به گزارش خبرگزاری ایمنا، برائت صرفاً یک شعار سیاسی نیست. ریشه در دل تاریخ دارد، از آن زمان که ابراهیم خلیلالله (ع) تبر به دست گرفت و بتها را شکست. در دل این اقدام، یک پیام نهفته بود: «من از شما و آنچه جز خدا میپرستید، بیزارم.»
قرآن، این برائت را نه تنها تأیید، بلکه آن را الگویی برای همهی مؤمنان دانست: «قدکانت لکم أسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه…»
قرنها بعد، در سال نهم هجری، پیامبر اسلام (ص) این سنت را در اوج قدرت خود احیا کرد. سوره توبه نازل شد و حضرت علی (ع) مأمور شد تا در موسم حج، در میان جمع هزاران نفر، با صدایی رسا اعلام کند: «از این پس، مشرکان را اجازه ورود به حرم نیست. اسلام، راه خود را از شرک جدا کرده است.»
اما این پایان ماجرا نبود. پس از پیامبر، در دوران خلافت بنیامیه، روح توحید زیر خاکستر سیاستهای استبدادی مدفون شده بود. اینجا بود که امام حسین (ع)، وارث حقیقی پیامبر، دوباره پرچم برائت را برافراشت.
امام حسین (ع) در سال ۵۸ هجری، در موسم حج، در جمع حجاج به افشاگری علیه معاویه پرداخت. او با شجاعت، از ظلمها و فسادهای حکومت وقت سخن گفت و مردم را به بیداری فراخواند. دو سال بعد، زمانی که یزید بن معاویه به خلافت رسید و شرایط برای بیان حقیقت تنگتر شد، امام حسین (ع) باز هم در موسم حج به مکه رفت. اما این بار، تهدید جانی در کمین او بود. کاروان یزیدیان برای جان ستانی از امام اعزام شده بود.
امام، حج تمتع را به عمره بدل کرد و به سوی کربلا حرکت کرد، چراکه حفظ حرمت خانه خدا برایش حیاتی بود. اما خروج و تصمیم امام پیام داشت؛ برائت از ظلم و شرک، حتی اگر به قیمت جان تمام شود.
از این رو، بسیاری از علمای شیعه، خط سیر «برائت از مشرکین» را عاشورا میدانند؛ آنجا که امام حسین (ع) فرمود: «هیهات منّا الذلة!»
حج و انقلاب؛ بازگشت صدای خاموششده
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، دوباره بارقهای در دل این سنت روشن شد. امام خمینی (ره) که حج را «نمایش عظیم امت اسلام» میدانست، از زائران خواست سکوت را بشکنند؛ تا در برابر ظلم بایستند و از اسلام راستین دفاع کنند.
در سالهای ابتدایی دهه ۶۰، زائران ایرانی با راهپیماییهای آرام مراسم برائت را در کوچهپسکوچههای مکه برگزار میکردند. زائرانی از دیگر کشورها نیز به آنها پیوستند. این مراسم که فرصتی برای بیان دردهای جهان اسلام بود دریچهای برای پیوند میان ملتهای مظلوم بهشمار میآمد، اما این اتحاد، برای برخی خوشایند نبود.
مکه؛ سکوت سنگین، سایهی گلولهها
سال ۱۳۶۶ شمسی، موسم حج فرارسید. هوا گرم و نفسگیر بود. ششم ذیحجه برابر با نهم مرداد زائران آماده شرکت در مراسم برائت بودند. پس از اقامه نماز و قرائت پیام امام، راهپیمایی آغاز شد؛ آرام، منظم و بی خشونت. گروههایی از زائران با پلاکارد و شعار، از خیابانهای مکه عبور میکردند. اما این بار، چیزی فرق داشت. انگار فضا سنگینتر از همیشه بود.
ناگهان، در یکی از خیابانهای اصلی، نیروهای سعودی سد راه جمعیت شدند. ابتدا باتوم و بعد با پرتاب سنگ و آجر از پشتبامها. اندکی بعد، گاز اشکآور و در نهایت، گلوله.
در چشمبرهمزدنی، مکه تبدیل شد به صحنهای از وحشت. حجاج بیدفاع، زن و مرد، جوان و پیر، بر زمین میافتادند.آن روز، نه لباس احرام، نه صدای لبیک و نه حتی حرمت حرم، مانعی برای ریختن خون نبود.
آمارها و اشکها
تا غروب، صدها جسد بر زمین افتاده بود. راههای خروج بسته شده بود و بسیاری از شهدا زیر دست و پا له شدند؛ برخی دیگر نیز در اثر استنشاق گازهای سمی جان باختند.
تصاویر و روایتها، جهانی را تکان داد. دنیای اسلام، میان بهت و خشم، در برابر تلویزیونها نشست. پرسشها آغاز شد: چرا؟ چگونه؟ مگر حج، خانه امن خدا نبود؟ مگر زائران، تنها لبیکگویان توحید نبودند؟
پیامدها؛ شکافهایی در قلب جهان اسلام
حادثه مکه، شکاف عمیقی در روابط ایران و عربستان ایجاد کرد. راهها بسته شد، کاروانها کاهش یافتند و حتی تا سالها، گفتوگوی دیپلماتیک متوقف شد اما این تنها پیامد نبود.
اعتراضات در کشورهای اسلامی بالا گرفت. علما و اندیشمندان بسیاری، عملکرد عربستان را محکوم کردند. برای نخستینبار، مسئله صلاحیت آلسعود برای مدیریت حج، با صدای بلند مطرح شد.
در درون ایران، حادثه مکه به نماد مظلومیت و ایستادگی بدل شد و خانوادههایی که پیکر عزیزانشان را تنها در قاب عکس یافتند، روایتگر سرفصلی جدید از تاریخ حج شدند.
برائت، همچنان زنده است
امروز، سالها از آن جمعه سیاه گذشته، اما صدای برائت خاموش نشده است. هنوز هم زائرانی که به حج میروند، ندای برائت را زمزمه میکنند؛ نه فقط در قالب راهپیمایی، بلکه با درک مسئولیت جهانی در برابر مظلومان و در برابر تحریف دین و شاید، همانگونه که امام خمینی (ره) فرمود، «برائت از مشرکان» تنها یک شعار نیست؛ بلکه راهی است برای بازگشت به اسلام ناب محمدی (ص)، همان اسلامی که از ابراهیم آغاز شد و در عاشورا به اوج رسید.


نظر شما