به گزارش خبرگزاری ایمنا، رضا فیضی عصر امروز _دوشنبه بیستودوم اردیبهشت_ در هشتمین نشست تخصصی حافظه و شهر با عنوان ملاقات موزه و شهر با اشاره به موضوع خاطره و شهر اظهار کرد: شهر چیزی جز خاطره نیست و بافت تاریخی راوی قصههای شهر است.
وی با بیان اینکه زندگی ما را خاطرات پیش میبرند، ادامه داد: خاطرات عناصر اصلی شکل دهنده زندگی افراد هستند و هیچکس خارج از خاطره نیست؛ آن لحاظ هستند که ارزش و معنای زیستن را ما تعیین میکنند و میتوان گفت هویت ما را خاطرات میسازند.
پژوهشگر حوزه شهر تصریح کرد: کسی که تجربیات عمیقتری از زندگی دارد انسان ارزشمندتری میشود و وقتی یک رویداد بزرگ تاریخی در مقیاس فردی اتفاق میافتد ما را تغییر میدهد و میتوانیم بر اساس آن هویت خود را تعریف کنیم؛ همچنین تجربیات عمیقتر قصه زندگی فرد را جذابتر میکند، ارزشمندتر و شنیدنیتر میکند و جایگاه شخصیت او را بالاتر میبرد. از طرفی در شکلگیری خاطره برای هر فردی، مکان فیزیکی با قید جزئیات در ذهن ثبت میشود؛
وی با اشاره به خاطرات جمعی افزود: وقتی راجع به خاطرات جمعی صحبت میکنیم مفهومی که در هسته صحبتهای ما قرار میگیرد جامعه است نه فرد؛ تفاوت فرد و جامعه در عمر است، جامعه قرنها زیست میکند و بعد از سالها جوان یا پیر و… میشود، و همانطور که یک فرد تمام هویت خود را از تجارب و خاطراتش میگرفت یک جامعه هم تمام هویت و چیستی خود را از تجاربش میگیرد و فقط مقیاس زمانی آنها متفاوت است.
فیضی گفت: بستر شکلگیری رویدادهای جمعی شهر است و فضاهای شهری محل انباشت خاطرات جمعی نسلهای مختلف است. مکانی که در اثر رویدادهای متوالی و تاریخی در مقیاس جمعی اتفاق افتاده آنجا را تبدیل به مکان میکند.
وی اظهار کرد: سرزندگی شهر و حضور شهروندان در عرصههای عمومی موجب ارتقا سرمایه اجتماعی میشود، همچنین در شهر انسان محور و در شهری که انسانها در آن ارزش و حضور دارند ارزشهای انسانی ارتقا پیدا میکنند، کیفیت شهر را میتوانیم حاصل حضور پذیری بالا و سرزندگی فضاهای شهری بدانیم.
پژوهشگر شهر ادامه داد: شهر چیزی جز خاطراتش نیست و بافت تاریخی به طور طبیعی محل انباشت بیشترین خاطرات است، چراکه بافت تاریخی عمر بیشتری دارد.
وی تصریح کرد: پاک کردن حافظه تاریخی شهر موجب کمرنگ شدن ارزشهای انسانی و پیوندهای اجتماعی میشود، محصول پاک کردن خاطرات شهر چیزی جز شهری خشن، بی هویت و ناکجا نیست و شهر بدون خاطره اسم و معنا ندارد و ناکجا نامیده میشود؛ پس باید بدانیم شهر در ساختن افراد مؤثر است.
فیضی با بیان اینکه خاطرات جمعی شهر چیست، افزود: این خاطرات میتواند رویدادهای تاریخی، فعالیتهای جمعی اهالی، مشاهیر و… باشند؛ حتی کیفیتهای طبیعی و کالبدی مثل رودخانه اصفهان به عنوان عنصر طبیعی و مهم در اصفهان اهمیت دارند.
وی گفت: فضاهای شهری با شکل کالبدی و قید خاطرات جمعی در حافظه شهروندان ثبت و ضبط میشوند و تبدیل به نشانههای ذهنی میشوند؛ در همین راستا خاطرات را باید روایت کنیم اگر نه محو میشوند.
پژوهشگر حوزه شهر اظهار کرد: ما اگر راجع به موزه پردازی در شهر و و موزه روایت محور صحبت میکنیم میخواهیم که تجربیات و خاطرات ارزشمند شهر خود را دائماً نو به نو برای هم تعریف کنیم.
وی ادامه داد: هنر ابزار روایت خاطره است و فضاهایی که توسط مردم برای حضور انتخاب میشوند روایت قویتری در بطن اجتماع دارند. پس با این نگاه باید برای شهر خود برندسازی کنیم و باید برای شهر خود کلان روایت بسازید و سازماندهی انبوهی از خورده روایتها را در قالب آن روایت کنید.
فیضی تصریح کرد: تهران کلان روایت ندارد و ما هنوز به این نتیجه نرسیدیم که کلان روایتی تعریف شود اما اصفهان کلان روایتش در ذهن مردم است و خرده روایتهای آن را باید یکسری نهادها انجام دهند.
موزههای امروز باید راوی خلاقیت انسانهای عادی باشند
در ادامه عقیل بهرا پژوهشگر شهر با اشاره به روایت سه موزه لوور، موزه معصومیت و موزه ولیعصر تهران اظهار کرد: اثر ادبی در زمان اتفاق میافتد شروع و پایانی دارد و فاصله زمانی را در آن داریم؛ اثر هنری در مکان اتفاق میافتد و لحظهای را بازنمایی میکند ولی مکان را احاطه میکند. آنچه این دو را یعنی مکان پایه بودن اثر هنری و زمان پایه بودن اثر ادبی را در یک جا جمع میکند شیء بودن اثر هنری است.
وی ادامه داد: موزه ولیعصر تهران نه شیء به معنای اثر هنری دارد و نه شیء به معنای روزمره؛ این موزه از داستان است و داستان قابل سرقت نیست و کسی نمیتواند داستان را ببرد چراکه داخل آن شیای نیست.
پژوهشگر شهر تصریح کرد: موزههای امروز باید راوی زندگی و خلاقیت انسانهای عادی باشند. موزهها نه تنها باید راوی دستاوردهای ملی بزرگ باشند، بلکه باید روایت تک تک افراد و داستان زندگی آدمهای معمولی، در آن جایی داشته باشد.
پژمان نوروزی دیگر پژوهشگر حوزه شهر نیز با بیان بازی، موزه، شهر اظهار کرد: موزههای کلاسیک گویا دارند آرام آرام از بدنه جامعه دور میشوند و در کشوری چون ایران گویا دو داستان مستقل از هم هستند.
وی ادامه داد: موزه جایی فراگیر است، دارای تنوع است، نقش مشارکت مردم دیده میشود و متنوع بودن ساختار و فعالیت آن از نقشهای این ساختار به حساب میآید.
پژوهشگر شهر تصریح کرد: در زندگی روزمره ما گویا موزه برای همه ساخته نشده است و برای یک سری از آدمهایی است که همه نیازهای اجتماعیشان برطرف شده و حالا دارند به موزه هم فکر میکنند! اما این با تعاریف ما کاملاً در تضاد است، یعنی کسانی که این تعریف را گذاشتهاند افراد خوشبین و آرمانی بودند!
وی افزود: از نظر من باید موزه آنقدر بزرگ شود و از فضای نخبگانی بیرون بیاید تا مردم کوچه و خیابان هم با موزه مرتبط و مخاطب آن شوند؛ به طوری که گویا تکههایی از پلتفرم شهر دارد با موزه یکی میشود و موزه خودش را با نیازهای اجتماعی شهروندان یکی کند و اینها داخل هم بروند. من اسم این موزهها را موزههای گسترش یافته میگذارم چراکه اینقدر بزرگ شدهاند که میتوانند تکههایی از پلتفرم شهر و نیازهای اجتماعی شهروندان را هم در بر بگیرد.
نوروزی گفت: موزهها باید از دیوارهای موزه بیرون بیایند و فقط در دیوار موزهها محصور نباشند و رویکرد و مخاطب تازه و نو برای خود بگیرند.
وی با بیان اینکه موزهها شامل دو بخش کالبد و مفهوم هستند، اظهار کرد: مفهوم جریان و داستان دارد و تنوع پذیر است در صورتی که کالبدها جامد و مشخص هستند و هر موزه بر اساس این دو ویژگی میتواند یک الی چند مورد را داشته باشد.
پژوهشگر شهر با اشاره به اینکه روایت موزه سرایت پذیر است و میتواند این روایت همراهی موزه را داشته باشد، ادامه داد: موزه گسترش یافته موزهای است که با منِ شهر و شهروند همراه شود نه اینکه بزرگ شود و خود را در آن غالب کند.
وی با بیان راهکار سرایت کردن موزه تصریح کرد: باید موزه را به شهر بکشانیم نه اینکه در موزه شیای را بگذاریم در همین راستا ما دو راهکار داریم: راهکار عام که روایتهای مستقل از کالبد کلاسیک داشته باشیم و یکی دیگر از راه حلها شهر موزه کردن است.
نوروزی در ادامه افزود: موزهها بیایند و بخشی از داستان بازیهای شهری را بر عهده بگیرند یا به عبارتی بازیها ابزار سرایت و همراهی کردن موزهها با شهر شوند. وقتی بازی شهری راه میاندازیم، تعلق مکان، تعامل بینابینی میان گروهها و… راه میافتند و در نهایت نشاط جمعی به وجود میآید؛ همچنین بازیها موجب اخبار یا ساخت هویت مکان میشوند، مکانهای عمومی را تقویت و نوسازی میکند و در اقتصاد محلی پویایی ایجاد میکند.
وی با بیان اینکه چرا میراث فرهنگی و سایر سازمانها باید بازی شهری راه بیندازند؟ گفت: بازی تجربه ایمن اتفاقات واقعی است و میتوان با آن آزمایش طرحهای شهری را اجرا کرد، افزایش مشارکت مدنی و مشارکتهای خلاق را پیش گرفت.
پژوهشگر شهر با اشاره به اینکه آیا اصفهان شهری بازی پذیر است؟ اظهار کرد: جواب مشخص و پر از خطا بله است چراکه همهجا از خانه گرفته تا شهر بازی پذیر است؛ اصفهان بعد از تهران شهری به شدت پرلایه است، شبکه بزرگ و گستردهی اجتماعی، اقتصادی و شهری دارد و جزو شهرهای جوان در ایران به حساب میآید پس اصفهان شهری بازی پذیر است و میارزد که موزهها روی آن سرمایهگذاری کنند، وقت بگذارند، طراحی کنند و به همراهی شهر بروند.


نظر شما