به گزارش خبرگزاری ایمنا، پویش روایت خدمت، ادای دینی بود که در نخستین سالگرد شهید آیت الله رئیسی و دیگر شهدای خدمت به همت خبرگزاری ایمنا در فضای مجازی برگزار شد و از مردم خواستیم، در قالب دلنوشته آنچه از این شهدا به یاد دارند تا روز سیام اردیبهشت با ما به اشتراک بگذارند. آنچه در ادامه آمده است، گزیدهای از اشعار و دلنوشتههای «مردم» برای شهدای خدمت است، شهدایی که همواره در طول دوران مسئولیتشان صادقانه به مردم خدمت کردند و حالا، مردم در فراقشان دست به قلم شدند:
رفتی و باز سینهی ما شعلهور است
بگذر ز خاک، ای شه والا مقام ما
ای صبح روشنِ شبِ بیانجام ما
رفتی و باز سینهی ما شعلهور است
ای شعلهدار عدل، ای آرام ما
نامت طنینِ آیهی «نصرٌ منالله»
یادت دعای نیمهشب و احرام ما
با دستهای خسته، دلها را گرفتی
ای سایهبان کوچهی آلام ما
در خدمتِ خلق، گم شدی چون نسیم
بینام و بینشان، ولی در کام ما
رفتی، ولی نرفتهای از جانِ عاشق
جاوید باد، خاطرهی گمنام ما
در کربلای خدمت و شور و یقین
سرباز مهدیئی، شهید اسلام ما
شاعر: علی تن زده
در خدمت وطن بودن چه با عزت است
در خدمت وطن بودن چه با عزت است
این جان فدایی والای هر ارزش و قیمت است
در گوش لاله سرخ شهادتین خواندی
که بوی لاله پر ز عطر شهادت است
ما را به راه راستین تو سر به طاعت است
زیارت مزار تو خود عین شفاعت است
گلچین روزگار چون تو گلی که چید
هر بوستان و گلشنی در انتظارت است
دشنام گوی تو در اوج ندامت است
شعار ملت برای تو، عرض ارادت است
محب تو باشد، هر که هست
گشوده سوی او باب صلابت است
قصه زندگانیات پر ز حکایت است
سراسر شجاعت و پر ز شهامت است
ما ملتی که، خواهان شهادتیم
این خواهش ما عین صداقت است
اسیر تن بودن خود یک اسارت است
عهد خواهران تو حجب و نجابت است
دعای خیرت دریغ ما مکن
که هر دعای تو رو به اجابت است..
شاعر: فاطمه سادات حسینی کیا
تو شمهای از امام هشتم بودی
تو شمهای از امامِ هشتم بودی
در خدمتِ خلق، پُر تلاطم بودی
هر چند که فامیلِ رئیسی داری
در اصل ولی خادمِ مردم بودی
تو فخر به خادم الرضایی داری
یک چهرهی معصوم و خدایی داری
باید به شهادت برسی وقتی که
در جسمِ خودت روحِ رجایی داری
رفتارِ تو با همه مُلایِم بوده
شخصیّتِ تو نمادِ خادِم بوده
در سینهی داغدارِمان ابراهیم
داغِ تو شبیهِ حاج قاسم بوده
شبیه حاج قاسم، قهرمان شد
به همراه رئیسی، جاودان شد
عزیزِ مردمِ تبریز، حالا
عزیزِ مردمِ ایرانمان شد
تو ای مردِ بهشتی، آل هاشم
پُر از صبر و گذشتی، آل هاشم
میان آسمانِ ورزقان، تو
شهادت را گرفتی آل هاشم
شاعر: مجید بوری

برایمان دعا کن
شهید جمهور عزیز!
برایمان دعا کن، حتماً دعای خیرت میرسد...
برای من بیشتر دعا کن...
به من رحم کن، به منی که وقتی در اوج خوشبختی به پایینترین نقطه سقوط فکر کردم؛ و وقتی به ته چاه رسیدم هیچ و پوچم چرا در بی وجودی در چاه آب کردم و وقتی دنیا به کامم بود خودم تلخی روزگارم شدم..
آری عشاق سوی شهدایی چون تو میآیند؛ پس من که از قافله عشق ماندم، درماندهام
ای بزرگمرد میدان نبرد؛
در کاروان عشاق تو میشود ما هم عاشق پیشه شویم؟!
دنیای بی رحم ارزش دل سپردگی ندارد…
هنر ما درماندگان برای دلدادگی همین بس که دل به تو بسپاریم؛
ای شهید والا مقامی که به درجه بلند بالای شهادت رسیدهای؛
بیا که ببینی کجای دنیایی فانی ایستادیم؛
هر کجا رفتیم نام و نشانی از تو بود ولی نمیدانم چرا در قلبمان بیشتر هوایت را میکنیم، هوایی شدنی از جنس غربت و حسرت دیدار… هوایی شدن در بارگاه ملکوتی قرب الهی که تو در آن قرار گرفتهای…
دلنوشته از: مرتضی حسینی
با یاد تو حریم قلبها روشن است
شهید جمهور عزیز
میدانم که با یاد تو حریم قلبها روشن است به نور حیات و زندگی و پر فروغ به شمع از خود گذشتگی؛
همانا که اظهار ارادتمندی به یک شهید که به آرمانهای پیروی از مسیر حق طلبی روحی تازه بخشید،
واقعیت امری توأم با راستی و حقیقتی رواست...
و این اتفاق مبارک یعنی باور راسخ قلبی را به قلبم روا ساختم تا بتوانم در قلبم خدمتگزار تو باشم؛
چرا که با تمرین و تکرر اخلاص در مکتب تو مشق عشق را در لوح زندگانیام مینویسم،
تا پاک نیتیام را اراده کنم؛
به خاطر همین است که باور و ایمان قلبیام را به دست خودت دادم و گویی من با این باور خالصانه خویش
به رسم دلدادگی
به حضور در محضر شریفت نائل آمدهام؛
آنجایی که تو شفاعت را انشاالله نصیب ما خواهی کرد؛
و این یک موهبت از جانب پروردگار عالم است؛
و با اشتیاق ارادتمندی،
نام تو را بر زبانم جاری میسازم
تا یادم آرد که به چه افتخار آفرینان و جوانمردانی من جمله تو ارادت دارم...
دلنوشته از: سید محمد مهدی حسینی کیا

همیشه لاله سرخ نشانی از شهادت بوده
شهید جمهور عزیز، آقای رئیسی!
همیشه
لاله سرخ
نشانی از
شهادت بوده؛
و تو، آقای رئیس جمهور، لاله سرخ را
در قلبم یاقوت نشان ساختی؛
که همیشه آرزوی شهادت را در دل داشته باشم؛
چرا که آن را نزد من ارزشمند و قیمتی ساختی؛
که به قیمت جان دادنم آن را خریدار باشم...
شهید جمهور عزیز!
باعث شدی به احساس حقیقتجویانهام تعلق خاطر ببخشم و به باور بپذیرم که حب شهدایی چون تو را در دل دارم…
و اینک من عشق به حماسه سازی و جهاد در راه خدا را معرفتی یافتم که وجودم را به تسلی در میآورد؛
همان آرامش خاصهای که یاد مردان خدا و شهیدان جبهه حق به من میدهد…
دلنوشته از: معصومه ترابی
قلم از نوشتن غیور مردیها و مردمی بودنت میماند
بسم رب القلم
شهید جمهور، آقای رئیسی؛
میشناسمت...
به اسم و رسم فداکاری؛
همسفرت میشوم من
در مسیر ایثار و جوانمردی...
قلم به دست شدهام تا از تو بنویسم..
چرا که دست به قلمی هستم که برای نوشتن از تو قلم در نهاده است؛
هرچند قلم هم از نوشتن غیور مردیها و مردمی بودنت میماند؛
آنگاه از دستانم با بالندگی پر میکشد و دلش برای پرواز در آسمان تو میرود؛ تا اینکه در والای اسمت در افقهای بی انتها در بزرگی و عظمت محو شود؛ چرا که قادر نباشد نامت را از توصیف ناپذیری به دامان کلمات بنشاند؛
مانند دلم که آن هم با یادت از سینه بیرون میآید و پر میکشد؛
و این قلب در حالی به سینه برمیگردد که عمق وجودم را سرشار از عشق و محبت به راه و رسم جوانمردی تو کرده باشد؛
و وقتی یاد تو را در قلبم نگاره میزنم دلم لبالب پر از رنگ و بوی عطرت سیراب آب حیات میشود؛
ولی بدان که دلم هنوز هم تشنه است،
تشنه جرعهای از رفعت و رحمت تو...
بیا به رسم دیرینه معرفت دستی بر آتش خانمانسوز قلبم بکش؛
دلنوشته از: سید علی حسینی کیا
به راستی که تو با آسمان پیوندی آشنا داری
شهید جمهور سلام…
شهید پر افتخار…
ای تویی که بند بند سرشتت به فطرت پاک انسانی وصل خورده است؛
دعا بفرما… دعا کن طینت ما نیز به شایستگی و وارستگی گره بخورد؛
و همچنین دعا بفرما که آنقدر به فضیلت و انسانیت دل سپرده شویم که تنها فضائل انسانی و اخلاقی از ما سر بزند.
الهی آمین...
آری به راستی که تو با آسمان پیوندی آشنا داری؛
آسمان کبود بلند بالاست و فضائل تو نیز به همین اندازه بلند مرتبه است...
دلنوشته از: ثنا حسینیان فرد
دلتنگی هایی که بغض را در گلو تازه میکند
سلام ای شهید جمهوری که
درد و دلهایم با تو رنگ دلتنگی دارد آن هم از جنس دلگیری!
دلتنگی هایی که بغض را در گلو تازه میکند؛
بگذار یاد تو دلهای شکستهمان را آرام و نرم به نوازش درآورد؛
که با این کار جوانه عشق و امید در دلهایمان شکوفا میشود.
تو مانند شمع دلسوزی که گرمای وجود شده است؛
ای که مهرت مانند رودخانه پرخروش در دلهایمان میجوشد؛
ای شهید جمهور عزیز
چه میشود کرد که گلهایی که از خاک زیر پایت میروییدند پژمرده گشتند از موقعی که دیگر تو نبودی تا از گرد قدومت هزاران گل برویانند…
اما من باورم است که جوانه امید در دلها میروید؛
همچنان که وجود سبز تو در یادها باقیست...

دلنوشته از: زینب مرادی
قدمهایمان در مسیری که تو در آن گام نهادی استوار و پایدارتر است
ای شهید عزیز خدمت،
آقای رئیسی عزیز
از باورم به تو دست نمیکشم؛
تو در ذهن همه ما تا وقتی یادت را نگاه میداریم زندهای؛
تصویر تو را با احساس امنیت و آرامش خاطر در دلم نقش بستم؛
مسیر دلهای ما را با مسیر دلدادگی همجوار کن؛
برای منی که شمع دلباختگیام همیشه با راز و نیاز با بزرگواری چون تو روشن است؛
و من با این چراغ روشن با پشتوانه حقیقت اینکه تو را در خاطرم دارم به سوی حق راه میبرم؛
چرا که قدمهایمان در مسیری که تو در آن گام نهادی استوار و پایدار تر است؛
و اما مسیری که همیشه آن را دور میپنداشتم با عشق و معرفت تو آن را به خود نزدیک دیدم؛
و با تکیه بر یادت مسیر پیش رویم را رو به سوی سعادت و عاقبت به خیری دیدم؛ و این گونه سرسپرده راه حقانیت تو شدم؛
و حقیقت را باوری نزدیک یافتم که تنها در راستای مسیر باور بخشی تو محقق میشود؛
و از باورم است که از قلبم برخاستی؛
و عشق به تو همیشه در یاقوت سرخ سینهها ایستاده؛
و وای به حال من که اگر بی یاد تو باشم قلبم بی گمان از تپش میایستد؛
و از سیره تو مکتبت به یادگار مانده؛
و این یعنی هرچه از مکتب یاد بگیریم به اسم و رسم تو میشناسیم؛
که ما از دانش آموختگان مکتب شهدایی چون تو هستیم...
دلنوشته از: متین حسینیان فرد
همیشه خاطر تو از قلبهایمان برمیخیزد
آقای رئیسی عزیز
به یادمانهای ارزشمند تو دل سپردیم؛
تا باشد که همیشه خاطر تو از قلبهایمان برخیزد؛
و عشق به مسیری که تو در آن به سوی حق رهنمود شدی چون چراغ پرفروغی است؛
همانند چراغ هدایت که نیروی تشخیص حق از باطل را در وجودمان اراده میکند؛
و به بلندای دل مؤمن قسم که اگر دلم رنگی از روحیه حق پذیر و جهادی تو نداشته باشد رنگ میبازم؛
و رگ و ریشهام خشک میشود اگر به خاک سرزمین تو، ایران، بوسه نکارم؛
که خاک این مرز و بوم با آب و گلم سرشت در هم نهاده؛ و با خون هزاران شهید پاکباز و عاشق جان بر کف وطن، سرزمین مادری، ایران عزیز…
دلنوشته از: نرگس ترابی


نظر شما