نمایشگاه کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان قبل از آن که عکسهایش را نمایش دهد نشانی است از فضای حاکم بر این انجمن، فضایی که همه انواع عکاسی را برمیتابد، سلیقهای عمل نکرده و داوری جامع و همه جانبهای در این عرصه داشته است. این نمایشگاه انواع عکسها با رویکردها متفاوت را در خود جا داده، تا جایی که گاه از یک عکاس در این نمایشگاه، هم میتوانید عکسی از طبیعت بیابید و هم عکسی اجتماعی یا حتی یک مجموعه عکس روایی، همچون آثار سیامک تراکمهزاده که در عکسهایش هم از بازاری قدیمی بصورت سیاه و سفید عکاسی کرده و هم ویترین یک مغازه عینک فروشی را با ساختار منظمش در عکسی سوژه قرار داده است، عکسی که در آن سوژه، محتوا و ساختار با هم هماهنگ است. یا عکسهای پانتهآ ادیبفر که دیتیلهایی از طبیعت را نشان میدهد، طبیعتی زیبا اما در حال زوال.
ارائه عکسها به صورت مجموعهای از دیگر نقاط قوت این نمایشگاه است. این مجموعهها نیز رویکردهای متفاوتی را دنبال میکنند، مثلاً در مجموعه «فولوموزائیک» اثر سید محمود موسوی همه آثار سوژه و نگاه مشترکی داشته و تکنیکی ترکیبی و کلاژ مانند از مناظر اصفهان دارند، تکنیکی که همانندیهایی با عکسهای دورهای از آثار فتوکلاژ دیوید هاکنی دارد. در مجموعه دیگری با نام «زندگی مسالمت آمیز گاو و مرغ» از مجید حجتی، عکسها
حالتی روایی دارند، از آن جا که هر عکس دنباله عکسی دیگر است مفهوم واقعی ارائه اثر بصورت مجموعهای بیشتر از سایر آثار در این مجموعه بچشم میآید. مجموعه دیگری با عنوان «هیچ کس با هیچ کس سخن نگفت» اثر احمدرضا نقیزاده نیز مجموعه قابل توجهی است که به سوژه زوال زیباییهای گذشته و تخریب و فراموشی آنها میپردازد. «مکانی برای یک خاطره» از نادر حیدری یا «قهرمان قدیمی تصویرها و صداها» اثر حامد قصری نیز از دیگر عکسهای ارائه شده بصورت مجموعه ای است. اما در مورد این گونه ارائه اثر، نکتهای که به ذهن میآید آن است که لزوم قرارگیری یک توضیح یا بیانیه مفصل در کنار هر مجموعه عکس چیست؟ بسیاری از این توضیحات راهگشا و کمک کنند نیستند و به برخورد آزاد مخاطب با اثر خدشه وارد میکنند. در بسیاری از مجموعه عکسها، خود آثار و توالی آنها بخودی خود واضح و روایتگر است و توضیح لازم ندارد. مثلاً در مجموعه «شبستان» از مسیح مستاجران عکاس برخوردی فرمی با معماری گذشته دارد که حاصلش نیز عکسهای کامل و قویی از این نوع برخورد است، اما عکاس در بیانیهای سعی کرده از دلبستگیاش به فضای معماری گذشته سخن بگوید، نوعی درد دل که شاید چندان به درد مخاطب در مواجه با اثر او نخورد.
در قسمت تک عکسها در عکسی از ابراهیم عرب بیگی عکاس با دستکاری هوشمندانه عکس و ایجاد دو نقطه
عطف به رنگ قرمز در یک اثر سیاه و سفید ترکیب بندی اثر را مستحکم ساخته و عکس را صاحب بیان خلاقانهای کرده است. در تک عکس دیگری از صفا پیر شیری با عنوان « ترا من خواب میبینم» عکاس با یک تکنیک ساده فضای جنگل را تبدیل به فضایی وهم آلود کرده است. نوع نگاه این عکس یاد آور این نکته است که هنر امروز بیش از هر چیز بیانی تازه است از موضوعات و سوژههای تکراری، سوژههایی که اگرچه بارها عکسهایی از آنها را دیدهایم، اما این بار با بیان و نگاهی دیگر ارائه شدهاند.
عکاسان انجمن عکس اصفهان به همه سو با رویکردهای مختلف و متفاوت نگاه کردهاند و دوربین همزمان چشم و نگاه و تفسیر آنها از دنیای اطراف است.
آوین فرهادی




نظر شما