خاطره حاج‌قاسم از عملیات بدر، یک روز پیش از شهادت

یکی از هم‌رزمان حاج‌قاسم با اشاره به روایت آخرین روز زندگی شهید سلیمانی تعریف می‌کند: حاجی بحث آن جلسه را با یک خاطره شروع کرد، عملیات بدر جنگ سختی بود، نیروهای زیادی از ما شهید شده بودند، فرماندهانی را هم از دست داده بودیم که شاخص‌ترین آن‌ها مهدی باکری بود از وضعیت پیش آمده ناراحت بودیم.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سیداکبر طباطبایی از هم‌رزمان حاج‌قاسم درباره روایت آخرین روز زندگی شهید سلیمانی می‌گوید: «آخر شب چهارشنبه به ما خبر دادند که حاج‌قاسم گفته صبحانه بیایید پیش من، ما هم پنجشنبه صبح زود، رفتیم به همان ساختمانی که محل اسکان حاجی بود، حاج‌قاسم برای توضیح مطالب، خیلی کم پای وایت‌برد می‌رفت، اما آن روز تا آماده شدن صبحانه رفت پای تخته و تقریباً تمام تدابیری را که قبلاً به ما گفته بود، مرور کرد، تا آمدیم سوال کنیم، گفت: فعلاً بیایید برای صرف صبحانه، همگی نشستیم دور سفره، ما می‌خواستیم طوری بحث کاری را شروع کنیم اما حاج‌قاسم هی وارد بحث‌های معنوی می‌شد، بساط صبحانه که جمع شد، حاجی بحث را با یک خاطره شروع کرد: عملیات بدر جنگ سختی بود، نیروهای زیادی از ما شهید شده بودند، فرماندهانی را هم از دست داده بودیم که شاخص‌ترین آنها مهدی باکری بود از وضعیت پیش آمده ناراحت بودیم، با احمد کاظمی قرار گذاشتیم برویم با آقامحسن دعوا کنیم و به او بگوییم شما با این کارهایتان دارید سپاه را منحل می‌کنید به اتفاق احمد رفتیم پیش فرمانده کل سپاه، آقامحسن وقتی گلایه‌های ما را شنید، کاغذی را در آورد و گفت: این، پیام امام است که برایتان می‌خوانم.

حاج‌قاسم در آن جلسه کل آن پیام را از حفظ برای ما گفت. متن پیام این بود: چون گزارش داده‌اند بعضی‌ها ناراحت هستند، خواستم بگویم هیچ جای نگرانی نیست، البته من برای شهدا و شما دعا می‌کنم، ولی باید همه ما بدانیم که تابع اراده خداوند هستیم ما از ائمه (ع) بالاتر نیستیم، آنها هم در ظاهر بعضی‌ها وقت موفق نبودند، هم پیغمبر اکرم (ص)، هم امیرالمومنین (ع)، هم امام حسن (ع) و هم امام حسین (ع). ما که نسبت به مقام اینها چیزی نیستیم، عمده مشیت خداوند است که هرچه او بخواهد، همان خوب است و چون عسل شیرین، باید با آغوش باز پذیرای آنچه او می‌خواهد باشیم و از هیچ‌چیز نگران نباشیم، خیلی محکم از هم اکنون در فکر عملیات بعدی باشید و مطمئن باشید پیروزید، امروز هم پیروزید، اگر کار برای خدا باشد، شکست ندارد، آن پیروزی که امام مژده‌اش را داد یک سال بعد و در عملیات والفجر۸ به دست آمد، در ادامه حاجی خاطره‌ای را در ارتباط با شوخی‌های فرماندهان با احمد کاظمی و مرتضی قربانی بازگو کرد که خیلی خنده‌دار بود، کلاً جلسه بانشاطی را آن روز حاجی اداره کرد.»

منبع: کتاب «بدون مرز» به قلم گلعلی بابایی

کد خبر 716102

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.