اولین دعای علامه زیر قبه امیرالمومنین(ع) چه بود؟ / کتابی که معروف‌تر از نویسنده‌اش شد

بسیاری از ما در حین گذر از خیابان‌ها با نام برخی از علما مواجه شده اما از زندگی آن‌ها اطلاع چندانی نداریم و بر همین اساس در این گزارش مروری بر زندگی علامه طباطبایی خواهیم داشت.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، همواره در طول تاریخ و فراز و نشیب‌های آن، مردم جامعه برای پیشبرد مسائل و الگوگیری نیازمند حضور پیشتازانی هم‌عصر با خود بودند که این وظیفه و در دوران‌های مختلف به‌دوش علما بوده است.

اگر قصد داشته باشیم صرفاً به دوران معاصر نگاهی گذرا داشته باشیم، شاهدیم که در وقایع مهم تاریخی از انقلاب مشروطه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی و حتی دوران دفاع مقدس، این علما بوده‌اند که در رشد و پیشرفت جامعه نقش ایفا کرده‌اند و نوجوانانی که در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، پای ثابت منبر و مساجد و سخنرانی علما بودند، در دوران دفاع مقدس تبدیل به جوانانی برومند شده و جان خود را در راه این کشور بر کف دست گذاشتند.

شاید بسیاری از ما حداقل در حین گذر از خیابان‌ها و در طول زندگی روزمره با نام برخی از این علما آشنا شده اما از زندگی آن‌ها اطلاع چندانی نداشتیم باشیم و بر همین اساس قصد داریم که در این گزارش شما را با علامه طباطبایی آشنا کنیم:

سید محمدحسین طباطبایی در سال ۱۲۸۱ شمسی در تبریز متولد شد؛ وی مفسر، فیلسوف، اصولی، فقیه، عارف و از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن ۱۴ به حساب می‌آید.

او نویسنده تفسیر المیزان و شیعه در اسلام و کتاب‌های فلسفی بدایة الحکمة، نهایة الحکمة و اصول فلسفه و روش رئالیسم است که در حوزه علمیه قم به جای اشتغال به فقه و اصول، درس تفسیر قرآن و فلسفه برقرار کر و این کار موجب رونق دانش تفسیر در حوزه علمیه قم شد.

علامه طباطبایی شاگردان متعددی از جمله شهید مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، محمدتقی مصباح یزدی، حسن حسن‌زاده آملی، عبدالله جوادی آملی و ناصر مکارم شیرازی را تربیت کرد و از سویی نشست‌های علمی با هانری کربن، فیلسوف و شیعه‌شناس فرانسوی، داشت که زمینه‌ساز معرفی تشیع به اروپاییان شد.

وقتی عنایت خدا، دامن‌گیر علامه شد

علامه از روزگار تحصیل خود چنین تعریف می‌کند:

«در اوایل تحصیل که به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هرچه می‌خواندم نمی‌فهمیدم… پس از آن یک بار عنایت خدایی دامن‌گیرم شده، عوضم کرد؛ در خود یک نوع شیفتگی و بی‌تابی نسبت به تحصیل کمال حسّ نمودم به‌طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریباً هجده سال کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر، احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم… در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه می‌پرداختم بسیار می‌شد - به‌ویژه در بهار و تابستان - که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می‌گذراندم…»

اولین دعای علامه زیر قبه امیرالمومنین(ع) چه بود؟ / کتابی که معروف‌تر از نویسنده‌اش شد

وی همچنین برای ادامه تحصیل به شهر «نجف اشرف» هجرت کرد و با اوّلین نگاه به قبّه و بارگاه امیرالمؤمنین (ع) چنین دعا می‌کند: «یا علی! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده‌ام ولی نمی‌دانم چه روشی پیش گیرم… از شما می‌خواهم که در آنچه صلاح است، مرا راهنمایی کنید.»؛ چند روزی نمی‌گذرد که نصرت و یاری الهی به سوی استاد می‌آید و شخصیتی چون حاج میرزا علی آقا قاضی به سراغ وی آمده و خطاب به او اینگونه می‌گوید: «کسی که به قصد تحصیل به نجف می‌آید خوب است علاوه بر تحصیل، از فکر تهذیب خود غافل نماند.» مرحوم قاضی برنامه‌ای روشن و نورانی برای آینده علامه ترسیم می‌کند.

علامه پس از سال‌ها تحصیل معارف اسلامی در نجف، در سال ۱۳۱۴ شمسی مجبور به بازگشت به زادگاه خویش شد و دوران دوری از مهد علم و دانش از این زمان شروع شد، امّا مدتی نگذشت که کار تدریس و تحقیق شروع شده و دوران ده ساله اقامت علامه در تبریز همراه با تدریس و تألیف سپری شد و فصلی جدید از حیات وی را فراهم کرد، وی همچنین پس از چندین سال اقامت در تبریز، برای هجرت به قم استخاره کرد، با چنین آیه‌ای در استخاره، علاّمه راهی قم کرد: «هُنالِکَ الوَلایَةُ للهِ الحَقُّ هُوَ خَیرٌ ثَواباً وَ خَیرٌ عُقباً؛ در آنجا، یاری به خدای حق تعلّق دارد. اوست بهترین پاداش و بهترین فرجام.»

ایشان استاد من، آقای خمینی (ره) هستند

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های علامه طباطبایی علاقه و ارادت وی به حضرت امام (ره) بود و حتی ایشان را «استاد» خویش می‌خواند؛ حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای خاطره جالبی در این باره بیان می‌کنند:

«یک وقتی علامه سمنانی آمده بود قم، همه علما رفته بودند دیدنش آقای خمینی هم بود، آقای طباطبایی هم بود؛ از بس قیافه آقای خمینی و آن متانت، در ذهن آقای علامه سمنانی پیرمرد ملایی بود جلوه کرده بود، خیال کرد که او علامه طباطبایی است؛ چون قبلاً هم «تفسیر المیزان» یا مثلاً «روش رئالیسم» را خوانده بود و به مقامات علمی و مقامات فلسفی ایشان واقف بود، فکر می‌کرد که آن صورت ذهنی با این چهره و این قیافه تطبیق می‌کند و شروع کرد با آقای خمینی به گرم گرفتن و اینکه بله، من کتاب شما را خوانده‌ام، المیزان را خوانده‌ام.

آقای خمینی (ره) هم آدمی نبود که دستپاچه بشود، مثلاً فوراً بگوید که نخیر! من نیستم، یا خجالت بکشد که حالا او دارد اشتباه می‌کند، چنین آدمی نبود واقعاً. مثل کوه همینطور نشسته بود و گوش می‌کرد. آقای طباطبایی هم نشسته بود جلوی ایشان؛ دید که علامه سمنانی دارد اشتباه می‌کند، برای اینکه این اشتباه ادامه پیدا نکند، رو کرد به علامه سمنانی و گفت طباطبایی من هستم؛ ایشان استاد من، آقای خمینی هستند.»

خود علامه طباطبایی این‌قدر مطرح نبود که المیزان مطرح بود

دو روز قبل و در دیدار رهبر معظم انقلاب با اعضای ستاد برگزاری کنگره بین‌المللی بزرگداشت علامه طباطبایی نیز ایشان نکاتی را در خصوص شخصیت علامه بیان کردند که در ادامه مروری بر آن‌ها خواهیم داشت:

«مرحوم علامه طباطبایی از پدیده‌های کم‌نظیر حوزه‌های علمیّه ما در طول قرن‌ها است؛ انصافاً یک پدیده‌ی کم‌نظیری است. یک خصوصیّاتی در ایشان وجود دارد حالا من به‌اجمال عرض می‌کنم که همه این خصوصیّات جزو فضائل ممتاز انسانی است؛ همه‌ی این خصوصیّاتی که تشکیل‌دهنده شخصیّت این مرد است، جزو فضائل ممتاز یک انسان است. این خصوصیّات مثلاً این‌ها است که حالا بعضی‌هایش را من نوشته‌ام: علم، پارسایی و پرهیزکاری، مَلَکات اخلاقی، ذوق و هنر، صفا و رفاقت وفاداری و دوستی و رفاقت و مانند این‌ها و بسیاری از خصوصیّات دیگری که حالا من لازم ندانستم اینجا بشمرم. مجموعه‌ی این خصوصیّات، تشکیل‌دهنده‌ی شخصیّت این مرد بزرگ است و هر کدام از این خصوصیّات یک فضیلتی از فضائل انسانی است.»

«یک خصوصیّت دیگر ایشان در مورد مسئله علم این است که آثار ایشان در زمان حیات ایشان منتشر شد و برکات آثار ایشان در زمان حیاتش دیده شد؛ خود مرحوم آقای طباطبایی این‌قدر مطرح نبود که المیزان مطرح بود یا فرض بفرمائید که آن کتاب‌های حِکمی ایشان مطرح بود؛ یعنی خود ایشان مطلقاً اهل تظاهر نبود، امّا کتاب‌های ایشان اصلاً همه جا [مطرح بود]؛ المیزان ایشان، اصول فلسفه ایشان، بدایه و نهایه ایشان، شیعه در اسلام ایشان، قرآن در اسلام ایشان، رسائل متعدّد توحیدی و غیره در زمان حیات ایشان منتشر شد. بنابراین، جنبه علمی مرحوم آقای طباطبایی یک خصوصیّات منحصربه‌فردی دارد که عرض کردیم.»

اولین دعای علامه زیر قبه امیرالمومنین(ع) چه بود؟ / کتابی که معروف‌تر از نویسنده‌اش شد

علامه طباطبایی سرانجام پس از ۸۱ سال و ۱۸ روز عمر، در ۱۸ محرم ۱۴۰۲ قمری (۲۴ آبان ۱۳۶۰ شمسی) از دار دنیا رفت و حضرت امام خمینی (ره) ضمن اظهار هم‌دردی، با برپایی مجلس ختم برای مرحوم علاّمه، این ضایعه را تسلیت گفتند و در پی آن دیگر مراجع و شخصیت‌های علمی، مذهبی و اجتماعی به سوگ نشسته و مراسم بسیاری برپا کردند.

کد خبر 704775

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.