وقتی علامه مجلسی، با سلاح قلم به سفر می‌رفت

بسیاری از ما در حین گذر از خیابان‌ها با نام برخی از علما مواجه شده اما از زندگی آن‌ها اطلاع چندانی نداریم و بر همین اساس در این گزارش مروری بر زندگی علمایی از جمله علامه مجلسی، زین العابدین خوانساری و محمد بیدآبادی خواهیم داشت.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، همواره در طول تاریخ و فراز و نشیب‌های آن، مردم جامعه برای پیشبرد مسائل و الگوگیری نیازمند حضور پیشتازانی هم‌عصر با خود بودند که این وظیفه و در دوران‌های مختلف به‌دوش علما بوده است.

اگر قصد داشته باشیم صرفاً به دوران معاصر نگاهی گذرا داشته باشیم، شاهدیم که در وقایع مهم تاریخی از انقلاب مشروطه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی و حتی دوران دفاع مقدس، این علما بوده‌اند که در رشد و پیشرفت جامعه نقش ایفا کرده‌اند و نوجوانانی که در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، پای ثابت منبر و مساجد و سخنرانی علما بودند، در دوران دفاع مقدس تبدیل به جوانانی برومند شده و جان خود را در راه این کشور بر کف دست گذاشتند.

شاید بسیاری از ما حداقل در حین گذر از خیابان‌ها و در طول زندگی روزمره با نام برخی از این علما آشنا شده اما از زندگی آن‌ها اطلاع چندانی نداشتیم باشیم و بر همین اساس قصد داریم که در این گزارش شما را با چند تن از علما آشنا کنیم:

محمدباقر مجلسی

علامه محمدباقر مجلسی در ۱۰۳۷ قمری در اصفهان متولد شده و پدرش محمدتقی مجلسی شاگرد شیخ بهایی و از علما به‌شمار بود؛ او اولین عالمی است که به‌طور گسترده اقدام به نوشتن به زبان فارسی کرد و با این وسیله فاصله بین زبان فقها و توده‌ها را پر کرد و بر همین اساس بود که آثارش بیشترین نفوذ را در جامعه ایران داشت.

همچنین تأسیس بسیاری از سنت‌های شیعه کنونی مانند عزاداری و زیارت قبور امامان به مجلسی نسبت داده می‌شود و برخی او را پدر تشیع امروزی ایران می‌دانند؛ او در عمر ۷۳ ساله خویش، بیش از صد کتاب به زبان فارسی و عربی نوشت که تنها یک عنوان آن بحار الأنوار با ۱۱۰ جلد است، همچنین از دیگر آثار او می‌توان به مرآة العقول، شرح کافی شیخ کلینی در ۲۶ جلد، ملاذ الأخیار، شرح تهذیب شیخ طوسی در ۱۶ جلد، الفرائد الطریفة، شرح صحیفه سجادیه امام چهارم شیعه (زین العابدین)، شرح أربعین حدیث، حق‌الیقین، زاد المعاد، در اعمال و ادعیه ماه‌ها، تحفة الزائر، در زیارات، عین الحیاة، شامل مواعظ و.... اشاره کرد.

علامه هیچگاه در سفر قلم، این سلاح حوزوی را از خود جدا نمی‌کرد و همواره آن را صیقل می‌داد و با آن به راز و نیاز می‌پرداخت؛ هنگام سفرهای علامه طلاب فرصت را غنیمت می‌شمردند و با او همراه می‌شدند تا در فضایی ساده و دوستانه سعادت واقعی را در کلام او جستجو کنند؛ علامه مجلسی در روز دوشنبه ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ درگذشت و جمال خوانساری فرزند آقاحسین خوانساری بر پیکر او اقامهٔ نماز کرد و در جامع عتیق اصفهان مدفون شد.

وقتی علامه مجلسی، با سلاح قلم به سفر می‌رفت
تصویرسازی علامه مجلسی به کمک هوش مصنوعی

زین‌العابدین خوانساری

زین‌لعابدین بن جعفر بن حسین خوانساری مشهورترین فرزند ابوالقاسم جعفر بن حسین خوانساری معروف به میر صغیر بود؛ وی سال ۱۱۹۰ قمری در خوانسار به دنیا آمد و پس از درگذشت پدرش در سال ۱۲۴۰ قمری از خوانسار به اصفهان رفت و در محله چهار سوق یا چهار سوی شیرازی‌ها سکونت کرد.

از آثار وی می‌توان به مجموعه کشکول گونه بهجة الناظر و سرور الخاطر، شرح خلاصة الحساب شیخ بهایی، حاشیه بر برخی کتاب‌های فقهی و اصولی، الطلع النضید در اصول فقه و مواردی از این دست اشاره کرد.

حاج میرزا زین‌العابدین علاوه بر ترویج احکام شرعی و تدریس علوم و معارف دینی و ارشاد بندگان و تألیف و تصنیف آثار، با خط خوش و بسیار شیرین و پخته‌ای که مانند دیگر آبا و خاندانش داشت، استنساخ و استکتاب نیز می‌کرده است؛ در این باره گفته شده که «توفیق عظیمی که از کثرت خلوص و زهد و تقوای حقیقی نصیب آن بزرگوار گردیده، مایه حیرت و عبرت است تا آنجا که آگاهیم دو نسخه بزرگ و کوچک ممتاز «قرآن کریم» نوشته، «مجمع البحرین» معروف، «قوانین الاصول» مشهور، «تعلیق عراقی»، «شرح قصیده دعبل»، «تفسیر صافی» در دو جلد، «مفاتیح الاحکام» فیض، «عاشر بحارالانوار» با ترجمه و زیر نویس در دو جلد و کتاب‌ها و رساله‌های بزرگ و کوچک دیگر به منظور ارتکاز در ذهن و استحضار خاطر و نشر معارف، همه را به خط خوش استنساخ و تحشیه فرموده است».

زین‌العابدین سال ۱۲۷۵ قمری در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد، تکیه آقا شیخ محمد تقی (تکیه مادر شاهزاده) به خاک سپرده شد.

وقتی علامه مجلسی، با سلاح قلم به سفر می‌رفت
تصویری از زین‌العابدین خوانساری

محمد بیدآبادی

محمد بیدآبادی حکیم متأله، مدرّس و مرشد سلوک بود؛ پدر وی مولی محمد رفیع گیلانی از زاهدان و مجتهدان گیلان و مازندران بود که به اصفهان رفت و در محله بیدآباد این شهر ساکن شد، در همین راستا آقامحمد در آنجا به دنیا آمد و شهرتش به سبب اقامت طولانی او در بیدآباد است.

وی علاوه بر اینکه در حکمت صدرالمتألهین، فلسفه مشاء و حکمت اشراق درس می‌گفت، نقش مهمی در رواج فلسفه ملاصدرا ایفا کرد و آثار وی به دو صورت چاپی و خطی است که می‌توان به آداب السیر و السلوک، حسن دل، در سیروسلوک و اخلاق، دو رساله در سیروسلوک، پندنامه، حاشیه بر مشاعر ملاصدرا، رساله‌ای در کیمیا، جُنگی در کیمیا و سایر موارد اشاره کرد.

در تاریخ نقل شده که منزل شخصی آیت‌الله بیدآبادی در محله بیدآباد و دارای درب کوتاه و کوچکی بود، روزی به وی پیشنهاد کردند تا درب خانه‌اش را تغییر بدهد و بلند بسازد، او پاسخ داد «پس از این کسی که در آن ساکن شود، درب منزل را تغییر خواهد داد.» یعنی بزرگ کردن درب خانه مربوط به مالک بعدی این خانه خواهد بود، حاضران تعجب کردند ولی به احترام شخصیت وی و نیز به علت اطمینان به گفته‌های او، که از روی علم و آگاهی، پیشگویی می‌کند ساکت شدند و سخنی نگفتند؛ طولی نکشید پس از وی منزل در اختیار سید حجت‌الاسلام شفتی قرار گرفت و چنانچه آیت‌الله بیدآبادی پیش‌بینی کرده بود، شفتی وضع منزل را تغییر داد و صدق گفتار آن عارف زاهد بر همگان آشکار شد.

در تاریخ فوت بیدآبادی شبهاتی وجود دارد اما در هرحال مدفن وی در تخت فولاد اصفهان، جنب دیوارشرقی تکیه آقاحسین خوانساری، نزدیک آرامگاه پدرش واقع شده است؛ همچنین به رغم سفارش خود او در سال ۱۲۵۴ ق عمارتی چهارطاقی بر آرامگاهش بنا کردند.

وقتی علامه مجلسی، با سلاح قلم به سفر می‌رفت
تصویری از آیت‌الله محمد بیدآبادی

کد خبر 702557

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.