مقاومت با طعم گرسنگی

در غزه، نان کم است و باروت فراوان؛ کودک به جای آب، صدای انفجار می‌نوشد و مادر، به‌جای لالایی، آوار می‌خواند، اینجا، مقاومت نه از سیری که از دل گرسنگی زاده شده؛ گرسنگی‌ای که دشمن آن را ابزار تسلیم می‌خواست و مردم غزه آن را سلاح بیداری ساختند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، پانصد و نود و شش روز از آغاز جنگی می‌گذرد که وجدان بشر را سنگین کرده و سکوت مجامع جهانی را سبک. نزدیک به ۵۴ هزار شهید فلسطینی؛ یعنی هر روز، ۹۰ پیکر، ۹۰ فریاد بی‌جواب، ۹۰ خانه بی چراغ. این یعنی هر شب، ۳۰ خانواده بی‌مادر، بی‌پدر، بی کودک، بی امید، و باز هم ایستاده.

مقاومت با طعم گرسنگی

اما جنایت، فقط از آسمان نمی‌بارد. بسیاری از این عزیزان، زیر آوار موشک‌های اسرائیلی دفن نشدند؛ بلکه در صف نان، پشت درهای بسته بیمارستان و در آغوش خالی مادر، آرام خاموش شدند. دیروز دفتر اطلاع‌رسانی دولت غزه اعلام کرد: ۵۸ نفر از گرسنگی جان باختند، ۲۴۲ تن دیگر به‌خاطر کمبود دارو و غذا، جان سپردند. ۲۶ بیمار کلیوی بدون دستگاه دیالیز، بدون دارو، بدون امید… خاموش شدند. و چیزی دردناک‌تر از آن: بیش از ۳۰۰ سقط جنین، پیش از آن‌که اولین نفس را بکشند؛ نوزادانی که هرگز چشم به جهان نگشودند، چون دنیای بیرون، چشم بر آن‌ها بسته بود.

و در همین روزها، تصویری در شبکه‌های اجتماعی قلب‌ها را لرزاند: کودک خردسالی در اردوگاه‌های غزه، شکمش را با پارچه‌ای بسته بود، نه برای آنکه زخمی بود، بلکه برای آنکه با سنگ، جای خالی نان را پر کند؛ شکمش از گرسنگی ناله می‌کرد، و او در خاموش‌ترین زبان ممکن، از قساوتی سخن گفت که واژه‌ای برای توصیفش نیست.

صهیونیسم جهانی، با چهره‌ای پوشیده از نقاب «امنیت» و «دموکراسی»، اکنون نان را با گلوله تعویض کرده و آب را با خفگی. کمک‌های بشردوستانه، پشت مرزها در حال فاسد شدن هستند، جا و درون غزه، نانوایی‌ها یکی پس از دیگری خاموش می‌شوند. ۹۰ درصد نانوایی‌ها تعطیل‌اند، چون اسرائیل از نان هم می‌ترسد؛ از بوی گرم نان، از صف مادران، از کودکانی که هنوز زنده‌اند، سازمان ملل، با بیانیه‌هایی سرد، تنها تأیید می‌کند که در این مدت، فقط ۹۲ کامیون اجازه ورود به غزه را یافته‌اند؛ یعنی کمتر از یک کامیون در هفته، برای مردمی که در زیر بار تحریم و آتش، زندگی را به آتش می‌کشند و باز زنده‌اند.

اما در دل این تاریکی، نور دیگری می‌تابد، مردمی که از مرگ، نهراسیده‌اند، مردمی که نه محاصره، نه گرسنگی، نه بمب و نه سکوت جهانی نتوانسته خمشان کند، مردم غزه، هنوز از آرمان خود دست نکشیده‌اند. آن کودک که با سنگ، شکمش را پر کرده بود، نشانه‌ای است از نسلی که شاید نان نداشته باشد، اما ایمان دارد؛ ایمانی که هرچه محکم‌تر محاصره شود، ریشه‌دارتر می‌شود.

مقاومت با طعم گرسنگی

رژیم صهیونیستی این روزها از دروازه‌های مرگ‌بارِ ناتانیا و تل‌آویو، تهدید به ورود زمینی می‌کند. خیال دارد مردم غزه را قتل‌عام کند، نسل مقاومت را خاموش کند. اما نمی‌داند، تفکر مقاومت را نه با توپ و تانک می‌شود کشت، نه با تحریم، نه با گرسنگی، نه با موشک‌های نقطه‌زن و نه حتی با خیانتِ سکوت. مقاومت، تفکری است که از دل خون زاده شده، و هر قطره‌اش، نسلی را دوباره می‌رویاند.

اگر کشورهای مدعی دموکراسی هنوز بویی از انسانیت در سر دارند، چشم بگشایند. مردم غزه اگرچه در زخم‌اند، اما به زانو درنیامده‌اند. آنها ایستاده‌اند، با نانِ سنگ‌شده، با چراغ‌های خاموش، با بیمارانی که درمان ندارند، اما ایمانی که درمانگر است. اینجا، زنده ماندن نوعی مقاومت است و زنده ماندن با عزت، همان پیروزی است.

جنگی برای هیچ؛ بهایی برای بیداری

مجتبی قنبر دوست، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا وضعیت نوار غزه و مقاومت حماس را در بستری چندلایه تحلیل کرد و اظهار کرد: شرایط امروز را باید از دو منظر دید؛ نخست موقعیت حماس و غزه، و دیگر، وضعیت رژیم صهیونیستی و حامیان غربی‌اش. صهیونیست‌ها با آتش‌افروزی بی‌سابقه در این جنگ، دو هدف را دنبال می‌کردند که هرچند صدای انفجار بمب‌ها گوش فلک را کر کرده، اما در رسیدن به آن‌ها ناکام ماندند.

وی افزود: نخستین هدف، نابودی کامل حماس بود، اما امروز، همان رژیم کودک‌کش ناگزیر است برای بازگرداندن اسرا، پشت میز مذاکره با حماس بنشیند. تناقض آشکاری که نشان می‌دهد پروژه‌ی نابودی مقاومت، حتی با شخم‌زدن کامل نوار غزه نیز به جایی نرسید. اسرائیل، با همه‌ی یورش‌های زمینی و هوایی‌اش، هنوز در خمِ اول فهم این واقعیت است که مقاومت را نمی‌توان با موشک خاموش کرد.

کارشناس مسائل بین‌الملل تصریح کرد: صهیونیست‌ها و اتاق فرمان‌شان در کاخ سفید، با تحلیل‌هایی کودکانه، تصور کردند می‌توانند الگوی مقاومت را در هم بشکنند. اما نه مردم غزه، نه مجاهدان یمن، نه حشدالشعبی و نه ملت ایران، هیچ‌کدام بازیگر این سناریوی ساده‌انگارانه نبودند. حملات بی‌وقفه و نسل‌کشی عریان، اگرچه ویرانی آفرید، اما روح مقاومت را نتوانست خم کند. این رژیم در طول این دو سال، جنگ را به ورطه‌ای عمیق و هولناک کشاند و دستش را به خون هزاران بی‌گناه آلود؛ بی آن‌که پیروزی‌ای در کف بگیرد.

وی ادامه داد: عملیات «طوفان الأقصی» نقطه‌ی عطفی بود که نگاه جهانیان به مسئله فلسطین را دگرگون کرد. تا پیش از آن، واژه «صهیونیست» در محافل غربی تابو بود، اما از هفتم اکتبر به این سو، پرده‌ها کنار رفت و چهره‌ی واقعی رژیمی عیان شد که نسل‌کشی، قحطی، بمباران و کودک‌کشی را ابزار سیاست خود می‌داند. امروز، مرز میان حق و باطل در جهان، دقیقاً از میانه‌ی غزه عبور می‌کند.

قنبردوست افزود: مسئله فلسطین دیگر محدود به محور مقاومت نیست. راهپیمایی‌های گسترده در پایتخت‌های غربی، نشان می‌دهد افکار عمومی جهان در حال عبور از پرده‌های فریب است. مردم جهان فهمیده‌اند که جان کودک بی‌پناه فلسطینی، با هیچ‌یک از ادعاهای لیبرالیسم و دموکراسی غرب قابل جمع نیست. امروز، وجدان‌های بیدار در اقصی‌نقاط دنیا، شفاف‌تر از هر حمله‌ی موشکی، مشروعیت رژیم صهیونیستی را زیر سوال برده‌اند.

کارشناس مسائل بین‌الملل تأکید کرد: تغییر افکار عمومی جهانی، ضربه‌ای سنگین به حامیان غربی این رژیم وارد کرده است. امروز حتی دولت‌هایی چون بریتانیا که همواره مدافع سرسخت صهیونیسم بوده‌اند، با فشار افکار عمومی تهدید به تحریم شده‌اند. این فضا، جغرافیای ناامنی را برای صهیونیست‌ها حتی در پایتخت‌های غربی به وجود آورده و این خود، پیروزی نرم اما عمیق محور مقاومت است.

وی با اشاره به فشار طاقت‌فرسای این جنگ برای نیروهای مقاومت گفت: درست است که دو سال سخت و پرهزینه را پشت سر گذاشته‌ایم، اما آرامشی هم در سوی دیگر ماجرا وجود نداشت. مقاومت، خواب را از چشم صهیونیست‌های ساکن اراضی اشغالی ربوده است. حملات پی‌درپی موشکی و پهپادی، صنعت گردشگری و اقتصاد متزلزل اسرائیل را زمین‌گیر کرده و سرمایه‌گذاران را فراری داده است. ساکنان مناطق اشغالی امروز بیش از همیشه طعم ناامنی را چشیده‌اند.

او افزود: حیات سیاسی نتانیاهو با تداوم این جنگ گره خورده است. پایان این جنگ، پایان اوست. از همین روست که این جنایتکارِ زبون، همچون جانوری در تله، دست به هر جنونی می‌زند تا جنگ ادامه یابد. اما شواهد نشان می‌دهد که اسرائیل، پیش از پایان نبرد، روحیه‌ی مقاومت را باخته است.

قنبردوست رابطه ایالات متحده با اسرائیل را فراتر از عقلانیت سیاسی دانست و گفت: این رابطه، نه بر مبنای منافع، بلکه بر پایه‌ی یک پیوند ایدئولوژیک بیمار است. حمایت کور از جنایات بی‌سابقه اسرائیل، هزینه‌ای هنگفت برای آمریکایی‌ها به دنبال دارد. امروز، هزاران کودک شهید در غزه، تنها سندی از وحشی‌گری رژیم صهیونیستی نیستند، بلکه داغی بر پیشانی آمریکا نیز هستند؛ چرا که با تسلیحات و حمایت سیاسی واشنگتن، این جنایات ممکن شده‌اند.

وی در پایان گفت: مکتب مقاومت را نه با شهادت می‌توان خاموش کرد، نه با تحریم و محاصره. آنان که بر این مکتب آتش ریختند، نفهمیدند که خون شهید، بنزین این آتش است. مقاومت، تنها راه رهایی از نظام سلطه است و همان‌گونه که بارها در تاریخ دیده‌ایم، این راه، دیر یا زود به آزادی ختم خواهد شد.

به گزارش ایمنا، امروز، غزه فقط یک جغرافیا نیست؛ آیینه‌ای‌ست در برابر چشم جهان. آیینه‌ای که چهره‌ی تحریف‌شده تمدن غرب را بی‌پرده نشان می‌دهد، چهره‌ای آغشته به سکوت، به دروغ، به مرگ. اما در دل این آئینه، تصویر دیگری هم هست: تصویری از مردمی که در محاصره زاده شدند، در تحریم رشد کردند، و در آتش، ایستادگی را آموختند. نسلی که از میان آوار و اشک، صدای «نه» به سلطه را فریاد می‌زند؛ نسلی که نشان داد مقاومت، یک انتخاب نیست؛ ضرورتی است برای بقا با عزت.

آری، آن‌ها شاید نان نداشته باشند، شاید چراغی در خانه‌های‌شان نسوزد، اما فانوس راه بشریت شده‌اند. و تا وقتی کودک غزّه‌ای با شکم خالی به دنیا لبخند می‌زند، تا وقتی مادر شهیدی، با دستان خالی، سرود آزادی می‌خواند، جهان هنوز امیدی دارد؛ امیدی به آینده‌ای که در آن، صدای مظلوم، از فریاد ظالم بلندتر باشد.

کد خبر 868770

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.