به گزارش خبرگزاری ایمنا، مذاکرات ایران و آمریکا، آرامآرام از لابهلای خطوط قرمز و خاکریزهای دیپلماتیک، به مرحله کارشناسی میرسد. اما آنسوی میز، نهتنها طرف مذاکره، بلکه پادوهایی در سایه، گوشتیز ایستادهاند تا مبادا دستی برای مصالحه دراز شود. در اتاقی بی پنجره، بخشی از پیکره قدرت در آمریکا، کمر همت بستهاند تا قطار گفتگو حتی به ایستگاه بعدی هم نرسد.
در این معرکه، هر مذاکرهکنندهای ناچار است با دو جبهه روبهرو شود؛ یکی طرف مقابل، و دیگری جمعی از فریادهای خاموش در پسپرده از مردم و نخبگان گرفته تا رسانهها و لابیها. اما در جهان واژگون نظم نوین، وضع از این هم پیچیدهتر است. آمریکا حالا اسیر دو دسته است که سرِ توافق را به تیغ میسپارند. دسته نخست، لابیهای صهیونیستیاند؛ اقلیتی کمتر از ۳ درصد جمعیت، اما اکثریتی در تار و پود تصمیمسازی.
این اقلیت پرنفوذ، با آنکه از نظر عددی کوچکاند، اما دستانشان روی شیرهای پول و رسانه است. طبیعتاً نمیتوانند خونسرد نظارهگر رفتوآمدهای استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در مذاکرات باشند. چین و چروک چهره نتانیاهو در دیدار اخیرش با ترامپ، تنها بخشی از واکنش به همین نگرانی بود.
دسته دوم، چهرههاییاند که در زُلف تنش، نان و نام خود را بافتهاند. جان بولتونها، منافقین، اندیشکدهها و بنیادهایی که سودشان در دشمنی است. آنها خاکریزهای رسانهای را سنگر کردهاند و از آنجا شلیک میکنند؛ به هر لبخند دیپلماتیک، به هر چراغ سبز دیالوگ.
سیاست، شطرنجی لابیشده
در آمریکا، سیاست را باید در راهروها دید؛ جاییکه لابیگرها با کتوشلوارهای اتوخورده، آینده ملتها را در کافههای کنگره شکل میدهند. از جمله بانفوذترین این لابیها، کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) است که با خزانهای پر و چشمانی تیز، جهت باد را در سیاست خارجی تعیین میکند.
لابی صهیونیستی، همانطور که مرشایمر و والت گفتهاند، شاخکهایش را در سیاست آمریکا چنان گسترده که حتی وقتی منافع ملی آمریکا با خواستهای اسرائیل در تضاد است، کفه ترازو کج بهسوی تلآویو میافتد.
صهیونیسم در پوستهای گوناگون
لابی صهیونیستی فقط یک اسم نیست، یک لشکر چند شاخ است؛
▪ سازمانهای رسمی مانند AIPAC، که ریشه در کنگره دواندهاند و هر انتقادی از اسرائیل را خفه میکنند.
▪ بنیادهایی چون اتحاد علیه ایران هستهای و دفاع از دموکراسیها که تولید محتوا میکنند، اما هدفشان فقط یک چیز است: ایرانستیزی
▪ سرمایهداران چون شلدون ادلسون، مردی که میلیونها دلار خرج کرد تا نتانیاهو در بیتالمقدس لبخند بزند و ترامپ در کاخ سفید، از پنجره تحریمها به ایران نگاه کند.
▪ گروههای فرهنگی و مذهبی، از مسیحیان صهیونیست گرفته تا مؤسسات خیریه عبری، که پایگاه اجتماعی این لابی را تأمین میکنند.
منطقهای که قربانی پول و نفوذ شد
کارویژه صهیونیستها ساده است، از جمله مهمترین برنامههای آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ جهان اسلام باید ضعیف بماند تا اسرائیل قوی بماند، در همین راستا؛ جنگ عراق، با چراغ سبز تحلیلگران آیپک، آغازی شد بر پروژهای که بعدها قرار بود به تهران برسد، فشار حداکثری علیه ایران، همان چکیده نقشهای است که در اتاق فکر صهیونیستها نوشته شد و در دفتر ترامپ امضا شد، پروژه اشغال فلسطین، با پشتیبانی رسانهای و مالی AIPAC، به جایی رسید که بودجه بمباران غزه، در کنگره آمریکا تصویب میشود، همانطور که در تلآویو طراحی شده بود، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هم حاصل تهدید مشترک ایرانهراسی بود؛ ابراهیمهایی که قربانیشان نه اسماعیل بود و نه قوچ، بلکه ملتهای عرب شدند.
کارخانههای دشمنسازی
در این میان، اندیشکدههایی چون آیپک، UANI و FDD را باید بهعنوان بازوی تئوریک این لشکر شناخت. این نهادها تنها به تولید مقاله اکتفا نمیکنند؛ آنها لیست شرکتهای همکار با ایران را رصد میکنند، مسیر کشتیهای ایرانی را ردیابی میکنند، و حتی الگوریتمهایی برای بلوکهکردن هر نفس اقتصادی ایران ساختهاند.
UANI با هدایت افرادی همچون جان بولتون و رؤسای سابق موساد و آژانس، حکم تیم عملیاتی را دارد. پروژهشان روشن است: «ایران را محاصره کن، - تصویرش را در افکار عمومی بشکن، و سیاستمداران را از عادیسازی بترسان.»
FDD هم، با زبان حقوق بشر و دموکراسی، همان چماق تحریم را تاب میدهد. مارک دوبوویتز و سعید قاسمینژاد، دو چهرهای که نه از موضع اصلاح، بلکه از بستر انزوا علیه ایران مینویسند، در واقع سربازان فکری جنگ اقتصادیاند.
اما بازنده کیست؟
در این بازی، رژیم صهیونیستی سعی دارد دستش را از آستین آمریکا بیرون بیاورد. اما در این بین، آنچه خرج میشود، سرمایه سیاسی آمریکاست. شاید ترامپ، تاجری که کارت طلایی شهروندی میفروشد، تازه فهمیده باشد که این جنگها، اگرچه برای صهیونیستها منفعت دارد، اما خزانه واشنگتن را تهی میکند.
شاید برای همین، چرتکه انداخته و به این نتیجه رسیده که " لابیها خرج دارند، نه درآمد". شاید حالا مذاکرات ایران و آمریکا، بیسر و صدا اما پرهیاهو، از تونل ترس و طمع عبور کند… شاید.
هوشمندی ایران در مقابل لابیها
شاید این روزها، هر گام ایران در عرصه دیپلماسی، همزمان قدمی برای به چالش کشیدن سلطه لابیهای قدرت و رژیم صهیونیستی است. در این دنیای پر از هیاهو و تبلیغات، ایران نه به دنبال پذیرش تحمیلها، بلکه در جستجوی بازیگرانی است که حقیقت را از ورای لابیها و دروغها بشنوند.
لابیها میخواهند با جیبهای پر، کمر به تسلیم ایران ببندند، اما ایران همانطور که در برابر تحریمها ایستاده، در برابر این فشارهای سیاسی هم خواهد ایستاد. در این میانه، هر ترفند و نقشهای که از سوی دشمنان طراحی شود، نه تنها ایران را از مسیر خود منحرف نخواهد کرد، بلکه مسیر آینده را روشنتر میسازد.
در پایان، ممکن است مذاکرات این بار سکوت کنند، اما صدای مقاومت ایران و شکستن زنجیرهای لابیهای جهانی هیچگاه خاموش نخواهد ماند. بازی که ایران آغاز کرده، از جنس تاریخ است، نه دنیای زودگذر سیاست. جنگ اینجا، نه در میدانهای نظامی، که در دل تصمیمسازانی است که به حقیقت ایمان دارند.
لابیهای ضدایرانی در آمریکا هرگز دست از کار نمیکشند، حتی اگر روابط ایران و آمریکا برقرار شود
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: درحال حاضر باتوجه به شروع مذاکرات غیر مستقیم مسقط لابیهای ضدایرانی در آمریکا تمام تلاش خود را به کارگرفتهاند تا مانع هرگونه روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا شوند، این لابیهای قدرتمند همچنین تلاش خواهند کرد تا مسیر مذاکرات را هرچه سریعتر مسدود کنند.
وی افزود: در حزب جمهوریخواه آمریکا دو دیدگاه در مورد ایران وجود دارد. یکی از این دیدگاهها متعلق به نئوکانها است که بازمانده از دولت جورج دبلیو بوش هستند معتقدند باید با مشت آهنین با ایران رفتار کرد و همچنین ایران را ضعیف و نهایتاً رژیم چنج صورت بگیرد، افرادی مثل جان بنتل ک در دولت نیستند اما تفکراشان وجود دارد مثل مارک روبیو. در مقابل، گروهی دیگر که طرفدار 'ماگا' هستند، مخالف جنگ با ایراناند و معتقدند باید روی تقویت داخلی و مقابله با چین تمرکز کردند.
ابوالفتح ادامه داد: دونالد ترامپ، پیت هگست و ویتکاف به جریان 'ماگا' تعلق دارد، در حال حاضر این گروه در کنگره دست بالا را دارد و مشخص نیست که نئوکانها بتوانند پیروز شوند یا نه.
وی بیان کرد: ترامپ مخالف برجام بود، زیرا آن را میراث اوباما میدانست و همچنین نگران بود که ایران از طریق برجام به سلاح هستهای دست یابد. از نظر ترامپ اگر مذاکرات به نتیجه برسد، خطر دستیابی ایران به سلاح هستهای کاهش مییابد، بنابراین تمام تلاش خود را بکار گرفته تا مقابل این لابیهای قدرتمند بیاستد.
این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: در خصوص لغو تحریمها خوشبین نیستم، زیرا کنگره آمریکا، تحریمها علیه ایران به راحتی برداشته نخواهند شد.
ابوالفتح عنوان کرد: ممکن است موضوع ایران به یک دعوای داخلی در آمریکا تبدیل شود. هیچکدام از طرفین نمیخواهند افتخار پایان دادن به دشمنی با ایران به نام دیگری ثبت شود.
وی افزود: دموکراتها ممکن است مخالفتهایی با ایران داشته باشند. این گروه به دلیل روابط نه چندان خوب با ایران، حتی از جمهوریخواهان تندتر برخورد میکنند.
این کارشناس مسائل بینالملل بیان کرد: کنگره به طور کلی علیه ایران یکدست است و مخالفتها بیشتر به این دلیل است که این افراد با جنگ مخالفند.
ابوالفتح تصریح کرد: مایک جانسون، رئیس نمایندگان، رابطه خوبی با ترامپ دارد و از او حمایت میکند. اگر ترامپ علیه ایران اقدام کند، جانسون مخالفت نخواهد کرد. اما او به تنهایی نمیتواند تمام کنگره را مدیریت کند. در سنا، مخالفتهای زیادی با ایران وجود دارد.



نظر شما