به گزارش خبرگزاری ایمنا، فیلم «ناتور دشت» به کارگردانی سید محمدرضا خردمندان، با بازی درخشان هادی حجازیفر و میرسعید مولویان، داستانی تأثیرگذار از تعهد، وجدان و مسئولیتپذیری را به تصویر میکشد. این اثر در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بهعنوان فیلم برگزیده از نگاه ملی قرار گرفت، اما آیا این فیلم توانسته است همانطور که در جلب توجه عموم موفق عمل کرد، در پرداخت عمیقتر به مفاهیم اجتماعی و شخصی، به موفقیت دست پیدا کند؟
خلاصه داستان
«ناتور دشت» روایتی از احمد پیران (با بازی هادی حجازیفر)، شخصیتی محترم در روستای خود است که در آستانه سفری به شهر برای حمایت از پسرش در مسابقهای مهم است. با این حال، با شنیدن خبر گمشدن دختر یکی از دوستانش، تصمیم میگیرد در روستا بماند و به جستوجوی او بپردازد. در این مسیر، همراه با شاگردش، آیهان (با بازی میرسعید مولویان)، و دیگر اهالی روستا، به جستوجوی دختر گمشده میپردازند و در این راه با چالشهای اخلاقی و اجتماعی روبهرو میشوند، اما در دل این جستوجو، سوالات عمیقی مطرح میشود که پاسخ دادن به آنها نهتنها برای احمد، بلکه برای کل جامعه روستا پیچیده و دشوار است.
بازیگری
هادی حجازیفر در نقش احمد پیران، با بازیای متین و تأثیرگذار، توانسته است عمق شخصیت مردی مسئولیتپذیر و دلسوز را به تصویر بکشد؛ او با استفاده از حرکات دقیق و بیانی صادقانه، تماشاگر را به دنیای درونی احمد نزدیک میکند و احساسات درونی او را بهطور کامل منتقل میکند. حجازیفر در نقش یک شخصیت انسانی که در تقابل با جامعهای پر از فشارهای اخلاقی و اجتماعی قرار دارد، موفق به خلق یک شخصیت ملموس و باورپذیر شده است.
میرسعید مولویان در نقش آیهان، با بازیای پرانرژی و پویا، تضادی جذاب با شخصیت احمد ایجاد کرده است. او با نمایش شور و اشتیاق جوانی و در عین حال پیچیدگیهای درونی، بهخوبی توانسته است نقش شاگردی وفادار و در عین حال پرسشگر را ایفا کند. این تضاد در شخصیتپردازی، موجب میشود که رابطه این دو شخصیت نهتنها جذاب بلکه تأثیرگذار و معنای اجتماعی بیشتری پیدا کند.
با این حال، در برخی از سکانسها، واکنشهای بازیگران مکمل در مقابل شخصیتهای اصلی کمی تصنعی به نظر میرسد و حس غنیتری که از بازیگران اصلی استخراج شده است، در کنار بازیگران فرعی به اندازه کافی نمیدرخشد. شاید اگر بازیگران مکمل فرصت بیشتری برای پرورش شخصیتهای خود مییافتند، تعاملات میان آنها به سطح بالاتری ارتقا مییافت.
فیلمبرداری
مرتضی غفوری، فیلمبردار اثر با استفاده از قاببندیهای دقیق و نورپردازیهای هنرمندانه، توانسته است فضای روستا و گستره دشتها را به زیبایی به تصویر بکشد. او با بهرهگیری از نماهای باز و مناظر طبیعی، احساس گستردگی و در عین حال تنهایی را به تماشاگر منتقل میکند. بهویژه در صحنههایی که شخصیتها در دل طبیعت در جستوجوی دختر گمشده هستند، غفوری توانسته است بهخوبی فضای آزاردهنده و در عین حال زیبا را در برابر چشم تماشاگر قرار دهد.
استفاده از نماهای بسته و کوتاه در برخی از لحظات بحرانی، نیز توانسته است تنشهای روحی شخصیتها را برجسته کند و به فضای فیلم عمق بیشتری ببخشد. اما در برخی سکانسها، مانند صحنههای عاطفی میان شخصیتها، حس همذاتپنداری بهدلیل استفاده از برخی زوایای ثابت دوربین، از دست رفته و این میتواند در جذب کامل تماشاگر مؤثر نباشد.
تدوین
حمید نجفیراد، تدوینگر فیلم، با ایجاد ریتمی منسجم و هماهنگ، توانسته است تنشها و آرامشهای داستان را بهخوبی منتقل کند. او با انتخاب هوشمندانه نماها و ایجاد پیوستگی در روایت، تماشاگر را در جریان داستان نگه میدارد و احساسات مختلف را به او القا میکند. استفاده از فلاشبکها و تدوین پویای زمانی در خلق درگیریهای ذهنی احمد، از نکات مثبت این فیلم است که به خوبی با فیلمنامه همخوانی دارد.
اما در برخی از بخشهای فیلم، به ویژه در نیمه دوم داستان، تدوین بهنوعی به کندی میافتد و ریتم فیلم با افت محسوس مواجه میشود. این امر میتواند باعث شود که برخی از تماشاگران احساس کنند که بخشهایی از فیلم بیش از حد کشدار است و به میزان کافی پیش نمیرود. از سوی دیگر، برخی تغییرات سریع و پارهپاره در سکانسهای میانفصل، ممکن است حس انسجام داستان را تا حدی تحت تأثیر قرار دهد.
فیلمنامه
سید محمدرضا خردمندان و حمید اکبری خامنه، نویسندگان فیلمنامه، با الهام از داستانی واقعی، روایتی انسانی و تأثیرگذار را خلق کردهاند. آنها با پرداختن به موضوعاتی چون وجدان، مسئولیت اجتماعی و تعهد، داستانی را به تصویر کشیدهاند که مخاطب را به تفکر وامیدارد. هرچند فیلمنامه به خوبی از نظر مفهومی درگیرکننده است، اما گاهی احساس میشود که برخی از گفتوگوها به سطحینگری میافتند و به عمق دغدغههای شخصیتها پاسخ نمیدهند.
در واقع، اگرچه فیلمنامه از لحاظ درونمایه داستانی قوی است، در بعضی موارد احساس میشود که در پیوند دادن برخی از ارکان داستان به یکدیگر، کمی بیش از حد بر پیچیدگیهای موقعیتی تکیه شده است و در نتیجه، درگیریهای درونی شخصیتها به درستی پرداخته نمیشود. بهعنوان مثال، درگیریهای اجتماعی و شخصی احمد و آیهان بهتدریج به سمت کلیشههای قدیمی داستانهای درام اجتماعی حرکت میکند و این امر میتواند مخاطب را از لذت کامل از روایت محروم کند.
کارگردانی
سید محمدرضا خردمندان، کارگردان فیلم، با هدایت دقیق بازیگران و استفاده هوشمندانه از عناصر بصری، توانسته است اثری یکپارچه و تأثیرگذار خلق کند. او با ایجاد فضایی واقعی و در عین حال شاعرانه، تماشاگر را به دنیای داستان میبرد و او را درگیر ماجراهای شخصیتها میکند بهویژه در نمایش تضادهای درونی شخصیتها، خردمندان موفق عمل کرده است.
با این حال، برخی از انتخابهای کارگردانی در بخشهای خاص، بهویژه در صحنههای پرتنش و زمانی که شخصیتها در موقعیتهای بحرانی قرار دارند، کمی شتابزده به نظر میرسد. به عبارت دیگر، کارگردان در تلاش بوده است تا با سرعت بالا به سکانسهای بعدی برسد، اما در این مسیر گاهی از تأمل و درنگ در لحظات حساس غافل شده است. این امر میتواند در بعضی از تماشاگران تأثیر روانی فیلم را کاهش دهد.
«ناتور دشت» با ترکیبی از بازیهای قوی، فیلمبرداری زیبا، تدوین منسجم و فیلمنامهای دوستداشتنی، اثری است که تماشاگر را به تفکر در مورد وجدان و مسئولیت اجتماعی وامیدارد. این فیلم با پرداختن به داستانی انسانی و جهانی، توانسته است ارتباطی عمیق با مخاطبان برقرار کند و تجربهای ماندگار را برای آنها رقم بزند. با این حال، با وجود دستاوردهای قابل توجه در زمینههای مختلف، برخی ایرادات در ریتم داستان و پیوند شخصیتها با دنیای پیرامونی، باعث میشود که فیلم بهطور کامل نتواند به جایگاه یک شاهکار دست پیدا کند.




نظر شما