به گزارش خبرگزاری ایمنا، قیافه درهم و بیرمق نتانیاهو، آنگاه که ترامپ دوباره از مذاکره با ایران گفت، خود سندی بود بینیاز از امضا. رئیسجمهور پیشین ایالات متحده به میزی برگشت که روزی با طمطراق آن را ترک کرده بود و این بازگشت نه از سر اراده بلکه از سر اجبار بود، همچون کسی که درِ کوچه بنبست را به امید بازگشت میزند. ترک دومینباره میدان، چه پس از وقایع ۱۴۰۱ و چه پس از آتشبازیهای هفتم اکتبر، همه با توهم تضعیف ایران توجیه میشد؛ غافل از آنکه این خانه را بر باد نمیشود داد با پُف رسانهای و تحلیلهای سفارشی.
امروز اما واقعیت، مثل آفتاب بیواسطه، بر چهره محاسبات آمریکاییها افتاده است: ایران آنطور که انتظار داشتند، نه فرو ریخته، نه دستپاچه شده، بلکه برعکس، با بازیسازی هوشمندانه، حتی انتخاب واسطه را هم از دهان طرف مقابل انداخته است.
مذاکرات در مسقط؛ صحنهای که طراحیاش با تهران بود
غیبت امارات در حلقه میانجیگری و انتقال میز مذاکره به خاک آشنا و آزموده عمان، نشانهای روشن از چرخش قواعد بازی است. ایران اینبار نه فقط بر صندلی مذاکره نشسته، بلکه از قبل نقشه میز را هم خودش کشیده است. ترامپ که رؤیای زلنسکیسازی از ایران را در سر میپروراند همان شوی تحقیرآمیزی که با رئیسجمهور جوان اوکراین اجرا کرد را حالا باید با حسرت، چمدان دوست بسازبفروشش ببندد و او را روانه مسقط کند. صحنه عوض شده است، سناریو هم.
نتانیاهو و «لیبیزاسیون»؛ تلهای که بوی کهنگی میدهد
آن کلیدواژه پرتکرار نتانیاهو، «لیبیزاسیون برنامه هستهای ایران» بیشتر به شوخیای میماند که خودش هم ته دلش میداند خریداری ندارد. تلاش او برای کاشتن یک پیشفرض تحقیرآمیز در ذهن جهانیان، بیش از آنکه تاکتیک باشد، از سر بیبرگی است. برنامه هستهای ایران که ریشهاش در خاک این سرزمین و شاخ و برگش در دست نخبگان بومی است، شباهتی به پروژههای کاغذی سرهنگهای برکنارشده ندارد. اینجا نه طرابلس است و نه بازیگرانش با دکمهای از دور اداره میشوند.
شنبهای که میآید؛ آغاز جنگی چندوجهی
از شنبه به بعد، ایران وارد مرحلهای تازه خواهد شد. ترامپ در کمپینی چندلایه، همزمان با مانور نظامی از دیهگو گارسیا و فشار سیاسی گروسی و تهدید اسنپبک، نبرد رسانهای-روانی تازهای را کلید زده است. نخست با پیشدستی در اعلام زمان مذاکره و سپس با آشوبسازی هدفمند در بازار ارز و طلا، مسیر جنگ شناختی را باز کرده و حالا مترصد است با دوقطبیسازی در فضای اجتماعی، میدان را مهآلود کند.
مطلوب او، دوقطبیِ تقلبی «مذاکره یا نه» است. اما جامعه ایران بیش از این آموخته که بین «توافق خوب» و «توافق تحمیلی» باید فرق گذاشت. نه با روی خوش به هر کاغذ امضاشده باید لبخند زد، نه با ترس از آینده، میدان را پیش از سوت پایان واگذار کرد.
مذاکره با گرگ، با طناب پوسیده ممنوع
هیچکس نباید در دام خوشخیالی بیفتد. مذاکره با آمریکا بهویژه با ترامپ، نه معامله با تاجر است، نه گفتوگوی دیپلماتیک با سیاستمدار. او تجسم یک دولت زورگوست، با سابقهای که حتی متحدان نزدیکش را هم به وحشت انداخته است. امید بستن به وعدههای او، همچون بستن قایق به ابر است. جامعه ایران باید آگاه باشد که تحمیل انتظارات غیرواقعی از مذاکرات، بهنوعی بازی در زمین دشمن است.
ترامپ؛ رسانهای با پا و دست
ترامپ نه فقط یک سیاستمدار که یک رسانه متحرک است. انسان-رسانهای که هم دروغ میسازد، هم آن را پخش میکند و هم از بازتابش تغذیه میکند. او استاد ساختن جو روانی است؛ پیشاپیش میتوان حدس زد که چه مذاکرهای بشود یا نشود، او اعلام پیروزی خواهد کرد. اما ما باید مراقب باشیم بازی را در زمین او نکنیم.
مقابله با چنین دشمن رسانهای، نیاز به بازآفرینی دارد. ساختارهای قدیمی و کند در برابر پویایی هجمههای ترامپ، به شوخی میماند. نباید با لباس رسمی وارد میدان نبردی شد که دشمن با لباس مبدل آمده است. برای آن روز، باید طرحی نو در انداخت، وگرنه، ممکن است باخته باشیم پیش از آنکه بازی شروع شود.
رویکرد متناقض آمریکا / دور باطل ترامپ برای مذاکره با ایران
ابوالفضل ظهروند در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: ما نمیدانیم خواستهی دقیق آمریکاییها چیست. آنچه اعلام کردهاند را پاسخ دادهایم، اما طرف مقابل نمیتواند با دستور کاری فراتر از خواستهی ما وارد گفتگو شود. علت اینکه گفتیم مذاکره بهصورت غیرمستقیم باشد نیز دقیقاً به همین دلیل است: ما در عمل درخواست آنها را نپذیرفتهایم. با این حال اعلام کردیم آمادهایم تا سخن و پیشنهاد منطقی را بشنویم، مشروط بر اینکه منافع و مصالح امنیت ملی ایران در نظر گرفته شود.
وی افزود: نکتهی جالب این است که تأکید کردیم مذاکرهی غیرمستقیم برای شنیدن سخن جدید انجام میشود و این یعنی با وجود اینکه مذاکره غیرمستقیم است، طرف مقابل در حال تمکین به موضع ماست. ما قصد نداریم وارد مذاکرهای شویم بلکه تنها میرویم و مشاهده میکنیم که دستور کار طرف مقابل چیست و چه پیشنهادی برای ایران دارند و ما مسیر دیپلماسی را بههیچوجه نبستهایم، اما برای شرایط بحرانی و حتی جنگ هم آمادگی کامل داریم. به نظر من این رویکرد، معقول و منطقی است.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: آنان میگویند خواهان مذاکرهاند، ولی در عین حال میگویند یا مذاکره یا جنگ! در حالی که این دو گزاره بهطور کامل متفاوت است. هدفشان از این موضعگیری، تأثیرگذاری بر افکار عمومی سیاسی جهان است تا چنین وانمود کنند که ما پیشنهاد مذاکره دادیم و طرف ایرانی نپذیرفت و به این وسیله برای اقدام نظامی مشروعیتسازی کنند. در واقع تلاش میکنند در فضای عمومی گارد مذاکراتی بگیرند، تا در صورت به نتیجه نرسیدن توافق، تقصیر را به گردن ایران بیندازند و مسیر جنگ را توجیهپذیر جلوه دهند.
ظهرهوند خاطرنشان کرد: وقتی ما به میز مذاکره میرویم، معنایش این است که داریم به چنین جنگی مشروعیت میبخشیم و در پی اقناع افکار عمومی داخلی و جهانی هستیم، بنابراین شنیدن مطالبات طرف مقابل در قالبی جدید، یک اقدام عاقلانه و از منظر سیاسی، هوشمندانه است. مشکلی هم در آن نیست؛ به جلسه میرویم، صحبتهایمان را مطرح میکنیم و اگر سخن غیرمنطقی مطرح کردند، پاسخشان را خواهند گرفت.
وی ادامه داد: حضور ویکتاف در روسیه نیز ناشی از استرسها و نگرانیهایشان است. آنها انسانهای دیپلماتیک نیستند، بلکه قماربازند. با نمایشهایی شبیه به آنچه در لیبی و اوکراین دیدیم، به دنبال بازی سیاسی هستند. نگرانند که مبادا ایران با روسیه و چین وارد شراکت راهبردی شود، چون تصور میکنند آن کشورها تنها بلوف میزنند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بیان کرد: آمریکا همان شرارت گذشته را دارد، اما نسبت به گذشته کمبودهایی هم دارد، بنابراین در شرایط دشوار، برای رفع مشکلاتش به سمت ایران آمده است. میخواهد سیاستهایش را لایهلایه جلو ببرد تا ببیند واکنش روسیه چیست. این یک تلاش مذبوحانه است که یا به نتیجهای نمیرسد، یا به سمت صلح و آرامسازی منطقه میرود، یا با سیلی سختی که وعدهاش داده شده است، روبهرو خواهد شد.
ظهرهوند اضافه کرد: مذاکره غیرمستقیم، مکتوب و به شکلهای گوناگون، بستگی به پیچیدگی شرایط دارد، بهطور مثال در مورد اوکراین، روسیه حاضر نیست مستقیماً با زلنسکی وارد گفتوگو شود، بلکه با کشوری مانند آمریکا مذاکره میکند که بهنوعی واسطهگری است.
وی گفت: ترامپ هم چنین رفتاری دارد. او انسانی نامتعادل و دمدمیمزاج است. اگر به سمت ایران آمده، بهخاطر فشارها و دشواریهای شرایط منطقهای و جهانیاش است. این نشاندهنده موقعیت راهبردی ایران است. پیش از این، آمریکا عملیات روانی بسیاری انجام داده است تا ایران را ضعیف جلوه دهد، به این امید که بیشترین امتیاز ممکن را کسب کند. این رفتار عجیب نیست، اما رایج هم نیست و در شرایط پیچیدهای همچون وضعیت کنونی ایران اتفاق میافتد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: مشکل ما این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در عمل یک سازمان بیطرف نیست، بلکه ابزاری برای غرب، بهویژه آمریکاست. گروسی و مدیران کل آژانس، در برابر ایران رویکردی بهطور کامل جانبدارانه داشتهاند، که کار را برای دستیابی به اهداف صلحآمیز هستهای دشوار کرده است. گروسی تاکنون دستاورد قابلتوجهی نداشته است و ما برای جلوگیری از خلع سلاح شدنمان، خویشتنداری کردهایم، البته پاسخ لازم را نیز دادهایم. به نظر من دیپلماسی و شفافیت در این زمینه میتواند تهدیدات آنها را خنثی کند و تاکنون هم این بازی را خنثی کردهایم.
وی عنوان کرد: این سفر نیز در چارچوب سناریوی آمریکاست. نوع مدیریت گروسی و بازی آژانس میتواند تأثیرگذار باشد. بهطور قطع ممکن است رویاروییهای دیگری نیز با ایران داشته باشند و این کاری است که ما با آن آشنا هستیم. حتی شورای حقوق بشر نیز شاید با ما روبهرو شود. غرب به این شکل عمل میکند و ما نباید نگران باشیم. این ماهیت طبیعی غرب است که در حال فروپاشی است. آنها حیثیتشان را از دست دادهاند، ظرفیتهای نرمشان کاهش یافته است.
نظر شما