به گزارش خبرگزاری ایمنا؛ شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایینژاد، دانشمند هستهای ایران با یادداشتی در صفحه شخصی اینستاگرامی خود از ترسها و دلنگرانیهایش گفت. او در این یادداشت آورده است:
«شاید هیچکس اندازه من از شادی اندوهگین نشود. در اوج شادی ترس از هجوم غم تمام وجودم را فرا میگیرد. نمیدانم این طبیعت زندگی دنیایی است یا تجربیات زندگی من را به سمت این حالت روحی میبرد.
بگذریم این پست بهدلیل عکسهایش احتمالاً موقت خواهد بود. در روزهایی آن را منتشرش میکنم که درگیر مذاکرات هستهای هستیم. هدف دارم از انتشار این عکسها. میخواهم بگویم زندگی معمولی، کنش و تفکر نزدیک به متوسط جامعه ایران مانع از شهادت داریوش نشد، چراکه مسئله اینها نیست. از نظر آنان همه چیز برای ایران و ایرانی باید متوقف شود. هیچ تعلیقی در کار نیست، از ما آدمهای معمولی این سرزمین حق زندگی معمولی را گرفتند همچون تکنولوژیهایی که اجازه ورود به این کشور را ندارند، مگر خودمان به دستشان بیاوریم. همچون داروهایی که به بیماران این سرزمین رسیده نمیشود، مگر خودمان به تکنولوژی ساختش دست پیدا کنیم.
نجاتدهنده تاریخ ایران همیشه روی پای خود ایستادن بوده است، توأمان با همبستگی ملی. هدفی که داریوش و همکاران شهیدش را به مسلخ اهریمنان کشاند. هدفی که تیم مذاکرهکننده امروز دارد برایش میجنگد. هدفی که بسیاری ایرانیان در عرصههای مختلف علمی و تکنولوژی در حال تلاش برای دست یافتن به آن هستند.
واقعیت این است که این سرزمین طوفان بسیار پشت سر گذاشته اما همواره سربلند از تاریخ برخاسته. دو عکس آخر دلم را سوزانده. نه الان که نزدیک به چهارده سال است. اتاق کار داریوش است در آخرین روز زندگیش، حالت دمپاییها، آن برگههای روی میز مرتب… همه به کنار آن نقاشی آرمیتا چسبانده شده به فایل اتاق کار داریوش… به قول خودش آدم برای اعتقادش هزینه هم باید پرداخت کند. چه هزینهای بالاتر از اینکه جان باشد برای وطن! بهانه برای شادی داشتم چند روز گذشته، جستوجو و دوباره یافتن این عکسها اندوهگینم کرد و انگار این خاصیت زندگی است…
میان خوف و رجا حالتی است عارف را که خنده در دهن و گریه در گلو دارد





نظر شما