار داوری منصفانه نمی‌رود.

در پایان، آنچه اکنون در برابر ماست، نه فقط یک قطعنامه، بلکه آزمونی برای راستی‌آزماییِ انصاف جهانی است. جمهوری اسلامی ایران، در عین پایبندی به اصول و قواعد بین‌المللی، این پیام را روشن فرستاده است: امنیت، استقلال و عزت ملی نه معامله‌پذیر است و نه قابل تعلیق با تهدید. اکنون نوبت آن‌هاست که تصمیم بگیرند: بازگشت به مسیر عقلانیت یا ادامه نمایش در تئاترهای بی‌مخاطب

کد خبر 874804

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.