به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان جنوبی، در تاریخ ایران حادثهای بینظیر و عظیم در صحرای طبس رخ داد که هنوز بعد از ۴۴ سال، صدای شکستن هیمنه پوشالی استکبار جهانی را به گوش میرساند.
سکوت کویر گسترده بر پهنه شنهای طبس تنها با نغمههای باد شکسته میشد؛ هیچچیز خبر از فاجعهای نمیداد که قرار بود در دل این سکوت رخ دهد، اما سرنوشت ورق دیگری برای این شب رقم زده بود؛ شبی که در حافظه تاریخی ایران برای همیشه ماندگار شد.
اردیبهشت ۱۳۵۹، آمریکا تصمیم گرفت عملیاتی مخفیانه و غافلگیرانه را برای آزادی گروگانهایش در تهران اجرا کند؛ طراحی دقیق، تجهیزات مدرن و نیروی زبده همه و همه نشان از اجرای دقیق عملیات داشت، اما آنچه در محاسبات آنها لحاظ نشده بود، خشم کویر بود.
هواپیماها و بالگردهای آمریکایی وارد حریم هوایی کشور شدند و در دل کویر طبس فرود آمدند؛ هدف پیشروی تا تهران و نجات گروگانها بود، اما گویا طبیعت ایران با این ماجراجویی بیگانه سرسازگاری نداشت؛ طوفان شن نامرئی و سهمگین همچون یارِ پنهانِ مدافعان ایران، از راه رسید و همهچیز را در هم کوبید و نقص فنی، تصادف و انفجار پیدرپی، کابوسی برای نیروهای آمریکایی رقم زد.
آنچه قرار بود یک عملیات درخشان باشد، به فاجعهای بیسابقه تبدیل شد؛ تنها چیزی که از این عملیات باقی ماند، لاشههای سوخته تجهیزات نظامی در دل کویر بود و خاطرهای که هنوز هم یادآور شکست سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا در ایران است.
منطقه فرود هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی محلی در فاصله حدود ۲۷۰ کیلومتری یزد و ۱۶۰ کیلومتری طبس بود، حوزه هنگ ژاندارمری قدیم به مرکزیت بیرجند به نام پاسگاه رباطخان نیز در ۴۰ کیلومتری این نقطه قرار داشت.
این منطقه از کویر به صورت دشت باز و گسترده و به وسعت بیش از ۱۰ کیلومترمربع است و میدان دید وسیعی برای فرود هواپیما و هلیکوپتر دارد؛ آمریکاییها حساب همه چیز را کرده بودند، اما سطح شنی کویر تمام نقشههای آنها را به هم ریخت.

«بعضی چرخهای هلیکوپتر آمریکایی در منطقه بود که هنوز منفجر یا منهدم نشده و تنها بعضی از چرخهایش در شن فرو رفته بود، دو هلیکوپتر یکی در سمت راست جاده و دیگری در سمت چپ قرار داشت و هلیکوپتر دیگری در سمت چپ جاده سوخته و متلاشی شده بود.
علاوه بر هلیکوپترهای سالم یک هلیکوپتر هم با هواپیمای سی ۱۳۰ آمریکایی برخورد کرده بود و هر دو آتش گرفته بودند، از هواپیماهای سی ۱۳۰ که ۴ موتور داشت، جز تل خاکستر و بقایای قطعات ذوب شده چیزی باقی نمانده بود، پنج جسد سوخته در لابهلای لاشه هواپیما دیده میشد و هلیکوپتری هم که به این هواپیما برخورد کرده متلاشی شده بود.
جعبه سیاه هواپیمای سی ۱۳۰ که حافظه مختصات پرواز و جهت و مسیر پرواز را داشت میان لاشه سوخته هواپیما موجود بود، مقدار زیادی پوکههای شلیک شده M۱۶ را مشاهده کردیم و فانوسقههای زیادی روی زمین پخش بود که در هر کدام از این فانوسقهها دو جافشنگی M۱۶ و در هر کدام سه خشاب ۲۰ تری M۱۶ وجود داشت.
آمریکاییها حتی وقت نکردند که این فشنگها را همراه خود ببرند و فرار کردهاند، کنار هر وسیله مقداری مواد منفجره گذاشته بودند.
دوربینهای زاویهسنج سنگین را دیدم که کنار آنها جعبه مواد منفجره آماده انفجار قرار داشت و بسیار خطرناک بود.»
اینها گوشهای از نخستین گزارش خبری از واقعه صحرای طبس به روایت شهید حسن باقری است که دو روز پس از این حادثه در هفتم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در صفحه دو روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسید.
مهدی مزگینژاد، معاون اسبق سپاه انصارالرضا (ع) خراسان جنوبی به خبرنگار ایمنا میگوید: عملیات پنجه عقاب در ایران معروف به عملیات طبس، نام عملیاتی نظامی بود که توسط ۱۳۲ نیرو دلتا ارتش ایالات متحده آمریکا، پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ برای آزادسازی آمریکاییهای گروگان گرفتهشده در سفارت ایالات متحده در تهران انجام شد.

وی عنوان میکند: این عملیات نخستین تجربه عملیاتی نیروی دلتا بود و فرمان اجرای آن از سوی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا صادر و غروب روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت آغاز شد؛ طی این عملیات شش فروند هواپیما و هشت بالگرد آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان آمریکایی در تهران، از نقاط کور راداری وارد حریم هوایی ایران میشوند.
معاون اسبق سپاه انصارالرضا (ع) ادامه میدهد: همان ابتدا یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری شهر راور کرمان دچار نقص فنی و مجبور به فرود میشود و سرنشینان آن به بالگرد دیگری منتقل میشوند، پس از طی مسافت و با توجه به وقوع طوفان شن، دستگاه هیدرولیک این بالگرد نیز از کار میافتد و به سختی میتواند برگردد و خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز برساند.
مزگینژاد عنوان میکند: شش فروند هواپیمای مدل ۱۳۰ و شش فروند بالگرد در محلی واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود میآیند تا عملیات خود را آغاز کنند اما حین سوختگیری بالگردها برای اجرای مرحله بعدی عملیات، یکی دیگر از آنها دچار نقص فنی شد و با از کار افتادن، همه برنامههای آمریکاییها به هم میریزد زیرا برای انجام عملیات به حداقل شش بالگرد نیاز داشتند.
به گفته وی در این عملیات سه بالگرد دچار نقص فنی شد و در نهایت، عملیات پنجه عقاب با کشته شدن هشت نفر درپی وقوع طوفان شن در منطقه طبس و برخورد یک هواپیمای سی ۱۳۰ با یک بالگرد سیاچ ۵۳ متوقف شد، پنج بالگرد در منطقه زمینگیر شدند و سایر نیروها با پنج هواپیما خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز رساندند و عملیات بهطور کامل شکست خورد.

محمد منتظر قائم شهید واقعه طبس
معاون اسبق سپاه انصارالرضا (ع) خراسانجنوبی در ادامه میگوید: محمد منتظر قائم نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد پنجم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ وقتی از فرود چند بالگرد آمریکایی در کویر طبس مطلع میشود، با توجه به نزدیکی طبس تا یزد بلافاصله در محل حادثه حضور پیدا میکند تا موضوع را از نزدیک بررسی کند؛ به دلیل آنکه انبوهی از اسناد طبقهبندی شده و سری در بالگردها به جای مانده بود بنیصدر بیدرنگ دستور داد تا چند بمبافکن بالگردهای بهجا مانده را بمباران کنند که بر اثر این خیانت محمد منتظر قائم و همراهانش که برای بازرسی و بررسی محل به آنجا رفته بودند به شهادت رسیدند.
مزگینژاد ادامه میدهد: در بازخوانی این اتفاق سه تحلیل وجود دارد، اول اینکه خداوند خواست در این عملیات به نیروهای مسلح بفهماند که اگر شما حضور ندارید من نیروهای دیگری دارم که در صحنه و پشتوانه انقلاب باشند، تحلیل دوم این است که درسی به دشمنان اسلام داده باشد که فکر نکنند بلند شدند، از آسمان عبور کردند و میتوانند نهال انقلاب را که اکنون درختی تنومند شده است، خشک کنند.
وی عنوان میکند: در گذشته موشک و نیروی هوافضا، بالگرد و پهپاد و نیروی آموزش دیده نداشتیم، مقدار محدودی سلاح داشتیم که همان هم به درستی کار نمیکرد، حتی نیروهای آموزش دیده نظامی هم نداشتیم، اما تجهیزاتی که امروزه در اختیار نیروهای سپاه و انتظامی و نظامی ما است، قابل مقایسه با آن زمان نیست، پس چیزی فراتر از اینها بوده است که با همه نداشتهها باعث شکست عملیات پنجه عقاب شد و آن اراده الهی و دست خدا بود که حافظ این انقلاب و نظام است.
این فرمانده ادامه میدهد: امروزه با همه داشتهها باز هم مغرور نیستیم، اما دشمنان ما عبرت نگرفتند و فکر کردند میتوانند این انقلاب و نظام را از پای در آورند، اما تمام جهان در تمام مناسبتها و راهپیماییها دیدند که مردم همچنان پشتیبان ولایت، انقلاب و نظام و با همه کاستیها قدردان خون شهیدان هستند.
بیستوسوم اسفند سال ۱۳۸۸ با تصویب رهبر معظم انقلاب قرار شد موزه بین المللی استکبارستیزی در صحرای طبس و محل وقوع حادثه احداث شود.
موزه بینالمللی استکبارستیزی صحرای طبس یکی از زیرساختهای فرهنگی مهم و مورد نیاز استان و کشور در عرصه دفاع مقدس و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است.
محمدحسین جهانبخش، مدیر اجرایی موزه بینالمللی استکبارستیزی در صحرای طبس به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: این موزه تاکنون تنها ۳۰ درصد پیشرفت داشته و برای تکمیل آن به ۲ هزار میلیارد ریال اعتبار نیاز است.
وی با اشاره به پیگیریهای مستمر از سوی نمایندگان مجلس، ادامه میدهد: سال ۱۳۹۹، اعتبار پروژه به ۱۰۰ میلیارد ریال رسید و سال ۱۴۰۰ این رقم به ۱۵۰ میلیارد ریال افزایش پیدا کرد، اما به دلیل تخصیص اندک اعتبار، تنها فونداسیون و سقف موزه تا بهمن ۱۴۰۲ ساخته و پروژه پس از آن متوقف شد.
مدیر اجرایی موزه بینالمللی طبس میگوید: با وجود تخصیص ۱۵۰ میلیارد ریال و مصوبه ۲۴۰ میلیارد ریالی دیگر، تنها ۴۰ میلیارد ریال به این پروژه اختصاص پیدا کرد و تاکنون مجموع اعتبار هزینهشده به ۲۵۰ میلیارد ریال رسیده است.
این واقعه در سطح جهانی تحت تحریم رسانهای قرار گرفته است و اگر چنین معجزهای در هر جای دیگری از دنیا اتفاق میافتاد به یک نماد جهانی تبدیل میشد
جهانبخش تصریح میکند: به دلیل تأمین نشدن اعتبار لازم، عملیات اجرایی موزه از بهمن ۱۴۰۲ متوقف شده است و بدون تأمین منابع مالی جدید، ادامه پروژه امکانپذیر نخواهد بود.
وی تأکید میکند: برای تکمیل این موزه باید اعتبار کافی تأمین شود؛ با توجه به واقعه پنجم اردیبهشت که در تاریخ کشور بهعنوان نقطه عطف مهم ثبت شده، ضروری است این موزه بهطور کامل احداث شود.
مدیر اجرایی موزه طبس تصریح میکند: بنیاد حفظ آثار باید برای تکمیل پروژه، از ظرفیتهای آستان قدس رضوی، ستاد اجرایی فرمان امام (ره) و بنیاد مستضعفان بهعنوان معین پروژه استفاده کند، این واقعه در سطح جهانی تحت تحریم رسانهای قرار گرفته است و اگر چنین معجزهای در هر جای دیگری از دنیا اتفاق میافتاد، به یک نماد جهانی تبدیل میشد.
به گزارش ایمنا، این واقعه نشان داد که معادلات نظامی و قدرتهای جهانی همیشه نمیتوانند در برابر نیرویی که دست قدرت الهی نامیده شد، پیروز شوند؛ طبس امروز همچنان خاطرات شبی را در دل خود دارد که تاریخ را تغییر داد.


نظر شما