به گزارش خبرگزاری ایمنا از چهارمحالوبختیاری، سجاد خالقی یکی از نویسندگان متعهد و اندیشمند معاصر از دیار چهارمحال و بختیاری است که با قلمی آگاه و روحی پرسشگر، دغدغههای اجتماعی و تاریخی جامعه را به تصویر میکشد.
آثار او تنها روایتهایی داستانی نیستند، بلکه بازتابی از دردها، آرمانها و حقیقتهای پنهانشده در لابهلای تاریخ و زندگی مردم است، او با خلق کتابهایی همچون «ظلمت سفید»، «مه و دود» و «روز داوری» جایگاه خود را در میان نویسندگان متعهد و تأثیرگذار کشور تثبیت کرده است.
این آثار تلفیقی از نثر قدرتمند، فضاسازیهای ملموس و روایتهایی پر از تفکر و تأمل است که خواننده را به چالش میکشد و او را درگیر پرسشهای بنیادین درباره جامعه و انسان میکند، «ظلمت سفید» روایتی است که با زبانی پرقدرت، تاریکیهای اجتماعی و تاریخی را به چالش میکشد.
«مه و دود» تصویری از واقعیتهایی است که در هالهای از ابهام و غبار گم شدهاند و «روز داوری، روایتی از سرنوشت و قضاوتهایی است که گاه ناگزیر و گاه ناعادلانهاند، سجاد خالقی نهتنها نویسندهای با سبک خاص و نگاهی ژرف است، بلکه هنرمندی است که با تعهد و مسئولیت اجتماعی، برای روشنکردن زوایای پنهان جامعه گام برمیدارد، آثار او صدایی است که در میان هیاهوی روزمرگیها گم نمیشود، بلکه پژواکی است که در ذهن و دل خوانندگان ماندگار میماند.
امروز به بهانه هفدهم بهمن که به نام روز هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده است، پای گفتوگو با خالقی نشستیم تا از نگاه او به بیان هنر انقلاب اسلامی و یک هنرمند متعهد انقلابی بپردازیم.
ایمنا: ویژگی ادبیات انقلاب اسلامی و هنر متعهد و رسانه انقلابی از نظر شما چیست؟
خالقی: ادبیات اگر واقعاً بخواهد ادبیات انقلاب اسلامی باشد، باید جامعه را به سمت جلو حرکت بدهد و ادبیاتی که موجب رخوت شود و هدف روشنگری و جلو رفتن و ظلمستیزی و مسائلی را که اصلاً به دلیل آنها انقلاب صورت گرفته، دنبال نکند، بدونشک ادبیات انقلاب اسلامی نیست و دچار رخوت و رکود میشود و به همین دلیل است که در حال حاضر بخشی از ادبیات ما لنگ میزند و جامعه با آن ارتباط برقرار نمیکند، چرا که بیشتر به مسائل حاشیهای و تکراری میپردازند، در حالی که اگر ادبیات پیشرو باشد، میتواند جامعه را به دنبال خود بکشد، اگر مطالبهگری و تبیین برخی موضوعات و شفافسازیها به شیوه ادبی و نه ژورنالیستی انجام شود و همین هنر متعهد نگذارد برخی فسادها و اتفاقات بد در جامعه دیده شود یا حداقل آن را نشان دهد، برخی از این اتفاقات و مسائل در جامعه دیده نمیشود.
برای همین اگر نویسنده و هنرمند موارد ذکر شده را انجام دهد، آن یک هنر متعهد میشود و یک رسانه اگر بخواهد حواشی و مسائل غیرمرتبط دم دستی را بیان کند از آن چیزی که باید باشد دور میشود.
ایمنا: چقدر توانستهایم در حوزه ادبیات، رسانه و هنر نرمافزار انقلاب اسلامی را معرفی کنیم؟
خالقی: انقلاب اسلامی، انقلاب کلمه، سخنرانی، اعلامیه، ادبیات و شعر بود و با همه اینها شروع شد و ادامه پیدا کرد، به معنای دقیق کلمه انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بود، چرا که از یک طرف قضیه مسائل مذهبی و قشر مذهبی بود و از طرفی به خاطر فرهنگ ایرانی و اسلامی و مخالفت با نظام شاهنشاهی اتفاق افتاد اما ادامه پیدا نکرد و از یک جایی به بعد ما نتوانستیم این راه را ادامه بدهیم و این نرمافزاری که پیش برنده انقلاب اسلامی و بعد جمهوری اسلامی بود، بهروز نشد و هر نرمافزاری که بهروز نشود، قابل استفاده نیست و ما از آن حالت فرهنگ و ادبیات و علوم انسانی خارج شدیم و ارتباط جامعه با این قضیه قطع شد، البته به دلایل مختلف این موضوع رخ داد.
برخورد سطحی با مسائل و نبود آدمهای متخصص و دلسوز در این قضیه و عوض شدن جامعه و غلبه نظام سرمایهداری در کشور سبب شد که ما نتوانیم در این قضیه پیش برویم و اگر قرار است به انقلاب اسلامی مردم و جامعه خود کمک کنیم، باید عقبگردی در این موضوع داشته باشیم.

ایمنا: به نظر شما ظرفیتهای هنرهای انقلابی کم شده است؟
خالقی: همراه با کم شدن مطالعه و سطحی شدن جامعه ظرفیت هنر انقلاب اسلامی نیز کم شده است، چرا که ما به طرف سطح حرکت کردیم، یعنی ما در انقلاب و سالهای بعد از انقلاب مبارزان بسیار عمیقی داشتیم، مبارزانی که کتابخوان بودند و تمام مکاتب ادبی، مبارزاتی، هنری، اقتصادی و ایسمها را میشناختند و کار کرده بودند و این طور نبود که یک دفعه از خواب بیدار شوند و بروند انقلاب کنند، مطالعه کرده بودند و مترجم بودند و پای درس آدمهای بزرگ و فلاسفه نشسته بودند و بسیار آدمهای فنی، نویسنده، دانشمند و شاعر بودند و به جامعه عمق میدادند.
اما از یک جایی به بعد به تاسی از دنیا به خصوص پس از رواج فضای مجازی، کم کم سطحی شد و ما هم ادامه دادیم و از فرهنگ و کتاب خودمان فاصله گرفتیم و نتوانستیم همزمان با تکنولوژی و پیشرفتهای دنیا محتوا تولید کنیم و همین فقدان محتوا چه در عرصه ادبیات و عرصههای دیگر سبب شد ما عقب بیفتیم.
محتوا میتواند هر ایدهای باشد و لازمه آن این است که روی سازمانهایی که میتوانند و هنوز فرهنگ را مهم میدانند و نه آنهایی که تبدیل به اداره شدهاند و تنها اسم فرهنگ و هنر را به دوش میکشند، سرمایهگذاری کنند و البته مشاهده نتیجه این سرمایهگذاری سالها طول میکشد تا ما هنرمندانی تربیت کنیم که در این حوزه حرفی برای گفتن داشته باشند و زمانی که این مهم تحقق پیدا میکند که این تربیتشدگان بتوانند درباره انسانیت، اسلام و دین صحبت کنند و جامعه نیز قبول کند و اگر این اتفاق رخ ندهد و هنرمند ما فقط بخواهد در مورد انقلاب اسلامی بنویسد، آن هم به صورت کلیشهای بدون تردید راه به جایی نمیبریم.
ایمنا: از اهمیت نقش هنر در جهاد تبیین و وظیفه هنرمندان در این رابطه بگویید؟
خالقی: هنر همچون یک کاتالیزور میماند و درک همه چیز را برای جامعه راحت میکند و یک بیان متعالی در مورد هر چیزی است که در جامعه و زندگی وجود دارد و همین هنر موجب میشود زندگی برای آدمها راحت، ساده و قابل تحمل شود و همین هنرمندان حرفها را بهتر و راحتتر میتوانند بزنند و در جهاد تبیین نقش هنر زیاد است، به خصوص هنر تصویر و ادبیات که موجب میشود، مردم بهتر درک کنند و هر موضوعی را که لطافت در آن نباشد جامعهنمیپذیرد اما اگر همان موضوع به زبان هنر گفته شود کم کم به جان مخاطب مینشیند و هنرمندان میتوانند با هنر خودشان حرف بزنند و کار خود را انجام دهند و وظیفهای که سالها به عهده سخنرانان بود توسط هنرمندان با ظرافت بیان و هنر تبیین انجام میشود.




نظر شما