به گزارش خبرگزاری ایمنا، یک سال از آن سحرگاه باشکوه گذشت؛ از آن لحظهای که آسمانِ خاورمیانه، دیگر فقط نظارهگر نبود، بلکه صحنه رعد بود و وعده. «وعده صادق ۱» نه فقط عملیات، بلکه زبان گویای ارادهای بود که در خاک نمیماند. زمین سنگینی گامهای مقاومت را حس کرد و آسمان، شعری از موشک و معنا شنید. صهیونیسم که روزی گمان میکرد هر کمان از او میترسد، اکنون از سایه خودش هم بیم دارد. عملیات وعده صادق، ترجمه عینیِ همان جمله ماندگار بود: ما از جنگ نمیهراسیم، ما جنگ را میترسانیم.
در آستانه سپیده، با آیههای آهن
سحرگاه ۲۵ فروردین، وقتی سکوت شب بهناگاه با غرش موشکهای ایران شکست، جهان پیام را شنید: دیگر آنها نیستند که خطوط قرمز را تعیین میکنند. موشکهایی که نه به قصد تخریب بلکه برای بازسازی توازن منطقه به پرواز درآمدند؛ پرندگانی از جنس فولاد و حکمت که بر شانههای علم ایرانی سوار بودند و در عمق ۲۰۰۰ کیلومتری، مخاطب خود را پیدا کردند.
موشکهای خرمشهر -۴ با دقتی که حتی ماهوارهها را مبهوت کرد و پهپادهایی که در سکوت، بر فراز پایگاههای دشمن پرواز کردند، به دنیا گفتند: این سرزمین فقط تاریخ نمیسازد، معادله هم میسازد. هماهنگی مثالزدنی میان سپاه، ارتش، حزبالله و انصارالله یک پیام بیشتر نداشت: جنگ چندجبههای، دیگر برای ما تهدید نیست؛ بخشی از دکترین ماست.
از تلآویو تا واشنگتن، از لندن تا برلین، تحلیلگران امنیتی با وحشتی پنهان نوشتند: «ایران حالا فقط یک تهدید نیست، یک قدرت است.» گنبد آهنین، دیگر نه سپر، که تنها یک توهم پرهزینه است. حتی ژنرال مارک میلی اعتراف کرد: «هر پایگاه آمریکایی در خاورمیانه، میتواند در یک هفته به خاکستر بدل شود.»
از کاهش تحرک ناوهای دشمن در خلیجفارس، تا اقتدار انصارالله بر میز مذاکره و الهامگیری گروههای مقاومت فلسطینی از «وعده صادق»؛ همه و همه، گواه این حقیقتند که ایران تنها یک کشور نیست؛ اقیانوسی است از بازدارندگی که هر موج آن میتواند طوفانی بیافریند.

زلزله در ذهن نخبگان امنیتی جهان
وقتی گردوغبار «وعده صادق» بر زمین نشست، لرزه بر اندام محاسبات غرب افتاد. رسانهها و اندیشکدههایی که تا دیروز قدرت نظامی ایران را در سایه تحریمها کمرنگ میدیدند، حالا با چشمانی حیرتزده از واقعیتی نو سخن میگویند.
نشریه صهیونیستی دبکا، در تحلیلی کمسابقه اعتراف کرد: دقت موشکهای ایرانی، بنیان «گنبد آهنین» را لرزاند. تلآویو اکنون برای مقابله با هر موشک، باید چهار موشک «آیرون دُم» شلیک کند؛ معادلهای ناپایدار که تنها به ورشکستگی ختم میشود، نه امنیت.
مؤسسه RAND آمریکا، در گزارشی که بعدها فاش شد، از حقیقتی هولناک برای دشمنان پرده برداشت: ایران قادر است ظرف ۷۲ ساعت، بیش از ۳۰۰ هدف حیاتی را در سراسر منطقه به آتش بکشد. آنها این سناریو را «پایان بازی» نامیدند؛ پایانی که نه از میز مذاکره، بلکه از لانچرهای متحرک آغاز میشود.
تلگراف لندن نوشت: «ایران به باشگاه ابرقدرتهای موشکی پیوست.» و از لزوم بازنگری عمیق در راهبردهای بریتانیا در خاورمیانه سخن گفت. سکوت سیاستمداران بریتانیایی پس از انتشار این گزارش، خود گواهی است بر اعتبار آن تیتر.
ژنرال مارک میلی، فرمانده سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا هشدار داد: «ایران میتواند در کمتر از یک هفته، هر پایگاه آمریکایی در منطقه را با خاک یکسان کند.» اعترافی سنگین از دهان ژنرالی که سالها در قلب اتاقهای جنگ نشسته بود.
سیانان گزارش داد که پنتاگون در حال بازنگری و افزایش بودجهٔ سامانههای دفاع موشکی است، چراکه ایران نشان داده است هیچ هدفی در منطقه از دید موشکهایش پنهان نمیماند. آسمان برای آنها دیگر سپر نیست، تنها صحنه رعبآوری برای سقوط است.
و در نهایت، روزنامه آلمانی دیولت نوشت: «وعده صادق به ما آموخت که ایران دیگر یک بازیگر منطقهای نیست، بلکه بازیگردانی جهانی است؛ قدرتی که باید با آن نه فقط جنگید، بلکه فهمید.»

روایتی از جنس خون و باور
همانگونه که حاج قاسم گفته بود: «ما از جنگ نمیترسیم، ما جنگ را میترسانیم» و امروز، آن مرز نه فقط جغرافیا بلکه هیبت دشمن را درنوردیده، وعده صادق، ادامه راه حاج قاسم است، راهی که از عشق به وطن آغاز شد و به لرزه در دل متجاوز انجامید.
وعده صادق تنها عملیات نبود؛ واژهای تازه در فرهنگ مقاومت بود. موشکهایی که چون قلمهای آتش بر بوم آسمان نوشتند: «امنیت خریدنی نیست، ساخته میشود.» و شاعران، این غرشها را نه صدا، که سرود مینامیدند.
اکنون، یک سال پس از آن روز، دشمن پیش از آنکه به زمین نگاه کند، به آسمان خیره میشود. آنها پیش از آنکه ماشه بکشند، تقویم و نقشه را میبینند. چراکه فهمیدهاند ایران با «زبان تهدید» پاسخ نمیدهد، با زبان قدرت حرف میزند. اینک موشکهای ما نهفقط اهداف را نشانه میروند، بلکه خواب دشمن را آشفته میکنند.
یادداشت از: سید ابوالفضل مدنی، سرویس سیاست ایمنا




نظر شما