به گزارش خبرگزاری ایمنا، ستاد انقلاب فرهنگی یک بهار پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جهت تطبیق دانش روز دانشگاهها با نیازهای جامعه و پاکسازی دانشگاهها از دفاتر احزاب متعدد سیاسی ایجاد شد. پس از تدوین برنامههای درسی نوین در بعضی رشتهها و بازنگری جذب استادان و سرمایهگذاری هرچه بیشتر بر پرورش نخبگان ستاد انقلاب فرهنگی توسعه یافت و به شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل شد؛ برای دریافت سیر تحول این شورا، پیشینه، وظایف و عملکرد آن به فروردین ۱۳۵۹ برمیگردیم:
شورای انقلاب بهدنبال ملاقات با امام (ره) در بیانیه بیستونهم فروردین ۱۳۵۹ خود مقرر کرد که دانشگاه باید از حالت ستاد عملیاتی گروههای گوناگون خارج شود؛ در این بیانیه، سه روز مهلت برای برچیده شدن دفاتر و تشکیلات گروهها در دانشگاهها تعیین و افزوده شده بود که امتحانات دانشگاهی باید تا چهاردهم خرداد به پایان برسد و از ۱۵ خرداد دانشگاهها تعطیل و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاه متوقف شود و نظام آموزشی کشور بر اساس موازین انقلابی و اسلامی طرحریزی شود. پس از تعطیل رسمی دانشگاهها، امام خمینی (ره) در بیستوسوم خرداد ۱۳۵۹ فرمانی بر پایه تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر کرد.
امام خمینی (ره) یکم اردیبهشت در جمع گروههای مختلف مردم، دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاهها و سازمانهای دانشجویی مسلمان سراسر کشور طی سخنانی مهم روند انقلاب فرهنگی را شتاب بخشیدند.
در پی وقوع اتفاقاتی دانشجویان اعلام کردند تا زمانی که انقلاب فرهنگی انجام نشود و پاکسازی در سطوح دانشجویی، اعضای هیئت علمی و کارکنان دانشگاه صورت نگیرد، ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. این حادثه با استقبال فراوان دولت و گروههای دانشجویی روبهرو شد، در همین روزها اعلام تعطیلی دانشگاهها با موافقتها و مخالفتهای فراوانی روبهرو شد.
بیستوهفتم فروردین سال ۵۹ درگیریهایی بین مدافعان و مخالفان تعطیلی دانشگاهها در دانشگاه پلیتکنیک (امیرکبیر) رخ داد، در همین حال حسن حبیبی، وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی اعلام کرد که دانشگاهها باید تا آخر سال به کار خود ادامه دهند و پس از آن اگر کاری لازم باشد، انجام خواهد شد؛ با این وجود، تنش و التهاب همچنان در دانشگاهها بالا بود، بهطوری که شورای انقلاب طی اطلاعیهای درباره وقایع دانشگاهها اعلام کرد کسانی که دلشان برای انقلاب اسلامی نمیتپد و درک دیگری از دانشگاه دارند با ایجاد بحران در امور دانشگاهی و تبدیل آن به ستاد عملیات سیاسی تفرقهآور مانع دگرگونی بنیادی دانشگاهی شدهاند و موجب نارضایتی همه علاقهمندان به تعلیمات عالیه متعهد شدهاند.
در پی بالا گرفتن فضای تشنج، بسیاری از دانشگاههای کشور با اوج گرفتن درخواست انجام انقلاب فرهنگی در روز بیستونهم فروردین ۵۹ تصرف شد، اشغال دانشگاه مشهد و دانشگاه شیراز توسط برخی دانشجویان و گروههای مردمی، اشغال دانشکده علوم بانکی که با زدوخوردهای فراوان و چندین مضروب صورت پذیرفت و نیز زدوخوردهای وسیع در دانشگاه تربیت معلم تهران از حوادث مهم زمینهساز انقلاب فرهنگی بود.
تحرکات و درگیری در مؤسسات مختلف آموزش عالی از جمله مدرسه عالی بیمه، مدرسه عالی متحدین (دانشکده دختران)، مؤسسه آموزش عالی تکنولوژی انقلاب، مؤسسه هنرهای تزئینی، دانشکده پزشکی فیروزگر، مدرسه عالی کامپیوتر، تصرف مدرسه عالی اراک، اشغال دانشکده کشاورزی زنجان، تصرف دانشگاه کرمان و حوادث دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی بابلسر شرایطی را فراهم آورد که منجر به صدور اعلامیه دوم شورای انقلاب شد. دانشجویان و مردمی که دست به تصرف دانشگاهها زده بودند خواستار «تصفیه و پاکسازی عناصر ناباب» در محیط آموزشی دانشگاهها شدند.
خودداری احزاب از تخلیه دانشگاه و درگیریها
شورای انقلاب در بیانیه دوم خود تصریح کرد که دانشگاهها تا پایان روز یکم اردیبهشت تعطیل است و مردم، دانشگاهیان و دانشجویان باید دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را ترک کنند؛ شورای انقلاب در این بیانیه تأخیر در دگرگونی بنیادی نظام آموزشی را ناشی از نابسامانیها و درگیریهای گوناگون ذکر کرد و اظهار داشت چنین وضعی را مغایر با تدارک فرصت جهت دگرگونی بنیادی نظام آموزشی میداند.
در این بیانیه تصریح شد تصمیم شورا در مورد برچیدن ستادها در دفاتر سیاسی گروههای مختلف شامل تمام مراکز، دفترها و اتاقهایی است که بهنحوی به گروهها مربوط میشود و کتابخانهها و دفترهای هنری، ورزشی و نظایر اینها را شامل میشود. شورا از همه مردم خواست تا آمادگی خود را برای اجرای این تصمیمات حفظ کنند و در عین حال برای آسان کردن کار تخلیه ستادها از تجمع در حول دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی خودداری کنند.
این نکته نیز در بیانیه آمد که بدیهی است در هر لحظه که شورای انقلاب لازم بداند، با یک پیام رادیویی از مردم خواسته میشود که همراه رئیسجمهور و شورای انقلاب به دانشگاهها بروند.
بهدنبال بیانیه شورای انقلاب، ستاد و سازمان دانشجویان دانشگاه شیراز وابسته به دانشجویان پیرو خط امام (ره) که دانشکدههای پزشکی، ادبیات، علوم و مهندسی را به اشغال خود درآورده بودند، دانشکده ادبیات و علوم را به استانداری تحویل دادند. در همان روز نیز نمایندگانی از جانب انجمنهای دانشجویان مسلمان در ملاقاتی با مهندس بازرگان، دکتر باهنر و مهندس معینفر اعضای شورای انقلاب، مسائل مربوط به درگیریهای روزهای اخیر در سطوح دانشگاهها و موضوع برچیدن دفاتر و سازمانها و گروههای سیاسی را در دانشگاهها مطرح کردند و مورد بحث و بررسی قرار دادند.
بهجز دانشگاه شیراز، تخلیه دفاتر سیاسی در دانشگاهها بهسادگی صورت نپذیرفت و در پی اعلام تخلیه دفاتر سیاسی دوباره جوی ناآرام دانشگاههای کشور را فراگرفت؛ در دانشگاه ملی (شهید بهشتی)، انجمن اسلامی و جنبش دانشجویان مسلمان و انجمن دانشجویان مسلمان (هواداران مجاهدین خلق) دفاتر خود را تخلیه کردند، اما گروههای دانشجویی پیکار و پیشگام (دانشجویان هوادار سازمان پیکار و چریکهای فدایی) از این کار خودداری کردند؛ در دانشگاه تهران نیز هیچ گروهی حاضر به تخلیه مقر خود نبود، اما اوضاع در دانشگاه آرام بود.
ستادی که به شورا تبدیل شد
هدف تعطیلی دانشگاهها، اصلاح نظام آموزشی کشور اعلام شد و فرصتی فراهم آورد تا ستاد انقلاب فرهنگی در ۳۰ ماهی که دانشگاهها همچنان بسته باقی ماند، برای نظام آموزشی سامان تازهای تعریف کند؛ پایان کار دانشگاهها در خرداد ۵۹ و آغاز فعالیتهای ستاد انقلاب فرهنگی منجر به اجرای طرحها و برنامههایی مانند تشکیل جهاد دانشگاهی، تدوین برنامههای آموزشی جدید، ادغام و انحلال برخی از دانشگاهها، بررسی مدیریت دانشگاهها، تدوین لایحه تربیت مدرس، تأمین گزینش استاد، تشکیل مرکز نشر دانشگاهی، تشکیل کمیته اسلامی کردن دانشگاهها، طرح اعزام محصل به خارج و طرح تقسیم مناطق آموزشی و هماهنگی با تقسیمات کشوری شد.
در قسمتی از فرمان امام درباره انقلاب فرهنگی آمده بود: «مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئهگران که هم اکنون گاه گاه آثارش نمایان میشود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بیفرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه این فاجعه که مع الاسف خواست بعضی گروههای وابسته به اجانب است، ضربهای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است؛ بر این اساس به حضرات آقایان محترم محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آل احمد، جلالالدین فارسی و علی شریعتمداری مسئولیت داده میشود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحبنظر متعهد، از بین استادان مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامهریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی استادان شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.»
ستاد انقلاب فرهنگی طبق فرمان امام (ره) ملزم بود که در برخورد با مسائل دانشگاهی فعالیتهای خود را بر چند محور متمرکز کند:
- ۱- تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاهها
- ۲- گزینش دانشجو
- ۳- اسلامی کردن جو دانشگاهها و تغییر برنامههای آموزشی دانشگاهها بهصورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد.
بر این اساس، ستاد از صاحب نظران مختلف دعوت به همکاری کرد و در نخستین گام گروههای برنامهریزی در رشتههای پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه کشاورزی، علوم انسانی و هنر تشکیل شد، از آنجایی که مدیریت دانشگاهها در گذشته هماهنگ با فرهنگ اسلامی جامعه نبود، باید تغییراتی در مدیریت دانشگاهها به عمل میآمد، سازمان دانشگاهها باید دگرگون میشد و مهمتر از همه، محیط دانشگاهها اسلامی میشد. برای این منظور، کمیتهای در ستاد با عنوان «کمیته اسلامی کردن دانشگاهها»، تشکیل شد. با توجه به ناهماهنگی ضوابط و مقررات حاکم بر دانشگاهها با شرایط انقلابی جامعه، قسمت اعظم فعالیتهای ستاد بر اسلامی کردن دانشگاهها و تعیین ضوابط و مقرراتی منطبق با موازین اسلامی متمرکز شد.
در شهریور سال ۱۳۶۲ با توجه به نظر امام (ره) درباره لزوم ترمیم و تقویت ستاد بهخصوص حضور مسئولان اجرایی در آن، به دنبال نامه رئیسجمهور وقت، امام در تاریخ ۱۳۶۲/۸/۶ طی نامهای به پیشنهاد رئیسجمهور درباره ترمیم و تکمیل ستاد انقلاب فرهنگی پاسخ داد و از این تاریخ ستاد با ترکیب ذیل به فعالیت خود ادامه داد: نخستوزیر، وزرای فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی، دو دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی و آقایان علی شریعتمداری، احمد احمدی، عبدالکریم سروش و مصطفی معین.
پس از بازگشایی دانشگاهها، فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی ادامه یافت و اواسط آذر ۱۳۶۴ امام خمینی (ره)، رؤسای سه قوه و تعداد دیگری از مسئولان امور و اندیشمندان فرهنگی کشور را به جمع اعضای آن افزود و به این ترتیب ستاد انقلاب فرهنگی پس از حدود پنج سال فعالیت، اینبار تحت عنوان شورای انقلاب فرهنگی فعالیت خود را آغاز کرد.
گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه، تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی، تحول دانشگاهها و مدارس، تعمیم سواد آموزی در جامعه، حفظ و احیای آثار اسلامی و نشر افکار و آثار فرهنگی و اسلامی از مهمترین اهداف تشکیل این ستاد اعلام شد، همچنین تدوین اصول سیاستهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی، تعیین مراجع برای تدوین برنامههای فرهنگی آموزشی و علمی و تحقیقاتی، تصویب آئیننامههای مهم و اساسی مراکز علمی و فرهنگی و آموزشی و پژوهشی کشور، تصویب ضوابط تأسیس اینگونه مراکز، تدوین ضوابط برای گزینش استادان دانشگاهها و معلمان مدارس، نظارت بر امور کتب درسی، تدوین ضوابط مربوط به روابط فرهنگی و علمی با دیگر مشاورها، نظارت بر کلیه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و تأیید نامزدهای ریاست دانشگاهها از جمله وظایف این ستاد تعیین شد.
در دومین بهار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی و تحول دانشگاهها امری ضروری شمرده شد؛ بر این اساس، فرمان تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگی» از سوی امام خمینی صادر شد. در قسمتی از فرمان مورخ ۱۳۵۹/۳/۲۳ ایشان آمده است:
«مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان میباشد اعلام شده است و تا کنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوص دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند. بر این اساس، به حضرات آقایان… مسئولیت داده میشود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحبنظر متعهد، از بین استادان مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند…».
به این ترتیب، ستاد انقلاب فرهنگی با اعضایی که از سوی حضرت امام در پیام مذکور تعیین شدند، فعالیت خود را آغاز کرد؛ ستاد مذکور تا نیمه دوم سال ۱۳۶۲ به فعالیت خود ادامه داد. آنگاه رئیسجمهور وقت به حضرت امام (ره) پیشنهاد داد که ستاد فوق ترمیم و تکمیل شود و همین موجب تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی شد.
از تعیین خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها تا پیشگیری از نفوذ عناصر منحرف
همانطور که از نام شورای عالی انقلاب فرهنگی پیداست، محور اصلی کارکردهای این شورا مسائل فرهنگی کشور است، با توجه به فرامین امام خمینی (ره) هرچه بهطور مستقیم یا غیر مستقیم به امور فرهنگی کشور در بخشهای دانشگاهی، مدارس و مؤسسات آموزشی مربوط میشود، در حیطه کاری شورای عالی قرار میگیرد، محورهای اصلی فعالیتهای شورای عالی در فرامین حضرت امام خمینی (ره) مشخص شده است که به شرح زیر است:
۱- تعیین خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، دبیرستانها و دیگر مراکز آموزشی
۲- شناسایی و جذب استادان و کارشناسان و مربیان مؤمن و متعهد به نظام
۳- پیشگیری از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به بیگانگان و اصلاح و پاکسازی محیطهای آموزشی کشور از اشخاص فاسد «اهداف» و «وظایف» تنظیم شده است.
در قسمت اهداف موارد زیر به چشم میخورد:
- گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در جامعه
- تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی
- تحول دانشگاهها، مدارس و مراکز فرهنگی و هنری بر اساس فرهنگ اسلام
- تعمیم سواد و تقویت و بسط روح تفکر، تحقیق و علمآموزی؛
- حفظ، احیا و معرفی آثار اسلامی و ملی
- نشر آثار و افکار فرهنگی انقلاب اسلامی و ایجاد و تحکیم روابط فرهنگی با کشورهای دیگر
در قسمت وظایف نیز ۱۰ مورد ذکر شده است که موارد مهم آن به شرح زیر است:
- تدوین اصول سیاست فرهنگی نظام
- تصویب آئین نامههای مهم مراکز علمی، فرهنگی، آموزشی و پژوهشی
- تصویب ضوابط تأسیس مؤسسات در مراکز علمی، فرهنگی، تحقیقاتی
- تدوین ضوابط برای گزینش استادان و معلمان
- نظارت بر اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی
- تأیید نامزدهایی که وزیر فرهنگ و آموزش عالی بهعنوان رئیس دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به شورا پیشنهاد میکند.
- نظارت بر امور کتابهای درسی
نقش پررنگ شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنان در زمینههای مختلف شامل بررسی و تحلیل شرایط فرهنگی ایران و جهان، بررسی الگوهای توسعه و پیامدهای فرهنگی آن تهیه و تدوین سیاستها و طرحهای راهبردی کشور در زمینههای مختلف فرهنگی از جمله در حوزههای زنان، تبلیغات، اطلاعرسانی، چاپ و نشر کتابها، حذف بیسوادی در جامعه، دانشگاهها، برقراری روابط علمی و پژوهشی و فرهنگی با سایر کشورها، همکاری حوزه و دانشگاه، فعالیتهای دینی و معنوی، تهاجم فرهنگی دیده میشود.
نظر شما