به گزارش خبرگزاری ایمنا، مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «نوبت قدرتنمایی مقاومت» نوشت: «مرحله چهارم و پایانی انتخابات شهرداریها روز گذشته در ۲ استان جنوب و النبطیه برگزار شد. بیش از ۱۰۰ شهرداری بر اساس اصل تأیید شهرداریها و شهرداران خود، به لطف اجماع بین دو حزب امل و حزبالله، کرسیها را به دست آوردهاند.
اتاق عملیات مرکزی نظارت بر انتخابات وزارت کشور گزارش داد که میزان مشارکت رأی دهندگان تا عصر روز گذشته در صیدا ۲۹ درصد، صور ۲۵ درصد، نبطیه ۲۹ درصد، بنت جبیل ۱۹ درصد، مرجعیون ۲۲ درصد، حاصبیا ۲۶ درصد و جزین ۳۳ درصد بوده است.
«ژوزف عون» رئیس جمهوری لبنان در جریان بازدید از اتاق عملیات فرمانداریهای جنوب و النبطیه در صیدا، از همگان خواست که به طور دسته جمعی به کسانی رأی دهند که نماینده آرزوهای آنها برای توسعه شهر هستند و گفت انتخابات در جنوب تأیید میکند که اراده برای زندگی قویتر از اراده برای مردن است و اراده برای ساختن قویتر از اراده برای تخریب است.
او همچنین در زادگاهش العیشیه در منطقه جزین در جنوب لبنان رأی خود را به صندوق انداخت. «محمود قماطی» معاون رئیس شورای سیاسی حزبالله لبنان نیز در گفتوگو با سایت العهد اظهار کرد: «انتخابات در جنوب نشاندهنده حمایت همه جانبه و کامل از خون شهدا و مقاومت است. قماطی گفت: «ملت لبنان و حامیان مقاومت با انتخابات شهرداریها حمایت خود را از گزینه مقاومت نشان میدهند.»
انتخابات شهرداریها در جبل لبنان چهارم مه جاری و در شمال در تاریخ ۱۱ مه جاری و در بیروت و بقاع نیز یکشنبه گذشته برگزار شد. ابتدا قرار بود که انتخابات در استانهای جنوب و النبطیه امروز یکشنبه برگزار شود اما به دلیل تقارن آن با جشن مقاومت و آزادی که ۲۵ مه هر سال به مناسبت عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ برگزار میشود، به روز گذشته موکول شد.
در اولین فعالیت سیاسی-انتخاباتی در جنوب لبنان بعد از ترور شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل فقید حزبالله لبنان در ۲۷ سپتامبر گذشته ۲ حزب امل و حزبالله توانستند به لطف اجماع خود بیش از ۱۰۰ شهرداری از مجموع ۱۷۰ شهرداری را به دست آورند.
در آستانه انتخابات، «نبیه بری» رئیس پارلمان لبنان از مردم این کشور خواست با حضور پرشور در انتخابات، به دشمن صهیونیستی ثابت کنند که این مناطق متعلق به لبنان بوده نه زمین سوخته و ما آنها را بازسازی خواهیم کرد و هرگز منطقه حائل نخواهد بود.
همینطور «شیخ نعیم قاسم» دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی اخیر خود خطاب به ساکنان جنوب لبنان، این انتخابات را یکی از چالشهای مقاومت، تثبیت موضع و تعهد به سرزمین دانست و گفت: «هرگز حضور اشغالگران در حتی یک وجب از خاک سرزمین خود را نخواهیم پذیرفت، حضور گسترده شما در انتخابات بخشی از روند بازسازی است که شهرداریها و دولت لبنان مسئولیت آن را برعهده دارند.»
در مقابل برخی اعتراضات از سوی چهرههای مستقل، غیرنظامی، چپها و گروههای مخالف حزبالله و امل در برخی شهرها انجام شد و آنها در حولا، انصار، النبطیه، صور و دیگر شهرکها و روستاها فعالیتهایی را برای اعمال فشار بر رأیدهندگان آغاز کردند.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فتنه و آشوب ایستگاه پایانی مذاکره از نگاه آمریکا!» نوشت: «برخورد دوگانه آمریکا با مذاکرات غیرمستقیمی که روز جمعه پنجمین دور آن برگزار شد، نمیتواند اتفاقی! و بدون برنامهریزی قبلی باشد. این برخورد دوگانه و متناقض در متن خود پیام ویژهای دارد که نباید از نگاه هوشمندانه تیم مذاکرهکننده کشورمان پنهان بماند. موضوع مذاکرات غیرمستقیم اخیر، موازنه صلحآمیز بودن فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران از یکسو و لغو تحریمها از طرف مقابل بوده و هست، ولی آمریکا همزمان با آغاز مذاکرات و در طول آن تحریمهای تازهای علیه کشورمان وضع کرده است و نکته درخور توجه آنکه وزارت خزانهداری آمریکا، قبل از هر دوره مذاکرات، زنجیرهای از تحریمهای جدید را به تحریمهای قبلی افزوده است و این در حالی است که لغو تحریمها یکی از دو سوی موازنهای است که به عنوان هدف و موضوع مذاکرات مطرح شده است.
در حالی که استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ برای مذاکرات، در جریان مذاکرات روند تعریف شده را دنبال میکند، بیرون از فضای مذاکره، اظهارات باجخواهانه (بخوانید غلطهای زیادی) ترامپ و سایر مقامات آمریکایی را بر زبان دارد و از برچیده شدن تأسیسات اتمی و تمامی برنامههای هستهای ایران به عنوان هدف نهایی مذاکرات سخن میگوید! و همهروزه مشابه این ادعاها در اظهارنظر مقامات رسمی آمریکا دیده و تکرار میشود. چرا؟! آیا ترامپ، ویتکاف و سایر مقامات آمریکایی نمیدانند که آنچه ادعا میکنند با آنچه درباره موضوع مذاکرات پذیرفتهاند، در تناقض است؟ به یقین از این واقعیت بیخبر نیستند، بنابراین اظهارات متناقض آنها با چه انگیزه و هدفی دنبال میشود؟!
پیش از این نوشتهایم که «برخلاف اظهارات پیدرپی ترامپ و برخی دیگر از مقامات آمریکایی که به گزینه نظامی روی میز اشاره میکنند، نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی توان مقابله نظامی با جمهوری اسلامی ایران را ندارند و به خوبی میدانند که اگر دست به حماقت بزنند، با هزینه سنگین و غیرقابل تحملی روبهرو خواهند شد» و به عنوان نمونه از قول «ریچارد نفیو»، معمار تحریمهای ضدایرانی در مصاحبه با نشریه آمریکایی «فارن افرز» آورده بودیم که ضمن ابراز ناامیدی از کارآمدی تحریمها، نوشته بود: «پیامدهای حمله نظامی به ایران بسیار سنگین است و در آن، احتمال شکست و تضعیف اعتبار آمریکا وجود دارد. حمله به تأسیسات هستهای ایران نیز بیاثر است، چرا که دانش هستهای ایران بومی است و نه وارداتی». ریچارد نفیو تاکید میکند که «مذاکره، تنها راه برای مقابله و مهار ایران است»!… اگر آنگونه که ریچارد نفیو مینویسد، هدف آمریکا از مذاکره «مقابله با ایران» است که شواهد فراوان دیگری نیز این دیدگاه را تأیید میکند، آمریکا این هدف از مذاکره را چگونه و از کدام راه دنبال میکند؟
مواضع متناقض و دوگانه آمریکا درباره مذاکرات جاری به وضوح حکایت از آن دارد که حریف میداند از این مذاکرات آبی به نفع آمریکا گرم نمیشود. زیرا هر دو سوی فرمولی که به عنوان «موازنه» مذاکرات به میان کشیده شده، مسدود است. نه ایران از حق غنیسازی بدون مرز خود که در NPT به رسمیت شناخته شده است، صرفنظر میکند و نه آمریکا حاضر است از تحریمها که از آن به عنوان یک اهرم علیه ایران استفاده میکند، دست بکشد. پس هریک از دو سوی ماجرا با کدام انگیزه وارد مذاکره شدهاند و چه هدفی را دنبال میکنند؟
ایران تفسیر روشنی از مذاکره داشته و دارد و آن خنثیکردن تبلیغات و دروغپردازیهای آمریکا و متحدانش درباره تسلیحاتی بودن برنامه هستهای ایران است. اما، در آن سوی ماجرا، آمریکا میداند که ایران درپی تولید سلاح هستهای نیست و ادعای دروغی که مطرح میکند فقط یک بهانه برای مقابله با توان علمی کشورمان است و حتی اگر به زعم آنها و بر فرض محال از برنامه هستهای نیز دست بکشیم، بهانه دیگری پیش خواهند کشید (!)
اما، شواهد موجود حکایت از آن دارند که برخورد دوگانه و متناقض با مذاکرات، پاشنه آشیل آمریکاست و این روش کجدار و مریز با هدف پیشگیری از تصمیم قطعی ایران درباره توقف یا ادامه مذاکرات به کار گرفته شده است. انتظار آن است که مسئولان محترم کشورمان، ادامه مذاکرات را به اعلام نظر صریح آمریکا درباره مذاکرات و آنچه از مذاکره انتظار دارد مشروط کنند. در این حالت، اولاً؛ برهم زننده مذاکرات محسوب نمیشوند، ثانیاً؛ تاکید خود بر حفاظت از منافع ملی را در افکار عمومی ثبت میکنند، ثالثاً: طفره آمریکا، این کشور را به عنوان برهم زننده مذاکرات معرفی میکند و نه ایران را و بالاخره اینکه با شلیک به پاشنه آشیل آمریکا، استفاده حریف از ترفند کجدار و مریز و برخورد دوگانه را بر باد میدهد.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ارتش و سپاه دست روی ماشه علیه دشمنان متوهم» نوشت: «ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیههای جداگانه، ضمن بزرگداشت حماسه تاریخی سوم خرداد (فتح خرمشهر) این رخداد عظیم تاریخی را نماد تجلی اراده الهی، قدرت مردمی ایران اسلامی و پشتیبانی از ولایت فقیه توصیف کردند و به دشمنان متوهم هشدار دادند، چنانچه تهدیدی را متوجه این کشور کنند، نیروهای مسلح، پاسخی قاطع و پشیمان کننده به آنها خواهند داد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه خود تصریح کرده است: فتح خرمشهر نشان داد جوانان مؤمن ایرانی قدرت درهم شکستن اراده دشمن و تغییر محاسبات آن را دارند و نه تنها اجازه تعرض به سرزمین و هویت ایران اسلامی نمیدهند بلکه با پاسخ کوبنده دشمن را تعقیب و جنگ را به فرصت و قدرتسازی تبدیل میکنند.
این بیانیه میافزاید: فتح خرمشهر صرفاً یک پیروزی نظامی نبود، بلکه جلوههای باشکوه از ظهور یک هویت و قدرت بود. پیروزی اراده ملت مؤمن و انقلابی ایران بر ماشین جنگی رژیم بعثی و حامیان بینالمللی و منطقهای بود. این پیروزی با تکیه بر ایمان به خداوند بزرگ، رهبری شجاعانه و حکیمانه حضرت امام خمینی رضوان الله علیه، حضور میدانی مردم و تدبیر، طرحریزی و شجاعت فرماندهان جوان، مؤمن و انقلابی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پشتیبانی جهاد سازندگی حاصل شد و توانست همه معادلات نظامی و سیاسی دشمن را تغییر دهد.
سپاه تأکید کرده: فلسفه نامگذاری عملیات آزادسازی خرمشهر به بیت المقدس، جز این نبود که طراحان شهید این فتح بزرگ، فتح خرمشهر را دروازه فتح بیتالمقدس میدانستند و آرزوی مبارزه برای آزادسازی سرزمین فلسطین را داشتند. دیری نخواهد پایید که جوانان در جبهه بزرگ مقاومت این آرزوی دیرینه شهیدان و فتح مبین را محقق خواهند ساخت و تا عملی نشدن این امر مقدس یعنی آزادی قدس شریف جوانان مسلمان فلسطینی و جبهه بزرگ مقاومت دست از پیکار با رژیم تروریستی صهیونی نخواهند کشید و با عصای سحرانگیز موسی بار دیگر نیل را خواهند شکافت و لشکریان صهیونیست را در امواج خروشان ملتهای مسلمان غرق خواهند کرد.
در ادامه این بیانیه تصریح شده است: جوانان ایران اسلامی با بهرهگیری از الگوی مقاومت و این حماسه تاریخی میتوانند به پیروزی در خرمشهرهای دیگر بیندیشد و در عرصه جنگ ترکیبی، همانند فرماندهان جوان فاتح خرمشهر، دشمن را در جنگی که امروز و همچنان در ابعاد مختلف و به صورت ترکیبی فعال است، شکست دهند و برآورد و محاسبات او را با توجه به قدرت درونزای کشور تغییر دهند. این بیانیه با تأکید بر لزوم بهرهگیری از درسها و عبرتهای دفاع مقدس، تأکید کردهاست: تردیدی نیست همان گونه رزمندگان اسلام و فرزندان ملت ایران در عملیات تاریخی و الهام بخش بیت المقدس، غیرممکنها را ممکن و دشمن بعثی صدام و قدرتهای جهانی و منطقهای حامی او را ناکام ساختند، در شرایط خطیر تاریخی کنونی نیز ایران و ایرانی میتواند در عرصههای اقتصاد، فرهنگ، امنیت با روحیه جهادی و انقلابی ناممکنها را ممکن کنند و مسیر پیشروندگی و تعالی کشور به سمت قلههای رفیع اقتدار و افتخار در دوران معاصر را هموار سازند.
ارتش جمهوری اسلامی ایران هم در بیانیهای، ضمن گرامیداشت سالروز حماسه سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر، تأکید کرد: ارتش در کنار سایر نیروهای مسلح، آماده است تا از تمامیت ارضی، استقلال و امنیت کشور دفاع کند و هرگز اجازه تعبیر خوابهای شوم دشمنان قسم خورده این مرز و بوم را نخواهد داد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: این پیروزی بزرگ صرفاً بازپسگیری یک شهر نبود بلکه در حقیقت نماد عزت، غیرت و پیروزی حق بر باطل محسوب میشود و درسی فراموشنشدنی به دشمنان این مرز و بوم داد که خیال تجاوز به خاک ایران را از سر بیرون کنند. امروز در شرایطی این روز را گرامی میداریم که دشمنان نظام اسلامی با دسیسه و توطئههای گوناگون، سعی در تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دارند، اما ارتش جمهوری اسلامی ایران، با پیروی از فرامین رهبر معظم انقلاب و با تکیه بر توان داخلی، ضمن رصد دقیق تحرکات، قاطعانه به هرگونه تهدید و تجاوزی پاسخ خواهد داد و در کنار سایر نیروهای مسلح، آماده است تا از تمامیت ارضی، استقلال و امنیت کشور دفاع کند و هرگز اجازه تعبیر خوابهای شوم دشمنان قسم خورده این مرز و بوم را نخواهد داد. ارتش جمهوری اسلامی ایران، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام، تبریک این روز فرخنده به ملت بزرگ ایران، خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران و تجدید پیمان با آرمانهای امام راحل و شهدای گرانقدر، بار دیگر بر عهد خود با ملت شریف ایران تأکید کرده و اعلام میکند تا آخرین قطره خون، از این سرزمین دفاع کرده و در راه سربلندی و عزت ایران اسلامی، از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «توسعه جهانی انرژی هستهای» را برگزید و نوشت: «فزایش گرمای هوا، تغییرات اقلیمی، جنگ اوکراین و به موازات تمام این مسائل، افزایش مصرف برق در سرتاسر جهان، از جمله بحرانهایی است که در حال حاضر اکثر کشورهای جهان را با نگرانیهایی درباره تأمین برق مورد نیاز شهرها و صنایع مواجه کرده است. به دنبال این نگرانیها طی روزهای گذشته خبر دستور رئیسجمهور ایالات متحده برای گسترش تولید انرژی هستهای در آمریکا توسط رسانههای این کشور مخابره شد.
دونالد ترامپ ۲۳ مه، دستور اجرایی برای گسترش تولید انرژی هستهای و غنیسازی اورانیوم در خاک این کشور را امضا کرد؛ دستوری که هدف اصلی آن تسریع ساخت رآکتورهای هستهای و کاهش مقررات نظارتی در این حوزه است؛ مقرراتی که پیش از این برای محدود کردن انرژی هستهای و اجبار دولتها و بخش خصوصی برای حرکت به سوی انرژی تجدیدپذیر وضع شده بود اما اکنون نهتنها آمریکا بلکه بسیاری از کشورهای غربی در حال بازگشت از این مسیر هستند و انرژی هستهای را به عنوان جایگزینی مناسبتر برای تولید برق مورد نیاز شهروندان خود انتخاب کردهاند. نکته قابل توجه دستور ترامپ - که رسانهها نیز به آن پرداختند - همزمانی آن با تاکید وی بر ممنوعیت غنیسازی درون ایران بود؛ ممنوعیتی که هدف اصلی آمریکاییها از آن محروم کردن ایران از خدمات صلحآمیز صنعت هستهای و تکنولوژی اصلی تأمین برق در آینده است؛ مسألهای که در چند دور اخیر مذاکرات هستهای غیرمستقیم میان ۲ کشور به گره اصلی تبدیل شده است.
طبق دستور ترامپ، کمیسیون نظارت بر انرژی هستهای آمریکا (NRC) موظف شده ظرف ۱۸ ماه به درخواستهای مجوز ساخت رآکتورها پاسخ دهد. در حالی که این فرآیند پیشتر تا ۱۰ سال طول میکشید و مانعی جدی بر سر راه شرکتهای خصوصی و حتی دولت آمریکا برای راهاندازی رآکتورهای هستهای برای تولید برق بود. طبق گزارش رسانههای آمریکایی، این دستور به منظور تأمین انرژی مورد نیاز مراکز دفاعی حیاتی و دیتاسنترهای هوش مصنوعی صادر شده است؛ مراکزی که با توجه به پیشرفتهای حوزه هوش مصنوعی و رقابتهای شدیدی که بر سر آن رخ داده است، افزایش مصرف برق بسیاری را بر شبکه برق سراسری آمریکا تحمیل کردهاند و این نیاز در آینده نزدیک بیش از پیش نیز خواهد شد.
همچنین طبق گزارشات، برنامههای جدید شامل توسعه استخراج اورانیوم داخلی و افزایش ظرفیت غنیسازی در آمریکا میشود. وزیر کشور آمریکا این اقدامات را «بازگشت به پیش از مقررات دست و پاگیر» توصیف کرده است؛ مقرراتی که با فشار نهادهای حامی محیط زیست و سبزها در سالهای گذشته وضع شده بود و منجر به تعطیلی چندین نیروگاه هستهای در آمریکا، اروپا و حتی شرق آسیا شد. این فعالان، خطرات زیستمحیطی، همچنین خطراتی مانند تکرار فجایع هستهای چرنوبیل و فوکوشیما را علت فشار خود برای تعطیلی صنایع هستهای عنوان کرده بودند اما اکنون پس از چند سال فعالیت نیروگاههای تجدیدپذیر و شکست آنها در تأمین برق مورد نیاز کشورها، سیاستمدارانی مانند ترامپ رویکرد خود را نسبت به صنعت هستهای تغییر دادهاند.
در حالی که بسیاری از کشورهای متحد ایالات متحده و خود آن کشور در حال حرکت به سوی انرژیهای هستهای برای تأمین کسری تولید برق خود در آینده نزدیک هستند، دولت آمریکا در مذاکرات هستهای تلاش دارد جمهوری اسلامی ایران را از غنیسازی و انرژی هستهای محروم کند. پیش از این ترامپ در پاسخ به سوالی درباره اختلاف نظرها پیرامون حق غنیسازی ایران اعلام کرده بود ایران منابع سوخت فسیلی بسیاری دارد و نیازی به استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای ندارد.
در مقابل اما با استانداردی دوگانه، قوانین و مقررات دست و پاگیر بخش انرژی هستهای در خود آمریکا را برداشته و فعالیت در این بخش را تشویق میکند. در حالی که آمریکا علاوه بر منابع نفت و گاز گسترده، به منابع نفت و گاز بسیاری از کشورهای جهان دسترسی دارد و برای تأمین سوخت فسیلی مانعی بر سر راه خود نمیبیند اما مقامات آمریکایی برای گسترش فعالیت و ایجاد انحصار بر تکنولوژیهای جدید بویژه هوش مصنوعی، نیروگاههای هستهای را انتخاب کردهاند؛ مسألهای که نشاندهنده اهمیت این نیروگاهها در آینده انرژی جهان است.
جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل نیاز به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و گسترش سبد انرژی و تأمین امنیت آن، نیاز به غنیسازی دارد و بارها نیز تاکید کرده است علاقهای به ساخت سلاح هستهای ندارد اما با وجود پایبندی به مقررات، آمریکاییها بر استانداردهای دوگانه خود اصرار دارند؛ استانداردهایی که هرگز بر رژیم صهیونیستی که علاوه بر عدم عضویت در NPT سلاح هستهای نیز در اختیار دارد، اعمال نمیشود.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «دیپلماسی در برابر بنبست» را برگزید و نوشت: «اگرچه پایان دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده در رم، با توجه به اختلافات عمیق بر سر حق غنیسازی اورانیوم، این گمان را به اذهان متبادر کرده بود که گفتوگوها در آستانه فروپاشی است، اما توافق دو طرف برای پیگیری دور ششم، نشان از عزم مشترک برای تداوم مسیر دیپلماسی و امید به دستیابی به توافقی عادلانه دارد. دور پنجم مذاکرات رم، با وجود چالشهای عمیق بر سر غنیسازی، گامی شکننده و لغزان اما مثبت در مسیر دیپلماسی بود. ایران با تأکید بر حق مشروع خود طبق NPT، نشان داد از غنیسازی عقبنشینی نخواهد کرد، اما آماده بررسی راهکارهای اعتمادساز است. طرف آمریکایی نیز با توافق برای دور ششم، انعطاف محدودی نشان داده، اما اصرار بر محدودیتهای غیرقانونی، مذاکرات را پیچیده کرده است.
میانجیگری عمان و میزبانی ایتالیا، فرصتی برای دستیابی به توافقی عادلانه فراهم کرده که حق غنیسازی ایران را تضمین و تحریمها را رفع کند. دیپلماسی، با وجود موانع، همچنان تنها مسیر برای ثبات و عدالت است. بااینحال، باید اذعان کرد که فعلاً همه چیز میان پیروزی و شکست در نوسان است؛ ابهام کل فضای مذاکرات را دربر گرفته؛ تا جایی که نه میتوان حصول توافق را صددرصدی دانست و نه پیشاپیش از ناکامی خبر داد.
شهر رم، روز جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، برای دومین بار میزبان دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا بود. این گفتوگوها که بیش از سه ساعت در محل اقامت سفیر عمان در ایتالیا به طول انجامید، به سرپرستی عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا برگزار شد. به گزارش وبگاه آکسیوس، مذاکرات حول محور خط قرمز غنیسازی متمرکز بود، اما منابع آگاه ایرانی و آمریکایی آن را «بسیار سازنده» توصیف کردند. به دنبال این دور، یک منبع نزدیک به هیئت ایرانی به رویترز خبر داد: «انتظار میرود مذاکرات ادامه یابد و عمان زمان و مکان دور بعدی را اعلام خواهد کرد».
بااینحال، عراقچی دور پنجم را «یکی از حرفهایترین ادوار مذاکراتی» خواند و اظهار کرد: «مواضع و اصول ایران با شفافیت کامل مطرح شد. به نظر میرسد درک روشنتری از این مواضع در طرف آمریکایی ایجاد شده است». مسئول دستگاه دیپلماسی کشورمان افزود: پیشنهادهای ارائهشده توسط بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، برای رفع موانع، فضایی برای پیشرفت ایجاد کرد. این پیشنهادها، بدون ایجاد تعهد، برای بررسیهای کارشناسی به تهران و واشنگتن منتقل شد. در سوی مقابل نیز وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای اعلام کرد: «مذاکرات با ایران همچنان سازنده است. ما پیشرفت بیشتری داشتهایم، اما هنوز کارهایی باقی مانده است. هر دو طرف توافق کردند در آینده نزدیک دوباره دیدار کنند». با توجه به آنچه در رم گذشت، تحلیلگران معتقدند این دور، با وجود اختلافها، گامی رو به جلو بود؛ زیرا دو طرف از بنبست دوری کردند و ارادهای برای تداوم گفتوگوها نشان دادند. این پیشرفت، در شرایطی که پیشتر به دلیل زیادهخواهیهای آمریکا احتمال توقف مذاکرات مطرح بود، نشانهای از انعطاف نسبی طرفین است.
ایران در این مذاکرات بار دیگر بر حق مشروع خود برای غنیسازی اورانیوم، طبق ماده چهارم NPT تأکید کرد. عراقچی اظهار کرد: «مواضع ما کاملاً روشن است و بر آنها پایبند هستیم. غنیسازی بخشی جداییناپذیر از برنامه صلحآمیز هستهای ایران است». این موضع ریشه در تعهد ایران به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای برای تأمین نیازهای پزشکی، کشاورزی و صنعتی دارد. ایران که با پذیرش نظارتهای گسترده آژانس (۹۲ درصد بازرسیهای ویژه بین ۲۰۱۵-۲۰۱۹) شفافیت خود را اثبات کرده، هرگونه درخواست برای غنیسازی صفر را غیرقانونی و غیرقابل پذیرش میداند. به گفته سکاندار سیاست خارجی کشورمان، «با حفظ اصول جمهوری اسلامی ایران، آمادهایم راهکارهایی را بررسی کنیم که به رفع تحریمهای ظالمانه منجر شود». در این بین و به گزارش والاستریت ژورنال، طرحهایی شامل بهاشتراکگذاری فناوری و حضور مهندسان خارجی در تأسیسات ایران مطرح شده است که میتواند اعتمادسازی منطقهای را تقویت کند.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «لنگرگاه راهبردی جدید واشنگتن» را برگزید و نوشت: «در جریان سفر تاریخی اخیر دونالد ترامپ به خلیج فارس، رئیسجمهور آمریکا در عربستان سعودی اعلام کرد که «عصر طلایی آمریکا» آغاز شده است. او افزود: «عصر طلایی خاورمیانه میتواند در کنار ما پیش برود.» با تکیه بر صندوقهای ثروت ملی عظیم و رهبری متمرکز که تصمیمگیریهای سریع را ممکن میسازد، کشورهای خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، قطر و امارات، به جذابترین شرکای خارجی برای واشنگتن تبدیل شدهاند.
شورای آتلانتیک ۲۳ مه در گزارشی نوشت: سفر ترامپ در سال ۲۰۲۵ ادامه همان الگوی دور نخست ریاستجمهوری اوست که با نخستین سفر رسمیاش به ریاض در سال ۲۰۱۷ آغاز شد؛ اما این بار با دامنه و افقی بهمراتب وسیعتر. برخلاف سفر نخست که بر قراردادهای تسلیحاتی متمرکز بود، این سفر بر شراکت فناورانه و بازتعریف جایگاه خلیج فارس در معادلات جدید جهانی تمرکز داشت؛ رابطهای نوین که بر بازده اقتصادی و دغدغههای امنیتی مشترک مانند جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، مدیریت نفوذ منطقهای آن، ثبات خاورمیانه و تضمین بازارهای انرژی و مسیرهای کشتیرانی استوار است. این سفر نشانهای روشن از چرخش هدفمند سیاست خارجی آمریکا بهسوی خلیج فارس است؛ منطقهای که میتواند در رقابت فناورانه آینده میان واشنگتن و پکن نقشی کلیدی ایفا کند.
در نگاه ترامپ، خلیج فارس اکنون مرز پیشروی اقتصاد و تجارت جهانی است. چرخش از همپیمانان سنتی مانند بریتانیا و اسرائیل بهسوی بازیگران ثروتمند و باثبات منطقه، نشاندهنده ترجیح واشنگتن به شراکتهایی با بازده بالا و الزامات کمتر است. دکترین ترامپ بر سودآوری و بازگشت سرمایه متمرکز است، نه ترویج دموکراسی - رویکردی که با ترجیحات رهبران خلیج فارس همخوانی دارد و نقش آنها را بهعنوان معماران آینده منطقه به رسمیت میشناسد. عدم توقف ترامپ در اسرائیل نیز حامل پیام نمادینی بود: رویکردی واقعگرایانهتر که دیگر اسرائیل را مرکز ثقل سیاست منطقهای نمیبیند، دستکم در مواردی که منافعی برای آمریکا در کار نباشد. پایتختهای خلیج فارس اکنون نهتنها پایگاههای قدرتنمایی واشنگتن، بلکه لنگرگاههای راهبردی سیاست خارجی آمریکا شدهاند.
تاکید این سفر بر قراردادهای فناورانه - بهجای تمرکز بر تسلیحات نظامی - بازتابدهنده تلاش فزاینده واشنگتن برای مقابله با نفوذ اقتصادی چین در منطقه است. آمریکا در حال تطبیق دادن خود با جهانی چندقطبی است که در آن، چین به بازیگری برجسته تبدیل شده و برای بازارها و ائتلافهای راهبردی رقابت شدیدی در جریان است. چین با تکیه بر پروژه «جاده ابریشم دیجیتال»، فناوریهای پیشرفتهای را با تأمین مالی سریع و کلید در دست به خلیج فارس عرضه کرده است. شرکتهای چینی همچون هواوی، زد. تی. ای و علیبابا، ردپای دیجیتال خود را در زیرساختهای حساس منطقه از جمله شبکههای ۵G و سیستمهای نظارتی مبتنی بر هوش مصنوعی گسترش دادهاند. نفوذ چین در حوزه فناوری، تهدیدی بلندمدت برای همگرایی دیجیتال خلیج فارس با آمریکاست. برای رقابت مؤثر، واشنگتن ناگزیر به بازتنظیم سیاستهای خود و ارائه گزینههایی معتبرتر در حوزه فناوریهای نوظهور است. کشورهای عربی خلیج فارس نیز با دستورکار توسعه پسانفتی و اولویتدادن به هوش مصنوعی، بهاحتمال زیاد به نخستین میدان آزمایش رقابت فناورانه آمریکا و چین تبدیل خواهند شد.
با توجه به موقعیت راهبردی، ذخایر عظیم مالی، ساختارهای قانونی باز و مازاد انرژی، کشورهای خلیج فارس میتوانند به قطبهای جهانی در هوش مصنوعی و فناوری تبدیل شوند. نزدیکی جغرافیایی به ۸۰ درصد جمعیت جهان و عبور سالانه بیش از ۱۷۰ میلیون مسافر از فرودگاههای منطقه، موقعیتی کمنظیر برای آنان فراهم کرده است. خلیج فارس با قدرت سرمایهگذاری خود میتواند به زیرساختهای هوش مصنوعی آمریکا جان تازهای بدهد، بهویژه در شرایطی که تقاضای جهانی برای انرژی در حال افزایش است. ترامپ این شراکت را در صدر اولویتهای خود قرار داده است. در نظم نوظهور جهانی، واشنگتن دیگر به اتحادهای سنتی وابسته نیست. کشورهای خلیج فارس به بازیگرانی کلیدی در رقابت میان آمریکا و چین تبدیل شدهاند - هم در عرصه سیاست، هم فناوری. این بار، نه بهعنوان پیروان منفعل، بلکه بهعنوان شرکای راهبردی موثر.»





نظر شما