به گزارش خبرگزاری ایمنا، هرگاه رئیسجمهور سوریه چشمان خود را از پنجره قصرش باز کند، ارتش اسرائیل را در جبل الشیخ خواهد دید. این جملهای است از وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، یسرائیل کاتس، که در سفر به این منطقه اشغالی بر زبان راند؛ اظهاراتی که نهتنها نشاندهنده تشدید مداخلات نظامی این رژیم در سوریه است، بلکه از تغییرات راهبردی قابلتوجه در سیاستهای آن پرده برمیدارد.
سیاست فشار و تثبیت حضور نظامی
کاتس که پس از مجموعه حملات هوایی گسترده به مواضع ارتش سوریه به جبل الشیخ سفر کرده بود، از تثبیت حضور نظامی رژیم صهیونیستی در بخشهای اشغالی خاک سوریه سخن گفت. این اظهارات، که چیزی جز تهدید و جنگ روانی علیه دمشق نیست، در راستای فشارهای فزایندهای قرار دارد که اسرائیل برای تغییر معادلات میدانی دنبال میکند.
تحولات میدانی و مناطق تحت اشغال
گزارشها حاکی از آن است که در هفتههای اخیر، رژیم صهیونیستی کنترل مناطقی به عمق ۵ تا ۱۵ کیلومتر در داخل خاک سوریه را به دست گرفته است. مناطقی همچون خان ارنبه، جبات الخشب، بیت اری و بخشهایی از قنیطره تا جبل الشیخ، اکنون در سیطره این رژیم قرار دارند. این میزان نفوذ، علاوه بر تثبیت حضور نظامی، اهداف ژئوپلیتیکی و امنیتی خاصی را نیز دنبال میکند.
شبکه ۱۲ اسرائیل در گزارشی اعلام کرده که حدود ۴۰ هزار غیرنظامی سوری در این مناطق تحت اشغال قرار گرفتهاند. این شبکه، که با لحنی افتخارآمیز از این اشغالگری سخن میگوید، مدعی است که نیروهای اسرائیلی اجازه فعالیتهای کشاورزی به برخی از ساکنان محلی دادهاند؛ اما در واقع، این سیاست چیزی جز ابزاری برای مدیریت جمعیت محلی و تضعیف مقاومت نیست.
سه لایه نفوذ نظامی اسرائیل در جنوب سوریه
بر اساس تحلیلهای منتشرشده، اسرائیل یک راهبرد سهلایهای را برای اعمال کنترل بر جنوب سوریه دنبال میکند:
لایه اول: منطقه حائل – منطقهای به عمق ۵ کیلومتر که نقش کمربند امنیتی اولیه را دارد.
لایه دوم: منطقه امنیتی – محدودهای تا عمق ۱۵ کیلومتر که امکان انجام عملیات نظامی تاکتیکی را فراهم میکند.
لایه سوم: منطقه نفوذ – گسترهای به عمق ۶۵ کیلومتر که شامل بزرگراه دمشق-درعا است و بهعنوان شریان ارتباطی سوریه و اردن اهمیت راهبردی دارد.
این الگوی نفوذ نشان میدهد که رژیم صهیونیستی نهتنها به دنبال حملات مقطعی هوایی نیست، بلکه پروژهای گستردهتر برای ایجاد عمق استراتژیک و کنترل مسیرهای ارتباطی جنوب سوریه را دنبال میکند.
ابعاد ایدئولوژیک عملیات سهم باشان
یکی از نکات قابلتأمل در سیاستهای اخیر رژیم صهیونیستی، بهرهگیری از مفاهیم مذهبی برای توجیه اقدامات نظامی است. عملیات اخیر این رژیم در جنوب سوریه سهم باشان نامگذاری شده که ریشه در متون توراتی دارد و به دشتهای حاصلخیز منطقه اشاره دارد. این نامگذاری، که در ظاهر رنگ و بوی تاریخی و مذهبی دارد، در واقع بیانگر چشمانداز درازمدت این رژیم برای سلطه بر جنوب سوریه است.
برخلاف بلندیهای جولان که منطقهای کوهستانی محسوب میشود، منطقه باشان شامل دشتهای وسیع حوران و بخشهایی از استان سویدا است. رژیم صهیونیستی با تکیه بر این مفاهیم دینی تلاش دارد حضور اشغالگرانه خود را مشروع جلوه دهد و افکار عمومی داخلی را برای استمرار این اشغالگری آماده سازد.
تغییر راهبرد؛ از حملات هوایی به حضور پایدار
کارشناسان بر این باورند که اقدامات اخیر اسرائیل در جنوب سوریه نشاندهنده تغییر راهبردی در سیاستهای این رژیم است. اگر تا پیش از این، حملات هوایی مقطعی، شیوه اصلی اعمال فشار بر دولت دمشق بود، اکنون رژیم صهیونیستی به دنبال حضور نظامی پایدار در این مناطق است.
این تغییر، در کنار تأمین منافع امنیتی کوتاهمدت، میتواند به بسترسازی برای تحولات ژئوپلیتیکی عمیقتر منجر شود؛ تحولات و جاهطلبیهایی که البته، مانند بسیاری از پروژههای توسعهطلبانه این رژیم، در صورت واکنش قاطعانه محور مقاومت، میتواند به چالشی جدی برای تلآویو بدل شود. در چنین شرایطی، نقش دولت سوریه و حمایتهای متحدانش، بهویژه ایران و روسیه، در تعیین سرنوشت این تحولات، بیش از هر زمان دیگری تعیینکننده خواهد بود.
حملات اسرائیل به سوریه؛ اهداف و پیامدها
جعفر قناد باشی، کارشناس مسائل خاورمیانه، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد که رژیم صهیونیستی به دلایل متعددی به سوریه حمله کرده و برخی مناطق را اشغال کرده است. بهعنوانمثال، در نخستین گام، منطقه جبلالشیخ به تصرف این رژیم درآمد. این منطقه از نظر راهبردی بسیار مهم است و گفته میشود که تسلط بر آن، اشراف بر تمامی مرزهای منطقه را فراهم میکند.
وی افزود: پس از جبلالشیخ، مناطق دیگری نیز به اشغال درآمدند که هرکدام دلایل خاص خود را دارند. نخست، رژیم صهیونیستی همواره در راستای سیاست نیل تا فرات حرکت کرده و هر زمان که فرصت مناسبی بیابد، برای گسترش سرزمینی اقدام میکند. با تضعیف حکومت بشار اسد، این رژیم سریعتر به اهداف خود نزدیک شده و زیرساختهای نظامی سوریه را تخریب کرده است.
این کارشناس مسائل خاورمیانه ادامه داد که نگرانیهای امنیتی اسرائیل یکی دیگر از دلایل این حملات است. رژیم صهیونیستی که خود اشغالگر است، همواره از مقاومت مردم منطقه در هراس بوده و به همین دلیل تلاش میکند با ایجاد یک منطقه حائل، از تهدیدات احتمالی جلوگیری کند. درحالیکه کشورهای مستقل چنین دغدغههایی ندارند، اسرائیل همواره در ترس از حملات مردمی به سر میبرد.
نقد ادعاهای اسرائیل درباره دفاع مشروع
قناد باشی تأکید کرد: برخی ادعا میکنند که رژیم صهیونیستی برای دفاع از خود، حق اشغالگری دارد، اما اگر این منطق پذیرفته شود، تمامی کشورها باید بتوانند با توجیه امنیتی، خاک دیگران را تصرف کنند که این امر به درگیریهای دائمی میان کشورها منجر خواهد شد.
وی تصریح کرد: بخش مهمی از این اقدامات، ناشی از نگرانی اسرائیل نسبت به شکلگیری مقاومت و حقخواهی مردم منطقه است. بخش دیگر نیز در راستای تلاش برای تجزیه سوریه و آمادهسازی زمینه برای نفوذ طرفداران خود در این کشور صورت میگیرد، اما این سیاستها محکوم به شکست است؛ همانگونه که در لبنان نیز ناکام ماندند.
سرنوشت اشغالگران و سرخوردگی اسرائیل
این کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: خروج اشغالگران امری قطعی است، هرچند که حمایت دولتهای غربی و آمریکا بهعنوان چراغ سبزی برای ادامه سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل عمل میکند. بااینحال، این سیاستها در نهایت به نتیجه نخواهند رسید.
قناد باشی خاطرنشان کرد که شکستهای اسرائیل در لبنان و غزه باعث سرخوردگی آنها شده و اکنون این رژیم تلاش میکند تا روحیه سربازان و افکار عمومی خود را تقویت کند. عدم موفقیت در غزه و لبنان و ناتوانی در رسیدن به رود لیتانی، ضربه سنگینی به روحیه آنها وارد کرده است.
وی تأکید کرد: در جنگ ۶۰ روزه، ۷۰ هزار نیروی اسرائیلی از حزبالله شکست خوردند و این روند همچنان ادامه خواهد داشت. این اقدامات در نهایت، رژیم صهیونیستی را وارد باتلاقی خواهد کرد که خروج از آن دشوار خواهد بود.
مقاومت مردم سوریه و آینده منطقه
قناد باشی در پایان گفت: شرایط منطقه به گونهای است که شاید اسرائیلیها در کوتاهمدت بتوانند به پیروزیهای مقطعی دست یابند، اما در میانمدت و بلندمدت با مشکلات جدی مواجه خواهند شد. همانطور که در مجامع بینالمللی با مخالفت نخبگان جهانی روبهرو هستند و مشروعیت گذشته خود را از دست دادهاند.
وی تأکید کرد که مردم سوریه در برابر اشغالگری مقاومت خواهند کرد. آنها هرگز نمیپذیرند که سرزمینشان اشغال شود و قطعاً در برابر این تجاوزات واکنش نشان خواهند داد.
آینده تاریک اشغالگری اسرائیل
باتوجه به سوابق رژیم صهیونیستی در اشغالگری و سیاستهای توسعهطلبانه آن، تجربه نشان داده است که هیچیک از این اقدامات به ثبات و امنیت موردنظر این رژیم منجر نشده است. شکستهای پیدرپی در لبنان و غزه، ناتوانی در تحمیل سیاستهای خود بر منطقه، و مقاومت سرسختانه مردم نشان میدهد که استراتژی اشغال و تجاوز، سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت.
اسرائیل ممکن است در کوتاهمدت به برخی اهداف خود برسد، اما در بلندمدت با چالشهای اساسی مواجه خواهد شد. رشد آگاهی عمومی، افزایش قدرت مقاومت در منطقه، و تغییرات ژئوپلیتیکی، شرایط را برای این رژیم دشوارتر خواهد کرد. مردم سوریه، همانند سایر ملتهای تحت اشغال، هرگز اجازه نخواهند داد که سرزمینشان برای همیشه در تصرف بماند و مقاومت آنان در نهایت به خروج اشغالگران منجر خواهد شد.



نظر شما