به گزارش خبرگزاری ایمنا، در دهههای اخیر با رشد شتابان شهرنشینی، گسترش بیرویه فضاهای شهری و تمرکز بر پروژههای کلان مقیاس، بسیاری از شهرها به محیطهایی ناآشنا برای ساکنان خود تبدیل شدهاند.
ساختارهای بیروح، معماری ناهماهنگ، فضاهای عمومی بیهویت و برنامهریزیهای متمرکز و از بالا به پایین موجب شده است که بسیاری از شهروندان احساس تعلق خود را نسبت به محیط زندگیشان از دست بدهند، در این میان، مفهوم محلهمحوری بهعنوان یک رویکرد نوین اما ریشهدار در مدیریت شهری، مجدد مورد توجه قرار گرفته است؛ رویکردی که بهجای تمرکز صرف بر ابعاد کالبدی، توجه خود را معطوف به زندگی روزمره مردم، شبکههای اجتماعی محلی، مشارکت شهروندان و هویتهای محلهای میکند.
محلهمحوری به معنای سازماندهی امور شهری بر مبنای واحدهای کوچکتری به نام «محله» است که دارای ساختاری منسجم، هویتی مستقل و ظرفیتهایی درونزا برای مدیریت امور خویش هستند.
در این دیدگاه، محله نهتنها بهعنوان یک محدوده جغرافیایی، بلکه بهمثابه یک فضای اجتماعی زنده با پیوندهای انسانی، فرهنگی، تاریخی و اقتصادی شناخته میشود و مدیریت شهری محلهمحور، به جای اعمال سیاستهای کلان و یکدست، به دنبال تدوین راهبردهای محلی متناسب با نیازها، ویژگیها و ظرفیتهای هر محله است.
محله بهعنوان نزدیکترین محیط اجتماعی به زندگی روزمره افراد، نقشی کلیدی در شکلگیری هویت اجتماعی و انسجام جامعه ایفا میکند و وقتی سیاستهای مدیریت شهری بر پایه محلهمحوری تدوین شوند، فرصت مشارکت برای ساکنان در فرایندهای تصمیمگیری فراهم میشود؛ در چنین فضایی، شهروندان نه بهعنوان مخاطبانی منفعل، بلکه بهعنوان کنشگرانی فعال و مؤثر ظاهر میشوند.
خدمات شهری همچون جمعآوری پسماند، حملونقل عمومی، نگهداری فضای سبز، خدمات ایمنی و سلامت، زمانی اثربخشتر ارائه میشوند که بر اساس نیازهای واقعی هر محله طراحی شده باشند و شناخت دقیق شرایط اجتماعی، اقتصادی و کالبدی هر محله، امکان ارائه خدمات هدفمند، کمهزینه و مؤثر را فراهم میسازد.
تجربه بحرانهایی همچون زلزله، سیل، بیماریهای همهگیر و حتی بحرانهای اجتماعی نشان داده است که محلههایی که دارای انسجام اجتماعی و ظرفیتهای درونی بالا هستند، از تابآوری بیشتری برخوردارند و مدیریت محلهمحور با فعالسازی نهادهای محلی، سازمانهای مردمنهاد و شبکههای داوطلبانه، به ارتقای آمادگی و توانمندی جوامع محلی در مواجهه با بحرانها کمک میکند.
هر محله حامل بخشی از حافظه تاریخی و هویت فرهنگی یک شهر است؛ معماری بومی، الگوهای رفتاری، مراسم سنتی و ساختار اجتماعی خاص هر محله، منابعی ارزشمند برای شناخت و بازآفرینی فرهنگ شهریاند و محلهمحوری بهعنوان رویکردی فرهنگی-اجتماعی، از تخریب این هویت جلوگیری کرده و زمینه بازسازی آن را فراهم میسازد.
یکی از چالشهای اساسی شهرهای امروز، گسترش نابرابریهای فضایی و تمرکز امکانات در مناطق خاص است و در این وضعیت، بسیاری از محلهها با فقر خدماتی، ناکارآمدی زیرساختها و ضعف سرمایه اجتماعی مواجهاند؛ محلهمحوری با تمرکز بر عدالت فضایی و توسعه متوازن، گامی مهم در راستای کاهش این شکافها محسوب میشود.
در نظام مدیریت شهری محلهمحور، نهادهای محلی همچون شوراهای محله، خانههای محله، انجمنهای مردمنهاد، سازمانهای فرهنگی و داوطلبانه، نقشی محوری ایفا میکنند و این نهادها نهتنها کانال ارتباطی میان مردم و مدیریت شهری هستند، بلکه میتوانند بهعنوان نهادهای برنامهریز، ناظر و مجری در بسیاری از امور محلی فعالیت کنند، همچنین تجربه بعضی کشورها نشان داده است که واگذاری بخشی از اختیارات و منابع به نهادهای محلی، نهتنها به کارآمدی بیشتر انجامیده، بلکه سرمایه اجتماعی شهر را نیز افزایش داده است.
یکی از ارکان برنامهریزی شهری آیندهنگر، تأکید بر پایداری اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی است و محلهمحوری به دلیل ارتباط نزدیک با زندگی واقعی مردم، میتواند ابزاری مؤثر برای تحقق اهداف توسعه پایدار شهری باشد.
بهرهگیری از مشارکت مردم در فرایند طراحی شهری، توجه به معماری بومی، استفاده از ظرفیتهای محلی برای اشتغالزایی و ارتقای کیفیت زندگی در مقیاس محله، همگی عناصر کلیدی در تحقق شهر پایدار بهشمار میروند.
اگرچه محلهمحوری مزایای بسیاری دارد، اما تحقق آن بدون در نظر گرفتن بعضی الزامات ممکن نیست و نبود زیرساختهای قانونی مناسب، ضعف فرهنگ مشارکت، کمبود منابع مالی، مقاومت ساختارهای متمرکز، نبود نظام اطلاعاتی دقیق در سطح محله و نبود هماهنگی میان نهادهای مسئول، از جمله چالشهای مهمی هستند که باید برای تحقق محلهمحوری مورد توجه قرار گیرند.

شهرهای محلهمحور یک الگوی شهرسازی هستند
عباس حاجرسولیها، رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایهگذاری و گردشگری شورای اسلامی شهر اصفهان به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: شهرها مجموعهای از محلات است که با ضوابط خاصی شکل میگیرد.
وی با اشاره به تاریخ دیرینه شهر اصفهان ادامه میدهد: این کلانشهر دارای محلات قدیمی است و سن بعضی از محلات آن به ۴۰۰ سال میرسد، همچنین محله «حاجرسولیها» در این کلانشهر حدود ۲۰۰ سال قدمت دارد.
رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایهگذاری و گردشگری شورای اسلامی شهر اصفهان تاکید میکند: این کلانشهر ۱۰۰ برابر محلات قدیم وسعت پیدا کرده و در حال حاضر محلات جدیدی توسط گروهها یا اقوام مختلف شکل گرفته است.
حاجرسولیها میگوید: تعداد محلات قابل توجهی در این کلانشهر شکل گرفته است و میتوان گفت که تعداد محلات این کلانشهر پس از انقلاب جمهوری اسلامی (سال ۱۳۵۷)، دو برابر شده است.
وی با بیان اینکه محلهمحوری شهرها بهطور معمول به معنای ایجاد شهرهای کوچکتر یا محلههای مستقل در داخل یک شهر است، اضافه میکند: این محلهها دارای تمرکز بر خدمات محلی، فضای عمومی دوستانه و ارتباطات بین ساکنان است و موجب ایجاد فضایی متمایز و فعال درون شهر میشود.
رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایهگذاری و گردشگری شورای اسلامی شهر اصفهان خاطرنشان میکند: شهرهای محلهمحور یک الگوی شهرسازی هستند که به جای طراحی بزرگ، بیشتر تمرکزشان بر راههای پیادهرویی، حملونقل عمومی قوی و ساختارهای شهری کوچکتر است.
حاجرسولیها میگوید: این الگوی شهرسازی برای ایجاد جوامع محلی پویا و فعال و کاهش وابستگی به خودروها به کار میرود.
وی ادامه میدهد: اصفهان محلات سابقهدار و با هویت تاریخی بسیاری از جمله بیدآباد و علی قلیآقا دارد، همچنین این محلات فرهنگی و اسلامی هستند و مردم هر محله ویژگی خود را دارند.
رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایهگذاری و گردشگری شورای اسلامی شهر اصفهان تاکید میکند: شهروندان به ترتیب باید به محله، شهر و کشور خود علاقهمند و دغدغه خدمترسانی به محله خود را داشته باشند.
حاجرسولیها با بیان اینکه هویت محلهای موجب رشد و شکوفایی شهر و کشور میشود، اضافه میکند: دوره ششم مدیریت شهری اصفهان نگاه ویژهای به محلات داشته است و پروژههای محلهمحور بسیاری برای محلات این کلانشهر در نظر گرفته است.

ضرورت بازگشت به هویت محلهای در برنامهریزی شهری ایران
احمد خادمالحسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد با تأکید بر اهمیت بازنگری در رویکردهای مدیریت شهری در ایران به خبرنگار ایمنا میگوید: نقش محلهمحوری در توسعه پایدار و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان ضرورتی اجتنابناپذیر در رویارویی با پیچیدگیهای فزاینده مسائل شهری است.
وی ادامه میدهد: در شرایط امروز که شهرنشینی با شتابی فزاینده در حال گسترش است و نظامهای مدیریتی همچنان بر پایه الگوهای سنتی و بعضاً ناکارآمد عمل میکنند، گستردگی ابعاد تغییرات و پیچیدگی مسائل شهری ایجاب میکند تا نگاههای جامعنگر، چندبعدی و کلنگر به مسائل شهری تقویت شده و در مسیر دستیابی به توسعه پایدار، تمرکز از سطح کلان به سطح خرد و ملموس زندگی شهری، بهویژه در مقیاس محله، منتقل گردد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد تأکید میکند: در این میان، محلهمحوری بهعنوان رویکردی نوین در برنامهریزی شهری، کلیه ابعاد زندگی شهری را در بر میگیرد؛ رویکردی که میتواند به تحقق یکی از عالیترین اهداف برنامهریزی شهری، یعنی ایجاد محیطی راحتتر، سالمتر، مطلوبتر و برخوردار از عدالت فضایی منجر شود و بستری مناسب برای حرکت در مسیر توسعه پایدار شهری فراهم آورد.
خادمالحسینی میگوید: محله در ساختار شهرهای سنتی ایران همواره بهمثابه سلول اصلی شهر شناخته میشده است؛ سکونتگاهی که اغلب بر پایه تعلقات قومی، مذهبی و یا اشتراکات اجتماعی خاص شکل میگرفت.
وی اضافه میکند: از نخستین مراحل شهرنشینی در ایران، هر قوم یا گروه اجتماعی با منافع و علایق مشترک، اقدام به ساخت محلهای مستقل میکرد و این الگوی ساختاری حتی در دوران اسلامی نیز استمرار یافت و محلهها با ویژگیها، مرزها و ساختارهای مشخص، سلولهای بنیادین شهرها را تشکیل میدادند؛ این نظام تا پایان دوران قاجار نیز پایدار باقی ماند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد خاطرنشان میکند: پس از آن، به دنبال تحولات ساختاری و اجتماعی ناشی از دگرگونیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، نظم سنتی شهری ایران تغییر یافت و ساختار محلهها نیز دچار تحولات اساسی شد؛ تحولی که منجر به گسست در نظام اجتماعی و کالبدی شهر شد و پیامدهایی چون بروز بحرانهای اجتماعی، ضعف در مدیریت شهری، نابسامانیهای کالبدی، ناکارآمدی ساختارهای اداری و از بین رفتن هویت محلهای را به همراه داشت.
خادمالحسینی میگوید: از سال ۱۳۸۶ به بعد، پژوهشها و سیاستهای شهری در کشور، بهویژه در محافل دانشگاهی و مجامع تخصصی، توجه ویژهای به رویکرد محلهمحور داشتهاند و این رویکرد، بهعنوان راهکاری در برابر چالشهای ناشی از رشد بیرویه و بیبرنامه شهرها، در دستور کار برنامهریزان شهری قرار گرفته است.
وی با بیان اینکه تحولات شهرنشینی در چند دهه اخیر موجب رشد فزاینده و ناهماهنگ شهرها شده است، ادامه میدهد: این رشد، در کنار استمرار نظام متمرکز برنامهریزی، موجی از مشکلات پیچیده در ابعاد مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی را به وجود آورده است و تمام این عوامل، ضرورت تحول اساسی در نظام برنامهریزی شهری را دوچندان ساخته و محلهمحوری را بهعنوان رویکردی کلیدی و اساسی مطرح کرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد تاکید میکند: در سادهترین تعریف، محله به مجموعهای از خانههای مجاور در یک فضای جغرافیایی مشخص گفته میشود و این فضاهای زیستی، اغلب بهطور طبیعی و تدریجی در طول زمان شکل گرفتهاند و دارای مرزهای اجتماعی، فرهنگی و فیزیکی مشخصی هستند. محلات شهری بهعنوان واحدهای اجتماعی واقعی، معمولاً متشکل از گروههایی با ویژگیهای مشترک اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی هستند که به واسطه این اشتراکات، پیوندهای قوی اجتماعی و ارتباطات متقابل جمعی در آنها شکل میگیرد.
خادمالحسینی میگوید: از دید «کوین لینچ» نظریهپرداز برجسته برنامهریزی شهری، محله یکی از عناصر پنجگانه اساسی در شکلگیری سیمای شهری است؛ او محله را فضایی قابلشناسایی و متمایز تعریف میکند که فرد با ورود به آن، بهطور ذهنی حضور در آن فضا را درک میکند.
وی اضافه میکند: در چارچوب نظریههای برنامهریزی شهری، محله بهعنوان واحدی مشخص از ساختار شهری تعریف میشود که متشکل از مجموعهای از کاربریها و خدمات است که نیازهای روزمره ساکنان را برآورده میسازد و این تعریف، محله را بهمثابه یک ساختار زنده و پویا در بطن شهر معرفی میکند که قابلیت برنامهریزی، مدیریت و ارتقا دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد خاطرنشان میکند: با وجود گسترش روزافزون مباحث توسعه پایدار در سطوح مختلف، این مفهوم هنوز در مقیاس محلهای بهطور دقیق و نظاممند مورد واکاوی و تحلیل قرار نگرفته و این در حالی است که محلهها، محل بروز مستقیم و ملموس مسائل اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی هستند.
خادمالحسینی میگوید: تغییر در ساختار خانواده، تحرکات جمعیتی، نابودی فضاهای سبز، مصرف بیرویه منابع طبیعی، کیفیت مسکن، وضعیت معابر و دسترسی به خدمات عمومی، همگی در سطح محله بیش از هر جای دیگر نمود مییابد.
وی میافزاید: برنامهریزی شهری محلهمحور، فرایندی جامع است که با در نظر گرفتن نظریهها، مدلها و الگوهای متفاوت، تلاش میکند تا کیفیت زندگی در مقیاس محلهای ارتقا یابد و بهواسطه این ارتقا، توسعه پایدار شهری تحقق پیدا کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد تصریح میکند: توسعه محلهای، فرایندی است که با شناسایی و فعالسازی سرمایههای بالقوه انسانی، فیزیکی و اجتماعی در سطح محله، تلاش میکند تا زمینههای بهبود کیفیت زندگی و توانمندسازی ساکنان را فراهم کند.
خادمالحسینی یادآور میشود: با ظهور رویکردهای نوین در شهرسازی و تقویت گفتمان توسعه پایدار، توجه به اجتماعات محلی در سطح محله، بیش از پیش در دستور کار دولتها و سیاستگذاران قرار گرفته است و این توجه با تأکید بر مفاهیمی همچون سرمایه اجتماعی، مشارکت مردمی و تأثیرگذاری سطوح خرد در سیاستگذاری شهری، در حال تبدیل شدن به رویکردی محوری است.
وی ادامه میدهد: بعضی دیدگاهها، توسعه محلهای را فرایندی میدانند که با بهرهگیری از منابع و سرمایههای مختلف همچون سرمایه انسانی، سرمایه فکری، سرمایه فیزیکی، سرمایه اجتماعی و سرمایه مالی، درصدد ارتقای کیفیت زندگی و توانمندسازی ساکنان محله است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد تاکید میکند: در چارچوب نظریه توسعه محلهای، محلهگرایی را میتوان از دو منظر تحلیل کرد؛ نخست، محلهگرایی بهمثابه یک تقسیمبندی ساختاری از فضای شهر که ممکن است تحمیلی و ناکارآمد باشد و دوم، محلهگرایی مشارکتی که بر شناسایی و تعامل واقعی با مردم و بافت شهری تأکید دارد.
خادمالحسینی میگوید: در این نوع از محلهگرایی، به جای نگاه از بالا به پایین، تمرکز بر تعامل نزدیک با ساکنان و شناخت نیازها، ظرفیتها و ویژگیهای خاص هر محله است و این رویکرد انعطافپذیر، زمینهساز طراحی راهکارهایی واقعگرایانه و مردممحور خواهد بود.
وی اضافه میکند: در نهایت، توسعه محلهای فرایندی خواهد بود متکی بر نیازهای واقعی شهروندان، مبتنی بر مشارکت آنها و با هدف طراحی سیاستها و رویکردهایی که در سطح محله و در گستره شهر، پاسخگوی دغدغههای جمعی و ارتقابخش کیفیت زندگی باشند؛ البته این نگاه نباید جایگزین مدیریت راهبردی شهر شود، بلکه باید در راستای تکمیل و تقویت آن بهکار گرفته شود.
لزوم تقویت سیاست محلهمحوری و مشارکت مردمی در رفع مشکلات شهری
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد با تاکید بر ناکارآمدی نظام اداری متمرکز و ساختارهای سازمانی مرکزی در کشور خاطرنشان میکند: ساختار فعلی اداره شهرها پاسخگوی نیازهای متنوع و متکثر محلههای شهری نیست و هر محله، با مشکلات خاص و منحصر به فردی روبهرو است که تنها ساکنان آن قادر به درک و بیان واقعی آن هستند.
خادمالحسینی میگوید: در هر یک از محلههای شهری، افرادی متعهد و دلسوز وجود دارند که نسبت به محل زندگی خود احساس مسئولیت، دلبستگی و تعلق خاطر دارند و این افراد آمادگی کامل برای همکاری در رفع نارساییها، ارائه پیشنهاد و مشارکت فعال در تصمیمگیریهای مرتبط با محله خود را دارند.
وی با اشاره به ظرفیت بالای این قشر و با تاکید بر ضرورت تشکیل شوراهای محلی متشکل از چنین افرادی ادامه میدهد: افرادی که شناخت عمیق و دقیقتری نسبت به مسائل محله دارند و میتوانند با اولویتبخشی به خواستهها و نیازهای واقعی ساکنان، بهترین راهکارها را برای اجرا و پیشبرد طرحها و برنامهها ارائه دهند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد تاکید میکند: با تشکیل شوراهای محلی، فضای تعاملی و تبادل دیدگاهها در سطح محلات تقویت میشود و ظرفیتهای فکری، اجرایی و خلاقانه موجود در سطح جامعه به فعلیت درمیآید و از سوی دیگر، مشارکت عملی شهروندان در اداره امور شهر، مشروعیت و مقبولیت بیشتری برای سیاستها و برنامههای شهری به همراه دارد.
خادمالحسینی میگوید: امکان ارتباط مستقیم با اعضای شورا و ایجاد نظامهای نظارتی و کنترلی بر روند فعالیتها و تصمیمگیریها فراهم میشود که این امر، شفافیت و پاسخگویی را به همراه خواهد داشت.
وی اضافه میکند: تعامل شوراهای محله با مناطق شهرداری، بهویژه در زمینه رفع مشکلات موضعی و خاص هر منطقه، اقدامی عملی و مؤثر خواهد بود و مهمترین نتیجهای که از تحقق این رویکرد حاصل میشود، ارتقای سطح آسایش، رفاه و کیفیت زندگی ساکنان شهر است، بنابراین تشکیل شوراهای محلی را باید نهتنها بهعنوان یک راهکار، بلکه بهعنوان ضرورتی راهبردی در مسیر توسعه محلهمحور و مشارکتجویانه دانست.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد تصریح میکند: مزایای محلهمحوری شامل سهولت در اداره و مدیریت جامع شهری از طریق تقسیمبندی خردمحور، فراهم آوردن بستر مناسب برای مشارکت گسترده و مؤثر مردم در تمام ابعاد برنامهریزی، تصمیمگیری و اجرا، آگاهی دقیق و عمیق از مشکلات و نارساییهای هر محله بهواسطه ارتباط مستقیم با شهروندان، تدوین و اجرای طرحها مبتنی بر ویژگیها، نیازها و مختصات خاص هر محله، ایجاد زمینه مناسب برای اجرای بهتر پروژههای شهری و دستیابی به نتایج ملموس و مطلوبتر، پاسخگویی بهتر به نیازهای پویا و متغیر جامعه شهری، افزایش مشارکت مردمی در تأمین خدمات عمومی و تقویت مسئولیتپذیری اجتماعی، مردمگرایی و تمرکز بر نیازها و خواستههای شهروندان بهعنوان محور سیاستگذاری شهری، حرکت بهسوی عدالت اجتماعی و پایداری زیستمحیطی در سطح محلات، ارتقای شاخصهای توسعه انسانی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان در طولانیمدت، افزایش امنیت اجتماعی در محلهها از طریق تقویت همبستگی اجتماعی، توزیع عادلانه و متوازن خدمات و منابع شهری در مناطق مختلف، تقویت روابط اجتماعی، انسجام و سرمایه اجتماعی در ساختار شهری، پیشگیری از جابجاییهای اکولوژیکی، فرسودگی کالبدی و فروپاشی بافتهای قدیمی، کشف و شکوفایی ظرفیتها و استعدادهای خاص هر محله، کاهش فواصل و دوگانگیها در کیفیت زندگی میان مناطق مختلف شهر، ارتقای حس رضایتمندی از زندگی در محیطهای شهری و محلی و کمک به شکلگیری و تقویت هویت شهری و محلهای در میان شهروندان میشود.
خادمالحسینی با اشاره به تحولات جدید در رویکردهای برنامهریزی شهری میگوید: در فرایند نوین برنامهریزی توسعه شهری، بهویژه در دو دهه اخیر، راهبرد مشارکتی و مدل برنامهریزی از پایین به بالا (Bottom-up Planning) بهتدریج به اجماع میان برنامهریزان، مدیران شهری و سیاستگذاران دولتی بدل شده است و این رویکرد مستلزم آن است که به کوچکترین واحد ساختاری شهر، یعنی محله، توجه شود.
وی ادامه میدهد: محله باید بهعنوان پایه اصلی برنامهریزی شهری تلقی گردد؛ نهتنها در طراحی و تدوین برنامهها، بلکه در فرایند اجرا و ارزیابی نیز باید نقش فعالانهای برای محلهها در نظر گرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد با تأکید بر اینکه هدف نهایی برنامهریزی شهری، ایجاد محیطی راحتتر، دلپذیرتر، زیستپذیرتر و انسانمحورتر برای زندگی شهری است، خاطرنشان میکند: محلهمحوری باید در دو بعد مورد توجه قرار گیرد، نخست، مشارکت مردمی که جنبه اجتماعی و فرهنگی دارد و دوم، پاسخگویی به نیازهای کلیدی خدماتی و عملکردی در سطح محله است.
خادمالحسینی میگوید: با تقویت و ایجاد زیرساختهای لازم برای مشارکت مردمی، و بهرهگیری از سرمایه اجتماعی ساکنان محلات، میتوان به سمت توسعه پایدار شهری و شکلگیری شهرهایی سالم، انسانمحور، عادلانه و زیستپذیر گام برداشت.
وی میافزاید: رویکرد محلهمحوری، در صورتی که از جنبه عملکردی و از منظر اجتماعی و مشارکتی مورد توجه قرار گیرد، نقش کلیدی در تحقق عدالت فضایی، بهبود کیفیت زندگی و ارتقای بهرهوری شهری خواهد داشت.
به گزارش ایمنا، محلهمحوری نه صرفاً یک مدل جدید از مدیریت شهری، بلکه یک بازگشت آگاهانه به اصل فراموششده «زندگی شهری انسانی» است؛ شهری که در آن، محلهها به عنوان قلب تپنده جامعه، هویتساز، مشارکتجو، خودیار و تابآور، نقش اصلی در توسعه شهری ایفا میکنند.
اتخاذ رویکرد محلهمحور در مدیریت شهری، مستلزم تحولی بنیادین در نگاه به شهر، از یک کالبد فیزیکی صرف به یک زیستبوم اجتماعی-فرهنگی است و آینده شهرهای ما، در گرو آن است که محلهها را نهفقط بهعنوان سکونتگاه، بلکه بهمثابه سنگبنای حکمرانی شهری هوشمند، مردمنهاد و پایدار بشناسیم.


نظر شما