به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تغییر معادلات در قفقاز» نوشت: «سفر مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران به باکو در روز گذشته نه تنها بهعنوان نقطه پایانی بر دورهای پر فراز و نشیب در روابط دو کشور تلقی شد، بلکه فرصتی طلایی برای آزادسازی انرژیهای انباشته میان ایران و جمهوری آذربایجان به شمار میآید. این سفر که با امضای تفاهمنامههای متعددی همراه بود، زمینهساز شکلگیری یک موج تازه از توسعه روابط سیاسی و اقتصادی میان دو همسایه شد. از همان ابتدا، با توجه به سیاست تحولخواهانه دولت چهاردهم نسبت به کشورهای همسایه، بهویژه جمهوری آذربایجان، انتظار میرفت که این سفر نه تنها بازگشتی به روند دیپلماتیک گذشته باشد بلکه آغازگر همکاریهای گستردهتر در حوزههای اقتصادی و امنیتی نیز بشود. در این راستا، شماری از کارشناسان مسائل قفقاز در گفتوگو با «ایران»، به تشریح اهمیت تقویت و ترمیم روابط تهران و باکو پرداخته و تأثیرات آن را در حوزههای مختلف همکاریها مورد بررسی قرار دادند.
در آستانه تحولات مهم در قفقاز جنوبی، سفر رئیسجمهوری ایران به باکو به دعوت رسمی الهام علیاف، رئیسجمهوری جمهوری آذربایجان، به مثابه گامی حیاتی در ترمیم روابط دو کشور در شرایطی حساس بود. این سفر نه تنها پایانی بر سالها نوسانات دیپلماتیک میان دو همسایه بود، بلکه فرصتی برای برداشتن موانع روانی و سیاسی پیش روی همکاریهای دوجانبه به شمار میرفت. بهرام امیراحمدیان، کارشناس مسائل قفقاز، با تأکید بر اهمیت این سفر، به یادآوری تاریخچه پیچیده روابط ایران و آذربایجان پرداخت. به گفته او، هرچند این دو کشور پیوندهای عمیق فرهنگی، تاریخی و مذهبی دارند، اما تحولات منطقهای، سوءتفاهمها و برخی اقدامات یکجانبه، باعث شده است روابط دوجانبه دچار تزلزل شود. امیراحمدیان ادامه میدهد: «با این حال، تهران همیشه سعی کرده است سیاستی متعادل و بدون تأثیرپذیری از تحولات محیطی نسبت به همسایه شمالی خود داشته باشد؛ رویکردی که اکنون دولت ایران با جدیت بیشتری دنبال میکند.» به گفته او سفر اخیر رئیسجمهوری ایران به باکو در شرایطی انجام شد که منطقه قفقاز جنوبی در آستانه تحولات مهمی قرار داشت. گفتوگوهای صلح میان باکو و ایروان بر سر اختلافات دیرینه، در جریان بود. در این شرایط، دیپلماسی فعال و هوشمندانه ایران میتواند نقش بسزایی نه تنها در تقویت روابط دوجانبه، بلکه در تثبیت ثبات کلی منطقه ایفا کند.
چالشهای اقتصادی دو کشور نیز بهویژه در سالهای اخیر به دلیل تنشهای سیاسی تحتالشعاع قرار گرفته است. محدودیتهای حملونقل، موانع گمرکی و دشواریهای تجارت از جمله مشکلاتی است که همکاریهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار داده است. اما به گفته امیراحمدیان، سفر رئیسجمهوری ایران به باکو فرصتی طلایی بود تا این موانع برطرف و مسیرهای تجاری میان دو کشور هموار شود. یکی از طرحهای پیشنهادی این کارشناس منطقه که بهویژه از اهمیت بالایی برخوردار است، ایجاد منطقه آزاد تجاری در مرزهای مشترک، بهویژه در بندر آستاراست. این طرح میتواند پیوندهای اقتصادی ایران و آذربایجان را مستحکمتر کند و در صورت همکاری بخش خصوصی و توافقات دوجانبه، این پروژهها به مرحله اجرایی درآیند.
نقشه راهی برای آینده حملونقل و امنیت منطقهای
سفر رئیسجمهوری ایران به باکو در حالی انجام شد که نگاهها به ترسیم آیندهای روشنتر برای پروژههای حملونقل، بهویژه کریدور شمال-جنوب، دوخته شده بود. این پروژه، که بهعنوان یکی از مهمترین و پیچیدهترین پروژههای ترانزیتی در منطقه شناخته میشود، نقش حیاتی در معادلات اقتصادی و ژئوپلیتیک ایران و جمهوری آذربایجان ایفا میکند. کریدور شمال-جنوب که از طریق آذربایجان میگذرد، به یکی از مسیرهای کلیدی برای ارتباطات حملونقل بینالمللی تبدیل شده و انتظار میرود تأثیرات عمیقی بر تبادلات تجاری و سیاسی این دو کشور و حتی منطقه قفقاز بگذارد. محمد حسین معصومزاده، کارشناس مسائل آسیای مرکزی، با اشارات فوق، در تحلیل خود از این سفر به نکتهای مهم اشاره میکند: «این سفر باید به فرصتی برای توافقهای عملیاتی تبدیل شود که به تکمیل زیرساختهای راهآهن، توسعه گمرکات مرزی و هماهنگی تعرفهها کمک کند.» او همچنین از لزوم رفع موانع بانکی و لجستیکی برای تسهیل روابط تجاری سخن میگوید. بر اساس تفاهمنامه جدید انتقال گاز، قرار است ۵۵ میلیارد مترمکعب گاز از روسیه از طریق آذربایجان به ایران منتقل شود که خود میتواند تحولی بزرگ در روابط انرژی دو کشور ایجاد کند.
در نهایت، کارشناسان معتقدند که سفر رئیسجمهوری به باکو میتواند فرصتی طلایی برای احیای روابط ایران و جمهوری آذربایجان باشد. این سفر نه تنها برای رفع موانع موجود میان دو کشور، بلکه برای تقویت همکاریهای اقتصادی و ترانزیتی و مدیریت هوشمندانه تحولات ژئوپلیتیک ضروری است. «حضور ایران در صحنه دیپلماتیک منطقه»، پیامی است که از این سفر بهوضوح به جهان مخابره میشود. همچنین برنامهریزی برای سفر رئیسجمهوری به دیگر کشورهای منطقه قفقاز جنوبی، بهویژه ارمنستان، برای حفظ موازنه منطقهای و تقویت روابط دوجانبه از اهمیت بالایی برخوردار است.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تقسیم کار آمریکا و اسرائیل مذاکره با ترامپ، پارس کردن با نتانیاهو» نوشت: «در بحبوحه مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا، شامگاه یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، بار دیگر صحنهای تکراری اما عبرتآموز در عرصه سیاست جهانی روی داد؛ صحنهای که بازیگر اصلی آن کسی جز نخستوزیر بدنام رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو نبود. نتانیاهو، بار دیگر به صحنه آمد تا همان نقش همیشگی خود یعنی «پارس کردن» در قلاده آمریکا را ایفا کند!
این بار، صدای زوزه نتانیاهو بلندتر بود؛ او در کنفرانس اتحادیه خبری یهود (JNS) در اوج وقاحت اعلام کرد: «پس از آنکه ایرانیها فکر کردند به سلاح هستهای نزدیک شدهاند، آنها را ده سال به عقب برگرداندیم! رآکتورها و تأسیسات غنیسازی ایران را نابود خواهیم کرد و تنها به نابودی کامل توانمندیهای هستهای ایران رضایت میدهیم!» وی بیشرمانه تأکید کرد که تنها راهحل قابل قبول، تکرار الگوی لیبی برای ایران است!
وی با چهرهای برافروخته و صدایی ناشی از وحشت، رشتهای از گزافهگوییها و تهدیدات بیاساس علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران را به زبان آورد. تهدیداتی که نهتنها بویی از قدرت واقعی نمیدهد، بلکه بوی ترس، سردرگمی و ناامیدی از آن به مشام میرسد. این لفاظیهای بیارزش اما هشداردهنده، بار دیگر چهره واقعی سناریویی را آشکار ساخت که توسط واشنگتن و تلآویو با یک تقسیم کار کاملاً حسابشده در حال اجراست: ترامپ در نقش پلیس خوب ظاهر میشود و نتانیاهو در نقش پلیس بد!
برخلاف برخی تحلیلهای سادهاندیشانه که تلاش میکنند رفتار ترامپ و نتانیاهو را جدا از یکدیگر تحلیل کنند، حقیقت این است که این دو نهتنها متحدانی ناگسستنیاند، بلکه حسابشان یکی است و هر دو با هماهنگی کامل در حال پیشبرد یک نقشهاند. حمایتهای آشکار ترامپ از نتانیاهو، چه در زمینه انتقال سفارت به قدس اشغالی، چه در به رسمیت شناختن جولان اشغالی به عنوان خاک رژیم و چه در طرح معامله قرن، گواهی روشن بر این اتحاد است.
ترامپ بارها تأکید کرده که امنیت اسرائیل خط قرمز آمریکاست و نتانیاهو نیز در تمام کمپینهای انتخاباتی به نقش ترامپ در تأمین این امنیت بالیده است. در نتیجه، این تقسیم کار تنها یک نمایش نخنما برای بازی با افکار عمومی و اعمال فشار چندلایه بر جمهوری اسلامی ایران است. ترامپ لبخند میزند، وعده میدهد و چانه میزند؛ نتانیاهو پارس میکند، تهدید میکند و خط و نشان میکشد! ملت ایران و تیم دیپلماسی کشور، این بازی نخنما را بهخوبی ادراک میکنند و بیاعتنا به فریادهای پوشالی دشمن، مسیر عزتمند خود را ادامه میدهند.
نتانیاهو چیزی بیش از یک سگ دستآموز برای واشنگتن نیست. قلاده او به دست آمریکاست و هر بار که لازم باشد، با اشارهای پارس میکند و سروصدا به راه میاندازد. شامگاه ۷ اردیبهشت نیز چیزی جز این نبود. گزافهگوییهای نتانیاهو نه از موضع قدرت، بلکه از موضع استیصال، وحشت و ناتوانی بیان شد. واقعیت میدانی این است: اگر رژیم صهیونیستی قدرت نابود کردن تأسیسات هستهای ایران را داشت، تا امروز دهها بار این کار را انجام داده بود. اگر توان حمله به ایران را داشتند، هرگز به پارس کردن اکتفا نمیکردند اما واقعیت آن است که «پارس کردن» تنها کاری است که از دستشان برمیآید!
تیم مذاکرهکننده کشورمان به ریاست سید عباس عراقچی تا این لحظه با تدبیر، اقتدار و هوشمندی عمل کرده و اجازه نداده دشمنان با فشار و تهدید امتیازی کسب کنند. این صدای هراسآلود نتانیاهو بهترین سند موفقیت تیم ایرانی است. اگر تیم ایرانی تا این اندازه خوب عمل نکرده بود، آیا لازم بود سگهای دستآموز کاخ سفید اینچنین زوزه بکشند؟ البته عراقچی در واکنش به یاوهگوییهای نتانیاهو، پاسخ قاطعی منتشر کرد و نوشت: خیالپردازی اسرائیل که تصور میکند میتواند به ایران دیکته کند چه کاری انجام دهد یا ندهد، چنان با واقعیت فاصله دارد که ارزش پاسخگویی ندارد. با این حال، وقاحت نتانیاهو قابل توجه است که میخواهد به رئیسجمهور ترامپ دیکته کند که در دیپلماسی خود با ایران چه کاری میتواند یا نمیتواند انجام دهد!»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مطالبه ملی مجازات مقصران» نوشت: «حادثه تلخ و جانکاه آتشسوزی در بندر شهید رجایی که به جان باختن و مصدوم شدن جمعی از هموطنان عزیر و همچنین خسارات عظیم مادی و معنوی منجر شد، با تلاش همه دستگاههای لشکری و کشوری کنترل شد و ملت نوع دوست ایران اسلامی در اقصی نقاط کشور با ابراز همدردی و اهدای خون کوشیدند مرهمی بر داغ خانوادههای آسیب دیده و صاحبان عزا بگذارند، اکنون که بندر به شرایط پایدار رسیده، رسیدگی به چرایی و چگونگی وقوع این حادثه مطالبهای است که باید نهادهای مسئول در اولین فرصت به آن ورود جدی کنند. مطالبهای که رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتشان بر آن تأکید کردند و پیش از این رئیسجمهور با مأموریت ویژه به وزیر کشور خواستار روشن شدن ابعاد این حادثه تلخ شد. دیروز رئیسان قوای مقننه و قضائیه بر این مهم تأکید کردند؛ که باید هرچه سریعتر مقصران یا عاملان متعمد احتمالی شناسایی شوند.
رئیس مجلس شورای اسلامی در نطق پیش از دستور خود، ضمن تسلیت این حادثه به خانوادههای داغدار و آرزوی شفای عاجل برای مجروحان گفت: «اینجانب در پی حادثه انفجار بلافاصله به هیئتی مرکب از اعضای کمیسیونهای مرتبط مجلس شامل عمران، امنیت ملی و سیاست خارجی، امور داخلی کشور و شوراها و بهداشت و درمان مأموریت دادم تا برای بررسی وضعیت و ابعاد حادثه به بندر شهید رجایی در استان هرمزگان اعزام شوند و گزارشی دقیق و شفاف از روند رسیدگیها و عملکرد دستگاهها به مجلس و مردم ارائه دهند.» گزارشی میدانی که بر اساس ارزیابیهای اولیه و به گفته یک عضو هیئت اعزامی «تا این لحظه هیچ نشانه تعمدی بودن و حادثه مشکوک» از آن به دست نیامده است.
رئیس قوه قضائیه نیز روز گذشته در نشست شورایعالی قوه قضائیه، به مقامات قضائی ذیربط از جمله دادستان کل کشور با همکاری دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی، مأموریت داد مقصران احتمالی و تعللکنندگان و عناصری را که قصور و کوتاهی آنها سبب بروز حادثه بندر شهید رجایی شد سریعاً شناسایی کنند و وفق قانون و به حسب و تناسب موازین و مراتب مربوطه، برخوردهای مقتضی را با آنها انجام دهند. وی تصریح کرد: مقامات قضائی ذی ربط از جمله دادستان کل کشور با همکاری دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی، مقصران احتمالی و تعللکنندگان و عناصری را که قصور و کوتاهی آنها سبب بروز حادثه بندر شهید رجایی شد سریعاً شناسایی کنند و وفق قانون و به حسب و تناسب موازین و مراتب مربوطه، برخوردهای مقتضی را با آنها انجام دهند. دادستان کل در صورت لزوم برای این منظور نیروی ویژه بگمارد. در این راستا، علاوه بر دقت، سرعت عمل نیز بسیار مهم است. همچنین کمیتههای تشکیل شده درخصوص پیگیری ابعاد حادثه بندر، با جدیت کار را دنبال کنند و گذشت زمان سبب نشود که از جدیت کار آنها کاسته شود. اژهای به یک نکته مهم نیز اشاره کرد و آن اینکه «همه مسئولان امر در بخشها و دستگاههای ذیصلاح، درخصوص ابعاد حادثه بندر شهید رجایی، اطلاعات شفاف و صحیح را به افکار عمومی ارائه دهند تا از روایج شایعات و اکاذیبی که ایجاد میشود، جلوگیری به عمل آید. همچنین با عناصری که قصد سوءاستفاده از این فضا و تهدید امنیت روانی مردم را نیز دارند، برخورد مقتضی به عمل آید.»
اکنون که مسئولیت پذیری و اراده همه قوای کشور و در رأس آنها رهبر معظم انقلاب مانند همه حوادث مشابه گذشته بر این استوار است که «هرگونه سهلانگاری یا تعمد» در این حادثه کشف و پیگیری و مقصر یا مقصران احتمالی تحت پیگرد قانونی گیرند، لازم است نهادهای مسئول در یک اقدام هماهنگ و همافزا، برای پیشگیری از تداوم شایعات فضای مجازی و مقابله با هرگونه روایتسازی دروغین و انحرافی، با بررسی دقیق حوادث، نتایج ارزیابیهای خود را با رعایت همه تشریفات قانونی به اطلاع افکار عمومی برسانند. آنچه اهمیت دارد این است که بررسی ابعاد گوناگون این حادثه با توجه به حجم و گستردگی آن نیازمند زمان کافی است. چنانکه در حوادث مشابه در جهان هم گاهی رسیدن به حقیقت حادثه زمان طولانی لازم دارد. با این حال دستگاههای مسئول میبایست با دقت و حساسیت ویژه عوامل بروز این حادثه را بررسی و اعلام کنند. ضمن اینکه دقت در رسیدگی به این حادثه نباید فدای سرعت شود.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «بیدرنگ پاسخ میدهیم» را برگزید و نوشت: «لفاظیها و گندهگوییهای نخستوزیر رژیم صهیونیستی در شامگاه یکشنبه علیه ایران، با واکنش وزارت امور خارجه کشورمان مواجه شد. علاوه بر سخنگوی وزارت امور خارجه، سیدعباس عراقچی نیز با انتشار مطلبی در صفحه ایکس خود ضمن تاکید بر خنثیسازی توطئهها گفت ایران به هر نوع تهدید و شرارت قاطعانه پاسخ خواهد داد. به گزارش «وطن امروز»، بنیامین نتانیاهو روز یکشنبه بار دیگر اظهارات تند و تهدیدآمیز علیه ایران مطرح کرد. وی که در سفر رسمیاش به ایالات متحده پس از ریاستجمهوری ترامپ از «مدل لیبی» برای حل مساله هستهای ایران سخن گفته بود، شامگاه یکشنبه بار دیگر با این ادعا که «حل و فصل موضوع هستهایای ایران را جز از طریق روش لیبی نمیپذیریم» گفت: «ما ایرانیها را ۱۰ سال پس از آنکه فکر میکردند در آستانه دستیابی به سلاح هستهای هستند به عقب انداختیم.»
نتانیاهو در ادامه مدعی شد: «ما رآکتورهای هستهای و تأسیسات غنیسازی ایران را نابود خواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم آنها نمیتوانند برای هر هدفی غنیسازی کنند». وی همچنین گفت: «ما چیزی کمتر از نابودی کامل ظرفیتهای هستهای ایران را نمیپذیریم تا اطمینان حاصل کنیم آنها تلاشی برای احیای برنامهشان تحت دولت دیگری در آمریکا نخواهند داشت». این اظهارات نتانیاهو که همزمان با ماجرای حادثه انفجار در بندر شهید رجایی بود، گمانههای مختلفی را درباره خرابکاری رژیم صهیونیستی در ایران ایجاد کرد و با واکنش وزیر امور خارجه کشورمان مواجه شد. عراقچی واکنشی جدی به لفاظیهای نتانیاهو نشان داد. او در صفحه ایکس خود نوشت: نهتنها هیچ گزینه نظامی، که قطعاً هیچ راهحل نظامی وجود ندارد. به هرگونه حمله بلافاصله پاسخ مشابه داده خواهد شد. عراقچی در ادامه تصریح کرد: خیالپردازی اسرائیل که تصور میکند میتواند به ایران دیکته کند چه کاری انجام دهد یا ندهد، چنان با واقعیت فاصله دارد که ارزش پاسخگویی ندارد.
با این حال، وقاحت نتانیاهو قابل توجه است که میخواهد به رئیسجمهور ترامپ دیکته کند در دیپلماسی خود با ایران چه کاری میتواند یا نمیتواند انجام دهد! وی افزود: متحدان نتانیاهو در تیم شکستخورده بایدن - که در دستیابی به توافق با ایران ناکام ماندند- خیلی راحت مذاکرات غیرمستقیم ما با دولت ترامپ را به اشتباه به عنوان یک برجام دیگر جلوه میدهند.
عراقچی تاکید کرد: اجازه دهید صریح باشم: ایران به اندازه کافی قدرتمند و به توانمندیهای خود مطمئن است که هرگونه تلاش بازیگران خارجی بدخواه برای خرابکاری یا دیکته کردن در سیاست خارجیاش را خنثی کند. تنها امیدواریم همتایان آمریکایی ما نیز به همین اندازه استوار باشند. وزیر امور خارجه ادامه داد: بسیاری از ایرانیان دیگر مطمئن نیستند برجام کافی باشد. آنها به دنبال منافع ملموس هستند. هیچچیز که متحدان نتانیاهو در تیم شکستخورده بایدن بگویند یا انجام دهند، این واقعیت را تغییر نخواهد داد. نهتنها هیچ گزینه نظامی، که قطعاً هیچ راهحل نظامی وجود ندارد. به هرگونه حمله بلافاصله پاسخ مشابه داده خواهد شد.
عراقچی در پست خود در فضای مجازی، مسائل مختلفی را مورد اشاره قرار داد؛ از مخالفتهای رژیم صهیونیستی و همینطور دموکراتها در آمریکا تا تلاش آنها بهویژه اسرائیل برای خرابکاری در ایران. عراقچی به این مهم اشاره کرد که موضوع هستهای ایران با اقدام نظامی حل نخواهد شد و البته تاکید کرد ایران حتماً به هرگونه حمله احتمالی رژیم صهیونیستی واکنش نشان خواهد داد. همچنین عراقچی به خرابکاریها نیز اشاره و تصریح کرد ایران این اقدامات را خنثی خواهد کرد.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «بازدارندگی از طریق دیپلماسی» را برگزید و نوشت: «در هفتههای اخیر، گفتوگوهای غیرمستقیمی میان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در مسقط با هدف دستیابی به توافق هستهای انجام شده است. اظهارات مثبت دو طرف پس از انجام گفتوگوها، موجب شده است برای نخستینبار، پس از ماهها بحران در منطقه، سایه جنگ از منطقه دور شود. روشن است که مذاکرات میان ایران و آمریکا، در ابتدای راه است و فراز و فرودهایی در پیش رو انتظار میرود. فارغ از جزئیات و نتیجه روندی که در مسقط آغاز شده، در این یادداشت به ابعاد راهبردی تصمیم جمهوری اسلامی ایران به آغاز مذاکرات با ایالات متحده آمریکا پرداخته میشود.
درحالیکه به اعتقاد بسیاری، تأمین امنیت ملی و مدیریت بحران از طریق بازدارندگی صرفاً از طریق قدرت نظامی حاصل میشود، اما تصویر بزرگتر از بازدارندگی نشان میدهد که این نظریه لزوماً درست نیست و بازدارندگی ابزارهای دیگری از جمله دیپلماسی هم دارد. بازدارندگی از طریق دیپلماسی یعنی استفاده از ارتباطات راهبردی و مذاکره برای بازداشتن یک دشمن از انجام اقدام خاصی، بدون تکیه صرف بر تهدید یا استفاده از زور نظامی. در این رویکرد، هدف آن است که طرف مقابل قانع شود هزینهها و ریسکهای احتمالی اقدام مورد نظرش، از منافع آن بیشتر است. این روش بر قدرت گفتوگو و اقناع در دستیابی به نتایج مطلوب تاکید دارد.
در نظریه بازیها، الگوی بازی تکرارشونده (Iterated Game) در تحلیل تصمیمگیری، به شرایطی گفته میشود که بازیگران بیش از یکبار با یکدیگر تعامل دارند و این تکرار رفتار آنها بر اعتبار بازیگر تأثیر تعیینکنندهای دارد. مهمترین نتیجه این الگو، امکان شکلگیری «شهرت» (Reputation) است. بازدارندگی از طریق دیپلماسی در این شرایط بهوجود میآید که اگر بازیگران در گذشته تهدیدات دروغین نداشته باشند و رفتارشان صادقانه باشد (یعنی فقط در زمانی تهدید کرده که واقعاً آماده اقدام بوده و در مواقع دیگر، بیسروصدا عقبنشینی کرده یا انصرافش از تهدید را صراحتاً اعلام کرده)، در آینده میتوانند حتی با «گفتار بیهزینه» (Cheap Talk) بازدارندگی ایجاد کنند. به عبارت دیگر، بدون تمرکز بر قدرت نظامی یا هزینه سیگنالها، با «شهرت برای صداقت» (Reputation for Honesty) میتوان بازدارندگی ایجاد کرد. گفتار بی هزینه را میتوان اینگونه تعریف کرد: تهدیدی که به همراه هزینه واقعی از جمله تحرک نظامی و آمادهسازی نظامی نباشد؛ هزینه سیگنالها (Cost of Signals) به بهایی گفته میشود که یک بازیگر برای ارسال یک پیام یا تهدید میپردازد تا آن پیام برای طرف مقابل، قابل باورتر و معتبرتر باشد.
مؤلفههای اصلی بازدارندگی از طریق دیپلماسی عبارتند از: تمرکز بر اقناع (طرف مقابل را قانع کند که اقدام مورد نظرش به سود او نیست)، بهرهگیری از عنصر روانشناختی (با شناخت جهانبینی دشمن، پیامهای دیپلماتیک را بهگونهای تنظیم کند که تأثیرگذار باشند) و ارسال پیامهای پرهزینه (نشان دادن عزم و اراده یک دولت، چه با سخن، چه با اقدام).
در فضای امنیتی خاورمیانه، حفظ اعتبار تهدید، عنصری کلیدی در بازدارندگی محسوب میشود. اعتبار یک تهدید نه با قدرت نظامی صرف، بلکه از طریق سابقه عملکرد صادقانه و قابل پیشبینی دولت در اجرای تهدیداتش ایجاد میشود. اجرای سریع عملیات «وعده صادق ۱» و انجام با تأخیر «وعده صادق ۲» که با یک توضیح منطقی و صریح ارائه شد (قول پایان جنگ در غزه از سوی غربیها)، اعتبار بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را در حافظه استراتژیک منطقه ارتقا داد. در ادامه، عدم اجرای عملیات «وعده صادق ۳» با هدف جلوگیری از جنگ گسترده در سطح منطقه که با تور دیپلماتیک منطقهای وزیر امور خارجه کشورمان همراه شد، اعتبار بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را حفظ کرد. بهرغم عدم اجرای عملیات مذکور، برگزاری چند اقدام از جمله رزمایش پدافندی علیه بمباران تأسیسات هستهای در دی ۱۴۰۳، رزمایش مشترک دریایی مشترک جمهوری اسلامی ایران، چین و روسیه در دریای عمان در اسفند ۱۴۰۳ و همچنین، رونمایی از ابرشهر موشکی سپاه در فروردین ۱۴۰۴ نشان داد که ایران با منطق «هزینه سیگنالها»، آمادگی و اعتبار خود را تثبیت کرد و آن را به سرمایهای برای ابتکارات دیپلماتیک و بهویژه گفتوگوهای غیرمستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا تبدیل کرد. جمهوری اسلامی ایران نشان داد که با منطق بازدارندگی و با هدف صلح و ثبات، هم در اجرای عملیات نظامی تردیدی به خود راه نمیدهد و هم پس از مناسبسازی شرایط گفتوگو، در مسیر دیپلماتیک بهصورت مستحکم و قاطع گام برمیدارد.»





نظر شما