به گزارش خبرگزاری ایمنا، در دنیایی که سرعت تحولات فرهنگی و رسانهای گاه مجال ژرفاندیشی را از نسلها میگیرد، بازگشت به سرچشمههای اصیل فرهنگی همچون شاهنامه، ضرورتی اجتنابناپذیر است. شاهنامه تنها مجموعهای از داستانها و افسانههای پهلوانی نیست، بلکه بنیانی برای شکلگیری جهانبینی ایرانی، بازتاب دهنده غرور ملی و زندهکننده روح حماسی یک ملت است. هر بیت از این اثر، حامل پیامی است از گذشتهای پرافتخار برای آیندگانی که هویت خویش را در معرض تهدید فراموشی میبینند.
بزرگداشت فردوسی، گامی نمادین در مسیر آشتی نسل امروز با میراث دیروز است؛ میراثی که اگر به درستی بازشناخته شود، نهتنها منبع افتخار، بلکه چراغ راه آینده خواهد بود. در دورانی که گفتمانهای فرهنگی جهانی، تلاش میکنند مرزهای هویتی را در هم بریزند، بازخوانی و ترویج آثار ارزشمند چون شاهنامه، نقش مهمی در مقاومسازی بنیانهای فرهنگی ایفا میکند.
از همینرو، نهتنها نهادهای فرهنگی و آموزشی، بلکه رسانهها، هنرمندان و حتی خانوادهها، وظیفهای سنگین بر دوش دارند تا این سرمایه عظیم معنوی را زنده نگاه دارند و با زبان زمانه، آن را برای نسلهای جدید قابل درک و جذاب کنند. استفاده از ظرفیتهای نوین هنری و تکنولوژیک، بازآفرینی مفاهیم شاهنامه در قالبهای جدید مانند انیمیشن، بازیهای رایانهای، فیلم و نمایشنامه، میتواند روح تازهای به جان این میراث کهن بدمد و پیوند نسلها با فردوسی و پیامهای او را تداوم بخشد.
بیشک، ایران بدون شاهنامه، تصویری ناقص از خود ارائه خواهد داد. همانطور که فردوسی، زبان فارسی را از خطر نابودی نجات داد، امروز نیز شناخت و ارجگذاری به این اثر سترگ، میتواند هویت فرهنگی ما را از خطر سطحینگری، بیریشگی و استحاله حفظ کند.
در همین راستا همزمان با بیستوپنجم اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، کارشناسان فرهنگ و ادب فارسی بر ضرورت توجه دوباره به شاهنامه بهعنوان سند هویت ملی و میراث زبانی ایرانیان تأکید میکنند.
عالیه محرابی، شاعر، منتقد ادبی و پژوهشگر به خبرنگار ایمنا میگوید: فردوسی، نه فقط بهعنوان یکی از قلههای شعر و ادب فارسی، بلکه بهعنوان نگهبان فرهنگ، هویت و زبان ایرانی شناخته میشود. چنانکه روشن است، زبان فارسی نه تنها ابزار ارتباط، بلکه بخشی جداییناپذیر از تمدن و هویت فرهنگی ماست. هر تمدنی، بخشی از موجودیت خود را در زبان و ادبیاتش میبیند و وظیفه پاسداری از این میراث گرانبها، بر دوش شاعران و نویسندگانی است که جان خویش را وقف این کار کردهاند.
شاهنامه؛ گردآورنده آداب، اسطورهها و ناخودآگاه جمعی ایرانیان
وی میافزاید: کاری که فردوسی در طول عمر پربار خود انجام داد، تنها سرودن شعر نبود. او در حقیقت، حافظهی فرهنگی یک ملت را گردآوری و ثبت کرد؛ آداب و رسوم، سنن، داستانها، اسطورهها و ناخودآگاه جمعی که در ایران باستان وجود داشته و سینهبهسینه منتقل میشدند، در شاهنامه جان گرفتند.
این منتقد ادبی و پژوهشگر تصریح میکند: فردوسی با دقت و آگاهی، این روایتهای گاه پراکنده و در معرض فراموشی را در قالب شاهنامه یکپارچه کرد؛ کتابی که بهدرستی میتوان آن را بزرگترین حماسهی منظوم جهان دانست.
محرابی خاطرنشان میکند: در ابتدا، تنها روز بزرگداشت حافظ در تقویم رسمی ایران ثبت شده بود، اما پس از آن، دکتر محمدجعفر یاحقی در سفری که از شیراز داشتند، ایدهی ثبت روزی به نام بزرگداشت فردوسی در تقویم رسمی را مطرح کردند. این پیشنهاد بعدها تحقق پیدا کرد و اکنون روز بزرگداشت فردوسی نیز همچون روز حافظ، جایگاهی رسمی و فرهنگی در تقویم ما دارد.
وی میافزاید: واژه «حماسه» به معنای دلاوری و رشادت است؛ روایت قهرمانیهای فرد یا قومی در مواجهه با دشمنان، حوادث سهمگین و بحرانهای تاریخی. شاهنامهی فردوسی بیشک یکی از بزرگترین و آشناترین آثار حماسی جهان است که با فاصلهای محسوس از دیگر آثار، در صدر قرار میگیرد. اما این کتاب، تنها به شرح جنگها و نبردهای پهلوانان بسنده نمیکند. در کنار نبردهای رستم، سهراب، سیاوش، کیخسرو، گودرز و دیگر قهرمانان، درسهای اخلاقی، حکمتها، اندرزها، آداب، سنتها و ارزشهای فرهنگی مردم ایران نیز موج میزند.

ساختار سهگانه شاهنامه؛ از اسطوره تا تاریخ
این پژوهشگر بیان میکند: شاهنامه از سه بخش اصلی تشکیل شده است؛ اول بخش اسطورهای، که به آفرینش انسان و جهان میپردازد، دوم بخش پهلوانی، که از جذابترین بخشهای شاهنامه است و به شرح پهلوانیها و جنگاوریهای قهرمانان ملی ایران اختصاص دارد و سوم بخش تاریخی، که با استناد به منابع تاریخی تدوین شده و در آن پادشاهان و وقایع ایران از دورههای پیش از اسلام تا سدهی چهارم روایت میشود.
محرابی با بیان اینکه اگر به پیشینه تمدن ایران نگاه کنیم، درمییابیم که بخش زیادی از داستانها و افسانههای موجود در شاهنامه، ریشه در سنتهای شفاهی دارند، میگوید: این روایتها، قرنها بهصورت سینهبهسینه نقل میشدهاند و احتمال فراموشی آنها در گذر زمان، بسیار بالا بوده است. فردوسی با درک این ضرورت تاریخی، این روایتها را گردآوری و بازآفرینی کرد.
وی میافزاید: پیش از فردوسی نیز تلاشهایی برای ثبت این داستانها انجام شده بود؛ از جمله «شاهنامهی دقیقی» و «شاهنامهی منصوری» که هر دو مورد توجه فردوسی قرار گرفتند و از آنها در تدوین نهایی شاهنامه بهره برد.
داستان، قهرمان و نبرد خیر و شر
این منتقد ادبی خاطرنشان میکند: یکی از ویژگیهای حماسه آن است که در قالب داستان بیان میشود؛ ویژگیای که شاهنامه بهزیبایی از آن بهره میبرد. دومین ویژگی مهم، حضور قهرمانان است. در دل شاهنامه، همواره نبرد میان خیر و شر، روشنایی و تاریکی جریان دارد، و این قهرمانان هستند که با رشادت و خردورزی، مسیر روایت را پیش میبرند.
محرابی با بیا اینکه هویت ملی هر ملت، ترکیبی است از جغرافیای زیست، تاریخ، عوامل فرهنگی، آداب و رسوم، زبان و سایر مؤلفههایی که درهمتنیدهاند، میگوید: در این میان، زبان بهعنوان نقطهی کانونی هویت مطرح میشود. فردوسی با نگارش شاهنامه، نهتنها زبان فارسی را از خطر فراموشی نجات داد، بلکه آن را به سطحی از شکوه رساند که امروز هم قابل تحسین است.
تجربه تلخ هند و درس امروز ما
وی در ادامه میافزاید: نمونهی بارز اهمیت زبان را میتوان در تجربه استعمار انگلیس در هند مشاهده کرد. بریتانیا برای کنترل بهتر هند، نخست به تغییر زبان رسمی و تضعیف زبانهای بومی پرداخت. این استحاله زبانی، مقدمهای برای استعمار اقتصادی و فرهنگی بود. زبان، ستون فقرات فرهنگ است، و اگر شکسته شود، هویت ملت نیز فرو میپاشد.
این پژوهشگر تصریح میکند: در ایران پیش از اسلام، داستانها و روایتهای تاریخی و اسطورهای بسیاری وجود داشته که بهصورت شفاهی نقل میشد. برخی از این روایتها، پیش از فردوسی، توسط شاعرانی چون دقیقی طوسی به نظم درآمده بود. فردوسی با استفاده از این منابع، بهویژه شاهنامه دقیقی، موفق شد اثری جامع و ماندگار پدید آورد.
محرابی خاطرنشان میکند: علامه محمد قزوینی در سال ۱۳۰۴ خورشیدی، در نامهای به مرحوم حسن تقیزاده نوشتند: «هر ایرانی در هر درجه و طبقهای باشد، مقداری از ملیت خود را مدیون فردوسی است». این سخن، بهخوبی جایگاه فردوسی را در تحکیم هویت ملی ایران روشن میکند.
وی بیان میکند: بر اساس آمار، شاهنامه فردوسی مشتمل بر حدود
۵۵۵ هزار واژه است که ۱۷۱۰۰ واژه آن غیر تکراری و منحصر به فرد است. این یعنی گنجینهای بینظیر از واژگان فارسی که فردوسی برای ایران و ایرانی به یادگار گذاشته است.
مسئولیت رسانهها و آموزشوپرورش در حفظ زبان فارسی
این منتقد ادبی با تاکید بر اینکه بخشی از آسیبهای امروز زبان فارسی، ناشی از عملکرد نادرست رسانههاست، میگوید: بهکارگیری واژهها و ساختارهای ناصحیح، سبب رواج اشتباهات رایج شده است. از سوی دیگر، آموزشوپرورش نیز نتوانسته پیوند مؤثری میان دانشآموزان و متون کهن فارسی برقرار کند.
محرابی میافزاید: در گذشته، کودکان در مکتبخانهها همزمان با آموزش قرآن، «نهجالبلاغه»، «حافظ»، «سعدی» و «شاهنامه» را نیز میآموختند اما امروز جای این متون در کتابهای درسی بسیار کمرنگ است و نحوهی تدریس آنها نیز مؤثر و ارتباطساز نیست.
وی تصریح میکند: یکی از روشهای کارآمد برای جذب نوجوانان به ادبیات کلاسیک، بهرهگیری از نقالی و پردهخوانی است؛ شیوهای که با تصویرسازی، موسیقی و روایتگری، میتواند دوباره شور شاهنامه را در دل نوجوانان زنده کند.
این منتقد ادبی و پژوهشگر خاطرنشان میکند: در کنار همه این ویژگیها، باید به ایمان و باورهای مذهبی فردوسی نیز اشاره کرد. او شاعری وطندوست و شیعه بود که در آثارش، آموزههایی چون خردورزی، شجاعت، دوستی، عدالت، پایداری و امید به چشم میخورد.
کتاب زندگی، اشکها و لبخندها
محرابی با بیان اینکه در شاهنامه، فقط جنگ و نبرد نیست؛ در کنار رزمها، زیباترین داستانهای عاشقانه، لحظات اشک و لبخند، غم و شادی را نیز میتوان یافت، ادامه میدهد: فردوسی با چنان ظرافتی به توصیف صحنهها پرداخته که گویی آنها را از نزدیک دیده است؛ شاهنامه نهفقط کتاب حماسه، بلکه کتاب زندگی است و به ما یادآور میشود که حتی در اوج تاریکی نیز، باید امیدوار بود.

فاطمه نانیزاد شاعر و نویسنده، به خبرنگار ایمنا میگوید: بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، تجلیل از فرهنگ، ادب و هویت ایرانی است. اثری که قرنهاست ستونهای فرهنگی این سرزمین را استوار نگاه داشته و همچنان در قلب و ذهن ایرانیان میتپد.
حماسهسرایی در خدمت هویت ملی
وی میافزاید: شاهنامه، این اثر سترگ و ماندگار حکیم فردوسی، تنها یک منظومه حماسی نیست؛ بلکه روایتی است هنرمندانه از تاریخ، فرهنگ و اسطورههای این سرزمین کهن. شاهنامه با زبان فاخر خود، نقش تعیینکنندهای در حفظ و تداوم هویت ملی ایرانیان ایفا کرده است. این اثر جاودانه با بازآفرینی رویدادها و شخصیتهای تاریخی و اسطورهای، توانسته ریشههای فرهنگی ایرانی را در بستر زبان پارسی زنده نگه دارد.
این شاعر و نویسنده تصریح میکند: در شاهنامه، قهرمانان و شخصیتهایی معرفی میشوند که نهتنها در حماسهآفرینی، بلکه در تجلی ارزشهایی چون شجاعت، وفاداری، ایثار، خردورزی و عدالت نیز برجستهاند. این اثر شگفتانگیز با انتقال چنین مفاهیمی به نسلهای مختلف، در نهادینهسازی اخلاق حماسی و تقویت روح ملی، نقشی بیبدیل ایفا کرده است.
نانیزاد یادآور میشود: کم نیستند هنرمندانی که در حوزههایی چون شعر، موسیقی، نقاشی، نگارگری، تئاتر و سینما، از شاهنامه و شخصیتهای آن الهام گرفتهاند و آثاری خلق کردهاند که خود، به بخشی از گنجینه هنر ایران تبدیل شدهاند. این تأثیر گسترده، نشان از قدرت بیمانند روایت و زبان فردوسی دارد که همواره منبع الهام بوده و هست.
اثری جهانی با ریشهای ایرانی
وی هم چنین میگوید: شاهنامه از برجستهترین شاهکارهای ادب حماسی در جهان بهشمار میرود. اثری که نهتنها در زبان پارسی، بلکه در فرهنگ جهانی نیز جایگاهی خاص دارد. جهانیان، فردوسی را بهعنوان یکی از بزرگترین شاعران حماسهسرای تاریخ میشناسند و اثر سترگ او را در زمره منابع گرانسنگ تمدن بشر میدانند.
نانیزاد در پایان اشاره میکند: تجلیل از حکیم توس تنها پاسداشت یک شاعر نیست، بلکه گرامیداشت فرهنگ، ادب، و هویت یک ملت است. ایرانی که با شاهنامه و قهرمانانش، در طول قرون، شناخته شده و در جهان پرآوازه بوده است. شاهنامه سرشار از شخصیتهایی است که همچنان الگوی فضیلت، درستی و پایداری برای ایرانیان دیروز، امروز و فردا هستند.
به گزارش ایمنا، شاهنامه، نه فقط یک اثر ادبی، بلکه سندی تاریخی و آیینهای تمامنما از روحیهای ایرانی است. بزرگداشت فردوسی، تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه فرصتی است برای تأمل، بازشناسی و تجدید عهد با ریشههای فرهنگیمان. عهدی که ما را فرا میخواند تا همچون رستم، در برابر تندباد فراموشی، سرافراز و استوار بایستیم و گنجینه گرانسنگ فرهنگمان را به نسلهای بعدی بسپاریم.


نظر شما