۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۲
چرخش شاهزاده

عربستان سعودی که روزی در سایه گنبد آهنین خواب امنیت می‌دید، حالا زیر سایه برج میلاد به‌دنبال گسترش ارتباط است. ریاض فهمیده است راه عبور از مناقشات، نه از واشنگتن و تل‌آویو، بلکه از تهران می‌گذرد. این سفر، نه دیپلماسی معمول، بلکه چرخشی از تقابل به تفاهم بود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، آخرین‌بار که یکی از شاهزادگان سعودی پا به تهران گذاشت، تقویم روی آذر ۱۳۷۶ ایستاده بود، حالا پس از بیش از دو دهه، برادری از خاندان سلطنتی دوباره از در گفت‌وگو وارد شد. اما این بار نه برای تعارفات دیپلماتیک، بلکه با هیئتی ۷۰ نفره و در قامت وزیر دفاع عربستان، آن هم در روزهایی که شعله جنگ در یمن دوباره برافروخته شده و رژیم صهیونیستی، مستأصل از ناکامی‌های پیاپی به تنش‌آفرینی‌های کور در منطقه پناه برده، پا به تهران گذاشت.

استقبال سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، از خالد بن سلمان و دیدارهای رسمی با علی‌اکبر احمدیان، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی، به‌خوبی نشان داد که این سفر، نه از جنس سفرهای توریستی به دیپلماتیک‌ترین پایتخت غرب آسیاست. وزیر دفاع عربستان حامل پیامی ویژه از پادشاه سعودی برای رهبر انقلاب بود. پیامی که شاید چند سال قبل، قرار بود در واشنگتن تنظیم شود و در تل‌آویو امضا. اما حالا، امضای آن را به تهران آورده‌اند.

خالد بن سلمان در دیدار با رهبر انقلاب، صریح و بی‌پرده گفت: «با دستور کار گسترش روابط با ایران و همکاری در تمام زمینه‌ها به تهران آمده‌ایم». پاسخی که دریافت کرد، نه فقط حکمت یک رهبر، که آیینه‌ای از حافظه تاریخی ایران بود: «سال‌ها پیش، همین‌جا که شما نشسته‌اید، عموی‌تان ملک عبدالله نشسته بود. من به او گفتم ارتباط صمیمی با عربستان را به سود خود می‌دانیم. اگر شما هم آن را به سود خود می‌دانید، ارتباطات می‌تواند مستحکم شود.»

چرخش شاهزاده

و این یعنی، درِ گفت‌وگو برای آنان که حقیقت جایگاه ایران را دریافته‌اند، همیشه باز بوده؛ اما نه از موضع سلطه، که از مسیر احترام. عربستان امروز، با عبور از توهم «پیمان ابراهیم» و شکست رؤیای عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی، انگار تازه به یاد آورده که امنیت در خاورمیانه، نه در کاخ سفید، بلکه در کوچه‌پس‌کوچه‌های دمشق و بغداد و غزه و تهران رقم می‌خورد.

از خلبان جوان تا وزیر دفاع

خالد بن سلمان، شاهزاده ۳۷ ساله سعودی، نه فقط برادر ولیعهد که یکی از چهره‌های آینده‌ساز ریاض است. آموزش‌دیده ارتش آمریکاست و در دانشگاه‌های ایالات متحده هوانوردی خوانده. در اوایل تجاوز عربستان به سوریه نیز از نخستین خلبانانی بود که بمب‌های سعودی را بر آسمان دمشق فرود آورد. او پس از ماجرای پرحاشیه قتل جمال خاشقچی، سفیر عربستان در واشنگتن شد و در ژوئیه ۲۰۲۱ دیدارهایی پرتنش با جو بایدن، جیک سالیوان، لوید آستین و آنتونی بلینکن داشت. دیدارهایی که شاید همان‌جا نخستین نشانه‌های ترک بر دیوار اطمینان سعودی‌ها به «حامیان غربی» خود را در دلش نشاند.

امروز، با انتقال مسئولیت وزارت دفاع از محمد بن سلمان به خالد، گمانه‌ها درباره احتمال ولیعهدی او در آینده نه‌چندان دور، تقویت شده است. اما پیش از آن، ظاهراً باید آزمونی مهم‌تر را بگذراند: آزمون فهم قواعد واقعی قدرت در منطقه.

از پیمان شکست‌خورده ابراهیم تا سنگر تهران

پیمان ابراهیم که در سال ۲۰۲۰ عربستان را به آستانه بوسه با رژیم صهیونیستی رساند، حالا به تلی از خاکستر بدل شده. پس از هفتم اکتبر، نه‌تنها پروژه عادی‌سازی فروپاشید، بلکه عربستان که خود را بیمه‌شده در سایه‌اش می‌پنداشت، ناچار شد زبان به انتقاد از جنایات رژیم باز کند. انفجار غزه، نه‌فقط خانه‌های فلسطینیان، که برج خیالات صهیونیست‌ها برای پذیرش در جهان عرب را نیز فروریخت.

در این میان، عربستان دریافت که بازی در زمین صهیونیست‌ها، بهای سنگینی دارد. به‌ویژه وقتی شریکش، اسرائیل، حتی در تأمین امنیت خود نیز عاجز مانده و آمریکا نیز بیشتر به تاجر اسلحه شباهت دارد تا تضمین‌کننده امنیت. بنابراین، اگر قرار است بیمه‌نامه‌ای معتبر در این منطقه صادر شود، مُهر آن باید «مقاومت» باشد، نه سازش.

یمن؛ مسأله‌ای که نمی‌توان پنهانش کرد

در بحبوحه تشدید حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به یمن، و زمزمه‌های عملیات زمینی علیه انصارالله، سفر خالد بن سلمان به تهران معنایی دوگانه دارد. برخی معتقدند عربستان با چشمی به میدان یمن و گوشی به زمزمه‌های مذاکرات ایران و آمریکا، در پی آن است که با نزدیکی به تهران، هزینه‌های جنگ آینده را برای خود کاهش دهد یا حتی، رفتار ایران را در برابر رخدادهای پیش‌رو کنترل کند.

اما فراتر از همه تحلیل‌ها، یک واقعیت برجای مانده: عربستان فهمیده است که نمی‌توان همزمان در جبهه آمریکا ایستاد و از خشم مقاومت در امان ماند. راه میانه‌ای که امروز سعودی‌ها در پیش گرفته‌اند، شاید بازگشت به عقلانیت باشد؛ همان عقلانی که یک‌روز ملک عبدالله از آن شنید، و امروز وزیر دفاع جوان سعودی، آن را با چشم دیده و با گوش شنیده است.

و ایران، همچنان با قامت استوار، نه‌برای دیکته‌کردن، که برای دیالوگِ مبتنی بر عزت، پذیرای آنانی است که پس از سال‌ها سرگردانی در گردنه‌های کاخ سفید، دوباره راهشان را به سوی خیابان فلسطین باز کرده‌اند.

چرخش شاهزاده

شکست پروژه انزوای ایران در طول چهار دهه گذشت

سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به تقدیم پیام پادشاه عربستان به رهبر انقلاب اظهار کرد: یکی از مهمترین مؤلفه‌های قدرت و اقتدار هر کشور، موضوع روابط بین‌الملل است. بر این اساس، مشاهده می‌شود که با توجه به سیاست‌های کلان نظام در طول ۴۶ سال گذشته و علی‌رغم تلاش‌های بی‌ثمر نظام سلطه به رهبری آمریکا برای منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران، ترافیک دیپلماسی در کشور کاملاً مشهود است.

وی افزود: علی‌رغم ادعاهای تعرفه‌ای آمریکا درباره کانادا، مکزیک، پاناما و برخی نقاط دیگر از جهان، هیچگاه سخنی از مذاکره به میان نیامد؛ اما با توجه به جایگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و نظام بین‌الملل، دولت ترامپ علاقه وافر خود به مذاکره با ایران را پنهان نکرد و در سخنان و بیانیه‌های متعدد، تمایل خود را به گفت‌وگو با تهران ابراز داشت. این رویکرد تا آنجا پیش رفت که نامه‌ای خطاب به مقامات ارشد ایران نیز نگاشت؛ البته این نامه حاوی تهدیدها و تطمیع‌هایی بود که پاسخ متناسبی به آن داده شد.

کارشناس مسائل بین‌الملل تصریح کرد: پس از فرازونشیب‌های موجود، سرانجام آمریکایی‌ها با پذیرش شروط جمهوری اسلامی ایران، نماینده ویژه‌ای را برای گفت‌وگوهای غیرمستقیم تعیین کردند. مرحله نخست این مذاکرات با ارزیابی مثبت طرفین به پایان رسید و دور دوم آن در آینده نزدیک برگزار خواهد شد.

وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران ضمن گفت‌وگوهای غیرمستقیم با آمریکا، تلاش‌های دیپلماتیک خود را در حوزه‌های مختلف از طریق اعزام نمایندگان ویژه به روسیه، پذیرش مقامات ارشد عربستان سعودی، اعزام هیئت‌های گوناگون به نقاط مختلف پنج قاره و همچنین گفت‌وگوهای تلفنی توسط سکاندار وزارت امور خارجه، مدیریت کرده و سیاست خارجی خود را در سطحی بسیار فعال و پیشرونده هدایت می‌کند.

صدرالحسینی ابراز کرد: به نظر می‌رسد، مجموعه اقدامات کنونی در حوزه دیپلماسی کشور، نشانگر شکست تلاش‌های ۴۶ ساله آمریکا و رژیم صهیونیستی برای منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران و اعتلای سیاست‌های کلان نظام در عرصه سیاست خارجی است.

وی تاکید کرد: با توجه به جایگاه ویژه و افزایش اقتدار منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از کشورهای مؤثر در منطقه این موقعیت را به رسمیت شناخته و با اعزام مقامات ارشد خود نشان داده‌اند که همکاری با جمهوری اسلامی در منطقه اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان جایگاه جمهوری اسلامی را نادیده گرفت.

کارشناس مسائل بین‌الملل در خصوص تغییر مواضع دولت سعودی نسبت به جمهوری اسلامی ایران ابراز کرد: از این رو، نماینده ارشد عربستان سعودی در روزهای اخیر به ایران سفر کرد و درباره همکاری‌ها و تعاملات دوجانبه برای حفظ منافع منطقه با جمهوری اسلامی ایران وارد گفت‌وگو شد که امید است این مذاکرات نتایج مطلوبی برای کل منطقه به همراه داشته باشد.

تحول در همکاری‌های ایران، روسیه و چین؛ پیشران شکل‌گیری نظم نوین جهانی

وی در خصوص ارسال پیام رهبر معظم انقلاب به «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه، یادآور شد: باید به این نکته اشاره کرد که سابقه‌ای طولانی از تبادل نامه‌های حاوی مطالب ویژه در حوزه مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی بین مقامات دو کشور وجود دارد.

صدرالحسینی ادامه داد: رهبر معظم انقلاب نیز از سال‌های گذشته در چارچوب جایگاه روسیه و ایران در نظم نوین بین‌المللی، ارتباطات مستمری با پوتین برقرار کرده بودند و در همین راستا، پیام اخیر ایشان توسط «سید عباس عراقچی» نماینده ویژه و وزیر امور خارجه، طی ساعات گذشته به رئیس جمهور روسیه تسلیم شد و گفت‌وگوهای فوری در این خصوص انجام گرفت.

وی خاطرنشان کرد: چنانچه در خبرهای رسمی آمده است، نامه معظم‌له در حضور پوتین قرائت و توضیحات ضروری نیز توسط نماینده ویژه مقام معظم رهبری و وزیر امور خارجه کشورمان ارائه شده است.

کارشناس مسائل بین‌الملل در پایان تاکید کرد: به نظر می‌رسد تعامل و همگرایی کشورهای مؤثر در حوزه مسائل بین‌المللی مانند ایران، روسیه و چین، شکل نوینی به خود گرفته و این همکاری‌ها می‌تواند نقش محوری در شکل‌دهی به نظم نوین جهانی ایفا کند.

کد خبر 858782

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.